پسانداز و رشد اقتصادی
سید محمد مجیدی
پسانداز در اقتصاد چیست و اهمیت آن به چه دلیل است؟ آیا کسی که پول خود را ذخیره میکند تنها خودش از منافع آن بهرهمند میشود یا اینکه کار او دیگران را نیز منتفع میکند. فرق پسانداز و سرمایهگذاری در چیست؟ کسی که پول خود را در بانک میگذارد و ماهانه سود دریافت میکند آیا پسانداز کرده یا سرمایهگذاری؟
به بیان ساده پسانداز بخشی از درآمد قابل تصرف شماست که ترجیح میدهید در زمان حال از آن استفاده نکنید و مصرف آن را به آینده موکول کنید. منظور از درآمد قابل تصرف درآمدی است که امکان دخل و تصرف در آن در اختیار شماست.
سید محمد مجیدی
پسانداز در اقتصاد چیست و اهمیت آن به چه دلیل است؟ آیا کسی که پول خود را ذخیره میکند تنها خودش از منافع آن بهرهمند میشود یا اینکه کار او دیگران را نیز منتفع میکند.فرق پسانداز و سرمایهگذاری در چیست؟ کسی که پول خود را در بانک میگذارد و ماهانه سود دریافت میکند آیا پسانداز کرده یا سرمایهگذاری؟
به بیان ساده پسانداز بخشی از درآمد قابل تصرف شماست که ترجیح میدهید در زمان حال از آن استفاده نکنید و مصرف آن را به آینده موکول کنید. منظور از درآمد قابل تصرف درآمدی است که امکان دخل و تصرف در آن در اختیار شماست. برای مثال اگر شما کارمند هستید درآمد قابل تصرف شما همان مبلغی است که بعد از کسر مالیات در فیش حقوقی مشاهده میکنید. حال اگر شما تصمیم بگیرید بخشی از درآمد خود را مصرف نکنید با آنچه میکنید؟ آیا آنها را بالش پنهان میکنید تا در زمان نیاز از آن استفاده کنید؟پاسخ مشخص است؛ شما در سادهترین حالت پول خود را در بانک سپرده میکنید و یا سهام، طلا، ارز، زمین و ساختمان میخرید. خب، خرید همه این اقلام که جزو داراییها بهحساب میآیند، در واقع سرمایهگذاری هستند. وقتی شما مازاد پول خود را در بانک میگذارید بانک منابع سایر افراد مشابه شما را نیز با هم جمع کرده و وقتی به سطح قابل قبولی میرسد در قالب وام به متقاضیانی که برای انجام امور اقتصادی خود نیازمند منابع مالی هستند وام میدهد و شما بهنوعی در فعالیت آنها سهیم شده و سرمایهگذاری میکنید. با توجه به این تعریف میتوان گفت پسانداز و سرمایهگذاری در دنیای واقعی چیزی جدا از هم نیستند.در مفهوم اقتصاد کلان، پسانداز به معنی بخشی از تولید است که مصرف نشده باشد. بهعبارت دیگر پسانداز همان کالاها و خدماتی است که به علت خودداری افراد جامعه از خرج کردن همه درآمد خود، به سرمایهگذاری تبدیل شده است. همانطور که گفته شد این پساندازها میتوانند به انواع داراییها تبدیل شوند. حال ببینیم چگونه این پساندازها میتواند به رشد اقتصادی کمک کند.درآمد یک اقتصاد مابهالتفاوت کالاها و خدمات صادر شده با واردات آن است. وقتی در کشوری صادرات از واردات پیشی بگیرد درآمد یک کشور افزایش مییابد. به عبارت ساده وقتی بیش از آنکه بخرید بفروشید درآمد شما بالا میرود. اما لازمه صادرات آن است که کشور کالایی قابل مبادله داشته باشد، بهدیگر مفهوم تولیداتی که قابل ارسال به سایر نقاط جهان باشد. اگر پساندازهای مردم به سمت کالاهایی مثل زمین سوق پیدا کند از دید اقتصادی این سرمایهگذاری غیر مولد است زیرا کشور نمیتواند زمین یا ساختمانها را به دیگر کشورها بفروشد.
توجه داشته باشید این موضوع به این معنی نیست که سرمایهگذاری در بخش مسکن و ساختمان به درد اقتصاد نمیخورد. علیرغم اینکه سرمایهگذاری در ساخت و ساز نیز درآمد را به شغلهای وابسته به این صنعت منتقل کرده، (با افزایش درآمد مردم، تمایل به خرید کالا و خدمات افزایش یافته و انگیزه لازم به تولیدکنندگان جهت تولید بیشتر داده میشود) اما وقتی اکثر افراد جامعه در مسکن سرمایهگذاری کنند تولیدی نخواهیم داشت که مردم برای رفع نیازهای خود به سراغ آن بروند و راه برای ورود تولیدات خارجی باز میشود.نوع پسانداز بهخصوص در کشورهای در حال توسعه بسیار حائز اهمیت است. این کشورها برای گذشتن از وضعیت عدم توسعه یافتگی و رسیدن به اهداف توسعهای خود نیازمند افزایش حجم تولیدات خود هستند. بهترین نوع پسانداز برای چنین جوامعی پساندازهای مالی در قالب سپردهگذاری بانکی است. این پساندازها در صورت مدیریت صحیح میتوانند به سرمایه مولد برای به حرکت درآوردن چرخهای تولید تبدیل شوند. ابتدا ببینیم چرا نوع پسانداز در کشورهای صنعتی توسعه یافته با کشورهای در حال توسعه متفاوت است.در کشورهای توسعهیافته با توجه به وجود شرکتهای تولیدی بیشمار بازار سهام و اوراق قرضه از جذابیت زیادی برخوردار هستند. مردم با خرید سهام، مالک بخشی از شرکت شده و در سود و زیان آن شریک میشوند. یا خرید اوراق قرضه که به مفهوم ساده برگهای است که به موجب آن شرکت از شما پولی قرض میکند و متعهد میشود که پس از یک دوره زمانی معین اصل پول و سود آن را به شما تحویل دهد. بنابراین بخشی از پساندازها از طریق این بازارها وارد صنعت میشوند.
اما در کشورهای در حال توسعه وضع بهاین صورت نیست و بانکها منبع اصلی جذب پساندازهای مردم هستند. سهم بازار سهام در این کشورها نسبت به منابع که در بانکها سپرده میشوند بسیار ناچیز است. اما اقتصاد چگونه میتواند مردم را به پسانداز و سرمایهگذاری مولد سوق دهد. چرا اکثر مردم در کشورهای در حال توسعه سرمایهگذاری در مسکن و زمین را بهترین نوع سرمایهگذاری میدانند؟ به بیان ساده نمیتوان زمین را تولید کرد. محدود بودن عرضه زمین موجب میشود همواره برای آن تقاضایی وجود داشته باشد، بنابراین وقتی قیمتها در جامعه بالا میروند قیمت زمین و پیرو آن ساختمان نیز بالا میرود. پس مردم با خرید زمین، درآمد پسانداز شده خود را بیمه میکنند تا با گذر زمان ارزش آن کاهش نیابد.در مقابل چنین بازار جذابی چگونه میتوان مقابله کرد؟ در چنین شرایطی نرخ بهره بانکی باید بالاتر از تورم باشد.در اقتصاد انگیزه اصلی مردم در انتخاب برای سپردهگذاری در بانک میزان نرخ بهره اعلام شده نیست بلکه میزان نرخ بهره حقیقی است. نرخ بهره حقیقی مابهالتفاوت نرخ بهره بانک با میزان تورم است. برای مثال وقتی نرخ سود بانکی ۱۵ درصد باشد و تورم جامعه ۲۰ درصد باشد نرخ بهره حقیقی ۵- درصد خواهد بود. تحت این شرایط اگر شما پول خود را در بانک بگذارید سودی نمیکنید، فقط کمتر ضرر میکنید. بنابراین کنترل تورم و تعیین نرخ سود بانکی متناسب با میزان تورم نقش مهمی در جمعآوری پساندازهای بانکی و تامین سرمایه لازم برای فعالیتهای اقتصادی دارد.
ارسال نظر