هوش هیجانی و اجتماعی چگونه شما و کارکنان سازمان شما را توانمند میسازد؟
میترا فتحی
مربی بینالمللی هوش هیجانی و اجتماعی
info@mitrafathi. com
برای برخی از مدیران سازمانها این سوال وجود دارد که «هوش هیجانی و اجتماعی چگونه قرار است به کارکنان و بازدهی سازمان من کمک کند؟» پاسخ این سوال بسیار بسیار گسترده است اما ما سعی میکنیم که در این مقاله تنها بخش کوچکی از آن را توضیح دهیم. برخی از افراد در پاسخ به این سوال میگویند که «هوش هیجانی به شما و کارکنان سازمانتان کمک میکند که بر هیجانات خود آگاهی پیدا کرده و رفتارهای خود را کنترل کنید.
میترا فتحی
مربی بینالمللی هوش هیجانی و اجتماعی
info@mitrafathi.com
برای برخی از مدیران سازمانها این سوال وجود دارد که «هوش هیجانی و اجتماعی چگونه قرار است به کارکنان و بازدهی سازمان من کمک کند؟» پاسخ این سوال بسیار بسیار گسترده است اما ما سعی میکنیم که در این مقاله تنها بخش کوچکی از آن را توضیح دهیم. برخی از افراد در پاسخ به این سوال میگویند که «هوش هیجانی به شما و کارکنان سازمانتان کمک میکند که بر هیجانات خود آگاهی پیدا کرده و رفتارهای خود را کنترل کنید.» این پاسخ درست است اما بسیار کوتاه بوده و کافی نیست. هوش هیجانی و اجتماعی دنیایی بسیار وسیع تر از این یک جمله یا این دو مهارت دارد. در حقیقت، شناسایی هیجانات و مدیریت هیجانات و رفتارها مهارتهای اولیه و پایه هوش هیجانی و اجتماعی هستند.
تواناییهای دیگر این هوش چیست؟
هوش هیجانی توانایی مدیریت رفتار را به شما میدهد. کسب این مهارت موجب میشود که مدیران و کارکنان آنها بتوانند بر احساسات نسنجیده، دردناک و هیجانی خود مدیریت داشته باشند، حتی در لحظات سخت هم آرامش، خونسردی و نگاه مثبت خود را حفظ کنند و از واکنشهای منفی خودداری و به راحتی و روشنی بتوانند فکرکنند. تقویت این مهارت موجب میشود که افراد حتی زمانی که تحت فشار هستند تمرکز خود را حفظ کنند و در موقعیتهای پر هیجان و حساس استقامت و عملکرد مثبت داشته باشند. افرادی که این مهارت را کسب میکنند با تدبیر لازم انتخاب میکنند که هنگامی که مورد حمله و خشونت دیگران واقع شدند یا هنگام مواجهه با آشفتگی ها، مساله را حادتر نکنند و مدیریت بحران داشته باشند، همچنین، زمانی که با خشونت یا مخالفت مواجه میشوند، همچنان خونسردی خود را حفظ میکنند.مدیران و کارکنانی که فاقد این مهارت هستند، هیجانی و واکنشی عمل میکنند، به دلیل عدم مقاومت در مقابل وسوسههای هیجانی، درگیر شرایط نامناسب و تنش زا میشوند و به مشکلات و مسائل پاسخهای نامناسب و مخرب میدهند. آنها زود از کوره در میروند و عصبانی میشوند، زود حالت تدافعی به خود میگیرند و در مواجهه با تعارضها یا استرسهای کاری افسرده، عصبانی و پریشان میشوند.
هوش هیجانی و اجتماعی توانایی همدلی شما را افزایش میدهد.
افراد در سازمانها باید بتوانند احساسات، هیجانات و دیدگاه دیگران را درک کنند، به نگرانیها و مسائل مورد اهمیت برای دیگران توجه کنند، بتوانند خود را به جای دیگران بگذارند و از دیدگاه آنها به مسائل نگاه کنند. آنها باید بتوانند این درک را وارد روابط خود با دیگران یا حوزه کسب و کار خود کنند.مدیران و کارکنانی که این مهارت را دارند آشنایی زیادی با گستره وسیعی از هیجانات دارند و به علائم هیجانی دیگران توجه میکنند. آنها به احساسات و هیجانات ناگفته یک فرد و گروه نیز گوش داده و آن را درک میکنند، نسبت به دیدگاهها و احساسات دیگران حساس هستند، آنها را میفهمند و میتوانند بر اساس درک درست از نیازها و احساسات دیگران با آنها رفتار کرده و به آنها کمک کنند.اما در سازمانهایی که این توانایی وجود ندارد، مدیر و پرسنل سازمان همه را با یک چشم میبینند، هیچ درکی نسبت به احساسات دیگران ندارند، یا در مورد آن ها و چارسوء تفاهمند. یا از احساسات و واکنشهای دیگران متعجب میشوند. همچنین، آنها غالبا خود را وارد کشمکشها میکنند، قادر به فهم و درک دیگران و افکار و احساسات آنها نیستند و در رفتارهای خود توجهی به احساسات دیگران ندارند. آنها نسبت به دیگران بی توجه و بیتفاوت هستند و فقط برای اهداف خود کار میکنند.
هوش هیجانی و اجتماعی مهارت مدیریت تعارض را به شما میدهد.
این مهارت به مدیران و کارکنان سازمان این توانایی را میدهد که بتوانند افراد سخت، تنشهای موجود در محیط و مکالمات سخت را مدیریت کنند و به گونهای خردمندانه و با دیپلماسی رفتار کنند. این مهارت مدیریت بحران مدیران و کارکنان را هنگام بروز تعارضات افزایش میدهد و باعث میشود که افراد تفاوتهای میان انسانها را درک کرده و بتوانند گروه را به نقطه نظرهای مشترکی برسانند. مهارت مدیریت تعارض این توانایی را به افراد میدهد که بتوانند راه حلهایی برای مسائل طراحی کنند که بر مبنای دیدگاه برنده-برنده است. افرادی که این مهارت را ندارند در بیان بازخوردهای سازنده و استادانه مشکل دارند و مخصوصا انتقادهای آنها از کارمندان باعث سرد شدن جو سازمان، فاصله ارتباطی میان کارکنان و مدیران، دلسرد شدن کارکنان و استعفای آنها میشود. این مهارت از مدیران شنوندگان خوبی میسازد که قادر میشوند به صحبتهای کارکنان خود، انتقادها و بازخوردها خوب گوش کنند بدون اینکه حالت تدافعی به خود بگیرند و بدون اینکه اینگونه صحبتها به بحران تبدیل شود. با استفاده از این مهارت توانایی مدیران برای دیدن سهم تاثیرات خود در بروز مشکلات بالا رفته و میتوانند با درایت، راهحلهای مناسبی را پیدا کرده و تعارضات را حل کنند.
ارسال نظر