گفتوگو با احمد سعداوی، برنده جایزه بوکر عربی در سال ۲۰۱۴
روایت خونآشامها در بغداد
ترجمه: الهام محتشم احمد سعداوی، شاعر، نمایشنامه نویس و نویسنده سال ۱۹۷۳ در بغداد متولد شد. رمان نویس جوان عراقی با انتشار سومین رمان خود فرانکشتاین در بغداد(۲۰۱۳) به سرعت به شهرت رسید. رمان، داستان مردی ژنده پوش- هادی العتاگ را روایت میکند که برای سرهم کردن کالبدی انسانی به دنبال اعضای سالم بدن انسان، خیابانهای ویران شده از جنگ داخلی بغداد درسال ۲۰۰۵ را زیرپا میگذارد. وقتی کالبد سرهم شده شکل میگیرد، او به جای همه کسانی که اعضای بدن آنها، کالبد را شکل داده، سفری را آغاز میکند تا انتقام بگیرد.
ترجمه: الهام محتشم احمد سعداوی، شاعر، نمایشنامه نویس و نویسنده سال 1973 در بغداد متولد شد. رمان نویس جوان عراقی با انتشار سومین رمان خود فرانکشتاین در بغداد(2013) به سرعت به شهرت رسید. رمان، داستان مردی ژنده پوش- هادی العتاگ را روایت میکند که برای سرهم کردن کالبدی انسانی به دنبال اعضای سالم بدن انسان، خیابانهای ویران شده از جنگ داخلی بغداد درسال 2005 را زیرپا میگذارد. وقتی کالبد سرهم شده شکل میگیرد، او به جای همه کسانی که اعضای بدن آنها، کالبد را شکل داده، سفری را آغاز میکند تا انتقام بگیرد.
سعداوی که شاعر و نمایشنامهنویس نیز هست، نویسنده یک مجموعه شعر با عنوان یادمان آوازهای بد (۲۰۰۰) و دو رمان دیگر؛ سرزمین زیبا (۲۰۰۴) و «به راستی او رویا میبیند، بازی میکند یا میمیرد» (۲۰۰۸) است. جایزه بینالمللی داستان عربی (IPAF) که ملهم از جایزه موفق من بروکر(Man Brooker) است یک جایزه ادبی سالانه برای تشویق، حمایت و شناخت ادبیات داستانی برجسته عرب است. امسال کتاب ۶ نویسنده از میان صد و پنجاه و شش شرکتکننده به مرحله نهایی این جایزه رسید.
نام احمد سعداوی به عنوان برنده این جایزه در مراسم افتتاحیه نمایشگاه بینالمللی کتاب ابوظبی اعلام شد و جایزه 50 هزار دلاری خود را دریافت کرد. در فهرست نهایی این جایزه نام نویسنده عراقی دیگری به نام انعام کحه جی، دو نویسنده مراکشی به نامهای، عبدالرحیم لحبیبی و یوسف فاضل، یک نویسنده مصری به نام احمد مراد و یک نویسنده سوری، خالد خلیفه هم دیده میشد.
«الشرق الاوسط» با احمد سعداوی درباره پیامدهای اشغال عراق و موضوع و ساختار رمانش گفتوگویی انجام داده که ترجمه آن را میخوانید:
الشرق الاوسط: فرانکشتاین مضمونی متداول است که از فرانکشتاین «مری شلی»؛ رمان نویس بریتانیایی اخذ شده. آیا فرانکشتاین در بغداد از این درونمایه الهام میگیرد؟
در رمان دو بار به فرانکشتاین اشاره میشود: یک جا یک روزنامه نگار آلمانی و بار دیگر راوی رمان، بهیر السعید به آن اشاره میکند. جدای از این دو ارجاع، مردم بغداد در رمان، این هیولای غریبه را «اسمش چیه» یا «اونی که اسم نداره» صدا میکنند و شاید این برای آنها مهم نیست که اصلا هیولا به فرانکشتاین شباهت دارد یا نه.در هر صورت، فرانکشتاین در بغداد با مضمونی متفاوت از فرانکشتاین شلی سرو کار دارد. فرانکشتاین در این رمان نمادی متراکم از مشکلات اخیر عراق است. فضای وحشت فرانکشتاینی در عراق در بازه زمانی که رمان سعی در نشان دادن آن دارد، مستولی بود.
کمی در مورد شخصیت «اسمش چیه» یا کالبدی که معرف هیچ شخص یا موجود بهخصوصی نیست و «ماموریت شجاعانهاش» بگویید.
«اسمش چیه» دارای سه تعبیر یا خوانش است که هر یک توسط یکی از سه احمق شکل میگیرد.براساس خوانش اول، از آنجا که او متشکل از پارههای نژادها و قومیتهای مختلف عراقی است، «اسمش چیه» یک فرد یکپارچه عراقی را نمایندگی میکند؛ به عبارت دیگر، «اسمش چیه» یک نمونه نادر از دیگ درهم جوش هویت هاست. عراق از زمان شکل گیری کشور در اوایل قرن بیستم، از این مشکل مزمن رنج میبرد. مساله هویت ملی عراقی پس از فروپاشی رژیم صدام حسین به شدت خود را نشان داد. شکل دیگری از خوانش این است که این هیولا منجی است که خود را قربانی میکند تا به جای همه قربانیان انتقام بگیرد. اجرای عدالت برای تعداد فزاینده قربانیان در عراق امروز به معنای رستگاری است. اینجا ما با بازتاب دیدگاهی متافیزکی از مفهوم رستگاری که میتواند توسط هر یک از افراد جامعه به دست آید، مواجه هستیم. رمان، تلویحا مفهوم رستگاری را به پرسش میگیرد. چنین مفهومی غالبا به شکلگیری دیکتاتوریهای سیاسی در کشورهای عربی و کشورهای خاورمیانه منتهی میشود. متاسفانه دیکتاتوری هنوز هم در عراق وجود دارد و با پایان رژیم دیکتاتوری صدام حسین، پایان نیافته است. در سومین خوانش، هیولا مظهر تباهی جمعی است. به بیان دیگر؛ «اسمش چیه» نمودی دراماتیک از تباهی است که بهسرعت در حال پیشروی است.
فرانکشتاین در بغداد با تراژدی زندگی در عراق از طریق فانتزی روبهرو میشود که با جریان اصلی ادبیات جنگ متفاوت است. برای مثال، درکتاب شما شخصیتهایی هستند که ما در زندگی حقیقی با آنها روبهرو نمیشویم مثل جادوگر، سوفسطایی و سه احمق. تلقی شما از این مساله چیست؟
این شخصیتها که توسط «اسمش چیه» روایت شده ودر بخش دهم ظاهر میشوند، بیشتر سمبولیک هستند تا واقعی، اما آنها به عنوان نمونههایی از شخصیتهای کلیدی و محوری در عراق بهکار گرفته میشوند. برای مثال سوفسطایی، بهیر السعید را به ذهن متبادر میکند و جادوگر شبیه به پیشگوی بزرگی است که برای حکومت عراق در رمان کار میکند. استفاده از فانتزی، موجب میشود کتاب برای خوانندگان سرگرمکنندهتر باشد؛ همچنین فرصتی فراهم میکند تا با واقعیت به شکل نامتعارف آن مواجه شویم. عنصر فانتزی، حسی از شادمانی بهکار میبخشد و از شقاوت آن میکاهد.
بخش سوم در مورد ارواح قربانیان بمبگذاریهای انتحاری است که در جستوجوی بدنهای مثله شده خود هستند. تصور نمیکنید چنین تصویری رمان را از واقعیت عراق دور میکند؟
این بخش کارکردی بنیادین دارد و در واقع میگوید چگونه ارواح سرگردان به کالبد هیولا وارد میشوند، همچنین در کل بازتابدهنده این است که در ذهن افرادی که نمیتوانند عزیزانشان را با بدنهایی مثله و شرحه شرحه به خاک بسپارند، چه میگذرد؟ آنها تصور میکنند که ارواح عزیزان شان در جستوجوی بدنهایشان سرگردانند. در سطحی عمیقتر این بخش نشان میدهد چگونه در هنگامه بحران و خشونت، همه ما ارواحی سرگردانیم بدون اینکه حتی لحظهای امنیت را لمس کرده باشیم.
آیا عراق امروز به هیولایی فرانکشتاینی نیاز دارد تا به جای همه قربانیان انتقام بگیرد؟
قطعا نه. در واقع رمان سعی دارد ضد این را بگوید. «اسمش چیه» بازتاب ملاکهای شخصی ما برای عدالت، مکافات، انتقام و مجازات است. چیزی که برای یک گروه عدالت است برای گروهی دیگر بیعدالتی است. فرانکشتاین عراقی از پارههای تن قربانیانی شکل میگیرد که به گروههای مختلفی تعلق دارند که هریک از آنها دیگری را دشمن خود تلقی میکند. بنابراین، این فرانکشتاین فرجامی جز کشتن خود ندارد. به عبارت دیگر، «اسمش چیه» نمودی داستانی از روند کشتن افراد به دست یکدیگر است. این شخصیت بیش از آنکه راه حل بحران باشد، بازنمایی بصری بحرانی بزرگتر است.
یکی از شخصیتهای رمان میگوید: همه مصائبی که از سر میگذرانیم بهدلیل ترس است. امروز ترس تا چه حد مردم عراق را احاطه کرده است؟
به یاد دارم در روزهای نخست اشغال عراق توسط آمریکا و سقوط رژیم صدام حسین، ارتش آمریکا در پایگاههای نظامی خود ماند و هیچ اقدامی برای تضمین امنیت در عراق انجام نداد. حتی یک نیروی پلیس هم در شهر نبود. ترس هنوز هم به شکلهای مختلف بر عراق حاکم است. در واقع، ترس بسیاری از عراقیها که در میان سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ ناگزیر بودند با ستیزه جویان و تندروها در جریان خشونتهای فرقهای کنار بیایند.در آن زمان، دفاع از شبه نظامیان مذهبی با این ذهنیت که آنها از خود و خانواده هایشان محافظت میکنند، برای روشنفکران سکولار معمول بود.
رمان شما آکنده از تقابلهای دو قطبی است مانند کالبد اسمش چیه که با پارههای تن هم قربانیان و هم جانیان ساخته شده است. چرا از چنین دو قطبیهایی استفاده کردید؟
با توجه به ترکیب متضاد اسمش چیه، او نمودی است از واقعیتی که در آن زندگی میکنیم. امروز هیچکس نمیتواند ادعا کند که به کلی قربانی است و به این یا آن شیوه، به تداوم فضای خشونت و فرآیند تعدی و آزار کمک نکرده است. من در رسانهها مقالههایی در مورد افرادی که از درد قربانیان لذت میبردند تنها به این دلیل که آنها از فرقهای متفاوت بودند، نوشتهام. اگر امروز برای عراقیها، درسی برای یادگیری و لحظهای اخلاقی برای درنگ وجود داشته باشد، تایید این مساله است که ما قربانیان محض نیستیم و اینکه همه ما به تولید قربانی به این یا آن شیوه کمک کردهایم.
فرانکشتاین در بغداد چگونه نوشته شد؟
فرآیند نوشتن تقریبا چهار سال طول کشید. من زمان زیادی را صرف جست و جو، مصاحبهها، عکس گرفتن و جمع آوری اطلاعات کردم. خلاصهای از رمان در یک سایت در تابستان ۲۰۰۸ منتشر شد. دو نسخه پیش نویس از بخشهای کتاب هم به زبان انگلیسی و عربی در کتاب ۳۹ Bloomsbury's Beirut که منتخبی از نوشتههای بهترین نویسندگان عرب زیر چهل سال بود، در آوریل ۲۰۱۱ به چاپ رسید.
اینکه سومین رمان شما موفق شده است برنده جایزه بینالمللی داستان عربی باشد برای شما به چه معنا است؟ انتظارش را داشتید؟
من انتظار داشتم رمان تاثیری مثبت بر خوانندگان بگذارد. حقیقتا این برایم مهم بود؛ تمام نسخههای چاپ نخست کتاب حتی قبل از اعلام لیست نهایی جایزه بینالمللی داستان عربی به فروش رسید. بهرغم اطمینان من به اثر، امسال بهخصوص بهدلیل حضور شرکتکنندگان بسیار زیاد، پیشبینی دشوار بود. حضور رمان در لیست نهایی واقعه مهمی بود و برای کتاب محبوبیت بیشتری به ارمغان آورد. جایزه بوکر عربی ۲۰۱۴ نه تنها برای من در سطحی فردی
حائز اهمیت است بلکه بهطور کلی برای رمان نوی عراقی واقعهای مهم بوده است.
سعداوی که شاعر و نمایشنامهنویس نیز هست، نویسنده یک مجموعه شعر با عنوان یادمان آوازهای بد (۲۰۰۰) و دو رمان دیگر؛ سرزمین زیبا (۲۰۰۴) و «به راستی او رویا میبیند، بازی میکند یا میمیرد» (۲۰۰۸) است. جایزه بینالمللی داستان عربی (IPAF) که ملهم از جایزه موفق من بروکر(Man Brooker) است یک جایزه ادبی سالانه برای تشویق، حمایت و شناخت ادبیات داستانی برجسته عرب است. امسال کتاب ۶ نویسنده از میان صد و پنجاه و شش شرکتکننده به مرحله نهایی این جایزه رسید.
نام احمد سعداوی به عنوان برنده این جایزه در مراسم افتتاحیه نمایشگاه بینالمللی کتاب ابوظبی اعلام شد و جایزه 50 هزار دلاری خود را دریافت کرد. در فهرست نهایی این جایزه نام نویسنده عراقی دیگری به نام انعام کحه جی، دو نویسنده مراکشی به نامهای، عبدالرحیم لحبیبی و یوسف فاضل، یک نویسنده مصری به نام احمد مراد و یک نویسنده سوری، خالد خلیفه هم دیده میشد.
«الشرق الاوسط» با احمد سعداوی درباره پیامدهای اشغال عراق و موضوع و ساختار رمانش گفتوگویی انجام داده که ترجمه آن را میخوانید:
الشرق الاوسط: فرانکشتاین مضمونی متداول است که از فرانکشتاین «مری شلی»؛ رمان نویس بریتانیایی اخذ شده. آیا فرانکشتاین در بغداد از این درونمایه الهام میگیرد؟
در رمان دو بار به فرانکشتاین اشاره میشود: یک جا یک روزنامه نگار آلمانی و بار دیگر راوی رمان، بهیر السعید به آن اشاره میکند. جدای از این دو ارجاع، مردم بغداد در رمان، این هیولای غریبه را «اسمش چیه» یا «اونی که اسم نداره» صدا میکنند و شاید این برای آنها مهم نیست که اصلا هیولا به فرانکشتاین شباهت دارد یا نه.در هر صورت، فرانکشتاین در بغداد با مضمونی متفاوت از فرانکشتاین شلی سرو کار دارد. فرانکشتاین در این رمان نمادی متراکم از مشکلات اخیر عراق است. فضای وحشت فرانکشتاینی در عراق در بازه زمانی که رمان سعی در نشان دادن آن دارد، مستولی بود.
کمی در مورد شخصیت «اسمش چیه» یا کالبدی که معرف هیچ شخص یا موجود بهخصوصی نیست و «ماموریت شجاعانهاش» بگویید.
«اسمش چیه» دارای سه تعبیر یا خوانش است که هر یک توسط یکی از سه احمق شکل میگیرد.براساس خوانش اول، از آنجا که او متشکل از پارههای نژادها و قومیتهای مختلف عراقی است، «اسمش چیه» یک فرد یکپارچه عراقی را نمایندگی میکند؛ به عبارت دیگر، «اسمش چیه» یک نمونه نادر از دیگ درهم جوش هویت هاست. عراق از زمان شکل گیری کشور در اوایل قرن بیستم، از این مشکل مزمن رنج میبرد. مساله هویت ملی عراقی پس از فروپاشی رژیم صدام حسین به شدت خود را نشان داد. شکل دیگری از خوانش این است که این هیولا منجی است که خود را قربانی میکند تا به جای همه قربانیان انتقام بگیرد. اجرای عدالت برای تعداد فزاینده قربانیان در عراق امروز به معنای رستگاری است. اینجا ما با بازتاب دیدگاهی متافیزکی از مفهوم رستگاری که میتواند توسط هر یک از افراد جامعه به دست آید، مواجه هستیم. رمان، تلویحا مفهوم رستگاری را به پرسش میگیرد. چنین مفهومی غالبا به شکلگیری دیکتاتوریهای سیاسی در کشورهای عربی و کشورهای خاورمیانه منتهی میشود. متاسفانه دیکتاتوری هنوز هم در عراق وجود دارد و با پایان رژیم دیکتاتوری صدام حسین، پایان نیافته است. در سومین خوانش، هیولا مظهر تباهی جمعی است. به بیان دیگر؛ «اسمش چیه» نمودی دراماتیک از تباهی است که بهسرعت در حال پیشروی است.
فرانکشتاین در بغداد با تراژدی زندگی در عراق از طریق فانتزی روبهرو میشود که با جریان اصلی ادبیات جنگ متفاوت است. برای مثال، درکتاب شما شخصیتهایی هستند که ما در زندگی حقیقی با آنها روبهرو نمیشویم مثل جادوگر، سوفسطایی و سه احمق. تلقی شما از این مساله چیست؟
این شخصیتها که توسط «اسمش چیه» روایت شده ودر بخش دهم ظاهر میشوند، بیشتر سمبولیک هستند تا واقعی، اما آنها به عنوان نمونههایی از شخصیتهای کلیدی و محوری در عراق بهکار گرفته میشوند. برای مثال سوفسطایی، بهیر السعید را به ذهن متبادر میکند و جادوگر شبیه به پیشگوی بزرگی است که برای حکومت عراق در رمان کار میکند. استفاده از فانتزی، موجب میشود کتاب برای خوانندگان سرگرمکنندهتر باشد؛ همچنین فرصتی فراهم میکند تا با واقعیت به شکل نامتعارف آن مواجه شویم. عنصر فانتزی، حسی از شادمانی بهکار میبخشد و از شقاوت آن میکاهد.
بخش سوم در مورد ارواح قربانیان بمبگذاریهای انتحاری است که در جستوجوی بدنهای مثله شده خود هستند. تصور نمیکنید چنین تصویری رمان را از واقعیت عراق دور میکند؟
این بخش کارکردی بنیادین دارد و در واقع میگوید چگونه ارواح سرگردان به کالبد هیولا وارد میشوند، همچنین در کل بازتابدهنده این است که در ذهن افرادی که نمیتوانند عزیزانشان را با بدنهایی مثله و شرحه شرحه به خاک بسپارند، چه میگذرد؟ آنها تصور میکنند که ارواح عزیزان شان در جستوجوی بدنهایشان سرگردانند. در سطحی عمیقتر این بخش نشان میدهد چگونه در هنگامه بحران و خشونت، همه ما ارواحی سرگردانیم بدون اینکه حتی لحظهای امنیت را لمس کرده باشیم.
آیا عراق امروز به هیولایی فرانکشتاینی نیاز دارد تا به جای همه قربانیان انتقام بگیرد؟
قطعا نه. در واقع رمان سعی دارد ضد این را بگوید. «اسمش چیه» بازتاب ملاکهای شخصی ما برای عدالت، مکافات، انتقام و مجازات است. چیزی که برای یک گروه عدالت است برای گروهی دیگر بیعدالتی است. فرانکشتاین عراقی از پارههای تن قربانیانی شکل میگیرد که به گروههای مختلفی تعلق دارند که هریک از آنها دیگری را دشمن خود تلقی میکند. بنابراین، این فرانکشتاین فرجامی جز کشتن خود ندارد. به عبارت دیگر، «اسمش چیه» نمودی داستانی از روند کشتن افراد به دست یکدیگر است. این شخصیت بیش از آنکه راه حل بحران باشد، بازنمایی بصری بحرانی بزرگتر است.
یکی از شخصیتهای رمان میگوید: همه مصائبی که از سر میگذرانیم بهدلیل ترس است. امروز ترس تا چه حد مردم عراق را احاطه کرده است؟
به یاد دارم در روزهای نخست اشغال عراق توسط آمریکا و سقوط رژیم صدام حسین، ارتش آمریکا در پایگاههای نظامی خود ماند و هیچ اقدامی برای تضمین امنیت در عراق انجام نداد. حتی یک نیروی پلیس هم در شهر نبود. ترس هنوز هم به شکلهای مختلف بر عراق حاکم است. در واقع، ترس بسیاری از عراقیها که در میان سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ ناگزیر بودند با ستیزه جویان و تندروها در جریان خشونتهای فرقهای کنار بیایند.در آن زمان، دفاع از شبه نظامیان مذهبی با این ذهنیت که آنها از خود و خانواده هایشان محافظت میکنند، برای روشنفکران سکولار معمول بود.
رمان شما آکنده از تقابلهای دو قطبی است مانند کالبد اسمش چیه که با پارههای تن هم قربانیان و هم جانیان ساخته شده است. چرا از چنین دو قطبیهایی استفاده کردید؟
با توجه به ترکیب متضاد اسمش چیه، او نمودی است از واقعیتی که در آن زندگی میکنیم. امروز هیچکس نمیتواند ادعا کند که به کلی قربانی است و به این یا آن شیوه، به تداوم فضای خشونت و فرآیند تعدی و آزار کمک نکرده است. من در رسانهها مقالههایی در مورد افرادی که از درد قربانیان لذت میبردند تنها به این دلیل که آنها از فرقهای متفاوت بودند، نوشتهام. اگر امروز برای عراقیها، درسی برای یادگیری و لحظهای اخلاقی برای درنگ وجود داشته باشد، تایید این مساله است که ما قربانیان محض نیستیم و اینکه همه ما به تولید قربانی به این یا آن شیوه کمک کردهایم.
فرانکشتاین در بغداد چگونه نوشته شد؟
فرآیند نوشتن تقریبا چهار سال طول کشید. من زمان زیادی را صرف جست و جو، مصاحبهها، عکس گرفتن و جمع آوری اطلاعات کردم. خلاصهای از رمان در یک سایت در تابستان ۲۰۰۸ منتشر شد. دو نسخه پیش نویس از بخشهای کتاب هم به زبان انگلیسی و عربی در کتاب ۳۹ Bloomsbury's Beirut که منتخبی از نوشتههای بهترین نویسندگان عرب زیر چهل سال بود، در آوریل ۲۰۱۱ به چاپ رسید.
اینکه سومین رمان شما موفق شده است برنده جایزه بینالمللی داستان عربی باشد برای شما به چه معنا است؟ انتظارش را داشتید؟
من انتظار داشتم رمان تاثیری مثبت بر خوانندگان بگذارد. حقیقتا این برایم مهم بود؛ تمام نسخههای چاپ نخست کتاب حتی قبل از اعلام لیست نهایی جایزه بینالمللی داستان عربی به فروش رسید. بهرغم اطمینان من به اثر، امسال بهخصوص بهدلیل حضور شرکتکنندگان بسیار زیاد، پیشبینی دشوار بود. حضور رمان در لیست نهایی واقعه مهمی بود و برای کتاب محبوبیت بیشتری به ارمغان آورد. جایزه بوکر عربی ۲۰۱۴ نه تنها برای من در سطحی فردی
حائز اهمیت است بلکه بهطور کلی برای رمان نوی عراقی واقعهای مهم بوده است.
ارسال نظر