چهارمین انقلاب صنعتی چیست؟
نوشته کلاوس شواب، موسس مجمع جهانی اقتصاد
مترجم: حمید نوغانی
ما امروزه در آستانه یک انقلاب صنعتی تکنولوژیک قرار داریم که بدون تردید نحوه زیست، کار و ارتباطات ما را به طور بنیادی تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. به لحاظ اندازه، مقیاس، چشم‌انداز و پیچیدگی تحولی پیش‌روی ما قرار دارد که مانند آن را بشر تاکنون تجربه نکرده است. هنوز نمی‌دانیم این انقلاب چگونه پرده از ماهیت خود می‌افکند اما وجود یک حقیقت عیان است: واکنش ما هر چه که باشد باید یگانه، جامع، متحد و هماهنگ باشد. تمامی اجزای جامعه جهانی باید به‌طور کاملا هم‌ساز و آگاهانه و در تقابل و همکاری متقابل باید دست به عمل بزنند: بخش خصوصی در کنار بخش دولتی، فضای آکادمیک در جوار جامعه.

انقلاب صنعتی اول از آب و توان بخار برای به گردش درآوردن موتورها و مکانیزه کردن تولید بهره گرفت. انقلاب دوم از انرژی الکتریکی برای تولید انبوه استفاده کرد. سومی ادوات الکترونیکی و فناوری اطلاعات را برای اتوماسیونِ تولید به‌کار گرفت و اکنون با انقلاب صنعتی چهارم روبه‌رو هستیم که پایه‌های خود را بر انقلاب سوم بنانهاده است: انقلاب دیجیتالی که از میانه قرن گذشته به جریان افتاده است. مشخصه اصلی این انقلاب تلفیق تکنولوژی‌های مختلف است به گونه‌ای که مرزهای بین فیزیک، دنیای دیجیتال و بیولوژی بسیار کمرنگ شده است.

سه دلیل اصلی وجود دارد که چرا این انقلاب چهارم، خود انقلابی مجزاست و نه ادامه‌ یا شاخه‌ای مطول از انقلاب سوم؛ سرعت، وسعت و اثرگذاریِ آن بر سیستم‌های مختلف. سرعت تغییرات و نقاط عطف دنیای فعلی هیچ سابقه تاریخی نداشته است. در مقایسه با دیگر انقلاب‌های صنعتی که نرخ رشد خطی داشته‌اند، انقلاب چهارم نرخ رشد نمایی از خود نشان داده است. به علاوه، این انقلاب باعث تحول و تغییر در تمامی صنایع و در تمامی کشورها شده است. عمق و وسعت این تغییرات منادی تغییراتی بنیادی و گسترده در سیستم تولید، مدیریت و سیاست‌گذاری بوده است. امکان دسترسی میلیاردها انسان به دستاوردهای دنیای نوین از طریق گوشی‌های همراه با توان بالای پردازش و ذخیره عظیم داده به معنای دقیق کلمه نامحدود است. گستره امکاناتی اینچنینی با در نظر گرفتن تحولات و نقاط عطف در تکنولوژی چندین برابر می‌شود: هوش مصنوعی، روبات‌ها، شبکه پیوسته الکترونیکیِ همه ادوات هوشمند، خودروهای بی‌راننده و مستقل، نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، چاپگرهای سه‌‌بعدی، علم مواد، ذخیره انرژی و محاسبات کوانتوم.


چالش‌ها و فرصت‌ها

مانند انقلاب الکترونیک سوم، انقلابِ پیش‌رو نیز به‌طور بالقوه توان افزایش درآمد و رفاه و سطح زندگی ساکنان کره زمین را در خود دارد. تا به امروز، بیشترین کسانی که از این انقلاب سود برده اند، مصرف‌کنندگان بوده‌اند که به سادگی توانسته‌اند به دنیای دیجیتال وارد شوند. تکنولوژی با ارائه خدمات و محصولاتی جدید کارآیی و لذتِ ما را از زندگی‌مان افزایش داده است.

در آینده نیز نوآوری‌های تکنولوژ یک می‌تواند معجزه‌ای را در طرف عرضه اقتصاد رقم بزند و کارآیی و بهره‌وری را در بلندمدت افزایش بدهد. هزینه‌های ارتباطات و نقل‌وانتقال‌ها به شدت کاهش خواهد یافت؛ زنجیره تامین و تولید جهانی به نحو اثربخشی افزایش خواهد یافت و هزینه تجارت و بازرگانی متناسبا روند نزولی طی خواهد کرد، و همه اینها حاصلی جز رشد اقتصادی و شکل‌گیری بازارهای جدید نخواهد داشت.

چالش اصلی این انقلاب جدید همان‌طور که اقتصاددانانی چون اریک برینجولفسن و اندرو مک‌آفی به آن اشاره کرده‌اند افزایش نابرابری درآمدهاست و به‌ویژه به شکلی که بازار نیروی کار را دچار تشنج و انحراف می‌کند. تحلیل مکانیزم افزایش نابرابری در عصر انقلاب چهارم چندان پیچیده نیست: اتوماسیون شدن فرآیند تولید در ابعاد بسیار وسیع و جامع، جانشین شدن ماشین و رایانه‌ها به جای تفکر و مهارت نیروی کار باعث کاهش بازده نیروی کار به‌طور کلی و به‌طور خاص و برجسته‌تر در برابر بازده سرمایه شده است. به این ترتیب سرمایه‌دار نفع بیشتری می‌برد و طبقه متوسط و ضعیف‌تر که منشأ اصلی درآمدش دستمزد است متضرر می‌شود. البته نمی‌توان نادیده گرفت که جانشینی تکنولوژی به جای نیروی کار در مجموع باعث ایجاد مشاغلی می‌شود که در مقایسه با دوره‌های قبلی امنیت و مطلوبیت و حتی درآمد بالاتری دارند.

در جایگاه فعلی نمی‌توانیم نتیجه نهایی و برآیندِ خالصِ این دو سناریو را پیشگویی کنیم که کدام یک امکان بالاتری برای وقوع دارند. ولی اگر تاریخ را معیارِ برآورد بگذاریم می‌توان انتظار داشت ترکیبی از دو سناریو محتمل‌تر باشد به این معنا که هم بازده نیروی کار در برابر بازده سرمایه کاهش یافته و نابرابری را دامن می‌زند و از طرف دیگر موقعیت‌های شغلی جدید دستمزدهای بالاتری را فراهم می‌آورند که به سود طبقه کارگر خواهد بود. با همه این‌ها، در بازار کار یک واقعیت مسلم است: مهارت، استعداد و هوش حتی بیشتر از سرمایه به عنوان یک عامل تولید مطرح خواهد شد. در آینده‌ای نه‌چندان دور در عصر جدید، بازار کار و جامعه دوپاره می‌شود؛ دسته اول، افراد کم‌مهارت و کم‌دانش که حقوق و دستمزدهای بسیار پایین خواهند داشت و دسته دوم، افراد باهوش و ماهر که دستمزدهای بسیار بالاتر کسب می‌کنند؛ این دوگانگی بی‌تردید تنش‌های ناگزیر اجتماعی را در پی خواهد داشت. وقوع این نابرابری اصلی‌ترین معضل عصر نوین است. نوآوری، فناوری و تکنولوژی دو منتفع اصلی دارد: افراد دارای سرمایه فکری و هوشی و افراد دارای سرمایه فیزیکی. تکنولوژی حتی در دوره انقلاب صنعتی سوم نیز عامل اصلی کاهش سطح دستمزدهای حقیقی کارگران در کشورهای پیشرفته بوده است: تقاضا برای افراد بامهارت به شدت رشد کرده و بنا بر قانون تقاضا دستمزد این دسته از نیروی کار به‌طور حقیقی در دهه‌های اخیر افزایش شدیدی نشان داده است؛ از طرف دیگر تقاضا برای کارگران عادی و بدون مهارت ویژه روند کاهشی داشته و دستمزدهای حقیقی این طبقه متناسب با این کاهش تقاضا کاهشی بوده است.


اثرگذاری بر فضای کسب‌و‌کار

علاوه‌بر بازار کار، سمت تولید اقتصاد نیز دچار تغییرات، جانشینی‌ها و جابه‌جایی‌های اساسی شده است. تغییر در شیوه‌های تولید و مکانیزم‌های رفع نیازهای فرآیند تولید، در کنار بهره‌گیری از دنیای دیجیتال و فضای مجازی و دسترسی نامحدود به منابع تحقیق و توسعه، بازاریابی و کشف بازارهای جدید، روش‌های نوین در فروش و توزیع کالاها همگی باعث جابه‌جایی عمیق و تغییرات وسیع در سمت تولید شده است. براساس همین تغییرات شرکت‌های تازه‌وارد که به ابزارهای نوین مجهز هستند به سادگی و با سرعت زیاد توانسته‌اند بازار را تصاحب کنند و شرکت‌های موجود و سابقه‌دار را که حتی به خوبی مدیریت می‌شدند از بازار بیرون برانند. سمت تقاضای اقتصاد نیز همزمان با دیگر بخش‌ها دچار تغییرات بنیادین و اساسی شده است. افزایش شفافیت در بازارها و اطلاعات، آگاهی و درگیری عمیق‌ و وسیع مصرف‌کنندگان درباره فرآیند تولید و مکانیزم بازار و همچنین تغییر رفتار مصرف‌کنندگان به سبب شبکه‌های مجازی از جمله تحولات طرف تقاضا بوده است. این شرایط جدیدِ تقاضا خود باعث تغییر رفتار تبلیغاتی و بازاریابیِ تولیدکنندگان و شرکت‌ها و نیز ارائه خدمات و نحوه فروش و تحویل کالاها شده است. تغییرات متقابل در عرضه و تقاضا به واسطه توسعه تکنولوژی خود باعث تحولات در ساختار صنایع و بازارهای موجود شده است؛ واقعیتی که می‌توان نشانه‌های آن را در ظهور «اقتصاد مشارکتی» تشخیص داد.


تاثیر بر دولت‌ها

با گسترش نفوذ تکنولوژی‌های دیجیتال بین آحاد جامعه، ارتباط بین شهروندان و دولتمردان بسیار نزدیک‌تر می‌شود. آنها قادر خواهند بود بر رفتارها و عملکرد سیاست‌گذاران نظارت بیشتری داشته باشند و نظرات و نقدهای خود را در ابعاد وسیع‌تری به گوش آنها برسانند و حتی خط‌مشی آنها را در بسیاری موارد تغییر دهند. به همین دلیل می‌توان گفت قدرت تا حدی در سطح جامعه توزیع می‌شود یا حداقل از انباشت و انحصار قدرت روی شخص یا اشخاص محدود جلوگیری می‌کند. دولت‌ها نیز در سمت دیگر این بازی می‌توانند نظارت و کنترل بسیار قوی‌تری بر شهروندان داشته باشند.

در این بازی جدید و در رویارویی با قواعد جدید بازی، رمز بقا انطباق پیدا کردن با فضای دگرگون شده است. دولت‌ها باید خود را با فضای شفاف جدید وفق بدهند و بتوانند پذیرای ایده‌ها و نظرات شهروندان باشند تا توان رقابتی خود را حفظ کنند.

انقلاب صنعتی چهارم، در کنار همه اثرات مذکور، ماهیت و معنای امنیت ملی و بین‌المللی را تغییر خواهد داد، همچنان‌که تاکنون نشانه‌های آن را می‌توان ردیابی کرد. تاریخ جنگ، ارتباطات بین‌المللی و امنیت ملی و بین‌المللی، تاریخ نوآوری‌های تکنولوژیک بوده است؛ و عصر جدید نیز مستثنا از این قاعده نیست. درگیری‌ها و جنگ‌های این عصر ماهیتی دوگانه و مبهم دارند. در این جنگ‌ها صرفا مانند جنگ‌های سنتی استراتژی‌ها و تکنیک‌ها تعیین‌کننده نیست بلکه بازیگرانِ غیر داخلی نیز نقشی حتی برجسته‌تر ایفا می‌کنند. در این نزاع، مرزهای مفاهیم و کلماتی چون جنگ و صلح یا نظامی و غیرنظامی بسیار کمرنگ می‌شود: جنگ سایبری نمونه نوظهوری از این واقعیت است. ظهور تکنولوژی‌های جدید در ابزارها و شیوه‌های جنگ مانند سلاح‌های بیولوژیکی نگرانی‌های جدید را همراه داشته و خواهد داشت: گروه قلیلی می‌توانند در مسیر عقاید و بدعت های خود فاجعه‌ای عظیم به بار بیاورند. البته روی دیگر سکه را نیز باید دید: تکنولوژی، ابزارهای دفاعی و چندین برابر اثرگذارتر را به کشورها داده است؛ سلاح‌هایی با توان، گستره و دقت بالاتر برای کاهش قابل توجه خسارات جنگی؛ سپر دفاع موشکی شاید نمونه‌ای از این دست باشد.


اثرگذاری بر آحاد جامعه

انقلاب نه تنها بر شیوه زندگی ما بلکه بر ماهیتِ وجودی ما و هویت و تعریفی که ما از خود داریم تاثیر گذاشته است: تعبیری که از حریم خصوصی داریم، ایده مالکیت در همه ابعاد خود، رفتار و الگوی مصرفی، زمانی که صرف کار یا تفریح می‌شود، پرورش مهارت‌ها، نحوه ملاقات و ارتباط و تعبیر و تعریف ما از ارتباط با دیگر انسان‌ها همگی در دنیای نو تغییر ماهوی پیدا کرده‌اند. در مجموع ما به سمت انسان‌ها و انفاسِ «عددی (کمی) شده» پیش می‌رویم. فهرست این تغییرات برخلاف موارد بخش‌های قبلِ این نوشته، نامحدود است چرا که مرز آن تخیل و اندیشه آدمی است.


شکل‌دهی به آینده

نه تکنولوژی و نه اثرات و تحولاتِ برآمده از ظهور آن امری بیرونی و عاملی خارجی نیست که بشر توانایی کنترل بر آن را نداشته باشد. تک‌تک انسان‌ها در جهت‌دهی به این روند و مسیر تکامل آن مسوول هستند. به همین دلیل ما باید، در اتحاد و هماهنگی با یکدیگر، از مزایا و موهبت‌های آن بهره بگیریم و مسیر این انقلاب صنعتی چهارم را آگاهانه در جهت اهداف و ارزش‌های مشترکمان پیش ببریم.