فرصتی که نباید از دست برود
داریوش عباسی معروف است که ایرانیها در بسیاری از بزنگاههای تاریخی- به دلایل مختلف - آنطور که باید از فرصتها استفاده نکردهاند و گوی و میدان را به رقیب سپردهاند. برای ذکر فرصت سوزیهای صورت گرفته در تاریخ کهن این مرز و بوم، آنقدر مثال هست که هر یک از مخاطبان میتوانند مصادیق مختلفی را در این خصوص بیان کنند. اما و اگرها و آه و افسوسهای ما برای دیگرگونه بودن رویدادهایی که پشت سرگذاشته ایم ، در حافظه تکتک مردمان این دیار ریشههایی بس عمیق دارد. یادآوری فرصتهایی که به تهدید تبدیل شدند، اگر در حد آه و افسوس بماند، نوعی در جا زدن است.
داریوش عباسی معروف است که ایرانیها در بسیاری از بزنگاههای تاریخی- به دلایل مختلف - آنطور که باید از فرصتها استفاده نکردهاند و گوی و میدان را به رقیب سپردهاند.
برای ذکر فرصت سوزیهای صورت گرفته در تاریخ کهن این مرز و بوم، آنقدر مثال هست که هر یک از مخاطبان میتوانند مصادیق مختلفی را در این خصوص بیان کنند.
اما و اگرها و آه و افسوسهای ما برای دیگرگونه بودن رویدادهایی که پشت سرگذاشته ایم ، در حافظه تکتک مردمان این دیار ریشههایی بس عمیق دارد.
یادآوری فرصتهایی که به تهدید تبدیل شدند، اگر در حد آه و افسوس بماند، نوعی در جا زدن است. اما اگر با روش شناسی علمی و نگاه آسیب شناسانه و از منظر تحلیلی به گذشته و دلایل موفقیت یا ناکامیها بنگریم، دستاوردهای ارزندهای پیش رویمان گشوده میشود.
حافظه جمعی ما هنوز تمایل دارد به موضوعات مهمی همچون از دست دادن بخش های مهمی از سرزمین ایران در قرون گذشته و یا فرو کاسته شدن از نقش بینالمللی ایران در حوزه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از منظر تأسف و تأثر برخورد کند. اما نفرین و سرزنش و ملامت چاره کار و پاسخگو نیست. درس گرفتن از رویدادهای هر چند تلخ گذشته، میتواند بدیل مناسبی برای برون رفت از این چرخه باشد.
بی گمان یکی از بزرگترین فرصتهای اقتصادی از دست رفته ما در دهههای اخیر، بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال کشورهای آسیای میانه رخ داد. ما در برابر این فرصت بینظیر، به دلیل فقدان چشم انداز، ناهماهنگیهای ساختاری و ... نتوانستیم از فرصت بینظیر پدید آمده - به رغم مزیتهای کم نظیرمان- استفاده کنیم و بازار کشورهای تازه استقلال یافته را به چینیها، ترکها و غربیها واسپاری کردیم.
بعدها از بازار افغانستان که کشور همسایه و همزبان ماست هم، بهره وافر نبردیم و حضوری کمرنگ از خود به نمایش گذاشتیم. عراق پس از صدام هم، عرصه دیگری برای از دست دادن فرصتها بود و هست. این در حالی بود که یکی از رسانههای خبری بین المللی در سالهای گذشته گزارش داد که شمار کارکنان شرکتهای خصوصی آمریکایی حاضر در عراق در آن مقطع، از شمار دهها هزار نظامی آمریکایی فراتر رفته است.
اکنون که در سایه تغییرات ایجاد شده در نظام اجرایی کشور شاهد کاهش تحریم ها و بهبود فضای کسب و کار هستیم، ظرفیتهای نقش آفرینی ما در منطقه و جهان رو به افزایش گذارده است. صادرات منابع فرآوری شده - و نه خام فروشی - و نیز صادرات خدمات فنی و مهندسی از محورهایی است که میتواند بازارهای ما را در منطقه توسعه دهد. بازار بزرگ عراق نیز که در همسایگی ما قرار دارد، میتواند از نقاط هدف برای عمران و آبادانی آن کشور و تولید ثروت برای بخش خصوصی ما باشد.
روزنامه دنیای اقتصاد با انتشار ویژهنامه پیش رو تلاش دارد با معرفی ظرفیتهای کمتر شناخته شده برندهای مطرح و صاحب نام ایرانی - که متأسفانه شمارشان زیاد نیست - باب تازهای در این خصوص بگشاید. این ویژه نامه نمایش کیفیت و دانش قابل قبول شماری از پیمانکاران ایرانی است که با حمایت یا بدون حمایت دولت، پا را از مرزهای جغرافیایی کشور فراتر نهاده و برای ایران افتخار و البته ارز آوری نمودهاند.
همانطور که ملاحظه می کنید، بخشی از صفحات ویژهنامه با هدف توزیع در کشور همسایهمان عراق و اقلیم کردستان عراق به زبان انگلیسی تدارک دیده شده است.
بر آنیم تا به عنوان رسانه بخش خصوصی در راستای وظایف ذاتی خود، در این حوزه نیز به طور مستمر و ادواری اطلاع رسانی کنیم. امیدواریم خلاءهای موجود در خصوص عدم معرفی برخی دیگر از شرکتهای معتبر ایرانی که در سطح بینالمللی فعالیت میکنند و امکان حضورشان در صفحات پیش رو میسر نشد، در شمارههای بعد، رفع گردد.
تقدیم به آنان که به ایران عشق میورزند و برای سربلندی آن میکوشند.
ارسال نظر