معمای «سامارتینز»

سید محمد مجیدی

فرار مغزها، کمبود پژوهشکده‌های دانش‌بنیان برای انجام امور پژوهشی، اختراعات و ابداعاتی که در سایه عدم توجه راهی خارج از مرزها می‌شوند، تولیدکنندگان و کارآفرینانی که به‌دلیل مشکلات مالی برای همیشه از صحنه تولید خارج می‌شوند. در طرف دیگر هزینه‌های سنگین در اعیاد و مناسبت‌ها، کمک‌های نقدی به مستمندان. البته اقدامات خیریه بسیار ارزشمند و ستودنی است اما شاید بتوان با جهت‌دهی اقتصادی مناسب، مسیری از کمک‌های خیریه به سمت ایجاد اشتغال و تولید ملی که نتیجه باارزشی چون بهبود وضعیت معیشت گروه زیادی از مردم دارد، ایجاد کرد.

در مورد یارانه‌های نقدی چطور؟ آیا دادن یارانه نقدی کمکی به وضعیت اشتغال جوانان کرده یا هزینه قشر محروم را متکی به آن کرده است؟ یعنی یارانه نقدی موجب شده آنان با بهبود وضعیت خود یک فعالیت اقتصادی مناسب برای خود ایجاد کنند یا به منبعی برای حفظ بقای آنان تبدیل شده است. در چارچوب اقتصادی وقتی کمک‌های خیریه در اختیار مردم قرار می‌گیرد به دو صورت بر انگیزه آنان تاثیر می‌گذارد: یا این کمک آنها را قادر می‌سازد بتوانند وارد چرخه اقتصادی شده و به تولید و کسب درآمد بپردازند، یا شرایطی به‌وجود می‌آورد که بعد از این آنها متکی به درآمدهای خیریه برای گذران زندگی خود باشند. این بیان در قالب «معمای سامارتینز» در مفاهیم اقتصادی گنجانده شده است. این معما اشاره به این موضوع دارد که کمک‌های خیریه (بی‌هدف یا فاقد چارچوب مناسب) به جای تبدیل محرومان به فعالان اقتصادی، ممکن است موجب کاهش انگیزه آنها برای انجام فعالیت اقتصادی ‌شود و به دیگر بیان منبعی که می‌تواند زندگی هزاران نفر را متاثر کند صرف زنده ماندن تعداد اندکی از افراد می‌شود. جالب است بدانید بانک جهانی نیز با در نظر گرفتن این موضوع، کمک‌های نقدی خود به کشورهای فقیر و نیازمند را به‌گونه‌ای انجام می‌دهد که نتیجه نهایی آن بهبود عملکرد اقتصادی آنها باشد نه کمکی برای بقا.

در کشور ما خیرین اقدام به احداث مدارس در مناطق محروم می‌کنند که نتیجه مثبت آن رسوخ دانش و سواد به مردم آن منطقه خواهد بود. اما در سطح بالاتر در هندوستان در جایی که حتی معلمان نمی‌توانند در آن‌جا برای امر آموزش حضور یابند مدارسی احداث می‌شود که در آن معلمان مدارس، کامپیوتر و اینترنت هستند. هر دانش‌آموز در هر زمینه‌ای که علاقه‌مند است می‌تواند با بهترین معلمان دنیا در ارتباط بوده و حرفه آینده خود را انتخاب کرده و پا به پای متخصصان در این مسیر قدم گذارد. هزینه تجهیزات لازم در صورت پیشرفت دانش‌آموزان و بازخورد مناسب، از طرف خیرین در نقاط مختلف دنیا به حساب آنها واریز می‌شود. این یک هدف‌گیری آموزشی دقیق است که در آن یک فرد در منطقه محروم رفته رفته با نیروی انگیزه خود یک حرفه را آموزش می‌بیند. در فنلاند مدارسی احداث شده که مجهز به کارگاه‌های مختلف بوده و هر دانش‌آموز متناسب با علاقه خود از همان اوان کودکی در رشته مورد نظرش شروع به فعالیت و یادگیری می‌کند در پایان آنها به‌جای داشتن یک دانش‌آموز با سواد و بیکار، یک متخصص یا سرمایه انسانی تحویل جامعه می‌دهند.

وقتی گفته می‌شود ایران در صدر فرار مغزها قرار گرفته، از طرف دیگر مشکل اصلی جوانان کمبود کار و اشتغال است شاید حلقه گمشده در این میان، عدم‌جهت‌دهی مناسب منابع مالی به استعدادهای کشوری است. شاید فاصله یک ثبت اختراع در ژاپن تا تبدیل آن به محصولات جهانی کمتر از یکسال باشد اما در کشور ما این فاصله در برخی مواقع انتها ندارد. در این میان علاوه بر وظیفه مسوولان کشوری در تخصیص درست منابع مالی بین کارآفرینان، شاید کمک‌های مالی هدفمند نیز بتواند تاثر مثبتی بر این عملکرد داشته باشد. وقتی کودکی در منطقه محروم هند از طریق اینترنت و کمک‌های مالی افراد در نقاط مختلف دنیا قادر به ساخت یک قایق پیشرفته یا ابداع لوازم مورد نیاز روستای خود می‌شود، چرا در کشوری که از بزرگترین منابع متمرکز مغز و استعداد در دنیاست نباید محصولات و ابداعاتی به مراتب بهتر ظهور کند؟ ایجاد یک مرکز دانش‌بنیان بزرگ که محل ورود استعدادهای کشور بوده، با معرفی طرح‌ها و ابتکارات مختلف پژوهشگران، در سایه کمک مالی مناسب شاید بتواند عامل اشتغال خیل عظیمی از سایر جوانان باشد.

در کشورهای مختلف حتی از یک توزیع غذای ساده در جهت رونق اقتصادی یک منطقه استفاده می‌شود. برای مثال در بحران دهه ۱۹۹۰ در اندونزی برای ارسال کمک‌های غذایی به مناطق محروم یک چارچوب اقتصادی جالب در نظر گرفته شد. در این طرح مقرر شد کمک‌های غذایی به منابع مالی لازم برای تولید محصولات غذایی در منطقه تبدیل شود. یعنی با پول منابع خیریه تجهیزات تولید غذا فراهم شود. پس از راه‌اندازی تجهیزات اولیه برای تولید محصولات غذایی، مواد اولیه لازم در اختیار تولیدکنندگان که زنان محلی همان منطقه بودند قرار گرفت. در سال‌های بعد از آن محصولات کشاورزی همان منطقه وارد کارگاه‌های تولید که صاحبان آن خود بومیان بودند، شده و محصولات غذایی فرآوری شده در اختیار مصرف‌کنندگان منطقه و متقاضیان خارج از آن قرار گرفت. یک جهت‌دهی مناسب در کمک خیریه می‌تواند به‌جای نجات مردم از گرسنگی، آنها را به یکی از قطب‌های تولید مواد غذایی در منطقه خود تبدیل کند. یا در بنگلادش و فیلیپین بیکاران خیابانی ابتدا به کارگاه‌های کار در ازای غذا مراجعه کرده و پس از گذراندن دوره‌های لازم و کسب حرفه خاص، وارد چرخه اقتصادی کشور خود می‌شوند. بنابراین باید توجه داشت کمک‌های خیریه در سایه جهت‌دهی مناسب می‌تواند به یک پایگاه خیریه با حیاتی طولانی تبدیل شود تا رفع نیاز خوراک و پوشاک برای مدتی کوتاه.