افشین ماهوشی

مسلما نامگذاری سالها توسط مقام معظم رهبری امری راهبردی در نظام جمهوری اسلامی ایران است ، نامگذاری امسال نیز بنام " اقتصاد مقاومتی ، اقدام و عمل " موضوعی کاملا استزاتژیک و در راستای تحقق یافتن سند چشم انداز توسعه بیست ساله نظام می باشد . این روند از نامگذاری اولین سال (۱۳۸۴)، آغاز برنامه های سند چشم انداز بیست ساله نظام با توجه به لزوم ایجاد زیر ساخت های سند چشم انداز ۲۰ ساله احساس شد، بنابراین اولین سال (۱۳۸۴) سال همبستگی ملی و مشارکت عمومی نام گرفت.لازمه و زیر بنای قدرت اول اقتصادی و علمی شدن منطقه همبستگی ملی و مشارکت عمومی است ،تا مردم آرمان و ارزشی را نپذیرند ،تحقق عملی آن مقدور نیست .

جالب اینکه با گذشت یک دهه از آغاز تحقق سند چشم انداز ، سال (۱۳۹۴) همدلی و همزبانی ملت و دولت نام گرفت تا زمینه توسعه اقتصادی کشور در شرایط پس از برجام فراهم آید و قرابت معنایی نامگذاری سال ۸۴ و ۹۴ با روی کارآمدن دو دولت با گرایشهای سیاسی متفاوت در خور تامل است. اقتصاد مقاومتی چند سالی است مورد تاکید مسئولین ارشد نظام خصوصا رهبر انقلاب است. نامگذاری امسال با درج عنوان اقدام و عمل نشاندهنده یک حرکت مبنایی و زیر بنایی است. بنابراین اقتصاد مقاومتی را می توان یک سبک زندگی دانست . نیم نگاهی به وضعیت جهانی اقتصاد، ما را به سوی این باور می‌کشاند که تقویت اقتصاد مقاومتی و کارآفرینی، تنها راه بهبود بیماری امروز اقتصاد کشور و پیشگیری از وخامت حال فردا است.

به اذعان بسیاری از صاحب‌نظران، اقتصاد کشور ما طی سالهای گذشته از عدم برنامه ریزی، سو مدیریت‌ و نبود تعیین و تبیین راهبردهای ملی، دچار نارسایی‌ها و کمبودهایی گردیده است که ماحصل آن بیکاری، کمبود تولید ناخالص داخلی، کاهش قدرت سرمایه‌گذاری، ضعف در صادرات غیرنفتی و بیماری‌هایی از این دست گردیده است. بررسی وضعیت داخلی و جهانی اقتصاد، این باور را تقویت می‌کند که ایران برای برون رفت از بحران‌های اقتصادی، راهکاری جز توجه جدی به اجرایی شدن اصل ۴۴ قانون اساسی و پرداختن به اقتصاد مقاومتی ندارد . اولین و بارزترین نکته به‌عنوان بروز معضل در تقویت اقتصاد مقاومتی، نحوه رفتارها، بینش‌ها و نگرش‌هایی است که مردم و نهادهای اجتماعی نسبت به این موضوع دارند. بدیهی است گروه‌های اجتماعی و سایر مردم برای شناساندن اقتصاد مقاومتی و توسعه فرآیندها و مولفه‌های آن، از دانشگاه‌ها و رسانه‌ها انتظار بیشتری داشته باشند. در این گذر و نظر، اولین ضرورت و الزام "تعیین مولفه‌های فرهنگی اقتصاد مقاومتی" است.  

 

مولفه های فرهنگی اقتصاد مقاومتی

در خصوص فرهنگ اقتصاد مقاومتی و مولفه‌های آن، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. در تبیین مولفه های اقتصاد مقاومتی ، دو دسته عوامل وجود دارد، دسته اول " عوامل شخصیتی" و دسته دوم "عوامل محیطی" است. در دسته اول" عوامل شخصیتی" عبارتند از: ۱- خودباوری و حس غرور ملی ۲- نواندیشی و نوگرایی ذهنی ۳- اعتقاد به کسب مهارت و قابلیت بیشتر ۴- شناخت کامل از فرصت‌های محیط اطراف ۵- فراگیری آموزش و تجارب در ارتباط با شناخت ریسک، نحوه پذیرش آن و چگونگی محاسبه آن ۶- احساس تغییر در چرخه زندگی ۷- نیاز به کسب موفقیت ۸- برخورداری از علوم مربوط به کسب و کار ۹- قدرت کنترل و آگاهی به قدرت خویشتن. در دسته دوم " عوامل محیطی " غالبا ، شرایط اجتماعی مد نظر قرار می‌گیرد که شامل: نقش جامعه در برانگیختن روحیه تولید و کارآفرینی و پشتیبانی ازآن، " نقش جامعه کوچک " یعنی قومیت و رسم و رسوم کسب و کار و نقش خانواده، نوع تربیت و گرایشات کسب و کار در خانواده حائز اهمیت است (طالبی، ۱۳۸۲، ص۴). در مجموع با بررسی‌های به عمل آمده، اکثر مولفه‌های فرهنگی، معطوف به ویژگی‌های شخصیتی شده است. آنچه به عنوان فقدان روحیه و انگیزه کارآفرینانه برای مقاوم سازی اقتصاد در کشور ما دیده می شود.با مهارت پروری و ایجاد انگیزه بین جوانان قابل تحقق است . مشروط به اینکه توجه ویژه به استقلال و خودکفایی ، توان مشکل‌یابی و قدرت حل مسئله و نتیجه گرایی همواره مد نظر باشد.

پیشنهاداتی برای توسعه فرهنگ اقتصاد مقاومتی

امروز نیاز به بسیج ملی برای کارآفرینی وجود دارد.مسلما مقاوم سازی اقتصاد ما و خودکفایی و افزایش تولید ملی مبنای کارآفرینانه دارد . راه برون رفت از رکودُ، جنبش ملی برای کارآفرینی است و این مهم یک راهبرد است. بستر فرهنگی، به عنوان عامل زیربنایی و مبنای سایر بسترهای لازم برای کارآفرینی، مستلزم تحولات عمیقی در حوزه شناخت، باورها و تغییر بینش و دانش، آداب و رسوم و اخلاق یک ملت است. انسان توسعه یافته، دانا و خردمند است و رفتار مبتنی بر دانایی از خصائل وی است و این رفتار خردمندانه، ناظر بر چرایی پدیده‌هاست. انسان دانا برای یافتن پاسخ، به اندیشه خود رجوع می‌کند؛ حاصل این رجوع و کنش و واکنش، بروز و ظهور ایده‌هایی است که پی اولیه فرهنگ سازی است.

ایده پردازی‌ها لزوما فرصت ظهور و بروز پیدا نمی‌کنند، ولی تعدادی از "ایده‌های خلاق" که دارای عمق، کارایی، توان سازگاری و انعطاف پذیری است ماندگار می‌شود. مرحله بعد، مرحله باور سازی است که منطقا نتیجه شناخت است. رسیدن از مرحله شناخت تا باور کلی، به حدی طولانی است که نمی‌توان آن‌ها را در یک مرحله جای داد. مرحله باور سازی، مرحله عینی و مهم فرهنگ سازی است؛ در این مرحله، شاکله اصلی فرهنگ سامان می‌یابد و تا حد زیادی دارای هویت می‌شود؛ انتقال ارزش‌ها پس از باور سازی صورت می‌گیرد و البته این مهم، بسته به نظام ارزشی، در پیشبرد توسعه دارد . ارزش‌ها وقتی کاملا درونی شود، جهت انتقال و برقراری ارتباط به عملکرد و رفتار تبدیل می‌شود و تجلی عینی تبدیل ایده‌ها به رفتار را در این فرآیند خواهیم دید . با توجه به مواردی که درخصوص مولفه‌های فرهنگ اقتصاد مقاومتی بیان شد، تقویت برخی عناصر فرهنگی می‌تواند زمینه‌ساز توسعه فرهنگ اقتصاد مقاومتی شود، راهکارهای توسعه عناصر فرهنگی عبارتند از:

1- ترغیب افراد جامعه به مشارکت همگانی و کارگروهی و تشکیل هسته‌های خلاقیت و نوآوری: عنصر مشارکت همگانی محقق نمی‌شود، مگر با نهاد سازی از سوی دولت، زیرا به‌واسطه دیدگاه چند هزار ساله در کشور ما، غالبا فعالیت‌های مردمی بایستی از سوی دولت حمایت شود و مجوزهای لازم را اخذ کند، لذا کار گروهی و تشکیل مراکز رشد و کارآفرینی شهروندان در سطح شهرها، با حمایت دولت رشد و توسعه می‌یابد.

2- تکریم و تجلیل کارآفرینان محقق و مبتکران برتر در بین عموم مردم: دولت می‌تواند در«هفته کارآفرینی» کارآفرینان را مورد تکریم قرار دهد و در روزهای خاصی از سال، در میدان بزرگ شهر یا در استادیوم‌های ورزشی و سالن‌های بزرگ دانشگاه‌ها، کارآفرینان را مورد تکریم قرار دهد. بهتر است مانند کشورهای اسکاندیناوی، بر سر در خانه کارآفرینان و فرشتگان مالی (سرمایه‌گذاران خطر پذیر در امر کارآفرینی) پرچمی افراشته کنند و آن‌ها مورد عزت و احترام مردم باشند. تکریم و منزلت کارآفرینان نزد خانواده‌هایشان، عامل موثری در تشویق و تکریم اجتماعی آن‌ها محسوب می‌شود.

3- آموزش‌های اثربخش مهارتهای کسب و کار در اقتصاد مقاومتی و کارآفرینی، خلاقیت، نوآوری و حل مسئله : از مهم‌ترین راهبردهای ترویج فرهنگی خلاقیت و نوآوری که در کشورهای پیشرفته نیز بسیار مورد توجه می‌باشد، ارایه‌ی آموزش‌های فنون خلاقیت و حل خلاق مسئله به کلیه‌ی مدیران، کارشناسان، مهندسان و سایر کارکنان سازمان( بالاخص واحدهای R&D‌ می‌باشد). این آموزش‌ها سطح دانش، بینش و توانش کارکنان سازمان را در جهت خلاقیت و نوآوری افزایش می‌دهد. مدیران آموزش و توسعه‌ی منابع انسانی در راستای فرهنگ‌سازی و آموزش فراگیر خلاقیت و نوآوری در سازمان‌ها، رسالت سنگینی بر عهده دارند. امروزه مدیریت نوین آموزش «پژوهش محوری» را توصیه می‌کند که بزرگ‌ترین حسن آن، بالا بردن قدرت تجزیه و تحلیل مسائل، تعریف و تحلیل مسئله و ارایه‌ی راهکارهای خلاق حل مساله می‌باشد.

4-تقویت و فعال‌سازی فرهنگسراهای شهرداری و نهادهای مدنی غیر دولتی در زمینه اقتصاد مقاومتی: جهت تقویت کارآفرینی اجتماعی و بسط فعالیت‌های کارآفرینانه در سطوح مختلف جامعه، این کار لازم و بدیهی است.این حرکت بایستی بصورت فعال و پویا در فرهنگسراهای شهرداری آغاز و بین سازمانهای مردم نهاد توسعه داده شود .

5-تشویق ایده‌پردازی‌ و طرح مسائل و انجام مشاغل خانگی در سطح مدارس و مراکز آموزشی : اصولا تشویق کنجگاوی با پرسش آغاز می‌شود، با چون و چرا کردن کودک و نوجوان و جوان، لذا این سوالات را نباید سرکوب کرد، هدایت به پاسخ درست از طریق فعال کردن قوای خلاق ذهن فراگیران است، در واقع اگر از دید فرهنگی به زندگی و هستی بنگریم، زندگی یک «مبارزه مداوم» بین دیدگاه‌های« ثابت و ایده‌های نوین» است، لذا نوآوری با چالش و مقاومت محافظه‌کارانه مواجه می‌شود و بهره‌مندی از «نیروی ذهنی و تفکر خلاق» نقش تعیین کننده در این میان دارد.

6-تغییر و بهبود نگرش عموم مردم نسبت به مفهوم کار و اشتغال : بهبود نگرش عموم به کار، زیرا کسب و کار هنوز هم در بازار و کار اداری خلاصه شده در حالی‌که کسب و کارهای مولد و کارآفرین، کسب و کار دیجیتال و خانگی و... که در اقتصاد مقاومتی مطرح است بایستی مورد تشویق قرار گیرد و به‌جای اتکا به کسب و کارهای رایج(بازاری ) و دولتی (استخدام دولت ) به راه‌اندازی بنگاه‌های اقتصادی کوچک و زود بازده و مشاغل خانگی توجه ویژه شود.