نداشتههای گران قیمت پرسپولیس!
هیوا یوسفی
پرسپولیس قرار نبود اینقدر خوب باشد، اما شد. چرا باید فکر میکردیم برانکو ایوانکوویچ محافظهکار، ده سال بعد از بازیهای کسالتآور با تیم ملی ایران، میخواهد ثابت کند همیشه هم شجاعت با سن نسبت عکس ندارد؟ اما ثابت کرد! چرا باید در ادعای آن مدیر ظاهرا کارکشته شک میکردیم که میگفت محمد انصاری را دلالها به پرسپولیس انداختهاند؟ مگر کجا بازی کرده بود؟ چه انتظاری میتوانستیم از کامیابینیا داشته باشیم وقتی میدانستیم منصوریان از ماهها قبل از بازی آخر فصل قبلتر تصمیم گرفته بود قراردادش را با نفت تمدید نکند؟ یا از علی علیپور و محسن مسلمان؟
تیم برانکو اما ناباورانه همه پیشداوریهای ما را به سخره گرفت.
هیوا یوسفی
پرسپولیس قرار نبود اینقدر خوب باشد، اما شد. چرا باید فکر میکردیم برانکو ایوانکوویچ محافظهکار، ده سال بعد از بازیهای کسالتآور با تیم ملی ایران، میخواهد ثابت کند همیشه هم شجاعت با سن نسبت عکس ندارد؟ اما ثابت کرد! چرا باید در ادعای آن مدیر ظاهرا کارکشته شک میکردیم که میگفت محمد انصاری را دلالها به پرسپولیس انداختهاند؟ مگر کجا بازی کرده بود؟ چه انتظاری میتوانستیم از کامیابینیا داشته باشیم وقتی میدانستیم منصوریان از ماهها قبل از بازی آخر فصل قبلتر تصمیم گرفته بود قراردادش را با نفت تمدید نکند؟ یا از علی علیپور و محسن مسلمان؟
تیم برانکو اما ناباورانه همه پیشداوریهای ما را به سخره گرفت. آنقدر خوب بازی کرد که حتی وقتی پانزدهم، شانزدهم جدول بود، تماشاگرانش امیدوارانه تشویقش میکردند. منطق میگفت باید به برانکو بخندیم که تیمش ته جدول است و از قهرمانی حرف میزند، اما نمایش شاگردانش در زمین سرشار از شور و هیجان و سرزندگی بود. همه اینها بود. همه این واقعیتهای فنی فوتبال دست به دست داد تا لذت ببریم از تماشای پرسپولیسی متفاوت. اما به نظر من همه داستان پرسپولیس، کیفیت غافلگیرکننده برانکو و پسرانش نبود. اتفاق بزرگتر بیرون از زمین فوتبال رخ داد. در اتاقهای مدیریتی باشگاه. نه اینکه فکر کنید آقای طاهری مدیر کارکشتهای بوده که با شناخت درست از مدیریت باشگاهداری مدرن به پرسپولیس آمده یا پلن مشخصی داشته که کمک کرده پرسپولیس در انتهای فصل سزاوارانه تا آستانه قهرمانی پیش برود. پرسپولیس بخشی از موفقیتش را مدیون داشتههای مدیرعاملش نیست، مدیون نداشتههایش است. اینکه برخلاف رویانیان و عابدینی و سیاسی و دیگران، عاشق رسانه نبود. اینکه با حرف و اظهارنظرهای بیجا آرامش تیمش را به هم نمیریخت. بحران درست نمیکرد. دنبال ماجراجویی و قهرمانبازی نبود.
شاید عجیب به نظر بیاید اما در فوتبال ایران همین نداشتههای یکی مانند طاهری، خودش نعمتی است. فکرش را بکنید اگر امیر عابدینی جای او بود چه اتفاقی میافتاد. آرشیو را مرور کنید. قبل از شروع فصل عابدینی گفته بود پرسپولیس کارش دشوار است چون فقط ۶ بازیکن لیگ برتری میتواند بگیرد، در حالی که بسیاری از بازیکنانش به درد لیگ برتر نمیخورند. پرسپولیس اما تقریبا با دو یا سه بازیکن جدید لیگ را شروع کرد. اوایل فصل نتیجه هم نگرفت اما به برانکو اجازه داده شد با همان بازیکنان به زعم آقای عابدینی متوسط و ضعیف کارش را بکند. رویانیان و هدایتی هم اگر مدیر بودند، احتمالا همان راه مورد علاقه عابدینی را میرفتند. راهی که قبلا یکی در پرسپولیس و دیگری در استیل آذین رفته بود و نتیجهاش را یادمان هست. آنها نمونه غالب مدیران ورزش ایران هستند. فتحاللهزاده و همه آن مدیرانی که حتی بیشتر از ستارههای تیمشان در رسانهها حضور دارند هم، از همین گروهند. گروهی مدعی که آشفته بازار امروز فوتبال ایران دستپخت آنهاست.
ارسال نظر