اروپا در جستوجوی جایگزین
ترجمه: محسن حسینی
یک هفته پس از دیدار جنجالبرانگیز دونالد ترامپ با رهبران اروپایی، مقامهای اتحادیه اروپا به این فکر افتادند که مسیر حرکتشان را تغییر داده و اندک اندک به سمت شرق آسیا متمایل شوند، در همین راستا آنها در تلاشند از سفر نخستوزیر چین به اروپا به بهترین شکل ممکن استفاده کرده و در یارگیریهایشان چین را در کنار خود قرار داده و از رویاهای بلندپروازانه شی جین پینگ، رئیسجمهوری چین برای تحقق خواستههای خویش استفاده کرده و رقیب آمریکا را بر جای خالی واشنگتن بنشانند.
ترجمه: محسن حسینی
یک هفته پس از دیدار جنجالبرانگیز دونالد ترامپ با رهبران اروپایی، مقامهای اتحادیه اروپا به این فکر افتادند که مسیر حرکتشان را تغییر داده و اندک اندک به سمت شرق آسیا متمایل شوند، در همین راستا آنها در تلاشند از سفر نخستوزیر چین به اروپا به بهترین شکل ممکن استفاده کرده و در یارگیریهایشان چین را در کنار خود قرار داده و از رویاهای بلندپروازانه شی جین پینگ، رئیسجمهوری چین برای تحقق خواستههای خویش استفاده کرده و رقیب آمریکا را بر جای خالی واشنگتن بنشانند. طبیعتا این سفر برای چین نیز با اهمیت است، چرا که رهبران این کشور از آب گل آلود استفاده کرده و با استفاده از اوجگیری تنشها میان آمریکا و اروپا زمینه را برای قدرت نماییشان فراهم خواهند کرد. هرچند در طی این مسیر، هم کشورهای عضو اتحادیه اروپا و هم چین درگیر نگرانیهایی خواهند شد و نسبت به تداوم همکاری هایشان تردید خواهند داشت. مقامات اروپایی هنوز مطمئن نیستند که شی جین پینگ به آنچه در جریان اجلاس داووس در ماه ژانویه مطرح کرده، پایبند است و در قامت یکی از دو قدرت اقتصادی جهان به اصل دسترسی به بازار آزاد متعهد خواهد ماند یا خیر؟
دونالد تاسک رئیس اتحادیه اروپا و ژان کلود یونکر رئیس کمیسیون اروپا در نشست داووس با لی کچیانگ نخستوزیر دیدار داشتند، دیداری که زمینه را برای سفر نخستوزیر چین به برلین فراهم کرد، جایی که به مرکز اصلی مناقشات اصلی میان اروپا و آمریکا تبدیل شده است. در این نشست چین در تلاش بود تا سیطرهاش بر بازارهای جهانی را حفظ کرده و حتی فضا را برای رشد اقتصادی فراهم کند. بحث مربوط به آزادسازی صادرات، از جمله مسائلی بود که روند اجلاس را درگیر پیچیدگیهایی کرد، با این حال به نظر میرسد پیچیدگیهای حاکم بر این نشست مانع از تداوم همکاری دو طرف آن هم در شرایط کنونی نشد، شرایطی که طی آن ایالات متحده با تصمیم دونالد ترامپ، رسما فضا را برای قدرت نمایی چین فراهم کرد. تلاش برای تحقق فضایی جهت سرمایهگذاری مشترک برای اروپا و چین، فضا را برای همکاریهای بیشتر فراهم کرد، همکاری فارغ از هرگونه اختلاف نظری که میان طرفین وجود داشته و خواهد داشت.
اختلاف نظری که در گفتههای ماه میگذشته سیسیلیا مالم استروم، کمیسر اروپا در امور تجارت کاملا آشکار است. وی در نشست تجاری اروپا رسما اعلام کرد که کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیازمند پشتوانهای هستند، با این حال هنوز نمیتوانند به چین بهعنوان کشوری جایگزین آمریکا بنگرند، چرا که اندیشههای «شی» نشان داده است که این کشور هنوز با اصل اقتصاد بازار آزاد فاصله دارد. دیدار آنگلا مرکل با لی کچیانگ نخستوزیر چین در برلین اهمیت فراوانی دارد. قرار است در این دیدار مرکل بهصورت رسمی پیامی به دنیا مخابره کند، پیام به نظر روشن است، اروپا از ادامه همکاری با آمریکا ناامید شده و به دنبال کشوری است که بتواند به این نهاد منطقهای به لحاظ مالی کمک کند. افزایش مبادلات تجاری آلمان با چین نشان دهنده تمایل رهبران برلین برای تحقق این جایگزینی است.
دونالد ترامپ رئیسجمهوری ایالات متحده نیز در اولین دور از سفرهای خارجیاش درست زمانی که با رهبران اروپا دیدار و گفتوگو داشت رسما اعلام کرد که کشورهای عضو ناتو باید هزینههای نظامی این پیمان را خود بپردازند. وی در ادامه بیپروا از صفت «خیلی بد»، در توصیف رویکرد آلمان در ارتباط با اجرای تعهداتش استفاده کرد، اظهار نظری که پسلرزههای زیادی به دنبال داشت. مت هاربورن رئیس اتاق بازرگانی اروپا در چین در مورد شرایط اروپا و چین معتقد است که فرصت جدید به رهبران چین این امکان را میدهد که آرزوی دیرینه خود مبنی بر راهبری اقتصاد جهانی را به دست آورند و در دوران رویگردانی اروپا از متحد قدیمی خود یعنی آمریکا، چین جایگاه مناسبی برای خود ایجاد کند. مقامهای اروپایی بر این باورند که با شرایط جدید دو طرف، یعنی اروپا و چین میتوانند به بازارهای یکدیگر دسترسی داشته و به تبع آن قادرند همکاریهای تجاریشان را افزایش دهند.
در جریان مذاکرات چین و اتحادیه اروپا برخی منابع که نامشان فاش نشده اعلام کردند که طرفین در حال بررسی برای توافق بر سرمایهگذاریهای اقتصادی کلان هستند. آنگونه که اروپاییها میگویند توافق برای سرمایهگذاری به نوعی پیش شرط اروپا برای تداوم همکاریهای اقتصادی دوجانبه است. با این حال به باور فیلیپ لو استاد مدعو در موسسه بروکینگز آمریکا روابط دو جانبه میان اروپا و چین، رابطهای بی پشتوانه است. او در مورد بیسرانجام بودن روابط فعلی میگوید که در بروکسل شاهد فهرست بلندی از مسائل حل نشده میان دو طرف هستیم؛ وضعیت بازار، توافق سرمایهگذاری دو جانبه، عدم دسترسی به بازار از سوی شرکتهای اروپایی مستقر در چین. با این حال روشن است که اروپا در برزخ بدی گرفتار شده است و حالا که نمیتواند از حمایت ایالات متحده برخوردار شود، در تلاش است تا به هر شکل ممکن، با نادیده انگاشتن اختلاف نظرها با چین، پکن را جایگزین واشنگتن کند.
توقف مذاکرات
سه سال از توقف مذاکرات پکن و بروکسل برای رسیدن به توافق جامع در مورد سرمایهگذاری میگذرد. اروپا از چین برای نقشی که در اداره اقتصاد قاره اروپا بر عهده گرفته بود ناامید شده است. موضوع ناامیدی از چین در نظرسنجیهای صورت گرفته در اتاق بازرگانی اروپا قابل مشاهده است. همچنین بررسیها نشان میدهد که نیمی از شرکتهای اروپایی که در آغاز از حضور چین خوشحال بودند امروز توجه چندانی به این کشور نشان نمیدهند و به نوعی از حضور چینیها در بازار اروپا استقبال نمیکنند. بر اساس بررسیهایی که موسسه مرکاتور مستقر در برلین در ژانویه انجام داده است سرمایهگذاری چین بهصورت مستقیم در اتحادیه اروپا به ۷۷ درصد رسیده و میزان این سرمایهگذاری معادل ۳۵ میلیارد یورو بود. این در حالی است که ارزش معاملات اتحادیه اروپا در چین با کاهش روبهرو بوده و در سال گذشته به تنها ۸ میلیارد یورو رسیده است. در پی مذاکرات جدید میان چین و اروپا مقامهای اتحادیه اروپا در تلاش هستند تا به طرف چینی برای گشایش هر چه بیشتر در اقتصاد داخلی فشار آورند و همچنین تجارت در مسائل و موضوعات حساسی چون صنعت فولاد را تحتالشعاع قرار داده و از پکن بخواهند مازاد تولید فولاد خود را کاهش دهد.
سخت و در عین حال تبعیضآمیز
مقامهای اروپایی به خوبی میدانند که تجارت با چین اصلا ساده نیست. شرکتهای اروپایی که در چین مستقر هستند با قوانین ناعادلانه حاکم بر این کشور دست به گریبانند و تبعیض را با تمام وجود لمس کردند. در این میان رهبران چین نیز دغدغههای خود را دارند و برای نزدیکی با اروپا مطمئنا به پیش شرطهایی متوسل خواهند شد. به باور رهبران چین قوانین واردات که توسط کشورهای اروپایی تنظیم شده بازار کالاهای چینی را تحت فشار قرار خواهد داد. در سالهای ابتدایی دهه نود زمانی که جهان شاهد فروپاشی شوروی بود غرب نیز از این تغییر بی نصیب نماند و تغییرات عمدهای را تجربه کرد. اوون هریس یکی از مقامهای وزارت خارجه در آمریکا در زمان فروپاشی گفته بود تمدن مشترک مفهومی است و اتحاد سیاسی مفهومی دیگر. چیزی که به نظر میرسد امروز بار دیگر در حال تکرار شدن است.
شکاف و اختلاف میان اروپا و آمریکا ریشهای عمیق تر از درگیریهای حاکم بر ساختار ناتو، تغییرات اقلیمی و مسائل روز دارد. این اختلافات پیش از هر چیز یادآور درگیریهای سوئز، ویتنام و عراق است. اگرچه زبان تند و خشن ترامپ یکی از مهمترین عوامل بروز اختلافات تازه بوده است اما دلیل اصلی را باید در تاریخ روابط دو جانبه میان آمریکا و اروپا جستوجو کرد. ناتو پیمانی بینالمللی بود که تاثیر عمیقی بر حل بحران شوروی داشت اما امروز این نهاد منطقهای به میدانی برای نمایش اختلافات آمریکا و اروپا تبدیل شده است. اختلاف میان اروپا و آمریکا بر سر پیمان آتلانتیک موضوع تازهای نیست و آخرین بار که اختلافات دو جانبه بهصورت جدی مطرح شد به تصمیم برای جنگ عراق بر میگردد.
اما دور جدید اختلافات میان اروپا و آمریکا به زمان راهیابی ترامپ به کاخ سفید باز میگردد. ترامپ از زمانی که در انتخابات سال ۲۰۱۶ به پیروزی رسید انتقادات تندی را علیه ناتو و کشورهای عضو آن مطرح کرد. مهمترین نقد ترامپ به این سازمان نظامی درخصوص هزینههای دفاعی و کمکهای ایالات متحده بود. اظهار نظر صریحی که از همان ابتدا با واکنشهای تند مقامهای اروپایی از جمله آنگلا مرکل روبهرو شد. مرکل به صراحت اعلام کرد که اروپا باید متکی بر خود باشد و بدون نیاز به کمکهای آمریکا در مسیر برنامههای خود حرکت کند. در نهایت باید گفت، دونالد ترامپ در حوزه سیاست خارجی با یک شعار مشخص ظاهر شد؛ «آمریکا در اولویت قرار دارد» این شعار موجب خشم و ناراحتی اروپاییها شده است. چرا که به وضوح نشان میدهد که راه اروپا و آمریکا از یکدیگر جداست. مقامهای اروپایی معتقدند که برای رسیدن به اهداف جامع چه در زمینه معاهده پاریس و چه در زمینههای دیگر، مسیر قدرتهای جهانی مشترک است و یک کشور نمیتواند مسیر منحصر به فردی را برای خود تعریف کرده و بر اساس آن حرکت کند.
منبع: بلومبرگ
ارسال نظر