تفکر طراحی غربی در هویت بصری پایتخت فرهنگی جهان اسلام

وحید عرفانیان*

مشهد، پایتخت معنوی ایران، از طرف آیسسکو که نهادی فرهنگی آموزشی وابسته به سازمان کنفرانس اسلامی است به‌عنوان «پایتخت فرهنگی جهان اسلام» در سال ۲۰۱۷ میلادی انتخاب شده است. رویدادی که می‌تواند ثمرات و برکات زیادی از جنبه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای دومین کلانشهر ایران داشته باشد. این یادداشت به بهانه طراحی «هویت بصری» این رویداد نوشته شده است.

هویت بصری چیست؟

هویت بصری مجموعه‌ای از نشانگان تصویری است که در منطقی متوازن و مرتبط با موضوع طراحی می‌شوند تا در شناساندن هرچه بهتر یک «رویداد»یا یک «نام تجاری» مورد استفاده قرار گیرند. اگرچه اصطلاح هویت بصری برگردانی از عبارت Visual Identity است و اساسا از کتاب‌های آکادمیک غربی وارد دایرۀ لغات جامعه طراحی گرافیک‌ ایران شده، اما بی‌آنکه نامی اینچنین داشته باشد سابقه طولانی در فرهنگ و هنر ما و به‌خصوص در معماری (و تزئینات آن) و نیز کتاب‌آرایی ایرانی‌ـ‌اسلامی دارد. هویت بصری همانطورکه از نامش برمی‌آید همچون گیاهی است که ریشه در چیستی (هویت) و ساقه در چگونگی (شکل و نوع ارائه) یک مفهوم دارد و باید وجه ممیزه‌ای باشد میان آن و مفاهیم مشابه.

کلیدواژه‌های مشهدالرضا 2017 چیستند؟

مشهد، امام رضا(ع)، امام هشتم، شیعه، پایتخت، فرهنگ (هنر، جامعه، پیشینه، آثار فاخر)، جهان، اسلام و ...

برای من که طراحم و اهل مشهد، این مفاهیم ساده و قابل‌فهم‌اند و اگر بتوانم آن‌ها را با بیان تصویری مناسب و همسنگ نام «مشهدالرضا» ارائه دهم کار تمام است. امّا واقعیت این است که بیان بصری (دیداری) چنین رویدادی اصلا کار ساده‌ای نیست و نیازمند هماهنگی بین وجوه هویتی و دیداری مرتبط با این مفهوم است. به گمان من، اثر طراحی‌شده برای مشهد ۲۰۱۷ کاستی‌های هویتی فراوانی دارد که به‌طور خلاصه به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنم:

الف) تفکر طراحی: تفکر طراحی یعنی چگونگی مواجه شدن طراح با مساله طراحی و نحوه یافتن و یا ساختن راه‌حل. متاسفانه تفکر طراحی این کار برگرفته از گرافیک اروپای غربی و مرکزی و پیرو کار طراحانی چون رودی باوئر (فرانسه) و متئو بارتولی و میشله پاستوره (ایتالیا) است. روشی که سابقا از طرف امیرنشینان حاشیه خلیج فارس در طراحی گرافیک (به‌خصوص در شهرهایی همچون دوبی، شارجه و ابوظبی) مورداستفاده قرار گرفته است.

ب) هندسه : استفاده از هندسه آینه‌کاری (گره‌چینی ستارۀ شش‌پر) گرچه وجه تزئینی مناسبی به طرح داده اما اشکالات اساسی دارد که به دو مورد آن اشاره می‌کنم:

یک: این شکل، ساده‌ترین (و پیش‌پا افتاده‌ترین) هندسه آینه‌کاری است و در اکثر نمونه‌های آینه‌کاری‌ ایرانی (از بارگاه مطهر رضوی تا کاخ سعدآباد) در بخش ورودی و به‌عنوان مقدمه‌ای بر بخش‌های اصلی استفاده شده است. لذا نمی‌تواند نشانه‌ای خاص از مشهد باشد.

دو: در این هندسه قابلیت گسترش گرافیکی اشکال از طراح گرفته می‌شود. به تصویر نگاه کنید. آنجا که طراح به «قوس»‌ها و خطوط «منحنی» (مانند گنبد حرم مطهر) برخورده، ناگزیر از هندسه پیش‌بینی شده عدول کرده است.

ج) نوشـتار: خوشنویسی بی‌شک مهم‌ترین هنر ایرانِ پس از اسلام است و از نظر ارجاعات فرهنگی و تاریخی گاه همپایه متون باقی‌مانده شمرده می‌شود. تاریخ خوشنویسی ما سرشار از شاهکارهایی است که بر پایه متون مقدس ساخته شده؛ چه در کتابت قرآن‌ها و چه به‌عنوان کتیبه‌ها در همراهی با معماری اماکن مقدس. اما آنچه در این طرح به‌کلی مغفول مانده طراحی نوشتاری زیبا و براساس روحیه خطوط ایرانی‌ـ‌اسلامی است. گویی طراح اولویت را بر حفظ هندسه شش‌تایی گذاشته و زیبایی‌شناسی خط را فدای چفت و بست‌های نه‌چندان کارآمد آن کرده است. امید که مسئولان شهری و کسانی که دغدغۀ «هویت‌سازی شهری برای مشهد» دارند در رفع این نواقص بکوشند تا شاهد برگزاری رویدادی درخور نام حضرت امام رضا(ع) باشیم.

* طراح گرافیک و مدرس دانشگاه