قناتها، یک شیوه آبیاری سنتی اما هنوز قابل دوام
کمبود آب برای کشورهای حوزه منا همواره یک چالش جدی بوده است. این روزها مفهوم «آب مجازی» (آبی که در فرآیند تولید کالاها و خدماتی که مصرف میکنیم بهکار میرود) نقش مهمی در این منطقه ایفا میکند. در بین استراتژیهای در دسترس برای رفع چالشهای محیطزیستی کشورهای حوزه منا و فائق آمدن بر موانع برای توسعه پایدار، تکیه بر روشهای بومی که آزمون خود را طی زمان پس دادهاند، به نظر گزینه قابل دوامی میرسد. در این رابطه، قنات (یا khettara) یک مثال بارز در این زمینه است. هنوز قناتها بهعنوان یک سیستم سنتی اما قابل دوام آبیاری در بسیاری از نقاط از جمله مراکش بهکار میروند.
کمبود آب برای کشورهای حوزه منا همواره یک چالش جدی بوده است. این روزها مفهوم «آب مجازی» (آبی که در فرآیند تولید کالاها و خدماتی که مصرف میکنیم بهکار میرود) نقش مهمی در این منطقه ایفا میکند. در بین استراتژیهای در دسترس برای رفع چالشهای محیطزیستی کشورهای حوزه منا و فائق آمدن بر موانع برای توسعه پایدار، تکیه بر روشهای بومی که آزمون خود را طی زمان پس دادهاند، به نظر گزینه قابل دوامی میرسد. در این رابطه، قنات (یا khettara) یک مثال بارز در این زمینه است. هنوز قناتها بهعنوان یک سیستم سنتی اما قابل دوام آبیاری در بسیاری از نقاط از جمله مراکش بهکار میروند. قناتها ابتدا در ایران کنونی ظهور کردند؛ اما در اوایل قرن هفتم در سراسر کشورهای حوزه منا پدیدار شدند. مراکشها برای عرضه آب خود به قناتها یا (khettara) وابسته بودند: ۶۰۰ عدد از این قناتها و بقایای آن را هنوز میتوان در آبادیهای کویری مراکش مشاهده کرد.
یک قنات بهعنوان تعدادی چاه که از سوی یک تونل زیرزمینی به یکدیگر وصل شدهاند تعریف میشود تا آب در آن برای رسیدن به سطح زمین جریان یابد. چون شیب این تونل همیشه کوچکتر از ناحیه بالای آن است، این تونل پس از چندین کیلومتر به سطح میآید و به هدف آنکه آبیاری است دست مییابد. مدیریت قنات به نیروی کار جمعی بسیار زیادی نیاز دارد. مراکش بین ۲۰ کشوری قرار دارد که از آبهای زیرزمینی برای آبیاری استفاده میکند و کشاورزی با آبهای زیرزمینی ابزار اصلی دستیابی به امنیت غذایی است. صنعت کشاورزی از ۱۹۹۶-۱۹۷۰ سه برابر رشد داشته است و در نتیجه سطوح آبهای زیرزمینی در جنوب آبادیهای کویری مراکش در ۲۵ سال گذشته بیش از ۲۰ متر با کاهش روبهرو بوده است. قناتها میتوانند بهعنوان یک تکنولوژی پایدار در نظر گرفته شوند؛ با توجه به جاذبه-محور بودن و وابسته بودن به سطوح آبهای زیرزمینی، آنها نمیتوانند حوزه آبهای زیرزمینی را خالی کنند. چون زمین و آب کمیاب هستند، سیستمهای حقوق آب در سراسر کشورها توسعه یافتهاند که خود هم منبع درگیری بوده است و هم منبع مشارکت.
در دهههای اخیر، بسیاری از عوامل به نابودی قناتها منجر شدهاند. از جمله این عوامل، توسعه شبکههای عمومی آب (عمدتا ساخت سدها)، استفاده از سیستمهای آبیاری غرقآبی و چاههای آرتزین (نوعی چاه که معمولا یک جریان آب دائمی را تامین میکند و آب بهوسیله فشار مربوط به موازنه آبهای ساکن (فشارهیدروستاتیک) مجبور به بالا آمدن میشود). علاوه بر اینها تغییرات شدید اقلیمی (که منجر به خشکسالیهایی در دهه ۱۹۷۰ میلادی و از ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ شده است) و افزایش آبیاریهای افراد از طریق پمپاژ آب نیز اثرات متعددی بر این امر داشتهاند. گرچه قناتها در سطح ملی ماندگار نشدهاند، اما برای معاش جمعیتی که در آبادیهای کویری زندگی میکنند بسیار مهم و ضروری هستند. یکی از ساکنان روستای آکدیم در ترکیه میگوید «مادامیکه آب در قناتها وجود داشته باشد، زندگی ما ادامه خواهد داشت. آب کافی در روستا وجود دارد. ما از آنچه داریم خوشحالیم. ما آب کمی دریافت میکنیم؛ اما کممصرف میکنیم و انتظارات ما از زندگی چندان زیاد نیست. من همه آنچه برای خانوادهام نیاز دارم را پرورش میدهم: گندم، سبزی و یونجه برای گاو و گوسفندانم.» در واقع پژوهشگران و افراد محلی موافقند که: روستاهایی که قناتها را حفظ کردهاند جزیرههای کوچکی از رونق و شکوفایی هستند. و آکدیم یکی از آنها است. پس از سال ۲۰۰۶، به لطف باران منظم در جنوب مراکش، نرخ تغذیه سفرههای آب زیرزمینی رو به افزایش بوده است. تنها دلیل اینکه چرا قناتها هنوز در حال فعالیت هستند، بهدلیل محدودیتها تعیین شده از سوی جامعه محلی است که از بدتر شدن شرایط جلوگیری میکند. آنها مانع شهریسازی در نواحی آبخیز شدهاند.»
قطعا کشاورزان در این منطقه با چالشهایی مواجه هستند؛ اما قناتها در نقاطی بنا شدهاند که مردم میخواهند یک احساس همبستگی را ایجاد کنند. برای چندین قرن، این جوامع نجات یافتهاند، بر بحرانها فائق آمدهاند و نهادهای خود را دوباره شکل دادهاند، قوانین مشترک بنا نهادهاند و در تلاشهای مشترک شرکت کردهاند که همگی منجر به ایجاد یک هویت محلی شده است. از کشاورزان بیسواد روستای آکدیم میتوان یک نکته ساده آموخت: مهندسی دقیق قناتها و نیروی کار سخت پشت آن در ترکیب با مدیریت و تلاشهای جمعی برای حفظ آن در ارتباط با باقی کشورهای حوزه منا (و هر جای دیگری در جهان). قطعا ایجاد یک محیط محافظ حول قناتها در دهکدهای مانند آکدیم ضروری است همچنین که محدودیتهای مشابه باید در سطوح منطقهای و ملی برای جلوگیری از استخراج بیش از اندازه از آب تعیین شود. نه فقط یک تغییر تکنولوژیک ضروری مینماید؛ بلکه از آن مهمتر یک بازسازی سازمانی عمیق نیز الزامی است. در پایان همه چیز به انتخابهای روزانه بازمیگردد: زندگی ساده، ادغام منابع، اشتراک، کمک به یکدیگر (حتی از خارج از کشور) و تفکر در مورد مصرف و مصرفگرایی. گرچه در بلندمدت، قنات یک راهحل نیست اما درسهای بسیاری وجود دارند که میتوانیم از کشاورزان در روستاهایی مانند اکدیم بیاموزیم.
ارسال نظر