هست یا نیست
دومین رمان سارا سالار با عنوان «هست یا نیست» سال گذشته منتشر شد و چاپ چهارم آن اخیرا روانه بازار کتاب شده است. این نویسنده پیشترها هم کتاب «احتمالا گم شده‌ام» را منتشر کرد که آن کتاب هم مورد توجه قرار گرفت. استقبال منتقدان و مخاطبان از این رمان، جذابیت داستان را به تصویر می کشد. سارا سالار در رمان «هست یا نیست» داستان زندگی زنی را توصیف می‌کند که در آستانه چهل‌سالگی قرار دارد. در این اثر مخاطب به واسطه روایت راوی اولِ شخص و گاه سوم شخص از احساسات قهرمان اصلی داستان باخبر می‌شود. این رمان تصویری است تمام عیار از زنی در آستانه‌ بحران میان‌سالی، زنی که جوانی را پشت سر گذاشته و حالا باید در زندگی روزگار میان‌سالی تعریف جدیدی از خودش ارائه کند. نویسنده در این رمان هم دغدغه‌هایی مشابه با رمان اولش یعنی «احتمالا گم شده‌ام» دارد، اما این‌بار زن داستان، بحران‌هایی درونی دارد و نویسنده مشغول روایت زندگی زنی 39 ساله است و چند مرحله از زندگی‌اش را بازخوانی می‌کند.
اولین مواجهه‌ مخاطب با راوی داستان در فرودگاه اتفاق می‌افتد. او عازم سفر است و برای رفتن پیش پیرزنی در آستانه‌ احتضار، تمام مدت نگران تاثیری است که بر اطرافیانش می‌گذارد، اینکه آیا هنوز در منظر عمومی جذاب است یا نه؟
او در واگویه‌های ذهنی‌اش نگران همسری است به نام «سینا» که برای مدتی تنهایش گذاشته و باید راهی سفر می‌شد، اما نمی‌داند در غیاب او همسرش چه خواهد کرد. او سوار هواپیما می‌شود و خیلی زود با مردی که روی صندلی کناری نشسته وارد گفت‌وگو می‌شود، گفت‌وگویی که بعدها هم ذهن راوی را رها نمی‌کند. مرد کناری دکتر امیر شمس است که در ادامه‌ داستان برای راوی نقش مهمی را ایفا می‌کند. نویسنده در رفت‌وبرگشت‌های ذهنی مدام قهرمان داستان زاویه دید راوی را عوض می‌کند و بدون آنکه خواننده متوجه تغییر زاویه‌ دید شود راوی را از سوم شخص به من تغییر می‌دهد و اینگونه مخاطب به ذهن مشوش زن داستان راه پیدا می‌کند و همراه او هر روز به باشگاه ورزشی می‌رود و روی وسیله‌های ورزشی به گذشته‌های دور سفر می‌کند. بزرگ‌ترین دغدغه او این‌روزها جذاب بودن یا نبودن است، راوی از پیری می‌ترسد و هر لحظه نگران این است که دیگر مورد توجه قرار نگیرد. در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: «حالا باید پشت بازو کار کنم. باید دمبل را بردارم و بدون اینکه این دختره را دید بزنم دستم را ببرم بالا و از پشت... نکند می‌خواهی بگویی خودت از بابابزرگ خجالت نمی‌کشیدی؟»
در بخش دیگری از این رمان آمده است: «دهانم را کج می‌کنم و دوباره ادای خودم را درمی‌آورم، همان جاودانگی‌ای که وقتی توی عشق پیداش نمی‌کنی توی بچه‌دار شدن دنبالش می‌گردی. فکر می‌کنم پسر من ادامه من نیست، پسر من یک آدم دیگر است، آدمی که فقط نصفی از ژن‌های مرا با خودش دارد، اما پسر من، من نیست، پسر من آدمی است که بیشتر وقت‌ها این حس را بهم می‌دهد که ما دوتا چه‌قدر از هم دوریم.»
چاپ چهارم رمان «هست یا نیست؟» نوشته سارا سالار در 184 صفحه با قیمت 9 هزار تومان از سوی نشر چشمه منتشر شده است.