هنرمند: محمد پیریایی در فضای شلوغ و انبوه آثار کنارهم چیده شده درگالری شیرین بعضی آثار به ناگزیر مخاطب را از آن سوی سالن به این سوی سالن می‌کشاند نه به خاطر رنگ خاص یا ابعادش، بلکه به خاطر نوع طراحی و رازآمیز بودن تصاویر خلق شده روی بوم. آثار پیریایی از آن دست بودند.
از دور به جز یک مشت نقطه‌های رنگی و خطوط منحنی، چیز دیگری به نظر نمی‌رسید، اما به هرحال همین نقطه-خط تو را رها نمی‌کرد تا به مسیر خود ادامه بدهی، بلکه با جایی در ناخودآگاه تو تماس می‌گرفت و کنترل ماهیچه‌های پایت را در اختیار گرفته، تو را به سمت خود می‌کشید. به هرحال لحظاتی بعد تو با انبوه مردهای در حال رژه‌ای مواجه می‌شدی که صورت‌ها و لباس‌هایشان شبیه هم است و همه همسان و منظم، پشت‌سر هم در حال رژه به این‌سو و آن‌سو هستند. نکته جالب دیگر در این اثر لباس‌ها، کفش‌ها و صورت‌های آنها بود که همه به سبک نگارگری ایرانی ترسیم شده بودند. پیریایی در اثر دیگرش همین کار را با زنان کرده بود با این تفاوت که زنان در حال رژه نبودند و فقط در کنار یک دیگر در ردیف‌های چندتایی صف کشیده بودند. آثار پیریایی بیش از هر چیز همسانی فکرها و پوشش‌ها در جامعه را بازنمایی می‌کرد و این کار به طرز ماهرانه‌ای با نشان دادن ابعاد دیگری از زندگی اجتماعی ما همراه بود.