گفتوگو با منصور ضابطیان درباره برنامه پرمخاطب «رادیو هفت»:
گاهی نگران از دست دادن شهرت میشوم
مرضیه قزوینی زاده رادیو هفت برنامهای تلویزیونی است که از مردادماه ۱۳۸۹ تاکنون و بدون توقف و با تهیهکنندگی منصور ضابطیان و محمد صوفی از شبکه آموزش روی آنتن میرود. این برنامه با ایدههای متفاوتی که اجرا کرده توانسته مخاطبان زیادی پیدا کند و تماشاگران ثابتی را برای این شبکه نوپای تلویزیونی به ارمغان بیاورد. یکی از ایدههای جذاب این برنامه تلویزیونی این است که مجری ثابت ندارد و اجرای برنامه در روزهای هفته به چهرههایی همچون رشید کاکاوند، امیرعلی نبویان، علی اکبر عبدالرشیدی، شاهین شرافتی، محمد بحرانی، ایمان سرورپور و میلاد اسلامزاده و منصور ضابطیان سپرده میشود.
مرضیه قزوینی زاده رادیو هفت برنامهای تلویزیونی است که از مردادماه ۱۳۸۹ تاکنون و بدون توقف و با تهیهکنندگی منصور ضابطیان و محمد صوفی از شبکه آموزش روی آنتن میرود. این برنامه با ایدههای متفاوتی که اجرا کرده توانسته مخاطبان زیادی پیدا کند و تماشاگران ثابتی را برای این شبکه نوپای تلویزیونی به ارمغان بیاورد. یکی از ایدههای جذاب این برنامه تلویزیونی این است که مجری ثابت ندارد و اجرای برنامه در روزهای هفته به چهرههایی همچون رشید کاکاوند، امیرعلی نبویان، علی اکبر عبدالرشیدی، شاهین شرافتی، محمد بحرانی، ایمان سرورپور و میلاد اسلامزاده و منصور ضابطیان سپرده میشود. این برنامه از شنبه تا چهارشنبه یک ساعت و روزهای پنجشنبه، دو ساعت پخش میشود. آنگونه که در سایت رادیو هفت نوشته شده سازندگان برنامه، اهدافی چون آرامش بخشیدن به مخاطب، گسترش حس احترام بین مردم و دوری از عصبانیت را دنبال میکنند. آنچه میخوانید گفتوگوی «دنیای اقتصاد» با منصور ضابطیان مجری و طراح این برنامه تلویزیونی است.
ایده برنامههای رادیو هفت از کجا میآید؟ آنها را چطور پیدا میکنید؟ما هر شب برنامه را با ایدهای خاص جلو میبریم، ایدههایی که در برنامه میبینید حاصل همفکریهایی است که با همه گروه داریم، در واقع در برنامه رادیو هفت همیشه به صورت گروهی کار کرده و این طور نیست که خطکشیهایی وجود داشته باشد، ما کارها را به صورت گروهی انجام میدهیم.
تا به حال شده در گروه رادیو هفت، مشکل یا دلخوری هم پیش بیاید؟ به هر حال بیش از چهار سال است که شما در کنار هم هستید.
مگر میشود پیش نیاید؟ بله بوده است اما آنقدر سطحی و ساده بوده که چندان ادامه پیدا نکرده است، گاهی کسی حرفی زده که سوءتفاهم شده یا چیزی شبیه این، اما همیشه دیدهام بچهها خودشان پیشقدم میشوند که از دل هم در بیاورند و مشکل جدیای وجود نداشته است. البته این را هم بگویم که ما وارد پنج سال شدهایم.
خودتان چطور؟ تا به حال پیش آمده است در حین کار عصبانی شوید؟ یا برخورد تندی کنید؟
به هرحال هر کسی رفتارهایی دارد که نشان دهنده احوال اوست و من هم وقتی عصبی میشوم بالاخره رفتارهایی دارم که این را نشان میدهد، مثلا من از بینظمی خیلی ناراحت میشوم، وقتی کاری را به کسی سپردهام و او در موعدش آن را انجام نمیدهد عصبانی هم میشوم، اما همیشه سعی کردهام این آرامشی که در کل کار جریان دارد را تحت تاثیر قرار ندهد.
شما همیشه با هم در تلویزیون کار کردهاید؟
نه، کارهای مستقلی هم در صدا و سیما داشتهایم، حتی خارج از کار تلویزیون ما در زمینههای مختلف کار کردهایم، مثلا من کتاب چاپ کردهام و به نویسندگی میپردازم و از این دست کارها، از طرفی آقای صوفی هم مدتی مدیر انجمن سینمای جوان استان تهران بودهاند و فیلمهای بسیاری هم دارند که کارهای مستقلاش محسوب میشوند.
میگویند کار کردن با دوستان نزدیک ممکن است صمیمیت بین آنها را کمرنگ کند، این موضوع هیچوقت برای شما پیش نیامده؟
همیشه بالاخره یک نفر باید حرف آخر را بزند، اما چون ما در دوستی و کار سعی کردهایم به هم احترام بگذاریم و خیلی چیزهای مهمتری را در نظر داشتهایم، خوشبختانه این اتفاق نیفتاده است، بله ممکن است جایی من یا آقای صوفی چند میلیون بیشتر نصیبمان شود، اما این حساب و کتابها و اینکه کی بیشتر کار کرده است، ممکن است به چیزی لطمه بزند که اصلا ارزشش را ندارد.
همه منصور ضابطیان را بهعنوان یک گفتوگوکننده قدر و هوشمند میشناسند، شما همیشه این قدر خوشصحبت بودهاید؟ خودتان را به همین اندازه کارگردان خوبی هم میدانید؟
(می خندد) من هنوز خودم را بهعنوان یک گفتوگوکننده خوب قبول نکردم که شما درباره کارگردان میپرسید! اما همیشه همینطور بوده که به من سفارشهای بسیاری برای گفتوگو میدهند و بیشتر مرا این طور میشناسند، اما به نظر خودم من گزارش نویس خوبی هستم. البته، ۱۵-۱۶ سال است که گفتوگو میکنم و اعتقادم هم این است که گفتوگو باید آخرین کاری باشد که به کسی میسپارند، اما این روزها به نظر اولین کاری است که از آدمهای تازه وارد به حوزه رسانه میخواهند.
در کارگردانی چطور؟ وقتی دقیقه نود اتفاق غیرمنتظرهای میافتد چطور مدیریتش میکنید؟
خب، به نظرم حالا در حال بستن آیتمهای یک مجله تصویری هستم و چندان فرقی نکرده است، مواقعی هم که اتفاقهای دقیقه نودی میافتد، تیم ما آموخته است که کار به هر ترتیب که شده، به نتیجه میرسد، در واقع وقتی کار به لحظه آخر میرسد، ما مطمئنیم که بالاخره برنامه را ضبط میکنیم و با آرامش به کارمان ادامه میدهیم.
رادیو هفت وارد پنج سالگیاش شده است، فکر میکنید نیازی به تغییر یا پوست انداختن ندارد؟ هنوز انرژی ادامه داشتن را در آن میبینید؟ اصلا خودتان دوست دارید آن را ادامه بدهید؟
در ساختار اصلی برنامه که اصلا نمیخواهیم تغییری ایجاد کنیم، هر بار که به مرز این تغییرات نزدیک شدهایم، مردم مخالفت زیادی با آن کردهاند، اما در مورد این پوستاندازی که میگویید، من معتقدم رادیو هفت به واسطه اینکه آدمهای بسیاری مدام در رفت و آمد به آن هستند، همیشه در حال پوستاندازی بوده است، البته همانطور که میبینید انرژی گروه هم برای ادامه دادن خیلی زیاد است، یک مساله دیگری هم هست که ما را علاقهمند به ادامه دادن کرده، در رادیو هفت ما هیچ وقت چیزی نگفتهایم که به آن معتقد نباشیم و تلویزیون هم هیچ وقت به ما فشار نیاورده است که فلان چیز را بگویید یا این را نگویید برای همین تعلق خاطر بسیاری به برنامه داریم.
چطور گروه رادیو هفت را تشکیل دادید؟
خیلی از بچههایی که با ما کار میکنند کارشان را از صفر با این برنامه شروع کردهاند، بعضی هم از برنامههای قبلی مثل نقره با ما بودهاند، اما در کل وقتی کسی میخواهد وارد گروه شود ادبش بیش از هر چیز برای ما مهم است، البته منظورم اتو کشیده بودنش نیست، میبینید که عوامل اینجا همه شاد هستند و با هم شوخی میکنند، منظورم این است که احترام گذاشتن به دیگران را بلد باشد و بتواند تاثیر مثبتی درگروه بگذارد.
مجریهایتان را چطور انتخاب میکنید؟ میدانم که خیلی از مجریها دوست دارند با شما همکاری کنند.
سعی میکنیم از میان مجریها کسانی را انتخاب کنیم که اول در میان مردم محبوبیت داشته باشند، بعد هم با توجه به فضای برنامه، آرامشی که میتوانند به مخاطبان القا کنند برایمان مهم است.
به نظرتان چطور شد که این برنامه توانست با مخاطبان ارتباطی به این خوبی برقرار کند؟
راستش خودم هم نمیدانم! شاید چون واقعا ما این برنامه را دلی پیش بردیم توانستیم مخاطبان را هم با خود همراه کنیم، ابتدا که کار را شروع کردیم انتظار داشتیم مخاطب برنامه قشر تحصیلکرده رو به بالا در جامعه باشد، اما الان میبینیم که طیف مخاطبان رادیو هفت از فرهیختهترین افراد جامعه تا آنهایی که سواد چندانی ندارند گسترده شده، اصلا فکرش را هم نمیکردیم، فکر میکنم یک دلیلش این باشد که ما همیشه در کنار مردم و با مردم بودیم، من خیلی اوقات با اتوبوس رفت و آمد میکنم و به خرید میروم چون دوست دارم در کنار مردم باشم تا خیال نکنند کسانی که در تلویزیون هستند آدمهای عجیب و غریبی هستند.
یعنی شما از شهرتتان گلهای ندارید و در روابط اجتماعیتان تاثیر نگذاشته است؟
چرا مشکلات بسیاری برایم بهخاطر این مساله بهوجود آمده، در واقع با بیشتر دیده شدنم در این مدت با مسائل مختلفی هم روبهرو شدهام، مثلا در همین رفت و آمدهایی که با اتوبوس میکنم با سوالهای عجیب و غریب و اتفاقهای مختلفی مواجه میشوم، اما زمانی که وارد این حرفه شدم، آن را با همه سختیهایش پذیرفتم. البته از روزی که کارم را شروع کردم با خودم قرار گذاشتم که کارم هیچوقت روی زندگی شخصیام اثر نگذارد و تا حالا هم همین رویه را پیش گرفتهام.
خانوادهتان هم رادیو هفت را میبینند و طرفدار آن هستند؟
مادرم طرفدار و بیننده پر و پا قرص این برنامه است، البته میگوید بهخاطر من نیست و بهخاطر خود برنامه است، امیدوارم همین طور هم باشد، اما به هر حال همه مادرها به فرزندانشان علاقه ویژه دارند.
اگر روزی رادیو هفتی در کار نباشد چه میکنید؟
میدانید، شهرت هم مثل زیبایی یا خوشاندامی یک جور نعمت است و من هم گاهی نگران از دست دادن آن میشوم، اما اگر روزی هم رادیو هفت نباشد من کارهای دیگری بلدم که میتوانم به آنها بپردازم.
ایده برنامههای رادیو هفت از کجا میآید؟ آنها را چطور پیدا میکنید؟ما هر شب برنامه را با ایدهای خاص جلو میبریم، ایدههایی که در برنامه میبینید حاصل همفکریهایی است که با همه گروه داریم، در واقع در برنامه رادیو هفت همیشه به صورت گروهی کار کرده و این طور نیست که خطکشیهایی وجود داشته باشد، ما کارها را به صورت گروهی انجام میدهیم.
تا به حال شده در گروه رادیو هفت، مشکل یا دلخوری هم پیش بیاید؟ به هر حال بیش از چهار سال است که شما در کنار هم هستید.
مگر میشود پیش نیاید؟ بله بوده است اما آنقدر سطحی و ساده بوده که چندان ادامه پیدا نکرده است، گاهی کسی حرفی زده که سوءتفاهم شده یا چیزی شبیه این، اما همیشه دیدهام بچهها خودشان پیشقدم میشوند که از دل هم در بیاورند و مشکل جدیای وجود نداشته است. البته این را هم بگویم که ما وارد پنج سال شدهایم.
خودتان چطور؟ تا به حال پیش آمده است در حین کار عصبانی شوید؟ یا برخورد تندی کنید؟
به هرحال هر کسی رفتارهایی دارد که نشان دهنده احوال اوست و من هم وقتی عصبی میشوم بالاخره رفتارهایی دارم که این را نشان میدهد، مثلا من از بینظمی خیلی ناراحت میشوم، وقتی کاری را به کسی سپردهام و او در موعدش آن را انجام نمیدهد عصبانی هم میشوم، اما همیشه سعی کردهام این آرامشی که در کل کار جریان دارد را تحت تاثیر قرار ندهد.
شما همیشه با هم در تلویزیون کار کردهاید؟
نه، کارهای مستقلی هم در صدا و سیما داشتهایم، حتی خارج از کار تلویزیون ما در زمینههای مختلف کار کردهایم، مثلا من کتاب چاپ کردهام و به نویسندگی میپردازم و از این دست کارها، از طرفی آقای صوفی هم مدتی مدیر انجمن سینمای جوان استان تهران بودهاند و فیلمهای بسیاری هم دارند که کارهای مستقلاش محسوب میشوند.
میگویند کار کردن با دوستان نزدیک ممکن است صمیمیت بین آنها را کمرنگ کند، این موضوع هیچوقت برای شما پیش نیامده؟
همیشه بالاخره یک نفر باید حرف آخر را بزند، اما چون ما در دوستی و کار سعی کردهایم به هم احترام بگذاریم و خیلی چیزهای مهمتری را در نظر داشتهایم، خوشبختانه این اتفاق نیفتاده است، بله ممکن است جایی من یا آقای صوفی چند میلیون بیشتر نصیبمان شود، اما این حساب و کتابها و اینکه کی بیشتر کار کرده است، ممکن است به چیزی لطمه بزند که اصلا ارزشش را ندارد.
همه منصور ضابطیان را بهعنوان یک گفتوگوکننده قدر و هوشمند میشناسند، شما همیشه این قدر خوشصحبت بودهاید؟ خودتان را به همین اندازه کارگردان خوبی هم میدانید؟
(می خندد) من هنوز خودم را بهعنوان یک گفتوگوکننده خوب قبول نکردم که شما درباره کارگردان میپرسید! اما همیشه همینطور بوده که به من سفارشهای بسیاری برای گفتوگو میدهند و بیشتر مرا این طور میشناسند، اما به نظر خودم من گزارش نویس خوبی هستم. البته، ۱۵-۱۶ سال است که گفتوگو میکنم و اعتقادم هم این است که گفتوگو باید آخرین کاری باشد که به کسی میسپارند، اما این روزها به نظر اولین کاری است که از آدمهای تازه وارد به حوزه رسانه میخواهند.
در کارگردانی چطور؟ وقتی دقیقه نود اتفاق غیرمنتظرهای میافتد چطور مدیریتش میکنید؟
خب، به نظرم حالا در حال بستن آیتمهای یک مجله تصویری هستم و چندان فرقی نکرده است، مواقعی هم که اتفاقهای دقیقه نودی میافتد، تیم ما آموخته است که کار به هر ترتیب که شده، به نتیجه میرسد، در واقع وقتی کار به لحظه آخر میرسد، ما مطمئنیم که بالاخره برنامه را ضبط میکنیم و با آرامش به کارمان ادامه میدهیم.
رادیو هفت وارد پنج سالگیاش شده است، فکر میکنید نیازی به تغییر یا پوست انداختن ندارد؟ هنوز انرژی ادامه داشتن را در آن میبینید؟ اصلا خودتان دوست دارید آن را ادامه بدهید؟
در ساختار اصلی برنامه که اصلا نمیخواهیم تغییری ایجاد کنیم، هر بار که به مرز این تغییرات نزدیک شدهایم، مردم مخالفت زیادی با آن کردهاند، اما در مورد این پوستاندازی که میگویید، من معتقدم رادیو هفت به واسطه اینکه آدمهای بسیاری مدام در رفت و آمد به آن هستند، همیشه در حال پوستاندازی بوده است، البته همانطور که میبینید انرژی گروه هم برای ادامه دادن خیلی زیاد است، یک مساله دیگری هم هست که ما را علاقهمند به ادامه دادن کرده، در رادیو هفت ما هیچ وقت چیزی نگفتهایم که به آن معتقد نباشیم و تلویزیون هم هیچ وقت به ما فشار نیاورده است که فلان چیز را بگویید یا این را نگویید برای همین تعلق خاطر بسیاری به برنامه داریم.
چطور گروه رادیو هفت را تشکیل دادید؟
خیلی از بچههایی که با ما کار میکنند کارشان را از صفر با این برنامه شروع کردهاند، بعضی هم از برنامههای قبلی مثل نقره با ما بودهاند، اما در کل وقتی کسی میخواهد وارد گروه شود ادبش بیش از هر چیز برای ما مهم است، البته منظورم اتو کشیده بودنش نیست، میبینید که عوامل اینجا همه شاد هستند و با هم شوخی میکنند، منظورم این است که احترام گذاشتن به دیگران را بلد باشد و بتواند تاثیر مثبتی درگروه بگذارد.
مجریهایتان را چطور انتخاب میکنید؟ میدانم که خیلی از مجریها دوست دارند با شما همکاری کنند.
سعی میکنیم از میان مجریها کسانی را انتخاب کنیم که اول در میان مردم محبوبیت داشته باشند، بعد هم با توجه به فضای برنامه، آرامشی که میتوانند به مخاطبان القا کنند برایمان مهم است.
به نظرتان چطور شد که این برنامه توانست با مخاطبان ارتباطی به این خوبی برقرار کند؟
راستش خودم هم نمیدانم! شاید چون واقعا ما این برنامه را دلی پیش بردیم توانستیم مخاطبان را هم با خود همراه کنیم، ابتدا که کار را شروع کردیم انتظار داشتیم مخاطب برنامه قشر تحصیلکرده رو به بالا در جامعه باشد، اما الان میبینیم که طیف مخاطبان رادیو هفت از فرهیختهترین افراد جامعه تا آنهایی که سواد چندانی ندارند گسترده شده، اصلا فکرش را هم نمیکردیم، فکر میکنم یک دلیلش این باشد که ما همیشه در کنار مردم و با مردم بودیم، من خیلی اوقات با اتوبوس رفت و آمد میکنم و به خرید میروم چون دوست دارم در کنار مردم باشم تا خیال نکنند کسانی که در تلویزیون هستند آدمهای عجیب و غریبی هستند.
یعنی شما از شهرتتان گلهای ندارید و در روابط اجتماعیتان تاثیر نگذاشته است؟
چرا مشکلات بسیاری برایم بهخاطر این مساله بهوجود آمده، در واقع با بیشتر دیده شدنم در این مدت با مسائل مختلفی هم روبهرو شدهام، مثلا در همین رفت و آمدهایی که با اتوبوس میکنم با سوالهای عجیب و غریب و اتفاقهای مختلفی مواجه میشوم، اما زمانی که وارد این حرفه شدم، آن را با همه سختیهایش پذیرفتم. البته از روزی که کارم را شروع کردم با خودم قرار گذاشتم که کارم هیچوقت روی زندگی شخصیام اثر نگذارد و تا حالا هم همین رویه را پیش گرفتهام.
خانوادهتان هم رادیو هفت را میبینند و طرفدار آن هستند؟
مادرم طرفدار و بیننده پر و پا قرص این برنامه است، البته میگوید بهخاطر من نیست و بهخاطر خود برنامه است، امیدوارم همین طور هم باشد، اما به هر حال همه مادرها به فرزندانشان علاقه ویژه دارند.
اگر روزی رادیو هفتی در کار نباشد چه میکنید؟
میدانید، شهرت هم مثل زیبایی یا خوشاندامی یک جور نعمت است و من هم گاهی نگران از دست دادن آن میشوم، اما اگر روزی هم رادیو هفت نباشد من کارهای دیگری بلدم که میتوانم به آنها بپردازم.
ارسال نظر