بانوی چالش و تحول
حسین موسوی مهم‌ترین پرسشی که هم‌اینک مطرح شده، این است که آیا با تغییر نفرات اعضای اتحادیه اروپا، رویه قاره سبز در مسائل اقتصادی و سیاسی تغییر خواهد کرد یا اینکه این نفرات همین سیاست‌های جاری را دنبال خواهند کرد. اتحادیه اروپا با دو مشکل روبه‌رو است، ابتدا بحران اقتصادی فراگیر در قاره سبز، دومین آن نیز، نبود یک دید منسجم برای رفع مشکلات اقتصادی. بر این موارد باید نتیجه انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا را افزود. در انتخاباتی که در سال جاری میلادی برگزار شد، اقلیتی قوی از مخالفان سیاست‌های اتحادیه اروپا به پارلمان آن راه یافتند. از این‌رو بیراه نیست که گفته شود تیم جدید راهی سخت برای غلبه بر مشکلات دارد. از یکسو، مشکلات بی‌پایان اقتصادی کشورهای اروپا راهی صعب‌العبور را پیش پای سیاستمداران این قاره گذاشته و از سوی دیگر حضور مخالفان سیاست‌های جاری اتحادیه اروپا کشورهای تاثیرگذاری همچون آلمان را در این سیستم تحت فشار قرار خواهد داد.
فدریکا موگرینی ایتالیایی که به تازگی جانشین کاترین اشتون شده است متولد سال ۱۹۷۳ است و جزو نسل دوم سیاستمداران اتحادیه اروپا به حساب می‌آید. او در رشته روابط بین‌الملل درس خوانده و حوزه تخصص وی مذهب و جوامع اسلامی است. برخی تحلیلگران اعتقاد دارند که وی می‌تواند ارتباط کشورهای اروپایی را با جوامع مسلمان بهبود ببخشد. از این‌رو روزنامه «حریت‌دیلی» می‌نویسد که موگرینی واسطه کشورهای غربی شده است تا بتواند رجب‌ طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه را برای جنگ با داعش مجاب کند. موگرینی که وزیر خارجه ایتالیا به حساب می‌آید در زمان تصدی این شغل به خوبی واقف بود که با چه مشکلاتی قرار است روبه‌رو شود. او به همین منظور در نامه خداحافظی‌اش از وزرات خارجه ایتالیا نوشت: هشت ماه تصدی بر وزارت امور خارجه توام با کاری بس فشرده سپری شد. شاید قبل از سال ۲۰۱۴ میلادی جهان هرگز شاهد این شمار از بحران‌های جدی و همزمان، از اوکراین گرفته تا لیبی، غزه، داعش، سوریه و عراق نبوده است. برخی می‌گویند یکی از چالش‌های اصلی موگرینی به‌عنوان جانشین کاترین اشتون، تغییر مسیر سیاست خارجی اتحادیه اروپا است که اغلب به‌خاطر نداشتن موضعی قوی و مشترک در قبال بحران‌ها و جنگ‌های در مجاورت اروپا، مورد انتقاد قرار گرفته است. براین اساس موگرینی باید به ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا، صدایی واحد بدهد؛ سیاستی که گفته می‌شود کاترین اشتون موفق به انجام آن نشد. به نوشته «فارن پالیسی»، بحران در اوکراین، زنگ خطر تروریسم در غرب، تحولات سیاسی در عراق و رابطه با سوریه و مساله داعش از دیگر چالش‌های موگرینی محسوب می‌شود. با این وجود برخی کارشناسان با مثبت نگریستن به انتخاب موگرینی به‌عنوان مسوول سیاست‌های خارجی اتحادیه اروپا، انتخاب فدریکا موگرینی را نتیجه یک تقسیم قدرت میان جریان‌های مختلف درون اروپا می‌دانند. در این راستا اعتقاد بر این است که یک نوع تقسیم قدرت غیررسمی در اروپا صورت گرفته که سعی می‌کنند به‌ویژه در پارلمان مسوولیت‌ها را میان جریان‌های مختلف تقسیم کنند. کارشناسان اعتقاد دارند که نوعی تقسیم قدرت غیررسمی و سازو کارهای غیرآشکار بین این دو وجود دارد که بر اساس آن گفته می‌شود اگر رئیس پارلمان سوسیال یا سوسیال دموکرات انتخاب شد و کمیسیون محافظه‌کار از آب درآمد، دو پست اصلی دیگر که یکی رئیس شورا و دیگری مسوول سیاست خارجی است، حتما سوسیالیست باشد. در همین راستا نخست‌وزیر لهستان رئیس شورا شده است که از اکتبر کار خود را آغاز کرده است. همچنین باید اشاره کرد که دو پست دیگر هم از پیش انتخاب ‌شده‌اند که گواه همین تقسیم قدرت است که به صورت نانوشته صورت گرفته است. یکی رئیس پارلمان که مارتین شولتز است و از حزب دموکرات آلمان به این سمت انتخاب‌ شده و دیگری هم رئیس کمیسیون که در اجلاس قبلی سران به آن رئیس شورای اتحادیه اروپا گفته می‌شد ژان کلود یونکر است که وی نیز در زمره محافظه‌کاران به حساب می‌آید و نخست‌وزیر سابق لوکزامبورگ بوده است. به اعتقاد این دسته از تحلیلگران، انتخاب موگرینی هم پیرو همین اصول صورت گرفته است. افزون بر این همواره نظر مساعدی روی این مساله وجود دارد که حتما این پست در اختیار یک خانم قرار گیرد. این در شرایطی است که پس از معرفی موگرینی کشورهای شرقی اتحادیه بیشتر از دیگران از این انتصاب ابراز نگرانی کردند و اظهار کردند که او نمی‌تواند در مقابل روسیه مواضع مستحکمی از خود بروز دهد. در این راستا سیاست بر این امر استوار است که اگر کشوری عضو اتحادیه اروپا نباشد اما هم مرز با اتحادیه باشد، یکسری امتیازات اقتصادی و همکاری‌ها و شراکت‌هایی برای آن در نظر گرفته می‌شود. این دسته از ناظران می‌گویند همواره شکافی در گرایش به شرق در «سیاست همسایگی اتحادیه اروپا» وجود داشته است که معمولا آلمان‌ها مجبور می‌شدند سیاست شرقی را تقویت کنند. آنها اظهار می‌کردند براساس تئوری یاد شده لازم است آن گرایش پررنگ شود و اصل توجه به کشورهای شرق اروپا معطوف شود. در نقطه مقابل فرانسه هم عمدتا رهبری گروه جنوبی را بر عهده داشته است و بیشتر سعی کرده این سیاست همسایگی به کشورهای جنوبی معطوف شود و شمال آفریقا و منطقه خاورمیانه را در بر‌گیرد. نگرانی که پس از انتخاب موگرینی وجود دارد این است که ممکن است گرایش جنوبی در رویکردهای اروپا پررنگ شود و گرایش شرقی و توجه به کشورهای شرقی کمرنگ‌تر شود.