مدیرعامل بیمه آسیا:
در بازاری با رهبری قیمت به حداکثر رفاه اجتماعی نمیرسیم
دکترابراهیم کاردگرمدیرعامل بیمه آسیا طرفداربازاررقابتی است و اعتقاد دارد «درصورتی که بازارازانحصارخارج شود ،سایرشرکتها میتوانند از فرصتهای به دست آمده بهره مند شوند. او می گوید : با توجه به استراتژی مهم دولت درخارج کردن بازار بیمه از انحصارنشان می دهد این ادبیات که بازار بیمه رقابتی است، صحیح نیست ،چراکه لازمه اقتصاد رقابتی، بینهایت عرضهکننده و بینهایت متقاضی است. کاردگرمی گوید: دردنیای امروز فعالان بازارازمشتری مداری فراتررفته و مشتری نوازی می کنند.
گفت و گوی دنیای اقتصاد با ابراهیم کاردگرمدیرعامل بیمه آسیا را درادامه بخوانید:
نظر شما در خصوص کاهش تدریجی واگذاری اتکایی - اجباری به بیمه مرکزی تا حذف کامل آن چیست؟صنعت بیمه قبل از هر چیز نیاز به ظرفیتسازی دارد و باید توانگری مالی و ظرفیت پذیرش در شرکتهای بیمه افزایش یابد.
گفت و گوی دنیای اقتصاد با ابراهیم کاردگرمدیرعامل بیمه آسیا را درادامه بخوانید:
نظر شما در خصوص کاهش تدریجی واگذاری اتکایی - اجباری به بیمه مرکزی تا حذف کامل آن چیست؟صنعت بیمه قبل از هر چیز نیاز به ظرفیتسازی دارد و باید توانگری مالی و ظرفیت پذیرش در شرکتهای بیمه افزایش یابد.
دکترابراهیم کاردگرمدیرعامل بیمه آسیا طرفداربازاررقابتی است و اعتقاد دارد «درصورتی که بازارازانحصارخارج شود ،سایرشرکتها میتوانند از فرصتهای به دست آمده بهره مند شوند. او می گوید : با توجه به استراتژی مهم دولت درخارج کردن بازار بیمه از انحصارنشان می دهد این ادبیات که بازار بیمه رقابتی است، صحیح نیست ،چراکه لازمه اقتصاد رقابتی، بینهایت عرضهکننده و بینهایت متقاضی است.کاردگرمی گوید: دردنیای امروز فعالان بازارازمشتری مداری فراتررفته و مشتری نوازی می کنند.
گفت و گوی دنیای اقتصاد با ابراهیم کاردگرمدیرعامل بیمه آسیا را درادامه بخوانید:
نظر شما در خصوص کاهش تدریجی واگذاری اتکایی - اجباری به بیمه مرکزی تا حذف کامل آن چیست؟صنعت بیمه قبل از هر چیز نیاز به ظرفیتسازی دارد و باید توانگری مالی و ظرفیت پذیرش در شرکتهای بیمه افزایش یابد. در شرایط فعلیاین سؤال مهم مطرح است که آیا شرکتهای بیمه دراین شرایط توان توزیعاین بخش را دارند؟ توجه داشته باشید عملیات اتکایی اجباری یک اجبار دوطرفه است یعنی اگر شرکتهای بیمه مجبور به واگذاری هستند بیمه مرکزی نیز مجبور به پذیرش است.
سالهاست شرکتهای بیمه در زمان انعقاد قرارداد و پذیرش ریسک از بابت سهم بیمه مرکزی خیالشان راحت بود به ویژه در مواردی که سایر شرکتها ریسک را نمیپذیرفتند بیمه مرکزی برای قبولی اجبار داشت، به نظر میرسد در برخی از ریسکها حذف اتکایی اجباری به جای آنکه به نفع بخش خصوصی باشد به نفع بیمه مرکزی است.شاید در بازار بیمه کشور تمام شرکتها توان پذیرش برخی از ریسکها را نداشته باشند و ممکن است رهاسازی یک باره اتکائی اجباری صنعت را دچار مشکل کند.
به نظر شما آیا بیمه نوسانات نرخ ارز امکانپذیر است؟
برای اجرای طرح پوشش نوسانات نرخ ارز ابتدا باید به فرآیند آن نگاه کرد.آیااین فرآیند همیشه در یک دامنه بوده است؟ خیر. دادههای گذشته و عملکرد بازاراین را تایید نمیکند شرکتهای بیمه نمیتوانند آکچوئری دقیقی ازاین بازار داشته باشد. دادهها شفاف نیست و بیمه نمیتواند ریسک را برآورد کند وقتی صنعت بیمه نتوانداین برآورد را انجام دهد چگونه میتواند آن را بیمه کند. بیمه با احتمال سر وکار دارد. ممکن است ریسکی اتفاق بیفتد.
همین احتمال مبنای محاسبات است در کشورهای توسعه یافته نوسانات نرخ ارز قابل محاسبه و برآورد است و شرکتهای بیمه میتوانند نرخ بیمه را محاسبه کنند اما درایراناین کار مشکل است.
به نظر شما به سرنوشت بیمههای اعتباری دچار میشویم؟
در شرایط اقتصادی فعلی، نگاهی به حجم معوقات بانکها نشان میدهد که متاسفانه گیرندگان تسهیلات در پرداخت اقساط خود کوتاهی میکنند. اگر سند وثایق بانکها پس از صدور بیمهنامه به نام شرکت بیمه میشد شاید امکان اجرای طرحهایی وجود میداشت، اما متاسفانه شرایط و مقدمات آن فراهم نیست. بانکها هم در مذاکره با بیمهگران رفتار حرفهای ندارند آنها میخواهند تعیینکننده نرخ و شرایط باشند در حالی که آنها باید دادهها را در اختیار شرکت بیمه قرار دهند و بیمهگران ریسک را محاسبه کند، متاسفانه چانهزنی بانکها در مذاکرات بیمهای نیست.
آیا بیمه آسیا مشتریمدار است؟
الان در دنیا مشتریمداری به مشتری نوازی تبدیل شده است.حیات سازمان به مشتری وابسته است در بیمه آسیا مشتریان به دو گروه تقسیم شدهاند از در دفتر که بیرون میروم از مسوول دفترم تا کارمند ساده دورترین شعبه مشتری مدیر عامل هستند حتی نمایندگان هم مشمول مشتری مداری و مشترینوازی مدیریت هستند. اگر مدیریت بتوانداین گروه داخلی را راضی نگه دارد قطعا میتواند در بحث مشتریمداری در بازار نیز موفق باشد در واقع جلب رضایت مشتریان داخلی گام اول است. اگر مشتری داخلی از مدیر ناراضی باشنداین ناخشنودی را به بیرون منتقل میکند. میگویند یک مشتری ناراضی میتوانداین نارضایتی را به 10 نفر انتقال دهد.
بخش عمده مشتری مداری بیرون سازمان نیز شامل پرداخت خسارت میشود، ما در بیمه آسیا معتقدیم که اگر میخواهیم خسارت درست پرداخت کنیم باید بیمه نامه درستی صادر کنیم.در سایر استانها نیز با توجه به توانمندی فنی شعب، اختیارات واحدهای صدور و خسارت افزایش یافته است.دراین خصوص یک اصلاحی هم صورت گرفته است. دادن مجوز پرداخت خسارت به شبکه فروش اشتباه بزرگی بود. اعتقاد دارم نمایندهای که بیمهنامه صادر میکند نباید درگیر پرداخت خسارت باشد. دلیل آن هماین است که نباید انرژی فروشنده بیمه را صرف پیگری فرآیند پرداخت خسارت کرد.این کار باعث میشود نماینده در بخش فروش به لحاظ زمان و انرژی دچار کمبود شود. از وقتی که بیمه آسیا آمدهام از صدوراین مجوزها جلوگیری کرده و سعی دارم مجوزهای قبلی را هم با بسترسازی مناسب در شرکت لغو کنم.
به نظر شما بازار بیمه کشور ما رقابتی است؟
در هر صنعتی اگر سهم یک تولیدکننده نزدیک به نصف بازار باشد آن بازار دارای رهبری قیمت است و نمیتوان به آن بازار رقابتی گفت. در بازار رهبری قیمت سایر شرکتها باید پیرو باشند و رهبر بازار هم باید بگونهای مدیریت کند که هیچ شرکت بیمهای ورشکست نشود. برایاینکه شرکتهای بیمهای ورشکست نشوند شرکتهای پیرو باید پیروی 100 درصد از رهبر بازار داشته باشند ساختار بازار فعلی ما رهبری قیمت است اما هیچیک تابع نیستند.
در مقابل رهبر هم باید اصول حرفهای بازار را رعایت کند. یعنی همان مدل توسعهای لکوموتیوی، هر کسی با توجه به شرایطی که دارد در مسیر حرکت کند تا در نهایت همه سالم به مقصد برسند.
مشکل کجاست؟ بیمه مرکزی و سندیکا چگونه میتواننداین مشکل را حل کنند؟
رعایت اخلاق حرفهای جزو الزاماتاین کار است و دراین موضوع سندیکا نقش پررنگتری دارد. سندیکا باید اساسنامه خود را مطابق با ساختار بازار تغییر دهد، اگر زمانی ساختار بازار رقابتی شد باز هم باید اساسنامه سندیکای بیمهگران تغییر کند.الان در اساسنامه ابزار تنبیهی برای شرکتهایی که توافقات سندیکا را زیر پا میگذارند، وجود ندارد.
سندیکا میتواند در تعامل با بیمه مرکزی و شورای عالی بیمه دستورالعملهایی را به تصویب برساند که شرکتهای بیمه مجاب به رعایت اخلاق حرفهای شوند. امااین اتفاق نمیافتد.
بازار رقابتی چگونه بازاری است؟
در بازار رقابتی اصلاً نرخگذاری مفهوم ندارد. نرخ در بازار تعیین میشود. عرضه و تقاضا قیمت را تعیین میکند و شرکتها متناسب با هزینهها و درآمدها در بازارها حضور پیدا میکنند اما هیچ یک توان و اختیار تغییر قیمت را ندارند. الان در بازار بیمه کشور ما بیشتر شاهد جنگ قیمتها هستیم تا رقابت.
نحوه نظارت باید در بازار رقابتی چگونه باشد؟
وقتی میخواهیم نظارت کنیم باید ساختار بازار را بشناسیم. اگر ساختار بازار انحصاری باشد باید با ابزار انحصاری نظارت کرد. یعنیاینکه اگر در بازار قیمت تولیدکننده بالا باشد مقام ناظر نمیتواند قیمت را کاهش دهد اما میتواند به تولیدکننده بگوید شما قیمت کالا را کاهش دهید مابهالتفاوت را به شما یارانه میدهماین یک نوع نظارت بر قیمت در بازار انحصاری است. اما در بازار رهبری قیمت ابزار کنترل متفاوت است. رهبر ساختار هزینه صنعت را میبینید و با دیدن سود همه یک سود عادلانه را تنظیم میکند. اگر بازار رقابتی باشد مقام ناظر وظیفه دخالت ندارد در حالی که باید در دو بازار قبلی دخالت کند و هزینه هم میپردازد اما در رقابت، دولت جایی برای دخالت ندارد بلکه بازار قیمت را تعیین میکند و ابزار نظارتاین بازار هم باید متناسب با شرایط تغییر کند.
زمانی که در بازار رهبری قیمت توسط مقام ناظر دستکاری میشود منابع تولید جابهجا میشود. به همین دلیل در بازار رهبری قیمت به حداکثر رفاه اجتماعی نمیرسیم. در بازار رقابتی مقام ناظر بازنشسته است و تنها نظارت میکند نه دخالت، در بازار رقابتی مقام ناظر تنها میتواند جلوی انحرافات را بگیرد و لازمه کنترلاین بازار نظارت مالی است.
دادههای مالی هشدار میدهد که شرکتها به یک نقطه بحرانی نزدیک میشوند دراین حالت مقام ناظر میتواند با ابزارهای کنترل مالی نظارت کند. به همین دلیل همه در دنیا طرفدار بازار رقابتی هستند تا در نهایت رفاه اجتماعی حاصل شود.
آیا در بازار رقابتی، نظارت میتواند از ورشکستگی جلوگیری کند؟
بازار خود عدهای را که نتوانند رقابت کنند حذف میکند. در بازار رقابتی سود به سرمایهداران خبر میدهد که به سمتاین بازار بیایند. مردم عقلایی فکر میکنند و به سمتی میروند که سودآوری داشته باشد در بازار رقابتی گروهی میآیند و گروهی که اشتباه کردهاند از بازار خارج میشوند واین ورود و خروج دست کسی نیست. بلکه بازار تعیینکننده است.
در بازاری که رهبری قیمت است رفتار بیمه مرکزی باید چگونه باشد؟
باید دخالت کند.
در راستای حمایت از شرکتهای بیمه کوچکتر؟
شرکتهای بیمه کوچک، شرکتهای بزرگ را دچار چالش کردهاند. مقام ناظر زمانی که بخش خصوصی وارد عرصه فعالیت بیمهای شد اجازه داد هر کاری انجام دهد که آنجا نقطه شروع انحراف در صنعت بیمه بود.زمانی که یک شرکت بیمه کوچک بیمه شخص ثالث را با تخفیف 40-50 درصدی عرضه میکند، مقام ناظر میبایست عکسالعمل نشان میداد حال سوالاینجاست چرا مقام ناظر نتوانست ورود پیدا کند؟این موضوع به قوانین بالادستی مربوط میشود کهاین خود یک دلیل انحراف صنعت است که قوانین براساس بازار رقابتی تنظیم شده است در حالی که ساختار بازار، رقابتی نیست.
* برای حرکت صنعت بیمه از بازار رهبری قیمت به بازار رقابتی چه باید کرد؟
بازار بیمه در کشورمان مرحله بازار انحصاری را رد کرده و در حال حاضر در مرحله رهبری قیمت قرار دارد و قصد ورود به بازار رقابتی را دارد. تا زمانی که به مرحله رقابت وارد نشده است مقام ناظر هم باید دخالت کند هم نظارت.
در کوتاهمدت جواب میدهد؟
در خصوص شرکتهای بیمهای که سالهای گذشته به هر دلیلی وضعیت مالی قابل قبولی نداشتهاند حل مشکل یکباره امکان ندارد. بلکه باید به تدریج صورت گیرد و نیازمند زمان است.
بخصوص که وضعیت صنعت بیمه تابع وضعیت کل اقتصاد است. عوامل بسیاری در شکلگیری موقعیت صنعت بیمه دخیل است و باید به شرکتها برای جبران زیان سالهای قبل و تصمیمگیریهای نادرست فرصت داد.در بیمه آسیا نیز مشکلات به تدریج در حال حل شدن است و کارهای زیادی باید انجام شود. کنترل داخلی در شرکتها یک ضرورت انکارناپذیر است تا بتوان تمام جوانب را در نظر گرفت. اجرای کنترل داخلی از ۶ ماهه دوم سال ۹۳ در بیمهآسیا با روش COSO آغاز شده است.این کار جدیدی است که از ابتدای فرآیند صدور - خسارت و مالی را کنترل میکند اگر انحرافی باشد، نشان میدهد. انحراف میتواند هم خطای انسانی باشد هم نقص دستورالعملها. در هر دو صورت دلیل انحراف مشخص و با کمترین هزینه حل میشود.
چرا بیمه در کشور ما پیشرفت نکرده است؟
در کشور ما چون بیمههای عمر پیشرفت نکردهاند، بیمه نیز رشد نکرده است. در دنیا بیمهگران عمر سهم زیادی در اقتصاد دارند ولی متاسفانه درایران بیمهگران تخصصی عمر نداریم و همه به صورت عمومیفعالیت دارند.علت اصلی عدم توسعهیافتگی بیمه عمر در کشوراین است که صنعت بیمه نتوانسته است ذخایر ناشی از فروش بیمههای عمر را به بخشهای واقعی اقتصاد وصل کند.
برای توسعه بیمه عمر باید به بخش واقعی اقتصاد وصل شد، بخش واقعی باید به صنعت و تولید وصل شود اگراین اتفاق بیفتد سود حاصل از آن به اندازه سودی نیست که امروز نصیب بیمهگذاران میشود.اگر صندوقی از منابع بیمه عمر تشکیل شود و مستقیم به پروژههای سودآور وارد شود و سود سرمایهگذاری به جای درصد پایین به درصد بیشتری افزایش یابد مطمئن باشید که بیمهگذار در مقابل سرمایهگذاری در بورس، بانک و بیمه، بیمه را انتخاب میکند.
ادامهاین روند باعث میشود بیمههای غیرعمر هم رشد کند، چگونه؟ چون پروژههای اقتصادیایجاد میشود و همه نیازمند بیمههای غیرعمر هستند. بنابراین،این اتفاق موجب توسعه بیمه در کشور میشود.
گفت و گوی دنیای اقتصاد با ابراهیم کاردگرمدیرعامل بیمه آسیا را درادامه بخوانید:
نظر شما در خصوص کاهش تدریجی واگذاری اتکایی - اجباری به بیمه مرکزی تا حذف کامل آن چیست؟صنعت بیمه قبل از هر چیز نیاز به ظرفیتسازی دارد و باید توانگری مالی و ظرفیت پذیرش در شرکتهای بیمه افزایش یابد. در شرایط فعلیاین سؤال مهم مطرح است که آیا شرکتهای بیمه دراین شرایط توان توزیعاین بخش را دارند؟ توجه داشته باشید عملیات اتکایی اجباری یک اجبار دوطرفه است یعنی اگر شرکتهای بیمه مجبور به واگذاری هستند بیمه مرکزی نیز مجبور به پذیرش است.
سالهاست شرکتهای بیمه در زمان انعقاد قرارداد و پذیرش ریسک از بابت سهم بیمه مرکزی خیالشان راحت بود به ویژه در مواردی که سایر شرکتها ریسک را نمیپذیرفتند بیمه مرکزی برای قبولی اجبار داشت، به نظر میرسد در برخی از ریسکها حذف اتکایی اجباری به جای آنکه به نفع بخش خصوصی باشد به نفع بیمه مرکزی است.شاید در بازار بیمه کشور تمام شرکتها توان پذیرش برخی از ریسکها را نداشته باشند و ممکن است رهاسازی یک باره اتکائی اجباری صنعت را دچار مشکل کند.
به نظر شما آیا بیمه نوسانات نرخ ارز امکانپذیر است؟
برای اجرای طرح پوشش نوسانات نرخ ارز ابتدا باید به فرآیند آن نگاه کرد.آیااین فرآیند همیشه در یک دامنه بوده است؟ خیر. دادههای گذشته و عملکرد بازاراین را تایید نمیکند شرکتهای بیمه نمیتوانند آکچوئری دقیقی ازاین بازار داشته باشد. دادهها شفاف نیست و بیمه نمیتواند ریسک را برآورد کند وقتی صنعت بیمه نتوانداین برآورد را انجام دهد چگونه میتواند آن را بیمه کند. بیمه با احتمال سر وکار دارد. ممکن است ریسکی اتفاق بیفتد.
همین احتمال مبنای محاسبات است در کشورهای توسعه یافته نوسانات نرخ ارز قابل محاسبه و برآورد است و شرکتهای بیمه میتوانند نرخ بیمه را محاسبه کنند اما درایراناین کار مشکل است.
به نظر شما به سرنوشت بیمههای اعتباری دچار میشویم؟
در شرایط اقتصادی فعلی، نگاهی به حجم معوقات بانکها نشان میدهد که متاسفانه گیرندگان تسهیلات در پرداخت اقساط خود کوتاهی میکنند. اگر سند وثایق بانکها پس از صدور بیمهنامه به نام شرکت بیمه میشد شاید امکان اجرای طرحهایی وجود میداشت، اما متاسفانه شرایط و مقدمات آن فراهم نیست. بانکها هم در مذاکره با بیمهگران رفتار حرفهای ندارند آنها میخواهند تعیینکننده نرخ و شرایط باشند در حالی که آنها باید دادهها را در اختیار شرکت بیمه قرار دهند و بیمهگران ریسک را محاسبه کند، متاسفانه چانهزنی بانکها در مذاکرات بیمهای نیست.
آیا بیمه آسیا مشتریمدار است؟
الان در دنیا مشتریمداری به مشتری نوازی تبدیل شده است.حیات سازمان به مشتری وابسته است در بیمه آسیا مشتریان به دو گروه تقسیم شدهاند از در دفتر که بیرون میروم از مسوول دفترم تا کارمند ساده دورترین شعبه مشتری مدیر عامل هستند حتی نمایندگان هم مشمول مشتری مداری و مشترینوازی مدیریت هستند. اگر مدیریت بتوانداین گروه داخلی را راضی نگه دارد قطعا میتواند در بحث مشتریمداری در بازار نیز موفق باشد در واقع جلب رضایت مشتریان داخلی گام اول است. اگر مشتری داخلی از مدیر ناراضی باشنداین ناخشنودی را به بیرون منتقل میکند. میگویند یک مشتری ناراضی میتوانداین نارضایتی را به 10 نفر انتقال دهد.
بخش عمده مشتری مداری بیرون سازمان نیز شامل پرداخت خسارت میشود، ما در بیمه آسیا معتقدیم که اگر میخواهیم خسارت درست پرداخت کنیم باید بیمه نامه درستی صادر کنیم.در سایر استانها نیز با توجه به توانمندی فنی شعب، اختیارات واحدهای صدور و خسارت افزایش یافته است.دراین خصوص یک اصلاحی هم صورت گرفته است. دادن مجوز پرداخت خسارت به شبکه فروش اشتباه بزرگی بود. اعتقاد دارم نمایندهای که بیمهنامه صادر میکند نباید درگیر پرداخت خسارت باشد. دلیل آن هماین است که نباید انرژی فروشنده بیمه را صرف پیگری فرآیند پرداخت خسارت کرد.این کار باعث میشود نماینده در بخش فروش به لحاظ زمان و انرژی دچار کمبود شود. از وقتی که بیمه آسیا آمدهام از صدوراین مجوزها جلوگیری کرده و سعی دارم مجوزهای قبلی را هم با بسترسازی مناسب در شرکت لغو کنم.
به نظر شما بازار بیمه کشور ما رقابتی است؟
در هر صنعتی اگر سهم یک تولیدکننده نزدیک به نصف بازار باشد آن بازار دارای رهبری قیمت است و نمیتوان به آن بازار رقابتی گفت. در بازار رهبری قیمت سایر شرکتها باید پیرو باشند و رهبر بازار هم باید بگونهای مدیریت کند که هیچ شرکت بیمهای ورشکست نشود. برایاینکه شرکتهای بیمهای ورشکست نشوند شرکتهای پیرو باید پیروی 100 درصد از رهبر بازار داشته باشند ساختار بازار فعلی ما رهبری قیمت است اما هیچیک تابع نیستند.
در مقابل رهبر هم باید اصول حرفهای بازار را رعایت کند. یعنی همان مدل توسعهای لکوموتیوی، هر کسی با توجه به شرایطی که دارد در مسیر حرکت کند تا در نهایت همه سالم به مقصد برسند.
مشکل کجاست؟ بیمه مرکزی و سندیکا چگونه میتواننداین مشکل را حل کنند؟
رعایت اخلاق حرفهای جزو الزاماتاین کار است و دراین موضوع سندیکا نقش پررنگتری دارد. سندیکا باید اساسنامه خود را مطابق با ساختار بازار تغییر دهد، اگر زمانی ساختار بازار رقابتی شد باز هم باید اساسنامه سندیکای بیمهگران تغییر کند.الان در اساسنامه ابزار تنبیهی برای شرکتهایی که توافقات سندیکا را زیر پا میگذارند، وجود ندارد.
سندیکا میتواند در تعامل با بیمه مرکزی و شورای عالی بیمه دستورالعملهایی را به تصویب برساند که شرکتهای بیمه مجاب به رعایت اخلاق حرفهای شوند. امااین اتفاق نمیافتد.
بازار رقابتی چگونه بازاری است؟
در بازار رقابتی اصلاً نرخگذاری مفهوم ندارد. نرخ در بازار تعیین میشود. عرضه و تقاضا قیمت را تعیین میکند و شرکتها متناسب با هزینهها و درآمدها در بازارها حضور پیدا میکنند اما هیچ یک توان و اختیار تغییر قیمت را ندارند. الان در بازار بیمه کشور ما بیشتر شاهد جنگ قیمتها هستیم تا رقابت.
نحوه نظارت باید در بازار رقابتی چگونه باشد؟
وقتی میخواهیم نظارت کنیم باید ساختار بازار را بشناسیم. اگر ساختار بازار انحصاری باشد باید با ابزار انحصاری نظارت کرد. یعنیاینکه اگر در بازار قیمت تولیدکننده بالا باشد مقام ناظر نمیتواند قیمت را کاهش دهد اما میتواند به تولیدکننده بگوید شما قیمت کالا را کاهش دهید مابهالتفاوت را به شما یارانه میدهماین یک نوع نظارت بر قیمت در بازار انحصاری است. اما در بازار رهبری قیمت ابزار کنترل متفاوت است. رهبر ساختار هزینه صنعت را میبینید و با دیدن سود همه یک سود عادلانه را تنظیم میکند. اگر بازار رقابتی باشد مقام ناظر وظیفه دخالت ندارد در حالی که باید در دو بازار قبلی دخالت کند و هزینه هم میپردازد اما در رقابت، دولت جایی برای دخالت ندارد بلکه بازار قیمت را تعیین میکند و ابزار نظارتاین بازار هم باید متناسب با شرایط تغییر کند.
زمانی که در بازار رهبری قیمت توسط مقام ناظر دستکاری میشود منابع تولید جابهجا میشود. به همین دلیل در بازار رهبری قیمت به حداکثر رفاه اجتماعی نمیرسیم. در بازار رقابتی مقام ناظر بازنشسته است و تنها نظارت میکند نه دخالت، در بازار رقابتی مقام ناظر تنها میتواند جلوی انحرافات را بگیرد و لازمه کنترلاین بازار نظارت مالی است.
دادههای مالی هشدار میدهد که شرکتها به یک نقطه بحرانی نزدیک میشوند دراین حالت مقام ناظر میتواند با ابزارهای کنترل مالی نظارت کند. به همین دلیل همه در دنیا طرفدار بازار رقابتی هستند تا در نهایت رفاه اجتماعی حاصل شود.
آیا در بازار رقابتی، نظارت میتواند از ورشکستگی جلوگیری کند؟
بازار خود عدهای را که نتوانند رقابت کنند حذف میکند. در بازار رقابتی سود به سرمایهداران خبر میدهد که به سمتاین بازار بیایند. مردم عقلایی فکر میکنند و به سمتی میروند که سودآوری داشته باشد در بازار رقابتی گروهی میآیند و گروهی که اشتباه کردهاند از بازار خارج میشوند واین ورود و خروج دست کسی نیست. بلکه بازار تعیینکننده است.
در بازاری که رهبری قیمت است رفتار بیمه مرکزی باید چگونه باشد؟
باید دخالت کند.
در راستای حمایت از شرکتهای بیمه کوچکتر؟
شرکتهای بیمه کوچک، شرکتهای بزرگ را دچار چالش کردهاند. مقام ناظر زمانی که بخش خصوصی وارد عرصه فعالیت بیمهای شد اجازه داد هر کاری انجام دهد که آنجا نقطه شروع انحراف در صنعت بیمه بود.زمانی که یک شرکت بیمه کوچک بیمه شخص ثالث را با تخفیف 40-50 درصدی عرضه میکند، مقام ناظر میبایست عکسالعمل نشان میداد حال سوالاینجاست چرا مقام ناظر نتوانست ورود پیدا کند؟این موضوع به قوانین بالادستی مربوط میشود کهاین خود یک دلیل انحراف صنعت است که قوانین براساس بازار رقابتی تنظیم شده است در حالی که ساختار بازار، رقابتی نیست.
* برای حرکت صنعت بیمه از بازار رهبری قیمت به بازار رقابتی چه باید کرد؟
بازار بیمه در کشورمان مرحله بازار انحصاری را رد کرده و در حال حاضر در مرحله رهبری قیمت قرار دارد و قصد ورود به بازار رقابتی را دارد. تا زمانی که به مرحله رقابت وارد نشده است مقام ناظر هم باید دخالت کند هم نظارت.
در کوتاهمدت جواب میدهد؟
در خصوص شرکتهای بیمهای که سالهای گذشته به هر دلیلی وضعیت مالی قابل قبولی نداشتهاند حل مشکل یکباره امکان ندارد. بلکه باید به تدریج صورت گیرد و نیازمند زمان است.
بخصوص که وضعیت صنعت بیمه تابع وضعیت کل اقتصاد است. عوامل بسیاری در شکلگیری موقعیت صنعت بیمه دخیل است و باید به شرکتها برای جبران زیان سالهای قبل و تصمیمگیریهای نادرست فرصت داد.در بیمه آسیا نیز مشکلات به تدریج در حال حل شدن است و کارهای زیادی باید انجام شود. کنترل داخلی در شرکتها یک ضرورت انکارناپذیر است تا بتوان تمام جوانب را در نظر گرفت. اجرای کنترل داخلی از ۶ ماهه دوم سال ۹۳ در بیمهآسیا با روش COSO آغاز شده است.این کار جدیدی است که از ابتدای فرآیند صدور - خسارت و مالی را کنترل میکند اگر انحرافی باشد، نشان میدهد. انحراف میتواند هم خطای انسانی باشد هم نقص دستورالعملها. در هر دو صورت دلیل انحراف مشخص و با کمترین هزینه حل میشود.
چرا بیمه در کشور ما پیشرفت نکرده است؟
در کشور ما چون بیمههای عمر پیشرفت نکردهاند، بیمه نیز رشد نکرده است. در دنیا بیمهگران عمر سهم زیادی در اقتصاد دارند ولی متاسفانه درایران بیمهگران تخصصی عمر نداریم و همه به صورت عمومیفعالیت دارند.علت اصلی عدم توسعهیافتگی بیمه عمر در کشوراین است که صنعت بیمه نتوانسته است ذخایر ناشی از فروش بیمههای عمر را به بخشهای واقعی اقتصاد وصل کند.
برای توسعه بیمه عمر باید به بخش واقعی اقتصاد وصل شد، بخش واقعی باید به صنعت و تولید وصل شود اگراین اتفاق بیفتد سود حاصل از آن به اندازه سودی نیست که امروز نصیب بیمهگذاران میشود.اگر صندوقی از منابع بیمه عمر تشکیل شود و مستقیم به پروژههای سودآور وارد شود و سود سرمایهگذاری به جای درصد پایین به درصد بیشتری افزایش یابد مطمئن باشید که بیمهگذار در مقابل سرمایهگذاری در بورس، بانک و بیمه، بیمه را انتخاب میکند.
ادامهاین روند باعث میشود بیمههای غیرعمر هم رشد کند، چگونه؟ چون پروژههای اقتصادیایجاد میشود و همه نیازمند بیمههای غیرعمر هستند. بنابراین،این اتفاق موجب توسعه بیمه در کشور میشود.
ارسال نظر