گرههای افتاده در کار منابع طبیعی کشور
دکتر سید حسین ثنایی نژاد* یکی از گرههای در هم تنیده دشوار در فرآیند توسعه کشور عدممدیریت و یا مدیریت ناکارآمد منابع طبیعی است. زمین، هوا، آب و انرژی! اصولا جهان از همین چهار عنصر تشکیل شده است، خاک و باد و آب و آتش این اولین طبقهبندی عناصر تشکیلدهنده عالم است که توسط یونانیان باستان انجام شده است. به گمانم اگر باد را معادل هوا بگیریم و آتش را معادل انرژی که پر بی راه هم نیست، این تقسیمبندی بینقص بوده و ما در واقع بجز همین چهار عنصر اساسی، چیز دیگری در طبیعت نداریم. جدول تناوبی عناصر نیز همه در دل همین چهار عنصر است و تعریف ماده و انرژی فیزیکدانان هم در همین چارچوب میگنجد .
دکتر سید حسین ثنایی نژاد* یکی از گرههای در هم تنیده دشوار در فرآیند توسعه کشور عدممدیریت و یا مدیریت ناکارآمد منابع طبیعی است. زمین، هوا، آب و انرژی! اصولا جهان از همین چهار عنصر تشکیل شده است، خاک و باد و آب و آتش این اولین طبقهبندی عناصر تشکیلدهنده عالم است که توسط یونانیان باستان انجام شده است. به گمانم اگر باد را معادل هوا بگیریم و آتش را معادل انرژی که پر بی راه هم نیست، این تقسیمبندی بینقص بوده و ما در واقع بجز همین چهار عنصر اساسی، چیز دیگری در طبیعت نداریم. جدول تناوبی عناصر نیز همه در دل همین چهار عنصر است و تعریف ماده و انرژی فیزیکدانان هم در همین چارچوب میگنجد .پس خاک و هوا و آب و انرژی، بنیاد هستی ما را تشکیل میدهند.
حال بگذارید نگاهی گذرا داشته باشیم که ما چه بر سر این چهار پایه هستی آوردهایم بر اساس آمار، سالانه حدود یکصد هزار هکتار از خاکهای کشور طعمه غول بیابانزایی میشود و هیچکس نمیداند چند صد هزار هکتار خاک به خاطر پیشروی آبهای شور ناشی از استخراج بیرویه آبهای شیرین زیرزمینی نمکآلوده و یا استفاده نادرست از آبهای نیمهشور و یا زهکشیهای غیر اصولی از دور کشاورزی خارج میشوند و یا چند هزارهکتار از خاکها دچار فرسایش آبی، بادی و یا انسانی میگردند.
بر اساس آمار، منابع آبهای سطحی تقریبا به سقف برداشت نزدیک شده است. از مجموع حدود 140 میلیارد متر مکعب آبی که هر سال از بام آسمان بر خاک ما میریزد بیش از 90 میلیارد متر مکعب آن در حال استحصال است و باقیمانده آن را به سقف استحصال افزودن چندان آسان نیست که بتوان طرفی از آن بست. بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی در حد فاجعه است. تقریبا تمامی دشتهای واقع در مناطق خشک و نیمهخشک کشور در شرایط بحرانی قرار داشته و برداشت آب در آنها ممنوع است.
تاسف انگیزتر اینکه در همین دشتهای ممنوعه همچنان چاههای عمیق دستی، بیمجوز و دور از چشم مسئولان حفر میشوند و آخرین نم مانده در پیکر بیرمق زمین به بیرون مکیده و با کمترین کارایی کشاورزی و اقتصادی به مصرف رسیده و به آسمان تبخیر میشود. کدام سازمان ، برنامه جامع مدیریت آب کشور را تهیه کرده است؟ و اگر چنین کرده چقدر از این برنامه تا کنون اجرا شده است؟
با نگاهی گذرا به دستگاههای مسئول در امر آب کشور متاسفانه معلوم میشود که نفس وجود تعدد این دستگاهها خود مشکل اساسی بر سر آبی است که باید به کام تشنه کشور برسد. جهاد کشاورزی در پی بهرهبرداری بیشتر از آب و افزودن بر سطح کشت و یا افزودن بر تولید محصولات مختلف است تا آمار تولید در بخش کشاورزی روند صعودی داشته باشد. وزارت نیرو بی آنکه هیچ نیرویی بر مصرف آب اعمال کند، تنها وظیفهاش تامین آبی است که مصرفکنندگان تشنه طلب میکنند. سازمان محیطزیست بی توجه به تولید و مصرف آن و بی هیچ شرح وظیفهای در این زمینه بر آلودگی آن نظارت میکندو سازمان هواشناسی هم چشم بر آسمان دارد که کی ببارد تا پیش بینی سیلابش آبرو برایش بیاورد و یا تحقق پیشبینی خشکسالیاش بودجهای را به خزانهاش سرازیر کند.
هیچکس و هیچ سازمانی هم نیست که قطره آبی را که از آسمان میبارد به دو دست دعا نگه دارد تا در نهرها و رودخانههای مدیریت شدهای گرد آید و حق آب هر کس به حق آبهای عادلانه بدهد ودر مسیرش از گزند آلودگیها و دستبردهای بیحساب و کتاب محفوظش دارد و بر سبیل صواب به کار آبادانی کشور زند.
گاه آب هست و سبوی مصرف کنندهای نیست که پر شود از آن و گاه سبوهای تشنه درصف دعواهای ناهمگونی و بیمدیریتی، خالی از آب گوارا میشکنند و آبی به کام تشنهای نمیرسد و اگر هم میرسد کمثمر است و بیبازده.
هفته گذشته مسیر دره زشک مشهد را به قصد تفرج در پیش گرفته و میرفتم. آب گوارایی در انتهای این فصل خشک از شکاف سنگها و میانه شنها از هر طرف میجوشید. اما هیچ اثری از کمترین طرح مدیریت آب در این دره طولانی دیده نمیشد. هر کس به فراخور ثروتش بولدوزری را به جان کوههای بیزبان انداخته و باغچهای بر کناره آن جویبار زیبا ساخته و یا در حال ساخت بود. هر کس بولدوزر به ارتفاع بالاتری برده بود، نهر باریکهای را از بالاتر جدا کرده و آب را زودتر بلعیده و به کام شنهای فاقد توانایی کافی برای محصول میریخت تا از کناره آن، تشنگی در جان دره زیبا شعله کشد و او باغش را به زور پول برپا کرده و در نهایت از دل آن ثروت بیشتری انباشته کند. چنین نابسامانی را در بسیاری از درههای دیگر که رودخانهها و نهرهای فصلی و دائمی در آنها جریان دارند شخصا شاهد بودهام.
من به کوهنوردی علاقه دارم و تقریبا هر هفته پایم به یکی از این درهها می رسد. چنین نابسامانی را در بسیاری از درههای دیگر که رودخانهها و نهرهای فصلی و دائمی در آنها جریان دارند، شخصا شاهد بودهام.در باره هوا و انرژی در شمارههای آینده خواهم نوشت و سپس در قالب طرح آمایش سرزمین به چارهجویی خواهیم پرداخت.
*عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
حال بگذارید نگاهی گذرا داشته باشیم که ما چه بر سر این چهار پایه هستی آوردهایم بر اساس آمار، سالانه حدود یکصد هزار هکتار از خاکهای کشور طعمه غول بیابانزایی میشود و هیچکس نمیداند چند صد هزار هکتار خاک به خاطر پیشروی آبهای شور ناشی از استخراج بیرویه آبهای شیرین زیرزمینی نمکآلوده و یا استفاده نادرست از آبهای نیمهشور و یا زهکشیهای غیر اصولی از دور کشاورزی خارج میشوند و یا چند هزارهکتار از خاکها دچار فرسایش آبی، بادی و یا انسانی میگردند.
بر اساس آمار، منابع آبهای سطحی تقریبا به سقف برداشت نزدیک شده است. از مجموع حدود 140 میلیارد متر مکعب آبی که هر سال از بام آسمان بر خاک ما میریزد بیش از 90 میلیارد متر مکعب آن در حال استحصال است و باقیمانده آن را به سقف استحصال افزودن چندان آسان نیست که بتوان طرفی از آن بست. بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی در حد فاجعه است. تقریبا تمامی دشتهای واقع در مناطق خشک و نیمهخشک کشور در شرایط بحرانی قرار داشته و برداشت آب در آنها ممنوع است.
تاسف انگیزتر اینکه در همین دشتهای ممنوعه همچنان چاههای عمیق دستی، بیمجوز و دور از چشم مسئولان حفر میشوند و آخرین نم مانده در پیکر بیرمق زمین به بیرون مکیده و با کمترین کارایی کشاورزی و اقتصادی به مصرف رسیده و به آسمان تبخیر میشود. کدام سازمان ، برنامه جامع مدیریت آب کشور را تهیه کرده است؟ و اگر چنین کرده چقدر از این برنامه تا کنون اجرا شده است؟
با نگاهی گذرا به دستگاههای مسئول در امر آب کشور متاسفانه معلوم میشود که نفس وجود تعدد این دستگاهها خود مشکل اساسی بر سر آبی است که باید به کام تشنه کشور برسد. جهاد کشاورزی در پی بهرهبرداری بیشتر از آب و افزودن بر سطح کشت و یا افزودن بر تولید محصولات مختلف است تا آمار تولید در بخش کشاورزی روند صعودی داشته باشد. وزارت نیرو بی آنکه هیچ نیرویی بر مصرف آب اعمال کند، تنها وظیفهاش تامین آبی است که مصرفکنندگان تشنه طلب میکنند. سازمان محیطزیست بی توجه به تولید و مصرف آن و بی هیچ شرح وظیفهای در این زمینه بر آلودگی آن نظارت میکندو سازمان هواشناسی هم چشم بر آسمان دارد که کی ببارد تا پیش بینی سیلابش آبرو برایش بیاورد و یا تحقق پیشبینی خشکسالیاش بودجهای را به خزانهاش سرازیر کند.
هیچکس و هیچ سازمانی هم نیست که قطره آبی را که از آسمان میبارد به دو دست دعا نگه دارد تا در نهرها و رودخانههای مدیریت شدهای گرد آید و حق آب هر کس به حق آبهای عادلانه بدهد ودر مسیرش از گزند آلودگیها و دستبردهای بیحساب و کتاب محفوظش دارد و بر سبیل صواب به کار آبادانی کشور زند.
گاه آب هست و سبوی مصرف کنندهای نیست که پر شود از آن و گاه سبوهای تشنه درصف دعواهای ناهمگونی و بیمدیریتی، خالی از آب گوارا میشکنند و آبی به کام تشنهای نمیرسد و اگر هم میرسد کمثمر است و بیبازده.
هفته گذشته مسیر دره زشک مشهد را به قصد تفرج در پیش گرفته و میرفتم. آب گوارایی در انتهای این فصل خشک از شکاف سنگها و میانه شنها از هر طرف میجوشید. اما هیچ اثری از کمترین طرح مدیریت آب در این دره طولانی دیده نمیشد. هر کس به فراخور ثروتش بولدوزری را به جان کوههای بیزبان انداخته و باغچهای بر کناره آن جویبار زیبا ساخته و یا در حال ساخت بود. هر کس بولدوزر به ارتفاع بالاتری برده بود، نهر باریکهای را از بالاتر جدا کرده و آب را زودتر بلعیده و به کام شنهای فاقد توانایی کافی برای محصول میریخت تا از کناره آن، تشنگی در جان دره زیبا شعله کشد و او باغش را به زور پول برپا کرده و در نهایت از دل آن ثروت بیشتری انباشته کند. چنین نابسامانی را در بسیاری از درههای دیگر که رودخانهها و نهرهای فصلی و دائمی در آنها جریان دارند شخصا شاهد بودهام.
من به کوهنوردی علاقه دارم و تقریبا هر هفته پایم به یکی از این درهها می رسد. چنین نابسامانی را در بسیاری از درههای دیگر که رودخانهها و نهرهای فصلی و دائمی در آنها جریان دارند، شخصا شاهد بودهام.در باره هوا و انرژی در شمارههای آینده خواهم نوشت و سپس در قالب طرح آمایش سرزمین به چارهجویی خواهیم پرداخت.
*عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
ارسال نظر