ستون موسیقی خراسان فروریخت
غمت در نهان خانه دل نشیند/ به‌نازی که لیلی به محمل نشیند/ به دنبال محمل سبک پر قدم زن/ مبادا غباری به محمل نشیند/ مرنجان دلم را که این مرغ وحشی/ ز بامی که برخاست مشکل نشیند/ نوایی نوایی نوایی نوایی/ همه باوفایند تو گل بی وفایی/ بنازم به بزم محبت که آنجا / گدایی به شاهی مقابل نشیند. راوی این ترانه یکی از ستون‌های موسیقی نواحی ایران بود که شنبه گذشته نوای محزونش برای همیشه خاموش شد.
نوای محزون و غم گرفته استاد غلامعلی پورعطایی در حالی برای همیشه به خاطره بدل شده است که خراسان در سوگ یکی از پدیده‌های بی تکرارش روزهای تلخی را پشت سر می‌گذارد. از مدت‌ها پیش بیمار بود و همه می‌دانستند زیاد دوام نمی آورد. سرطان روزگار سختی را برای او به وجود آورده بود.
متولد ۱۳۲۰ در منطقه محمودآباد تربت جام بود و از جوانی به خوانندگی و نوازندگی علاقه پیدا کرده بود. در سال 1344 به تهران دعوت می‌شود تا در تالار رودکی همراه با گروه هنرهای آیینی سنتی و حرکات موزون در مجامع هنری و سفارتخانه‌های اروپایی و رادیو و تلویزیون برنامه اجرا کند. روی صحنه می‌رود و جماعت شگفت‌زده می‌شوند از هنرش. همان اجرا شهرت عجیبی را برایش به ارمغان می‌آورد و از نقاط مختلف کشور برای او دعوتنامه می‌فرستند تا به شهرهای مختلف برود و برنامه اجرا کند. سازش را دوست داشت و اعتقاد عجیبی به آن داشت. می‌گفت: «دوتار ساز دل است و هیچ‌کس از عبارت دوتارنوازی استفاده نمی‌کند و همه می‌گویند دوتارزنی. دوتار را می‌زنند، ولی بقیه سازها را می‌نوازند. دوتار یک جور فریاد است اما این زدن به معنای خشونت نیست. بیشتر جوشش و عصیان روح است. روال دوتارزدن اینگونه است که از یک دعوا شروع می‌شود و به آشتی ختم می‌شود.»
علاوه بر ایران در کشورهای مختلفی روی صحنه رفته بود و شاید بیراه نباشد اگر بنویسیم در خارج از کشور بیشتر هنرش را می‌شناختند. بارها خارجی‌ها نوای سازش را ستودند اما اینجا آنقدرها قدرش را نمی دانستند. نکته جالب زندگی‌اش این بود که مدرک فوق دیپلم داشت و به واسطه همین تحصیلات علاقه بسیار زیادی به پژوهش پیدا کرده بود. عطایی در یک کلمه هنرمند چند وجهی بود. از یک سو آواز می‌خواند و ساز می‌زد و از سویی دیگر پژوهش می‌کرد. حتی فیلم هم بازی کرده بود و با کارگردانان صاحب نامی همچون بهرام بیضایی و واروژ کریم مسیحی تجربه همکاری داشت و جلوی دوربین آنها نقش آفرینی کرده بود. در گفت‌وگو با یکی از روزنامه‌ها در پاسخ به این سوال که اگر مردم بخواهند دوتار‌زنی واقعی را ببینند کجا باید بروند؟ آیا ارائه موسیقی خوب و اصیل محدود به همین جشنواره‌ها است، گفته: «به شما بگویم که اگر به همین منوال پیش برود، به هیچ‌وجه نباید به این جشنواره‌ها و همایش‌ها دلبسته بود. در این جشنواره‌ها حتی یک درصد هم نمی‌توان کارهای خوبی در زمینه نواختن دوتار دید. حس می‌کنم دستی در میان است که این موسیقی را نمی‌خواهد. چون امروز واقعا سعی می‌کنند به جوانان ما هنر اصیل ایرانی را نشان ندهند. جوان ما هم یک ساز غیرایرانی را پشتش می‌گذارد و افتخار می‌کند که هنرمند است. دلسوزی هم نیست که از اصالت‌ها و سنت‌ها دفاع کند. شواهد زیادی را می‌توانم برشمرم که نشانتان دهم که چرا می‌گویم که نمی‌خواهند این موسیقی پیشرفت کند. از استادان بپرسید که مسوولان تا به حال چه بهایی داده‌اند؟ در پاسخ می‌شنوید هیچ؛ پس نمی‌خواهند. تا به حال چه احترامی برای پیشکسوتان این ساز قائل شده‌اند؟ هیچ؛ پس نمی‌خواهند.»
هوشنگ جاوید پژوهشگر موسیقی معتقد بود که بعد از استاد نورمحمد درپور، غلامعلی پورعطایی یکی از بهترین نوازندگان و خوانندگان منطقه تربت جام بود که به سبکی متفاوت رسیده بود و می‌توانست جوانان بسیار زیادی را علاقه‌مند موسیقی نواحی کند و باعث شود که آنها به دنبال موسیقی بروند.
در سال‌های اخیر هنرمندان بزرگی که راویان فرهنگ و هنر نواحی ایران بوده‌اند در حاشیه خاموش شده‌اند و اگر روال اینگونه پیش برود موسیقی نواحی ایران در سال‌های آینده خلا بزرگی را احساس خواهد کرد. شاید هم اصلا کسی باقی نمانده باشد تا فرهنگ اصیل یک سرزمین را روایت کند. غلامعلی عطایی مهم‌ترین راوی موسیقی خراسان بود و به قول هوشنگ جاوید حالا دیگر ستون موسیقی خراسان فروریخته است.