تغییر اجتناب ناپذیرو پیشرفت اجباری است
گردآوری: طوفان عزیزی مدیران همه روزه در معرض بمباران جریان عظیم داده‌ها قرار می‌گیرند. «دانشمندان میزان اطلاعات ارسالی به انسان در طول یک سال را به دقت بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که این مقدار برای هر نفر در جهان معادل خواندن 174 روزنامه در هر روز است.» (دیوید دربیشایر، 2010). این حجم بالای داده، موجب می‌شود مدیریت دانش اهمیت بسزایی پیدا کند. سه دلیل عمده که نیاز یک سازمان به مدیریت دانش را ضروری می‌کند از این قرار هستند:
۱- توانایی تصمیم‌سازی را تسهیل می‌کند.
2- با روزمره کردن یادگیری، سازمان را به یک سازمان یادگیرنده تبدیل می‌کند.
۳- موجب تحریک سازمان به تغییر و ایجاد نوآوری می‌شود.
تسهیل توانایی تصمیم‌سازی
داده‌ها گنجینه‌ای از اطلاعات را در اختیار مدیران قرار می‌دهند. پردازش حجم بسیار بالای داده موجب اتخاذ تصمیمات با ارزشی برای سازمان می‌شود. شورای مدیران گروه «جنرال‌الکتریک» مثال بسیار خوبی از اعمال مدیریت دانش در یک شرکت است. در این شورا مدیران اجرایی، داده‌های اضافی را حذف می‌کنند، اطلاعات را به اشتراک می‌گذارند و توان تصمیم‌گیری بالاتری به دست می‌آورند. این شورا متشکل از مدیران عالی چهارده شرکت اصلی این گروه است که طی دو روز نشست، اقدامات و تجربیات خود را به اشتراک گذاشته، پیشرفت گروه را سرعت می‌بخشند و در مورد موفقیت‌ها و شکست‌های هر یک بحث و تبادل نظر می‌کنند (گاروین، ۲۰۰۰). به این ترتیب اطلاعات مورد نیاز هریک که در شرکت‌های دیگر موجود است و می‌تواند کلید تصمیم‌گیری صحیح مدیران باشد، با به‌کارگیری مدیریت دانش به اشتراک گذاشته شده، موجب اتخاذ تدابیر اصولی و تصمیمات آینده‌ساز برای سازمان می‌شود.
با روزمره کردن یادگیری، سازمان یادگیرنده شکل می‌گیرد
دیوید گاروین در کتاب خود «یادگیری در عمل: راهنمای سازمان‌های یادگیرنده (۲۰۰۰)» می‌نویسد: «افراد برای حرکت رو به جلو، باید ابتدا به پشت سر خود نگاه کنند». واحد تحقیقات بخش عملیات ارتش ایالات‌متحده آمریکا، مثالی از به‌کارگیری مدیریت دانش برای تبدیل ارتش به یک سازمان یاد گیرنده است. این فرآیند، فرهنگی را ایجاد کرده است که در آن هر شخص به‌طور پیوسته خود، واحد خود، و سازمان خود را مورد ارزیابی قرار می‌دهد تا راه‌های ارتقا و بهبود مستمر را بیابد. پس از هر عملیات یا اتفاق مهم، تیم‌های ارتش وظایف خود را بازبینی کرده و پیروزی‌ها و شکست هایشان را بررسی می‌کنند و به دنبال اجرای بهتر وظایف در اقدامات آتی بر می‌آیند. داشتن چنین رویکردی به بهره گیری از تجربیات، دانشی را به وجود می‌آورد که موجب تسهیل در عملیات و ارتقای فرآیند‌ها می‌شود.
تحریک سازمان به تغییر و ایجاد نوآوری
مدیریت دانش سازمانی، با تحریک به تغییر و نوآوری، موجب سرازیر شدن ایده‌های آزاد به سوی تصمیم سازان می‌شود. برای مثال، برنامه «فرآیند تسریع تغییر» در جنرال الکتریک، شامل توسعه مدیریت، رهبری واحد هر شرکت، و کارگاه‌های تخصصی است. این برنامه نه‌تنها موجب انتقال آخرین دانش در بین مدیران می‌شود، بلکه موجب گشایش باب گفت‌وگو، تاکید بر ارزش‌های سازمانی و تحریک به تغییرات مثبت فرهنگی می‌شود.
در محیط درهم‌تنیده تجارت جهانی امروز، این نوع برنامه‌های مدیریت دانش، مدیران را یاری می‌دهد با روند تغییرات همراه شده و از نظرات و ایده‌ها استقبال کنند که نتیجه آن نوآوری و ارائه راهکار‌های نوین و پیشتازی در فضای رقابتی است.
شرکت‌های فهرست فورچون ۵۰۰، هرساله رقمی معادل ۵/۳۱ میلیارد دلار به علت عدم توفیق در اشتراک بهینه اطلاعات از دست می‌دهند
. به‌کارگیری موثر مدیریت دانش به شرکت‌ها و سازمان‌ها کمک می‌کند با تسهیل در تصمیم‌سازی، ایجاد سازمان‌های یاد گیرنده و تحریک به تغییر و نوآوری، راه موفقیت را با سرعت طی کرده و شعار «تغییر اجتناب‌ناپذیر و پیشرفت انتخابی است» را با «تغییر اجتناب‌ناپذیر و پیشرفت اجباری است» جایگزین کنند.