حضور زنان در فضای مجازی به مثابه تهدید یا فرصت؟
عاطفه رنگریز
امروزه اینترنت، در حال دگرگون ساختن سیمای زندگی است. دامنه این دگرگونیها از مخدوش ساختن مرزهای میان امر جهانی و امر محلی گرفته تا ایجاد مجراهای نوینی برای تعامل و همچنین انجام وظایف شغلی بهصورت شبکهای و. . . را شامل میشود. مانوئل کاستلز، نظریه پرداز حوزه فضای مجازی معتقد است که: « ارتباطات مبتنی بر کامپیوتر» انقلابی در فرآیند ارتباطات ایجاد کرده است و گسترش اینترنت خود به خلق محیطهای جدیدی منجر شده که با عمومی شدن این فرصت، زنان نیز با وارد شدن به آن، شکل دیگری از حضور در اجتماع مدرن را تجربه میکنند.
امروزه اینترنت، در حال دگرگون ساختن سیمای زندگی است. دامنه این دگرگونیها از مخدوش ساختن مرزهای میان امر جهانی و امر محلی گرفته تا ایجاد مجراهای نوینی برای تعامل و همچنین انجام وظایف شغلی بهصورت شبکهای و. . . را شامل میشود. مانوئل کاستلز، نظریه پرداز حوزه فضای مجازی معتقد است که: « ارتباطات مبتنی بر کامپیوتر» انقلابی در فرآیند ارتباطات ایجاد کرده است و گسترش اینترنت خود به خلق محیطهای جدیدی منجر شده که با عمومی شدن این فرصت، زنان نیز با وارد شدن به آن، شکل دیگری از حضور در اجتماع مدرن را تجربه میکنند.
عاطفه رنگریز
امروزه اینترنت، در حال دگرگون ساختن سیمای زندگی است. دامنه این دگرگونیها از مخدوش ساختن مرزهای میان امر جهانی و امر محلی گرفته تا ایجاد مجراهای نوینی برای تعامل و همچنین انجام وظایف شغلی بهصورت شبکهای و... را شامل میشود. مانوئل کاستلز، نظریه پرداز حوزه فضای مجازی معتقد است که: « ارتباطات مبتنی بر کامپیوتر» انقلابی در فرآیند ارتباطات ایجاد کرده است و گسترش اینترنت خود به خلق محیطهای جدیدی منجر شده که با عمومی شدن این فرصت، زنان نیز با وارد شدن به آن، شکل دیگری از حضور در اجتماع مدرن را تجربه میکنند.
در حال حاضر، تغییراتی چون گسترش تامینکنندگان خدمات اینترنتی، ورود تکنولوژیهایی مثل گوشی و تبلت و همچنین سیمکارتهای تری جی و رایتل، باعث رشد چشمگیر کاربران اینترنتی و حضور آنها در شبکههای مجازی شده است. در واقع، طیف وسیعی از مردم، از حضور در این شبکهها استقبال فراوانی کردهاند.
با توجه به اینکه زنان ایرانی بخش قابل توجهی از کاربران اینترنتی را شکل میدهند و به حضور در فضای مجازی علاقه نشان دادهاند، در مورد پیوستن آنان به این شبکهها و پیامدهای آن، اخیرا بحثهای زیادی صورت گرفته است. از همین رو، این مقاله درصدد بررسی چگونگی حضور آنان و پیامدهای آن است.
بهطور کلی در مورد «حضور زنان در فضای مجازی» دو دیدگاه غالب وجود دارد:
مفسرینی که نسبت به این پدیده خوشبین هستند و حضور در فضای مجازی را فرصتی نوین تلقی میکنند. آنها معتقدند که این شبکهها، امکان ارتباطی نوینی است که میتواند تعاملهای یک فرد را تقویت یا تکمیل کند. همچنین آنها باور دارند که ارتباطات مجازی، بهدلیل تازگی تاریخی این رسانه و بهبود نسبی جایگاه قدرت برای گروههایی از قبیل زنان که از نظر سنتی زیر دست بودهاند، ممکن است فرصتی برای معکوس کردن بازیهای سنتی قدرت در فرآیند ارتباطات فراهم کند. امانوئل کاستلز باور دارد که حضور گروههای مختلف جوامع از جمله زنان در این وسایل ارتباطی جدید، فرصت حضوری نو را فراهم کرده، فرصتی که افراد خود را آن گونه که مایل هستند به دیگران بشناسانند و این جنبه به لحاظ اجتماعی دارای اهمیت است.
دیدگاه دومی نیز از کسانی که نسبت به حضور زنان در شبکههای مجازی دیدگاه نقادانهای دارند، وجود دارد. آنها استدلال میکنند حضور زنان در این شبکهها، باعث میشود که آنها وقت کمتری را به تعامل در دنیای واقعی اختصاص دهند و از این رو این نوع ارتباطات منجر به انزوای اجتماعی میشود و از طرفی، این شبکهها عموما در حال تصرف زندگی خانگی است. بهعنوان مثال در یکی از بیلبوردهای شهر تهران، تصویری از یک خانواده که در یک سمت میز شوهر و فرزند خانواده و در طرف دیگر میز، زن با یک گوشی نشسته است، نصب شده است. وجه مشخصه این تصویر، طویل بودن میز است که بین زن با شوهر و فرزند فاصله ایجاد کرده است. این تصویر حاکی از رویکرد نقادانه به ارتباطات مجازی یک زن است و به صورت ضمنی، معتقد است که ارتباطات مجازی منجر به کاهش روابط خانوادگی شده است و پایههای بنیاد خانواده را در معرض خطر قرار میدهد.
با کمرنگتر شدن محدودیتهای دسترسی به اینترنت و همچنین تغییرات رخداده در حوزههای اجتماعی، کاربران اینترنتی که در گذشته، محدود به دانشجویان و افرادی با سطح سواد بالا و مشاغل خاص میشد، اکنون شامل طیف وسیعی از مردم، از روستاهای کوچک تا کلانشهرهایی مانند تهران و از شاغلان گرفته تا زنان خانهدار و کودکان و... شده است.
با توجه به این مطالب، با فرصت ایجاد شده، حضور زنان در این شبکهها نیز رقم قابلتوجهی را به خود اختصاص داده است. برخی آمارها از حدود بیش از چهار میلیون نفری زنان در شبکه اجتماعی فیسبوک خبر میدهد. با وجود این، یکی از عمدهترین اشکال حضور در این شبکههای مجازی، عضویت در گروههای ایجاد شده در برنامههای وایبر، تلگرام و... است.
در این گروهها، همچنین گروههایی وجود دارد که مشخصا اعضای آن، زنان میباشند. این گروها معمولا از زنهای اقوام که عموما خانهدار هستند، تشکیل میشود. فضای این گروهها، به فعالیت غالب زندگی روزمره آنها، نظیر سفرهآرایی، آشپزی و... برمیگردد. در این گروهها معمولا تجربیات روزانه، اطلاعاتی در مورد چگونگی آنها و... به اشتراک گذاشته میشود. این دسته از گروهها به گفتوگو در مورد روزمریات زندگی، درگیریها و مشکلات شخصی اعضای آن ها اختصاص دارد.
افزون بر این در شبکه اجتماعی فیسبوک، بهندرت پیش میآید که زن بودن عامل مسلط در تعیین چگونگی حضور باشد. معمولا عناصر دیگری چون میزان تحصیلات، نوع علاقهمندیها و... تعیینکننده است. در این فضا زنان مجال بیشتری برای اعلام هویت خویش دارند. در اینجا کاربران هویتشان را با بیان و انتشار مطالب خود، نحوه قضاوت و رویکردشان در مورد امور اجتماعی و مسائل روز، بروز میدهند. از آنجاییکه در واقعیت، زنان برای اعلام هویت خود، با موانع بیشماری روبهرو هستند، این فضا، فرصتی نوین برای آنهاست. همانطور که مانوئل کاستلز میگوید: «در جامعه شبکهای هویت شخصی به امری بسیار گشودهتر تبدیل میشود. ما هویتمان را دیگر از گذشته اخذ نمیکنیم، بلکه ناچاریم هویتمان را در جریان تعامل با دیگران فعالانه سر و شکل دهیم.»
همچنین امروزه بیش از 30 هزار وبلاگنویس زن، در وبلاگستان فارسی، فعالیت میکنند. آنها در این وبلاگها مطالب خود را اعم از شعر، داستان و... تا مقالات علمی منتشر میکنند. انتشار این مطالب باعث میشود که آنها از امکان تاملگری برخوردار شوند. تاملگریای که منجر به بازاندیشی مداوم درباره اوضاع و شرایط زندگیشان میشود و همچنین میتوانند از میزان بازخورد آثار و مطالبشان مطلع شوند.
از طرف دیگر، حضور در فضای مجازی امری است که با توجه به فشرده شدن زمان و مکان در عصر فعلی، امری ضروری مینماید. با توجه به جابهجایی و مهاجرتها برای تحصیل و همچنین اموری همچون شاغل بودن و کمبود وقت در زندگی، فضای مجازی میتواند جبرانی برای مشکلات و موانع ارتباطات دنیای واقعی باشد. همچنین در این شبکهها زنان فرصت تأمل بیشتر در مورد سبک وسیاق زندگیشان دارند و میتوانند از از تبادل نظرات با دیگر کاربران استفاده کنند.
در عصر مدرن این نحوه ارتباط نه بدیلی برای فضای واقعی، بل اتقاقا از کارکردی برخوردار است که کاملا سازگار با شرایط اجتماعی کنونی است. امکان تبادل اطلاعاتی با سرعتی سریع، امکان ابراز وجود خویش در عصر گمنامی و مخاطره و امکان تشکیل ارتباطات نوین از خلال این فضا در جهت ارتقای زندگی خود، از پتانسیلهای این شبکهها محسوب میشود. به هر حال با ورود هر چیز نوین، ممکن است تب و تاب افراطی کاربران بالا بگیرد و در وهله نخست شاهد یک گونه اختلال در وضعیت روزمره هستیم، ولیکن پس از چندی، روند نرمال حاکم میشود. پس این نگرانی که شبکههای مجازی ممکن است، بدیلی برای زندگی واقعی باشد، امری غیرواقعبینانه است، زیرا که فضای مجازی نه بدیلی برای دنیای واقعی، بلکه خود یک واقعیت است.
امروزه اینترنت، در حال دگرگون ساختن سیمای زندگی است. دامنه این دگرگونیها از مخدوش ساختن مرزهای میان امر جهانی و امر محلی گرفته تا ایجاد مجراهای نوینی برای تعامل و همچنین انجام وظایف شغلی بهصورت شبکهای و... را شامل میشود. مانوئل کاستلز، نظریه پرداز حوزه فضای مجازی معتقد است که: « ارتباطات مبتنی بر کامپیوتر» انقلابی در فرآیند ارتباطات ایجاد کرده است و گسترش اینترنت خود به خلق محیطهای جدیدی منجر شده که با عمومی شدن این فرصت، زنان نیز با وارد شدن به آن، شکل دیگری از حضور در اجتماع مدرن را تجربه میکنند.
در حال حاضر، تغییراتی چون گسترش تامینکنندگان خدمات اینترنتی، ورود تکنولوژیهایی مثل گوشی و تبلت و همچنین سیمکارتهای تری جی و رایتل، باعث رشد چشمگیر کاربران اینترنتی و حضور آنها در شبکههای مجازی شده است. در واقع، طیف وسیعی از مردم، از حضور در این شبکهها استقبال فراوانی کردهاند.
با توجه به اینکه زنان ایرانی بخش قابل توجهی از کاربران اینترنتی را شکل میدهند و به حضور در فضای مجازی علاقه نشان دادهاند، در مورد پیوستن آنان به این شبکهها و پیامدهای آن، اخیرا بحثهای زیادی صورت گرفته است. از همین رو، این مقاله درصدد بررسی چگونگی حضور آنان و پیامدهای آن است.
بهطور کلی در مورد «حضور زنان در فضای مجازی» دو دیدگاه غالب وجود دارد:
مفسرینی که نسبت به این پدیده خوشبین هستند و حضور در فضای مجازی را فرصتی نوین تلقی میکنند. آنها معتقدند که این شبکهها، امکان ارتباطی نوینی است که میتواند تعاملهای یک فرد را تقویت یا تکمیل کند. همچنین آنها باور دارند که ارتباطات مجازی، بهدلیل تازگی تاریخی این رسانه و بهبود نسبی جایگاه قدرت برای گروههایی از قبیل زنان که از نظر سنتی زیر دست بودهاند، ممکن است فرصتی برای معکوس کردن بازیهای سنتی قدرت در فرآیند ارتباطات فراهم کند. امانوئل کاستلز باور دارد که حضور گروههای مختلف جوامع از جمله زنان در این وسایل ارتباطی جدید، فرصت حضوری نو را فراهم کرده، فرصتی که افراد خود را آن گونه که مایل هستند به دیگران بشناسانند و این جنبه به لحاظ اجتماعی دارای اهمیت است.
دیدگاه دومی نیز از کسانی که نسبت به حضور زنان در شبکههای مجازی دیدگاه نقادانهای دارند، وجود دارد. آنها استدلال میکنند حضور زنان در این شبکهها، باعث میشود که آنها وقت کمتری را به تعامل در دنیای واقعی اختصاص دهند و از این رو این نوع ارتباطات منجر به انزوای اجتماعی میشود و از طرفی، این شبکهها عموما در حال تصرف زندگی خانگی است. بهعنوان مثال در یکی از بیلبوردهای شهر تهران، تصویری از یک خانواده که در یک سمت میز شوهر و فرزند خانواده و در طرف دیگر میز، زن با یک گوشی نشسته است، نصب شده است. وجه مشخصه این تصویر، طویل بودن میز است که بین زن با شوهر و فرزند فاصله ایجاد کرده است. این تصویر حاکی از رویکرد نقادانه به ارتباطات مجازی یک زن است و به صورت ضمنی، معتقد است که ارتباطات مجازی منجر به کاهش روابط خانوادگی شده است و پایههای بنیاد خانواده را در معرض خطر قرار میدهد.
با کمرنگتر شدن محدودیتهای دسترسی به اینترنت و همچنین تغییرات رخداده در حوزههای اجتماعی، کاربران اینترنتی که در گذشته، محدود به دانشجویان و افرادی با سطح سواد بالا و مشاغل خاص میشد، اکنون شامل طیف وسیعی از مردم، از روستاهای کوچک تا کلانشهرهایی مانند تهران و از شاغلان گرفته تا زنان خانهدار و کودکان و... شده است.
با توجه به این مطالب، با فرصت ایجاد شده، حضور زنان در این شبکهها نیز رقم قابلتوجهی را به خود اختصاص داده است. برخی آمارها از حدود بیش از چهار میلیون نفری زنان در شبکه اجتماعی فیسبوک خبر میدهد. با وجود این، یکی از عمدهترین اشکال حضور در این شبکههای مجازی، عضویت در گروههای ایجاد شده در برنامههای وایبر، تلگرام و... است.
در این گروهها، همچنین گروههایی وجود دارد که مشخصا اعضای آن، زنان میباشند. این گروها معمولا از زنهای اقوام که عموما خانهدار هستند، تشکیل میشود. فضای این گروهها، به فعالیت غالب زندگی روزمره آنها، نظیر سفرهآرایی، آشپزی و... برمیگردد. در این گروهها معمولا تجربیات روزانه، اطلاعاتی در مورد چگونگی آنها و... به اشتراک گذاشته میشود. این دسته از گروهها به گفتوگو در مورد روزمریات زندگی، درگیریها و مشکلات شخصی اعضای آن ها اختصاص دارد.
افزون بر این در شبکه اجتماعی فیسبوک، بهندرت پیش میآید که زن بودن عامل مسلط در تعیین چگونگی حضور باشد. معمولا عناصر دیگری چون میزان تحصیلات، نوع علاقهمندیها و... تعیینکننده است. در این فضا زنان مجال بیشتری برای اعلام هویت خویش دارند. در اینجا کاربران هویتشان را با بیان و انتشار مطالب خود، نحوه قضاوت و رویکردشان در مورد امور اجتماعی و مسائل روز، بروز میدهند. از آنجاییکه در واقعیت، زنان برای اعلام هویت خود، با موانع بیشماری روبهرو هستند، این فضا، فرصتی نوین برای آنهاست. همانطور که مانوئل کاستلز میگوید: «در جامعه شبکهای هویت شخصی به امری بسیار گشودهتر تبدیل میشود. ما هویتمان را دیگر از گذشته اخذ نمیکنیم، بلکه ناچاریم هویتمان را در جریان تعامل با دیگران فعالانه سر و شکل دهیم.»
همچنین امروزه بیش از 30 هزار وبلاگنویس زن، در وبلاگستان فارسی، فعالیت میکنند. آنها در این وبلاگها مطالب خود را اعم از شعر، داستان و... تا مقالات علمی منتشر میکنند. انتشار این مطالب باعث میشود که آنها از امکان تاملگری برخوردار شوند. تاملگریای که منجر به بازاندیشی مداوم درباره اوضاع و شرایط زندگیشان میشود و همچنین میتوانند از میزان بازخورد آثار و مطالبشان مطلع شوند.
از طرف دیگر، حضور در فضای مجازی امری است که با توجه به فشرده شدن زمان و مکان در عصر فعلی، امری ضروری مینماید. با توجه به جابهجایی و مهاجرتها برای تحصیل و همچنین اموری همچون شاغل بودن و کمبود وقت در زندگی، فضای مجازی میتواند جبرانی برای مشکلات و موانع ارتباطات دنیای واقعی باشد. همچنین در این شبکهها زنان فرصت تأمل بیشتر در مورد سبک وسیاق زندگیشان دارند و میتوانند از از تبادل نظرات با دیگر کاربران استفاده کنند.
در عصر مدرن این نحوه ارتباط نه بدیلی برای فضای واقعی، بل اتقاقا از کارکردی برخوردار است که کاملا سازگار با شرایط اجتماعی کنونی است. امکان تبادل اطلاعاتی با سرعتی سریع، امکان ابراز وجود خویش در عصر گمنامی و مخاطره و امکان تشکیل ارتباطات نوین از خلال این فضا در جهت ارتقای زندگی خود، از پتانسیلهای این شبکهها محسوب میشود. به هر حال با ورود هر چیز نوین، ممکن است تب و تاب افراطی کاربران بالا بگیرد و در وهله نخست شاهد یک گونه اختلال در وضعیت روزمره هستیم، ولیکن پس از چندی، روند نرمال حاکم میشود. پس این نگرانی که شبکههای مجازی ممکن است، بدیلی برای زندگی واقعی باشد، امری غیرواقعبینانه است، زیرا که فضای مجازی نه بدیلی برای دنیای واقعی، بلکه خود یک واقعیت است.
ارسال نظر