در میزگرد تخصصی دنیای اقتصاد با مدیران بیمه مورد بحث و بررسی قرار گرفت
نقشـه راه صنعـت بیمـه - ۷ دی ۹۳
خصوصی سازی و آزادسازی دو اتفاقی بودند که طی سالهای گذشته برای صنعت بیمه کشورمان رخ داد و هریک درسرنوشت بیمههای بازرگانی تاثیربسزایی داشتند. به نظرشما بیمه مرکزی به عنوان نهاد ناظربرعملکرد شرکتهای بیمه توانست نحوه نظارت خود را بااین دو تغییربزرگ هماهنگ نماید؟
غلامی: به اعتقاد بنده حذف عجولانه و یکباره تعرفه ها در چند سال پیش اشتباه بود و استقرار مجدد آن بعد از این چند سال ، اشتباهی دیگر خواهد بود. زیرا در این چند سال نرخ های حق بیمه در رشته های مختلف به حدی کاهش یافته که امکان بازگشت به نظام تعرفه وجود ندارد و بازار را چه برای شرکت های بیمه و چه برای بیمه گذاران با التهاب مواجه خواهد کرد.
غلامی: به اعتقاد بنده حذف عجولانه و یکباره تعرفه ها در چند سال پیش اشتباه بود و استقرار مجدد آن بعد از این چند سال ، اشتباهی دیگر خواهد بود. زیرا در این چند سال نرخ های حق بیمه در رشته های مختلف به حدی کاهش یافته که امکان بازگشت به نظام تعرفه وجود ندارد و بازار را چه برای شرکت های بیمه و چه برای بیمه گذاران با التهاب مواجه خواهد کرد.
خصوصی سازی و آزادسازی دو اتفاقی بودند که طی سالهای گذشته برای صنعت بیمه کشورمان رخ داد و هریک درسرنوشت بیمههای بازرگانی تاثیربسزایی داشتند. به نظرشما بیمه مرکزی به عنوان نهاد ناظربرعملکرد شرکتهای بیمه توانست نحوه نظارت خود را بااین دو تغییربزرگ هماهنگ نماید؟
غلامی: به اعتقاد بنده حذف عجولانه و یکباره تعرفه ها در چند سال پیش اشتباه بود و استقرار مجدد آن بعد از این چند سال ، اشتباهی دیگر خواهد بود. زیرا در این چند سال نرخ های حق بیمه در رشته های مختلف به حدی کاهش یافته که امکان بازگشت به نظام تعرفه وجود ندارد و بازار را چه برای شرکت های بیمه و چه برای بیمه گذاران با التهاب مواجه خواهد کرد. البته شاهد بودیم که در سال اول و دوم حذف تعرفه ها ، نرخ ها به شدت و به طور غیر منطقی و غیر حرفه ای کاهش پیدا کرد و شرکت ها را به انتقاد نسبت به یکدیگر واداشت. لیکن هم اکنون که چند سال از حذف تعرفه ها می گذرد شاید بتوان گفت که آشفتگی های گذشته کمی کاهش یافته زیرا که نرخ ها به کف رسیده ! و امکان کاهش بیشتر آن در برخی از رشته ها چندان میسر نمی باشد و شرکت ها را با ضرر وزیان مواجه می سازد. این موضوع که آیا قانوناً شورای عالی بیمه می توانسته در چارچوب اختیارات قانونی خود، تعرفه ها را کلاً حذف نماید یا خیر ، یک چیز است و پرداختن به این که بعد از خصوصی شدن صنعت بیمه و ایجاد بازار رقابتی و حضور تعداد قابل توجهی شرکت های بیمه، آیا حذف نظام تعرفه ای گذشته به صلاح صنعت بیمه و بیمه گذاران بوده است یا خیر ، موضوع دیگری است که قابل نقد و نظر خواهی است.
شما چه تعداد بازار بیمه ای را در گوشه و کنار دنیا می شناسید که هم خصوصی باشند هم تعرفه مصوب دولتی داشته باشد؟ در همه بازار ها ، دولت ها وقتی نظام نظارتی وضع می کنند در وحله اول منافع و حقوق بیمه گذاران و بیمه شدگان را در نظر می گیرند و طبعاً به خاطر اینکه حقوق مصرف کنندگان که شهروندان آن جامعه هستند دچار نقصان احتمالی نشود مقررات دقیقی را بر عملکرد شرکت های بیمه وضع می کنند که لزوماً معنایش وضع تعرفه نیست! بلکه کنترل های فنی و توانگری مالی (Solvency Control) است که بیمه مرکزی ج. ا. ایران می بایست توانایی عملی خودرا در این بخش تقویت و به روز نماید.
در سال اول حذف تعرفه ها بازار همانطور که پیش بینی می شد با نوسانات شدیدی در ارائه نرخ توسط شرکت های بیمه مواجه شد اما اکنون که مدتی از آن زمان می گذرد شدت این نوسانات کمتر شده ، زیرا نرخ ها به اندازه ای تقلیل یافته که به لحاظ فنی و اقتصادی برای شرکت های بیمه کاهش بیشتر آن ها منطقاً مقدور نمی باشد و اگر چنین کنند خودرا قطعاً در طیف زیان عملیاتی قرار خواهند داد که طبعاً با گلایه و انتقادات سهامداران خود مواجه می شوند. به اعتقاد اینجانب امروز نرخ ها از نظر فنی به خصوص در رشته های آتش سوزی و باربری به کف خود رسیده است و امکان کاهش بیشتر آن منطقاً وجود ندارد به علاوه شرکت های بیمه نمی توانند برخلاف گذشته که نرخ های تعرفه بالا بود امتیازت متنوع و گوناگونی دور از چشم بیمه مرکزی به بیمه گذاران بدهند. لابد به خاطر می آوریم در همان دوران طلایی که از آن یاد می شود، در حالی که فقط چهار شرکت در بازار فعالیت داشته علیرغم وجود تعرفه، چه نرخ شکنی هایی که صورت نمی گرفت! و بعضاً شنیده می شد که برخی از شرکت ها امتیازات غیر تعرفه ای به بیمه گذاران بزرگ خود می دادند. شنیده می شد حتی اتومبیل و آمبولانس و ... به آن ها هدیه می کردند !! آیا این قبیل اقدامات از مصادیق رقابت مکارانه است یا کاهش آشکارای نرخ های حق بیمه؟
pic1
علی پور: صنعت بیمه کشور بعد از پیروزی انقلاب تا سال ۸۰ دارای چهار شرکت بیمه دولتی بود که در بازاری آرام فعالیت میکردند و همین آرامش موجب شد تا دست یافتن به نقاط قوت نابالغ بماند. بدتر از آناینکه بدون مطالعه و برنامهریزی بخش خصوصی وارد بازار بیمه شد. در هر دوره سلایق دولت در بیمهگری آسیبهایاین صنعت بیشتر شده است درحالی که بیمه یک علم نرمافزاری و محاسبات است و مهمتر از آن یک صنعت تبعی است. یعنی از عوامل بیرونی تاثیر میپذیرد که میتوان به بیمه شخص ثالث که نزدیک ۵۰ درصد پرتفوی صنعت بیمه را تشکیل میدهد اشاره کرد، صنعت بیمه تقریبا در هیچ یک از قسمتهایاین خدمت بیمهای دخالتی ندارد. حق بیمه و شرایط و خسارات پرداختی در دولت و مجلس تعیین میشود و صنعت بیمه تنها مجری آن است.
ضمیری: حذف تعرفه از بازار بیمه براساس مطالعات نبود بلکه تنها یک عکسالعمل در مقابل شرایط آن روزبود، دران زمان نظارت بر تعرفه دیگرناممکن شده بود بنابراین بیمه مرکزی کل صورت مساله را پاک کرد؛ بیمه مرکزی با خصوصی سازی درصنعت بیمه نیزهماهنگ نبود، روشن است وقتی بازار بیمه از وضعیت صد درصد دولتی به سوی بازارهمکاری دولت و بخش خصوصی حرکت کرد نحوه نظارت و کنترل باید تغییرمیکرد و اتفاقا نظارتها باید محکمتر میشد.
نظارت بر نحوه عملکرد چهارشرکت بیمه دولتی قطعا با نظارت برنحوه عملکرد شرکتهای خصوصی تازه وارد به بازار متفاوت است؛ نگاه نهاد ناظر به بیمههای کوچک بازار باید نگاه حمایتی باشد، زیرا آنها امکان رقابت با شرکتهای بزرگ را ندارند.
pic2
حجاریان: تفاوت صنعت بیمه با سایر صنایعاین است که سقف تولیدات آن محدود به سرمایه و توانگری آنها نیست و نهاد ناظربرای تولید بیمهنامه اندازهای تعیین نکرده است ؛بنابراین رقابت در چنین بازاری معنا ندارد.
شرکتهای بیمه به لحاظ مالی کنترل نمیشوند و سهم هر شرکت از بازار به اندازه ظرفیت تولید نیست هر شرکتی بیش از ظرفیت خودش بیمهنامه صادر کرده است. در حالی که وقتی شرکتها در خط تولید محدود باشند، با نوآوری و ارائه محصولات جدید در همان محدودیتی که دارند،میتوانند فروش بیشتری داشته باشند. اگر محدودیت تولید را از بازار حذف کنید در واقع یکی از عوامل رقابت را از بین بردید. بازار بیمه کشور نه تنها رقابتی نیست بلکه با انحصار سنگینی روبه روست.
مظلومی: "صنعت بیمه یک صنعت وارداتی است و جزو اختراعات ما نیست." بنابراین باید به متغیرها و سازههای صنعتی که وارد کردهایم توجه کرده و بدانیم در کشورهایی که از نظر بیمه توسعه یافته تلقی میشوند برخورد با مقوله بیمه چیست و چگونه رفتار میشود. طی 40 سال گذشته ارتباط ما با خارج از کشور در زمینه بیمه قطع شده است درسالهای دور کارشناسان در خارج از کشور دوره بیمهگری را میگذارندند و مدیریتها فنیتر بود اما امروز تصمیمگیریها به دور از استانداردهای بینالمللی بیمهگری است.
از بعد نظارت برصنعت بیمه کشوریک سری اتفاقاتی میافتد که اصلا شبیه استانداردهای بینالمللی نیست. در اروپا selvanci ۱,۲ اجرا میشود که ساختار نظارتی براساس کفایت سرمایه و توانگری مالی صورت میگیرد و ما نیز ناچار به الگوبرداری هستیم تا بتوانیم یک صنعت بیمه پویا داشته باشیم.
گفتهها همه ازچالشهای نظارتی و نبود قوانین و مقررات متناسب با شرایط روز بیمهگری حکایت دارد. آیا نگاه حمایتی دولت و مجلس به بیمه وضعیتاین صنعت را چالشی کرده است؟
pic3
آسوده: درساختاراقتصادی متناسب بودن سیاستها با وضعیت صنعت بیمه مهم است. دقت کنید اقتصاد ما دولت محور است، نفت محور است، بانک محور است و ساختار هر یک ازاین محورها روی صنعت بیمه تاثیرگزار است. در بازار پول مشاهده میکنید حجم عملیات بانکها چندین برابر بیمههاست و بیمهها متاثر از تغییرات در سیستم بانکی هستند.
این در حالی است که دولت در تصدیگری بازار بیمهاین صنعت را در رقابت با مشکلات فراوانی مواجه کرده است. مجلس نیز در زمان تصویب قوانین بیمهای مواردی را مصوب کرده که با اصول اولیه بیمهگری منافات دارد. درست است که قانون در راس امور است. اما میشود مجلس برای فوتبال نیز یک قانون تصویب کند که اگر با دست هم گل بزنند قبول است؟ تصویب پرداخت خسارت مالی و جانی به راننده مقصر حادثه برای صنعت بیمه همانقدر عجیب و دور از استانداردهای بینالمللی است که زدن گل با دست برای فوتبالیها.
غلامی: در خصوص نگاه حمایتی دولت به صنعت بیمه به صراحت میتوان گفت: به هیچ وجه دولت نگاه حمایتی به بیمه ندارد و در 80 سال گذشته هیچگاه دولت کمک مالی به صنعت بیمه نکرده است.
چه در زمان قبل از پیروزی انقلاب که چندین شرکت بیمه خصوصی فعالیت میکردند و چه در زمان ادغام آنها و تشکیل چهار بیمه دولتی و سپس ورود دوباره بیمههای خصوصی از سال ۸۱ هیچگاه دولت رویکرد حمایتی از صنعت بیمه نداشته است. البته حسن نیت دولتها را قبول دارم و میدانم آنچه اتفاق افتاد براساس حسن نیت و بهتر شدن شرایط بوده اما در عمل اتفاق خوشایندی برای صنعت بیمه رقم نخورد.
در سال 1367 که قانون نحوه اداره موسسات بیمه تصویب شد شرایط اصلا آماده شنیدن ورود بخش خصوصی نبود امااین تفکر در بیمه مرکزی وجود داشت که بیمه را باید به بخش خصوصی سپرد.
تااینکه در سال ۷۱ رسما بیمه مرکزی گزارش توجیحی خود را به وزارت اقتصاد داد و خصوصیسازی دراین صنعت را درخواست کرده طی سالهایی که بخشخصوصی در بازار بیمه نبود صنعت بیمه با استفاده از تاکتیکهایی از هر فرصتی برای آمادهسازی بازار بیمه در راستای فعالیت بخشخصوصی استفاده کرد. به عنوان مثال در طرحی برای نخستین بار نمایندگان حقیقی حرفهای تبدیل به نمایندگان حقوقی شدند و اختیارات بیشتری از شرکتهای بیمه مادر گرفتند که در راستای تمرین بخشخصوصی در بازار بیمهگری گام نخستی بود.
علی پور: امروزدرکشورما "ماهیت بیمه" تضعیف شده است زیرا نسبت به سالیان قبل آموزشها برای عملیات بیمهگری به شدت تضعیف و سطحی شده است. بیمه متشکل از چهار علم اقتصاد، حقوق، آمار و حسابداری است اما در آموزشهای امروزی جایگاه حقوق بیمه به شدت تضعیف شده واین دورههای آموزشی سطحی موجب میشود مدیران تازه وارد به بازار دانش کافی را برای امور بیمهگری نداشته باشند و در مقابل سایر نهادها در هر زمان که اراده کنند در مورد مسائل فنی و تخصصی بیمهگری اظهارنظر میکنند.
عطایی: درایجاد نگاه حمایتی حاکمیت به بیمه گذاران، مقصر مسوولین صنعت بیمه هستند که نتوانستهاند ویژگیهایاین صنعت را به دولت و مردم به درستی معرفی کنند.
نگاه دولت، مجلس و مسوولان به صنعت بیمه یک نگاه حمایتی البته حمایت از آحاد جامعه است،این نگاه بسته موجب شده هر بخشی برای رفع مشکلاتش انتظارانتقال منابع از صنعت بیمه را توقع کند. اگر بخواهیماین نگاه تغییر یابد و اصول و بدیهیات بیمهای در کشور رعایت شود اول باید از خود صنعت بیمه آغاز شود.
مظلومی: این نوع نگاه دولت به صنعت بیمه تنها مختصایران نیست. در دنیا نیز نگاه دولت به بیمهگران با واژه " صنعت بیمه جیب گشاد" ذکرمیشود. اما در کشور ما نگاه از جیب گشاد فراتر رفته واینگونه به نظر میرسد که منابع بیمهگران بادآورده است یا گنجی است که بدون زحمت به دست آوردهاند.
در حالی کهاین نگاه باید تغییر کند و مسوولان بدانند بیمهها از محل حق بیمهها باید خسارات مردم را بدهند و به عنوان بنگاههای اقتصادی در نهایت باید سودآوری هم داشته باشند. اگر کوچکترین خللی در مدیریت منابع پیش بیاید شرکتها با مشکل مالی مواجه میشوند و دروضعیت مشابه با ۳ شرکت بیمهای که الان در وضعیت دشواری هستند، قرار میگیرند.
ضمیری: از نگاه حمایتی دولت تعریف دوگانهای شد، برداشت برخی از نگاه حمایتی دولتاین است که دولت به صنعت بیمه به عنوان یک صنعت حمایتی نگاه میکند و برداشت دیگراین بود که دولت به صنعت بیمه نگاه حمایتی دارد.
اگر بخواهیم تعریف اول را ملاک قرار دهیم نگاه دولت اصولا حمایتی نیست و باید در جهت منافع خودش هم که شده نگاه خود را تغییردهد. اگر قرار است به نقطه مطلوب برسیم ابتدا حاکمیت باید در مواجهه با مسائل بیمهای رویکرد خود را تغییر داده و جنبه حمایتی داشته باشد به جایاینکه تصور کند بیمهها سازمانهای حمایتی هستند که میتوان برای حل مشکلات سایر نهادها از منابع آنها بهرهمند شد، عوارض و مالیات را ازاین بخش حذف و اتفاقا مشوقهای مالیاتی در نظر بگیرد.
هرچند درتعریف بازاربیمه ازواژه رقابتی استفاده میشود اما رفتارهای نهاد ناظربیشترمتناسب با بازارانحصاری و رهبری قیمت است. نظرشما دراین خصوص چیست؟ آیا بازاربیمه کشورما رقابتی است؟
pic۴
حجاریان: وقتی صحبت از رقابت میشود، برخی گمان میکنند رقابت یعنی پایین آوردن نرخ!
درحالی که به صراحت میتوان گفت:" بازار ما اصلا رقابتی نیست و اتفاقا یکی از مهمترین وظایف دولت رقابتی کردن بازار بیمه است."
درواقع نظارت صحیح بر بازار بیمه تضمین رقابت است.این درحالی است که سهم بالای بیمهایران و نرخگذاری دستوری دولت دو عاملی است که رقابت را دراین صنعت از بین برده است.
براساس سیاستهای کلی اصل ۴۴ سرمایهگذاریها باید به گونهای باشد که سهم دولت بیش از ۲۰ درصد نباشد، اما در عملاین قانون پیادهسازی نشده و رقابتی در بازار بیمه شکل نگرفته است.
با دخالت دولت نرخهای غیرواقعی ارائه میشود که نمونه بارز آن فعالیت شرکت آتیهسازان حافظ است که برای پروژههای بزرگی که از صنعت بیمه به ویژه از بخش خصوصی خارج شده و دولتی شده نرخهای غیرواقعی اعلام میکند که به سایر بخشهای بیمهای تحمیل میشود.
رقابت باعث رشد میشود، رقابت موجب نوآوری و ارائه محصولات جدید با کیفیت بالا به بازار میشود، در بازار رقابتی تولیدکننده میتواند محصولات باکیفیت خود را حتی با قیمت بالاتری به بازار عرضه کند و سود بیشتری به سهامداران بدهد. دولت باید از سودآوری همراه با رقابت حمایت کند. از رقابت در صنعت بیمه کشور باید تعریف دوبارهای شود.
مظلومی: بازار بیمه کشور ما رقابتی نیست. یک بازیگر به تنهایی ۵۰ درصد بازار را در اختیار خود دارد و اتفاقااین سهم در انحصار دولت است و۲۸ شرکت بیمه در مجموع ۵۰ درصد بازار را دارند که سهم هر یک به طور متوسط ۲ درصد است بنابراین توانی برای رقابت با بازیگر اصلی ندارند.
این در حالی است که کشور ما نسبت به کشورهای منطقه وضعیت خوبی از نظر فرهنگ بیمهای دارد؛ وقتی اخبار کشورهایی مانند عربستان سعودی، قطر، بحرین و کویت را رصد میکنم متوجه مشکلات فرهنگی آنها با بیمه میشوم که موجب شده بیمه دراین کشورها توسعه پیدا نکند اما در کشور ما ابهامات شرعی حل شده و ما امکان توسعه بیمه را داریم اما شرایط به گونهای رقم خورده که خود بیمهگران در بازار خودزنی میکنند و زحمت 80 ساله بیمه در کشور را در وضعیت بحران قرار داده اند. وضعیت کنونی برخی از شرکتها اصلا خوب نیست تعهداتی را در گذشته پذیرفتهاند که در آینده بایدایفا کنند و اکنون منابعی برای سرمایهگذاری ندارند.
عطایی: شرکت بیمهایران کمک خوبی برای دولت است و وظیفه دارد در بخشهای ریسکپذیر و ظرفیتهای بالقوه کشور که هزینه بالایی برای حضور بیمهگران دارد مشارکت کرده و گامهای نخست را برداد. بیمهایران معمولا به جای نقش واقعی تنها بیمهگر دولتی و توسعه بازار و فرهنگ بیمه خود را رقیب شرکتهای بیمه خصوصی میداند و برای سهم بیشتر از کمک فعلی فعالیت میکند کهاین نگاه هم باید تغییر کند. دو بخش بیمه دولتی و خصوصی در کشور نباید رقیب هم باشند بلکه هر یک باید با اطمینان خاطر در بازار فعال باشند.
لازمه بازارآزاد یا رقابتی عدم دخالت دولت و دراینجا بیمه مرکزی است. با توجه به عدم موفقیت بیمه مرکزی درنظارت اگربازاررقابتی شود بخش اعظم مشکلات حل میشود؟
ضمیری: به نظر میرسد در برخی مواضع مانند «بازار بیمه باید رقابتی باشد» همه با هم موافق هستیم. اما هم تجربه بازار ملی و هم تجربه بازار بینالمللی میگوید: بازار رقابتی بدون نظارت نمیشود. چرا؟
چون فعالیت بیمه، کیفی و بلندمدت است. نمیتوان اجازه هر کاری را به شرکتها داد وبااین گفته که "اگر نتوانست از بازار خارج میشود." خیالی آسوده داشت.
فعالیت بیمه خاص است، نظارت را میطلبد. حالا اگر رقابت و نظارت را کنار هم بگذاریم یک سوال پیش میآید که پاسخ به آن خیلی چیزها را روشن میکند.
* آیا دربازار بیمه کشور به موازارت رقابتی کردن، مقدمات نظارت متناسب با آن به وجود آمد؟
البته پاسخاین پرسش، پرسشهای دیگری را به همراه دارد، مانند آیا نظارت فقط سرمایهای است؟
آیا وقتی بخشخصوصی دعوت به همکاری شد، مقررات و آییننامهها متناسب با بخشخصوصی اصلاح و بازنگری شد؟
آیا نقش فعالیت بخشخصوصی را به شرکتهای دارای صلاحیت واگذار کردیم؟
آیا حذف تعرفهها بدون داشتن نظارت متناسب با بازار آزاد، کار درستی بود؟
آیا حذف یکباره تعرفهها بدون جایگزین درست بود؟ و در بازار بدون تعرفه نظارت باید چگونه باشد؟ پاسخ بهاین پرسشها کارسختی نیست، باید اول رقابت دربازاربدون تعرفه را تمرین میکردیم و سپس به تدریجاین نظام جایگزین نظام تعرفهها میشد. برای شرایط کنونی بازار بیمه کشور نباید نگاهها را محدود کرد بلکه با آسیبشناسی میتوان به نتایج بیشتر و بهتری دست یافت.
حجاریان: توجه به رقابت به معنای محدودیت نگاه نیست. به همین خاطر میخواهم دوباره به مساله رقابت بپردازم، اگر مساله رقابت در صنعت بیمه حل شود بسیاری از مسائل و مشکلات بیمه درایران حل میشود.
رقابت با آزادی در کسب و کار صورت میگیرد. آزادی در نرخ، آزادی در انتصاب، آزادی در عملیات. البتهاین آزادیها مشروط بر کنترل و نظارت مالی باید باشد که درنهایت منجر به رقابت شود.
کنترل و نظارت مالی حتی موجب اطمینان خاطر بیمه مرکزی از حفظ حقوق مردم در زمانایفای تعهدات بیمهگران میشود. نظارت مالی بر عملکرد شرکتهاایفای تعهدات بیمهگر در آینده را تضمین میکند. چگونه میتوان پذیرفت پس از چند سال نظارت بیمه مرکزی مشخص شود که یک شرکت بیمه توان پرداخت خسارات را ندارد و با کمبود منابع روبهروست؟
امروز میبینید یک شرکت صورتهای مالی خود را تجدید ارائه میکند و چند ده برابر سودی که سال گذشته نشان داده به زیان تبدیل میشود؛ در دنیا اگر عددها حدود ۱۰ درصد جابهجا شود بازرس قانونی و حسابرس باید پاسخگو باشند و دیگرجایی دردنیای تجارت ندارند، اما در صنعت بیمه کشورما تغییرات بالای ۱۰۰۰ درصد اتفاق میافتد و هیچ مشکلی پیش نمیآید و بیمه مرکزی هم خیلی خونسرد سالنامه منتشر میکند.
pic5
غلامی: بدیهی است بیمه مرکزی ج. ا. ایران نیز می بایست نوع نظارت خود بر شرکت های بیمه را برخلاف گذشته که برروی تعرفه ها (آن هم تعرفه ای که غالباً عمل نمی شد) متمرکز بود به سوی نظارت مالی سوق داده و تقویت نماید و سعی کند که با اجتناب از دخالت مستقیم یا غیر مستقیم در امور اجرایی شرکت ها به نظارت دقیق حرفه ای خویش بپردازد. نباید انتظار داشت که همة نظارت ها حتی بخشی که به روشنی مربوط به سهامداران شرکت های بیمه است توسط بیمه مرکزی ایران انجام پذیرد. سهامداران هم می بایست مسئولیت خودرا به عهده بگیرند و مراقبت های لازم را داشته باشند و هر نظارتی را از بیمه مرکزی ایران انتظار نداشته باشند!
اجازه می خواهم به این نکته نیز اشاره داشته باشم که ما اولین بازار بیمه ای نیستیم که خصوصی و بدون تعرفه می شویم! قبل از ما بازار های زیادی نظیر بازار ترکیه در همسایگی ما این تجربه را را داشته اند. در سال 1990 بازار بدون تعرفه شد و حتی درب ها به سوی سرمایه گذاری خارجیان در بازار بیمه گشوده شد. آن ها هم در دهه 90 وضعیت امروز مارا تجربه کردند، نشیب و فراز های زیادی را پشت سر گذاردند و البته هنوز هم نسبت به رقابت های بدون تدبیر گلایه دارند، اما چاره ای جز ادمه این راه نداشته و گرنه شرایط برای حضور بخش خصوصی و به ویژه بیمه گران بین المللی فراهم نمی شد.
در این تقریباً ۱۵ سال انجمن بیمه گران ترکیه تقویت شد و نقش مؤثرتری را به عهده گرفت. کم کم شرکت های بیشتری از بین بیش از ۵۰ شرکت بیمه موجود پذیرفته اند که می بایست به تصمیمات اتخاذ شده در انجمن بیمه گران احترام بگذارند و در عمل و اجرا از آن حمایت کنند. در نتیجه آن سردرگمی و سرگیجه سال اول آزادسازی تعرفه به تدریج بهتر شد و بازار رویکرد منطقی تر پیدا کرد. مانیز می باید از آن تجربه استفاده کنیم و نقش بیشتری را برای سندیکای بیمه گران قائل شویم و در عمل آن را به صورت جدی حمایت نماییم و به تصمیمات آن احترام بگذاریم. سندیکا می تواند حتی کمک زیادی به بیمه مرکزی ایران در امور نظارتی نماید. باید بپذیریم که در بازار می بایست هم رقابت و هم دیسیپلین وجود داشته باشد و راه و روش چگونگی و انجام را نیز بیاموزیم.
اما در یک بخش با وجود تعرفه موافقم. آن هم در خصوص خطرات فاجعه آمیز به ویژه زمین لرزه می باشد که ماهیت فاجعه آمیز در کشور و در بسیاری از مناطق دارد. بیمه مرکزی ایران نباید اجازه دهد که در خصوص خطرات فاجعه آمیز و طبیعی مخصوصاً زلزله شرکت ها با هم رقابت نمایند!
آیا نرخ شکنی دربازاربیمه علامت رقابت است؟
مظلومی: در زمان رقابت نوسان قیمتها طبیعی است و در همه دنیااین اتفاق میافتد. شرکتها برای رقابت و جذب مشتری قیمتها را کاهش میدهند. اصلاح soft market در زمانی به کار برده میشود که شرکت قیمت را کاهش میدهد تا جایی که ادامهاین روند منجر به زیاندهی میشود و ناگزیر است برای سال آینده قیمت را افزایش دهد که برای آن اصطلاح lart market بکار میبرند یعنی قیمت به اوج خود میرسد تا از زیان جلوگیری کند، بنابراین در بازار رقابتی نمودار قیمت همواره سینوسی است و شرکتی که در یک سال قیمت محصول را کاهش داده است در سال آینده مجبور به افزایش آن است تا از زیان جلوگیری کند. من بااین گفته که شرکتها درایران نرخشکنی میکنند موافق نیستم.
غلامی: وقتی بیمه مرکزی تعرفهها را حذف کرد و آزاد سازی اعلام شد دیگر به کاربردن عبارت نرخ شکنی معنا ندارد.
آسوده: آقای مظلومیاشاره کردند که بیمه یک صنعت وارداتی است. بله در دهه ۸۰ میلادی آلمان تعرفههای صنعت بیمه را حذف کرد، اما آیاایران در سال ۲۰۱۰ که تعرفهها را حذف کرد شرایطی مشابه دهه ۸۰ آلمان داشت؟ آیا زیرساختها برای رقابت بدون تعرفه فراهم شده بود؟ بله همانطور که آقای غلامیاشاره کردند در بازار بدون تعرفه به کار بردن واژه نرخشکنی اشتباه است، اما امروز مشکل اساسی صنعت بیمه نرخهای غیرفنی است که بازار را به هم زده است.
عطایی: همگی میدانیم بیمه چه نقش ارزندهای در توسعه اقتصاد دارد، چه نقش ارزندهای در رفاه و آرامش خانوادهها دارد و میتوان با جمعآوری بیمههای خرد و توسعه بیمههای عمر و زندگی چه تحولی در اقتصاد کشورایجاد کرد.
اما وقتی در محافل بیمهای حاضر میشویم از ۲ ساعت زمان یک ساعت و ۴۵ دقیقه را به بیمه شخص ثالث و درمان اختصاص میدهیم، مرتب در پی آن هستیم که با پرتفوی اجباری موجود چگونه همه اوامر دولت و مجلس را اجرا کنیم و هم در نهایت سودآور باشیم.
نتیجهاین عکسالعمل وضعیت فعلی صنعت بیمه است که نه خودمان از آن راضی هستیم و نه مسوولان و مردم از بیمه رضایت
دارند.
دلیلاین موضوع سهم قابل توجه بیمههای اتومبیل و درمان درپرتفوی صنعت بیمه است؟
عطایی:بهتر استاین سوال را از خود بپرسیم که آیا پرتفوی فعلی با سهم بالای اتومبیل و درمان برای صنعت بیمه کافی است؟ یا میتوان با برنامهریزی درست سهم بیمههای اختیاری را افزایش داد و ضمن خدمت به مردم نقش واقعی خود را در اقتصادایفا کنیم؟
pic۶
آسوده: توجه داشته باشید که بیمهگری ارتباط مستقیم با سطح توسعه اقتصادی دارد. چنانچه سطح توسعه اقتصادی پایین باشد همگان از بیمه استفاده میکنند و چنانچه اقتصاد توسعه یافت بیمه نقش موثرتریایفا میکند.
در شرایط که مردم از خرید بیمه استقبال نمیکنند دولت برای خرید آن عوارض و مالیات تعیین کره است درکشورهایی که در بیمه توسعه یافتهانداین کار را نمیکنند. شاید در زمانی که مردم بیمههای اختیاری را بخرند بشود مالیات گرفت اما امروز که مشتریان خریدار بیمههای اجباری هستند چگونه مالیات هم پرداخت کنند؟
وقتی نهاد قانونگذار در اصلاح قانون بیمه شخص ثالث تصویب میکند که از محلاین بیمهنامه خسارت مالی مقصر حادثه پرداخت شود یعنی به راحتی بازاربیمه بدنه اتومبیل را به هم میزند.
بیمه بدنه اتومبیل که سالها صنعت بیمه برای عرضه آن تلاش کرد و هزینههای زیادی صرف اطلاعرسانی و تبلیغات آن شد.
مظلومی: بخش عمدهاین موضوع برمیگردد به همان نگاه دولت به صنعت بیمه. دولت، مجلس و تصمیمگیرندگان به صنعت بیمه نگاه اجتماعی دارند، قرار نیست شرکتهای بیمه قیمت خدمات خود را براساس توان پرداخت مشتری تعیین کنند. نگاه پوپولیسم برای استفاده از خدمات بیمه جواب عکس میدهد، زیرا شرکتهای بیمه برای توانایفای تعهدات خود باید بیمهنامهای درست و جامعی را با حق بیمه مناسب صادرکنند تا در زمان پرداخت نیز خسارت کامل و به موقع بدهند واینگونه نگاههای اجتماعی که برای حمایت از افراد قیمتها غیرفنی و ارزان میشود به صلاح هیچکس نیست، روزی یکی از مسوولین میگفت: اجبار خرید بیمه شاخص ثالث را از دارندگان موتورسیکلت برداشتیم چون اکثر آنها توان پرداخت حق بیمه ۲۵۰ هزار تومانی را نداشتنداین قیمت برابر با موتورسیکلت است و پرداخت آن مقدور نیست. اما اشتباهاین مسوول عزیزاین بود که قیمت بیمهنامه مسوولیت را با قیمت وسیله مقایسه میکرد. در مقابل به او گفتم: کسی که امروز پرداخت ۲۵۰ هزار تومان را ندارد چگونه میخواهد دیه ۲۰۰ میلیون تومانی را پرداخت کند؟ نتیجهاین نگاه هزاران نفری هستند که برای نداشتن بیمهنامه و توان پرداخت دیه در زندان به سر میبرند. باز تاکید دارم نگاه پوپولیستی از بیمه برداشته شود.
شرکتهای بیمه مانند بانکها که سپرده را از مردم میگیرند، سود و تسهیلات میدهند، حق بیمهها را از مردم میگیریم و به شخص زیاندیده خسارت پرداخت میکنند دراین فرآیند گرفتن مالیات بر ارزش افزوده معنا ندارد. اخذ مالیات بر ارزش افزوده در خدمات بیمه ظلمیبود که به صنعت بیمه تحمیل شد و باید حذف شود. مردم در هیچ کجای دنیا برای خرید بیمه مالیات نمیدهند.
علی پور: آقای عطایی گفتند بیمهگران بخش عمده زمان خود را به بیمههای شخص ثالث و درمان اختصاص میدهند. خوب چارهای نیست تصمیماتی که دراین خصوص گرفته میشود تاثیربسزایی دربازاردارد. در زمان بازنگری قانون بیمه شخص ثالث که کمیسیون اقتصادی مجلس مشغول بود، در دقیقه آخر که پیشنویس آماده میشد یک نماینده گفت: خسارات مالی راننده مقصر هم پوشش داده شود واین تبدیل به یک ماده قانونی شد. در حالی که مگر میشود هم خسارت جانبی و هم خسارت مالی راننده مقصر حادثه را جبران کرد؟این دیگر بیمهگری نیست.
ادامه در صفحه ۱۴
ادامه از صفحه 13
عطایی: تا کی صنعت بیمه میخواهد به پرتفویی که به ارث رسیده اکتفا کند؟ در دنیا بیش از ۴۰۰ نوع خدمات بیمه داریم اما درایراناین خدمات حدود ۱۰۰ نوع است. تنوع در طراحی بیمهنامهها و تنوع در نحوه پرداخت خسارات از الزامات بازار امروز ماست. تا کی مشتریان ما باید درگیر چک باشند و برای بستری شدن در بیمارستان معطل گرفتن معرفینامه بمانند؟ شیوههای سنتی را میتوان با بهرهمندی از خدمات IT متحول کرد و خدمات نوین را به مشتری ارائه کرد تا بتدریج آن نگاه انتقادی تغییریابد.
حجاریان: مطلبی را که آقای عطایی به آن اشاره کردند مرا دربررسی موضوع رقابت مصممترکرد.
ایجاد بازار رقابتی وظیفه دولت است. اما دولتها در کشور ما تمایلی بهاین کار ندارند، چرا؟
چون انحصارگر اصلی خود دولت است و نمیخواهداین قدرت را از دست بدهد. اما اگر روزی دولت خواست رقابت را در بازار بیمه کشورایجاد کند باید سه تصمیم را بگیرد و اجرایی کند.
اولاینکه بیمهایران باید از رقابت با بخشخصوصی خارج شود. در بازار 30 شرکت هستند و با هم رقابت میکنند، دیگر نیازی نیست بیمهایران با سهم بالای خود وارد رقابت شود. در بازاری که انحصار و رهبری قیمت باشد جایی برای رقابت نیست به ویژه زمانی که بیمهایران دراین رقابت نرخ پایین تری هم تعیین میکند.این عملکرد بیمهایران موجب شد تا در یک سال 1500 میلیارد تومان زیان بدهد یعنی 6 برابر سرمایه خود. قانون تجارت میگوید اگر شرکتی 50 درصد سرمایه را زیان کرد باید برای انحلال مجمع فوقالعاده تشکیل دهد!
زمانی که بیمهایران نرخ غیرواقعی و غیرفنی میدهد در واقع دارد خصوصیسازی را شکست میدهد. در واقع اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴ در صنعت بیمه را زیرسوال میبرد. وزیر اقتصاد در ابتدای کار خوداین وعده را داد اما اجرا نشد، چرا؟ چون بدنه مقاومت میکند. تحول در شرکت بیمهایران سخت است با هزاران کارمند و نماینده به راحتی نمیتوان آن را از بازار رقابت خارج کرد. اما دولت وقتی دراین امر ناموفق است در کناربیمهایران شرکت آتیهسازان حافظ را تاسیس میکند و ۱۰۰۰ میلیارد تومان از پرتفوی بخش خصوصی را به آن واگذار میکند.
دومین کار ورود بیشتر مردم به صنعت بیمه است. اما دولت در مقابل سرمایه 250 میلیارد تومان را که 10 برابر سرمایه شرکتهای بیمه در آمریکاست تعیین میکند. چرا؟ چون نمیخواهد مردم وارداین صنعت شوند و میخواهد وضع مالکیت بیمهها به همین گونه بماند.
مالکین عمده بیمهها، بانکها، صندوقها و شرکتهای دولتی هستند و دولت نمیخواهداین امر تغییر کند بنابراین سرمایه اولیه تاسیس شرکت بیمه را ۲۵۰ میلیارد تومان تعیین میکند که تامین آن کار هر کسی نیست.
سومین موضوع برای رقابتی شدن بازاربیمهاین است که رقابت با آزادی کسب و کار صورت میگیرد. آزادی کسب و کار مشروط به کنترل و نظارت مالی. اگر چنین اتفاقی بیافتد دیگر شاهد شرکتهایی نخواهیم بود که توانایفای تعهدات خود را ندارند.
pic۷
ضمیری: فراموش نکنیم در بازار رقابتی اگر نظارت مالی و کفایت سرمایه جا خود را دارد، نظارت در کیفیت مدیریت هم باید باشد.
غلامی: به موجب مقررات هیچ شرکت بیمه ای نمی تواند بیشتر از 20درصد سرمایه و ذخایر خود (منهای ذخیره خسارات معوق) سهم نگهداری از ریسک های صادره را داشته باشد. بلکه مجبور هستند برای مازاد آن پوشش اتکایی خریداری کنند. این خود فیلتر کنترل کننده خوبی برای تشخیص مناسب بودن نرخ فنی ارائه شده است. زیرا چنانچه نرخ مناسب نباشد امکان اخذ پوشش از بیمه گران اتکایی نخواهد بود. بیمه مرکری ایران هم می تواند با شرکتی که به علت پایین بودن بیش از حد نرخ، نتوانسته است اتکایی اخذ کند برخورد نظارتی کند.
توجه داشته باشیم که تقریباً بین ۷۰ تا ۸۰ درصد از کل حق بیمه بازار مربوط به اتومبیل و بیمه درمان است که متاسفانه و عموماً زیانده هستند و شرکت های بیمه تقریباً رغبت کمتری برای رقابت در این دو رشته دارند. عموماً رقابت های شدید در دو رشته آتش سوزی و باربری است که نرخ های این دو رشته هم همانگونه که عرض کردم در سه سال گذشته کاهش های خودرا پیدا کرده است و در برخی از موارد هم بسیار ناشیانه و غیر حرفه ای.
سهم حق بیمه های آتش سوزی و باربری در بازار تقریباً 2 و 6 درصد است و در مجموع حق بیمه بازار که چیزی در حدود 8000 میلیارد تومان می باشد چندان تاثیر گذار برای برگشت به نظام تعرفه نمی باشد. در رشته آتش سوزی رقابت موجود شرکت ها که آزار دهنده شده است شاید پیرامون کمتر از یک هزار ریسک باشد که تقریباً همة آن ها هم نیاز به پوشش اتکایی مازاد بر سهم نگهداری دارند. بنابر این بیمه مرکزی می تواند و باید از طریق کنترل سهم نگهداری این شرکتها نظارت خودرا اعمال نماید و این یک ضرورت است.
برخی دیگر از رشته ها مانند بیمه های مهندسی، کشتی، هواپیما، نفت و انرژی و ... که به علت بالا بودن سقف تعهدات نیاز به اتکایی و به ویژه اتکایی بین المللی دارند هیچگاه در گذشته هم تعرفه مصوب نداشته اند بلکه شرکت های ذینفع با اخذ موافقت قبلی بیمه مرکزی و به پشتوانه نرخ و شرایط ارائه شده از سوی بیمه گران اتکایی اقدام به صدور بیمه نامه می کرده اند. بیمه مرکزی ایران می بایست اتفاقاً بیشترین نگرانی خودرا معطوف به این ریسک ها داشته باشد که بدون پوشش مناسب و کافی اتکایی باقی نمانند. درست است که این رشته ها چیزی در حدود ۱۲ تا ۱۵ درصد حق بیمه بازار را تشکیل می دهد ، اما نباید از نظر دور بداریم که در صورت وقوع یک خسارت بزرگ و فاجعه آمیز بدون پشتوانه کافی اتکایی، مصیبت بزرگی برای صنعت بیمه و مملکت فراهم خواهد آورد.
به هرحال فکر می کنم یک اشتباهی در گذشته صورت گرفته اما نباید این اشتباه را با اشتباه دیگری جبران کرد. اگر بیمه مرکزی ج. ا. ایران همان نظارت اتکایی خود و نیز نظارت توانگری مالی را به درستی و بدون اغماض و به صورت یکسان و بدون تبعیض انجام دهد می تواند بر سالم سازی وضعیت رقابتی موجود در بازار اثر مؤثر و هدایت گرانه ای بگذارد. توجه داشته باشیم که صنعت بیمة ماهیچ زمان خصوصی و بدون تعرفه نبوده و به همین علت با خلاَ نیروی انسانی فنی و با تجربه مواجه است، زیرا با بودن تعرفه نیازی به بررسی های فنی و مدیریت ریسک توسط خود شرکت ها نبوده و همواره و به سادگی برای ارائه نرخ از تعرفه ها استفاده می شده است. اما با حذف تعرفه می توان امیدوار بود که به تدریج نیروهای فنی شرکت ها کارآمد تر شده و با گذر زمان راه و رسم کار کردن در بازار رقابتی نیز فراگرفته شود.
حجاریان: موضوع کیفیت مدیریت را که آقای ضمیری مطرح کردند، کاملا درست است و نظارت بر شایستگی مدیران در دستور جلسه شورای عالی بیمه نیز قراردارد. به درستی مدیران ناشایست، کارشناسان ناشایست، نمایندگان ناشایست صنعت بیمه را به سمت نابودی میبرند.
صنعت بیمه باید مکانیزمیداشته باشد که با حذف ناشایستها، از شایستگیها در صنعت بیمه حمایت کند.
این حمایت چگونه باید باشد؟
حجاریان: از دخالت به جای کنترل باید به شدت جلوگیری شود، برخی فکر میکنند با دخالت در مدیریت میتوان ازشایستگیها حمایت کرد. برخی فکر میکنند دولت ارزیاب خوبی در مدیریت است و میتواند با تدوین آییننامه به نحوه مدیریتها امتیاز داده و آنها را تایید و یا رد صلاحیت نماید. اگر گمان میکنید بااین روش در سالهای آتی در صنعت بیمه شایسته سالاریایجاد میشود، خیراین تفکر اشتباه است.
باید نهاد ناظر مدیر یک شرکت بیمه را در مدیریت آزاد بگذارد.
اختیارات مدیررا نباید کاهش داد، او باید مختاربه نوآوری و ریسک کردن باشد و اگر مدیریت او منجر به زیان شد، نظارت باید به گونهای باشد که نهاد ناظر از حفظ حقوق مردم مطمئن باشد و بداند شرکت مربوطه آنقدر پشتوانه مالی دارد که بتواند زیان مدیریت را جبران نماید.
بااین شرایط آیا دولت میتواند بیمه را بخش خصوصی بسپارد؟
علی پور: به نظرم قبل ازهرچیزبرای ترسیم نقشه راه آینده تا رسیدن به نقطه مطلوب درصنعت بیمه باید بحث آموزش در صنعت بیمه را با دقت بیشتری انجام داد و با استفاده از منابع خوب دانش روز بیمهگری را به کشورمنتقل کرد.
عطایی: دولت به بحث خصوصیسازی در صنعت بیمه باید نگاه ویژهای داشته باشد و ساختار اقتصادی در کشور را تغییر دهد و تغییرات زیربنایی متناسب با نقش بیمه در کشور باشد.
اما امروز بدون توجه بهاینکه بیمهها بنگاههای اقتصادی هستند و بدون ابزارهای مناسب نظارتی قوانین و مقررات وضع و برای اجرا ابلاغ میشود. مسوولان تاکنون برای توسعه بیمههای زندگی اقدامینکردهاند. در دنیا مردم کمتر سپردههای بانکی دارند و بیشتر تحت پوشش بیمههای عمر و سرمایهگذاری هستند و ازاین منابع شرکتهای بیمه با داشتن بنیه مالی اقدام به تاسیس بانک میکنند. در کشور ما دولت میتواند صندوقهای بازنشستگی را در صنعت بیمه بازرگانی تعریف کند.
مظلومی: ضریب نفوذ بیمه در کشور ما به دلیل وجود سازمانهای اجتماعی پایین است. در کشورهای توسعهیافته سازمان بیمههای اجتماعی فقط بیمههای پایه به ویژه در درمان را انجام میدهند و سهم بازنشستگی به بیمههای بازرگانی تخصصی و یا عمومیواگذار میشوند.
به عنوان یکی از اعضای انجمن مدیران صنایع کشور به خوبی میدانم بسیار از بیمهگذاران بزرگاین سازمانها خواستار خرید بیمههای درمان و زندگی از بیمههای بازرگانی هستند و از دولت میخواهند زمینه همکاری با بیمههای بازرگانی دراین حوزه را فراهم نماید.
جداشدن بحث درمان پایه از بازنشستگی موجب میشود کارفرمایان به هر شرکت بیمه که خدمات بهتری ارائه میدهد مراجعه و بهترین پوشش را بگیرند.
توقع فعالان بازاربیمه ازحاکمیت چیست؟
غلامی: یکی ازچالشهای مهم صنعت بیمه، عدم ثبات مدیریتی در نهاد ناظر است.
طی چند سال گذشته بیمه مرکزی چهار رییس کل داشته است که همگی براساس سلایق شخصی خود سیاستها را اولویتبندی کرده اند. به عنوان مثال رییس کل سابق به دنبال افزایش ضریب نفوذ بیمه بود و تمام سیاستها را براین اساس زمانبندی میکرد. رییس کل امروز تمام هم و غم خود را بر روی نظارت گذاشته و در هیچ یک از سیاستهای امروز بیمه مرکزی حرفی از توسعه نیست. در حالی که طبق سند چشمانداز ۲۰ سالهایران در منطقه منا باید رتبه اول را داشته باشد. شما در کدامیک از تصمیمگیریهای اخیر بیمه مرکزی رد توسعه یافتگی را میبیند؟ درحالی که اگر بیمه مرکزی به موقع سختگیری میکرد و براساس سلایق خود تصمیم نمیگرفت، امروز یک شرکت بیمه بهاینجا نمیرسید و قربانی نمیشد.
ضمیری: اقای غلامیبه درستی به ثبات مدیریت اشاره کردند. صنعت بیمه به ثبات مدیریتی نیاز دارد و باید از تغییر مدیران نظارتی با سلایق مختلف پیشگیری کرد. آنچه مسلم است مقررات نظارتی در صنعت بیمه نیاز به بازتعریف دارد، بیمه مرکزی در سالهای اخیر بهاین موضوع توجه داشته اما روند اصلاحات باید سرعت بیشتری بگیرد.
مظلومی: آنچه برایاینکه شرکتهای بیمه بتوانند نرخ حق بیمهها را بالا برده یا حداقل با قیمت واقعی عرضه کنندف اهمیت دارد. داشتن رتبه اعتباراست. اگر شرکتها رتبهبندی شوند، مشتری برای انتخاب بیمهگر راحتتر تصمیم میگیرد و میداند اگر نرخاین شرکت پایین است بخاطر رتبه اوست و اگر آن شرکت قیمت بالاتری دارد بخاطر ویژگیها و رتبه بالای اوست. البته تحریمها باعث شده که شرکتهای رتبهبندی اعتبار مطرح دنیا با ما کار نکنند و متاسفانه شرکتهای بیمه در کشوراین امتیاز را برای رقابت ندارند. البته میتوان از شرکتهای رتبهبندی اعتبار در منطقه بهره برد که اگر چنین اتفاقی بیافتد بدون تردید مسیر قبولی اتکایی برای بازارایران را فراهم میکند. چرا که در دنیا داشتن رتبه اعتبار نقش حیاتی در قبولی اتکاییایفا میکند.در سالهای دور بیمه مرکزی و بیمهایران از بازار خارج قبولی اتکایی داشتند و کشورمان هر چند اندک صادرات بیمه داشت که متاسفانهاین امکان در حال حاضر میسر نیست.
عطایی: فرهنگسازی بیمه امری هزینهبر است و بخش خصوصی نه وظیفه فرهنگسازی دارد و نه توان هزینهکردن. اما دولت هم برای فرهنگسازی در توسعه بیمه برنامهای ندارد. بیمه مرکزی نقش مهمیدر فرهنگسازی بیمه دارد و شرکتهای بیمه نیز باید با استفاده ازاین موقعیت بهترین خدمات و کالا را به بازار عرضه کنند.
ازآنجا که توسعه بیمههای زندگی راهکار اصلی صنعت بیمه برای حرکت به سوی نقطه مطلوب است، بیمه مرکزی باید دست شرکتهای بیمه را در سرمایهگذاریها باز بگذارداین اجازه را به بنگاههای اقتصادی بدهد که در مواردی وارد سایر بازارها شده و سود بیشتری کسب کنند و یا در زمان نوسان شدید بازار سرمایه توان سرمایهگذاری در بخش دیگری را داشته باشند.
آسوده: هر یک از نهادها باید در جایگاه خود باشند و تصمیمگیریها باید متناسب با متفاهیم و اصول بینالمللی باشد،این خواسته کلی فعالان بازاربیمه ازحاکمیت است.
ما از نمایندگان مجلس توقع نداریم تمام موارد بیمهای را بدانند اما از رییس کل بیمه مرکزی توقع داریم کلیات بیمه را بداند واین فرصت را داشته باشد که در زمان اصلاح قوانین بیمهای در کنار مجلس باشد. قوانین هر چه به سطوح پایینتر میآیند پویاتر میشوند، در واقع شما در صنعت بیمه میتوانید یک دستورالعمل اجرایی را یک روزه حتی تدوین و یا تغییر دهید اما اگراین دستورالعمل در فرآیند قانون و مقررات باشد دیگر تغییر آن بهاین سادگیها نیست و پروسه طولانی خواهد داشت.
درسالهای گذشته بیمه مرکزی ثبات مدیریت نداشت و نتوانست در بسیاری مواقع مفید باشد. رییس کلی که امروز آمده و فردا در مجلس حاضر میشود چه میداند صنعت بیمه طی سالهای گذشته چه عملکردی داشته است. در سال ۱۳۶۰ زمانی که دیه ۳۰۰ هزار تومان بود خود صنعت بیمه برای پوشش دیه پیشقدم شد و در آن سال قوهقضاییه مقاومت میکرد و میگفت: مگر میشود دیه را بیمه کرد؟ اگر صنعت بیمه نبود و بیمه دیات اجرایی نمیشد امروز تمام کشور باید تبدیل میشد به زندانهایی که رانندگان مقصر حوادث رانندگی را در خود حبس کند. خدمات بیمه فراموش میشود و بیمهگران همواره متهم هستند. صنعت بیمه باید ساختاری داشته باشد که همه عوامل آن همسو با اهداف توسعهای پیش روند و اگر کسی خلاف جهت حرکت کرد از چرخه حذف شود.
مظلومی: موضوع دیگری که نهاد قانونگذار میتواند نقش بسزایی در اجرایی شدن آنایفا کند، بحث اجباری کردن برخی از خدمات بیمهای است.
در سالهای گذشته دیدیم تبلیغات برای بستن کمربندایمنی فایده نداشت و فرهنگاین امر در جامعه پذیرفته نشد تااینکه پلیس ناگزیر به تعیین جریمه برای نبستن کمربندایمنی راننده شد، بالاخرهاین اجبار فرهنگ بستن کمربندایمنی را نهادینه کرد. در بیمهگری نیز قانون بیمه شخص ثالث دارندگان وسایط نقلیه موتوری را مجبور به خریداین بیمهنامه کرده است و داشتن آن اجباری و الزامیاست. صنعت بیمه نیازمند قوانینی ازاین دست هست واین موضوع میتواند با نگاه حفظ حقوق مردم همسوباشد.
آقای آسوده به ساختاری اشاره کردند که همه عوامل آن همسو با اهداف توسعهای پیش روند. آیا سندیکای بیمهگران میتواند دراین مورد نقش آفرینی کند؟
حجاریان: چرا سندیکا باید فعال باشد؟ سندیکا در بازار رقابت میتواند کارآیی داشته باشد ماهیت سندیکااین است که بازیگران یک بازار دور هم جمع میشوند و اصول رقابت را تنظیم میکنند.
به موازات آن هم انجمنها شکل میگیرند و در راستای سازماندهی بنگاهها در فضای رقابتی فعال میشوند اما درایران بازار رقابتی نداریم وقتی ۵۰ درصد بازار دست یک شرکت است چگونه میتوان انتظار داشت یک نهاد دموکراسی راهاندازی شود و موفق هم باشد؟
آسوده: برخلاف اقای حجاریان من فکرمیکنم دربازارکنونی سندیکا میتواند نقش بسزایی داشته باشد.
سندیکا یک نوع خاص از انجمن است که در آن اعضای صنف کنار هم به بررسی خواستههای مشترک خود بدون نگاه به رقابت میپردازند. در واقع یک صنعتی مثل بیمه باید دارای یک صدای واحد باشد واین صدای واحد متاثر از هماهنگی تمام اعضای سندیکا باشد میتواند تاثیرگذار باشد.
تجربه ۳۰ سال فعالیت در بیمه مرکزی و بازار بیمهاین را به من ثابت کرده است که هرگاه در مورد مسائل بیمه در خارج از صنعت بیمه تصمیمگیری شد، نتیجه بدی داشت. سندیکا باید بتواند مسائل عمومیصنعت را یک دست به گوش نهادهای ناظر برسانداینکه هر یک از مدیران در دیدارهای کوتاهمدت خود با رییس شورای عالی بیمه مواردی را تشریح میکنند و خواسته خود را عنوان میکنند کار درستی نیست بلکه بیمه مرکزی هم نمیتواند در مورد دهها خواسته وایده تصمیمگیری درستی داشته باشد.
به عنوان مثال چرا مجلس باید موضوعی را تصویب کند که اصول بیمهگری را زیرسوال میبرد؟ و چرا سندیکا قدرت نقد و پیگیریاین امر را ندارد. اگر صنعت بیمه بخواهد نظرات خود را به گوش مجلس برساند 30 مدیر صنعت باید به مجلس مراجعه کنند؟ یا سندیکا به عنوان یک صدای واحد مسائل را مطرح کند؟
سندیکای فعلی بیمهگرانایران کارهایی را انجام میدهد که در حوزه وظایفش نیست و در جایی که باید وارد عمل شود، برنامهای ندارد. به نظر من سندیکا فقط محلی برای هماهنگی در بازار رقابت نیست بلکه مکانی است تا به دور از رقابت، رفاقتی مشکلات کل صنعت را بررسی و راهکارهای مناسب برای حل آن ارائه کرد.
برای رسیدن به نقطه مطلوب صنعت بیمه چه راهکاری دارید؟
عطایی: رسیدن به نقطه مطلوب یعنی بزرگ شدن و باید شرایط لازم را برای بزرگ شدن داشت. توجه به مدیریت ریسک از مواردی است که باید صنعت بیمه به آن توجه کند. نباید هر بیمهنامهای را به هر قیمتی صادر کرد و برای شرکت تعهدایجاد کرد.
همچنین ریسکپذیری شرکتهای بیمه باید افزایش یابد، بیمهها تمام خطرات و ریسکهای جامعه را میپذیرند اما ختیار سرمایهگذاری در حوزههای با ریسک بالا را ندارند.
اعتمادسازی در صنعت بیمه مورد دیگری است که از اهمیت زیادی برخوردار است و متاسفانه دراین حوزه ضعف داریم. هرکجا مینشینیم و از مزایای بیمه صحبت میکنیم، مشتریان، بیمهگذاران به صراحت میگویند: بیمهگران در زمان عقد قرارداد خیلی خوب صحبت میکنند اما در زمان پرداخت خسارت عملکرد قابل قبولی ندارند. چرا باید بهاینگونه باشد؟ چرا ما متهم به قصوردر زمانایفای تعهدات هستیم؟ سندیکا دراین موارد مانند حفظ اعتماد عمومیبه بیمهگران میتواند نقش فعالی داشته باشد.
آموزش شبکه فروش از مواردی است که باید به آن پرداخت نماینده نباید صرفا بیمهنامه را صادر و کارمزد بگیرد باید بتواند مشاور بیمهگذار باشد و او را به اخذ بهترین بیمهنامه با شرایط متناسب با حرفه و خصوصیات او تشویق و هدایت کند. جای کارهای پژوهشی نیز در صنعت بیمه خالی است.
علی پور: برای رسیدن به نقطه مطلوب باید ابتدا آن را تعریف کرد و به تناقضات دست یافت. بدون شک وضعیت موجود برای برخی مطلوب بوده که آن راایجاد کردهاند، بنابراین برای تعریف درست از وضعیت مطلوب باید استاندارد داشت و تنها نمیتوان به اظهارنظرها اکتفا کرد. بلکه باید با داشتن یک الگوی کلی وضعیت موجود را آسیبشناسی کرد و با احصای نقاط ضعف و بررسی نقاط قوت نقشه راهی برای رسیدن به نقطه مطلوب ترسیم کرد.
ضمیری: چرا امروز وضعیت بازار بیمه بهاینجا رسیده است و چگونه میتواند به نقطه مطلوب برسد؟
کسانی که در گروه مدیریتی بحث میکنند متفقالقول هستند وضعیت زمانی از موجود به مطلوب انتقال مییابد که با نگاه به گذشته و پیدا کردن مشکلات، نگاه به وضعیت موجود و پیدا کردن امکانات برای آینده برنامه درستی نوشت تا در نهایت صنعت جایگاه خود را پیدا کند.
نکته دیگراینکه در شرکتهای بیمه اصول حاکمیت شرکتی باید با جدیت اجرا شود و هیات مدیره شرکتهای بیمه بدانند تنها حافظ منافع سهامداران نیستند بلکه باید بین سهامدار، کارکنان و بیمهگذاران رفتار متعادل داشته و هیچگاه منافع یک گروه را فدای گروه دیگر نکنند. امروز متاسفانه در برخی از شرکتهااین امر دیده میشود.
صنعت بیمه دردنیا تخصصی شده و عملیات اتکایی، عمومیو عمر از هم تفکیک شده اند ؛ اگر در بازار ما همایجاب میکند بایداین اتفاق بیافتد، دیگر زمان آن رسیده در ساختار صنعت بیمه کشور ما نیز تجدیدنظر شود.
pic۸
دنیای اقتصاد- لیلا اکبرپور: روزنامه دنیای اقتصاد میزگردی را با موضوع « راهکارهای حرکت صنعت بیمه ازوضعیت موجود به نقطه مطلوب» برگزارکرد. شرکت کنندگان این میزگرد غلامعلی غلامی ، علی پوریزدی، معصوم ضمیری،عبدالرسول عطایی،مسعود حجاریان،یونس مظلومی و سید محمد آسوده بودند.این میزگرد با محوریت بررسی چالش های کنونی و پیش روی صنعت بیمه و راهکارهایی برای رویارویی آنها برگزارشد. ازجمله مسائلی که دراین نشست مورد توجه قرارگرفت آثارتصمیمات غیرتخصصی درسایرنهادها برای این صنعت بود. یونس مظلومی با بیان اینکه صنعت بیمه یک صنعت وارداتی است و جزو اختراعات ما نیست ، گفت: « باید به متغیرها و سازههای صنعتی که وارد کردهایم توجه کرده و بدانیم در کشورهایی که از نظر بیمه توسعه یافته تلقی میشوند برخورد با مقوله بیمه چیست و چگونه رفتار می شود.»
موضوع مهم دیگراین نشست بحث رقابت بود، مسعود حجاریان با بیان اینکه برخی گمان میکنند رقابت یعنی پایین آوردن نرخ، عوامل مانع شکل گیری بازاررقابتی را به دو دسته تقسیم کرد. اوگفت: سهم بالای بیمه ایران و نرخگذاری دستوری دولت باعث شده بازار بیمه رقابتی نداشته باشیم.معصوم ضمیری نیزموافقت خود را با بازاررقابتی اعلام کرد اما برای آن شرطی گذاشت: « بازار رقابتی بدون نظارت نمیشود.» چرا؟ چون فعالیت بیمه، کیفی و بلندمدت است. نمیتوان اجازه هر کاری را به شرکتها داد و با این فکرکه اگر موفق نشد از بازار خارج میشود، خیالی آسوده داشت.
چالش دیگرصنعت بیمه متاثربودن ازسایربخش های اقتصادی است. سید محمد آسوده دراین خصوص گفت: «متناسب بودن سیاستها با وضعیت صنعت بیمه در ساختار اقتصادی مهم است. اقتصاد ما دولت محور است، نفت محور است، بانک محور است و ساختار هر یک از این محورها روی صنعت بیمه تاثیرگذاراست.»کارشناسان ارشد بیمه حاضردراین جلسه، یک جهت گیری لازم درسیاست گذاری های کشور را تغییر نگاه دولت و مجلس به صنعت بیمه عنوان کردند.
غلامی: به اعتقاد بنده حذف عجولانه و یکباره تعرفه ها در چند سال پیش اشتباه بود و استقرار مجدد آن بعد از این چند سال ، اشتباهی دیگر خواهد بود. زیرا در این چند سال نرخ های حق بیمه در رشته های مختلف به حدی کاهش یافته که امکان بازگشت به نظام تعرفه وجود ندارد و بازار را چه برای شرکت های بیمه و چه برای بیمه گذاران با التهاب مواجه خواهد کرد. البته شاهد بودیم که در سال اول و دوم حذف تعرفه ها ، نرخ ها به شدت و به طور غیر منطقی و غیر حرفه ای کاهش پیدا کرد و شرکت ها را به انتقاد نسبت به یکدیگر واداشت. لیکن هم اکنون که چند سال از حذف تعرفه ها می گذرد شاید بتوان گفت که آشفتگی های گذشته کمی کاهش یافته زیرا که نرخ ها به کف رسیده ! و امکان کاهش بیشتر آن در برخی از رشته ها چندان میسر نمی باشد و شرکت ها را با ضرر وزیان مواجه می سازد. این موضوع که آیا قانوناً شورای عالی بیمه می توانسته در چارچوب اختیارات قانونی خود، تعرفه ها را کلاً حذف نماید یا خیر ، یک چیز است و پرداختن به این که بعد از خصوصی شدن صنعت بیمه و ایجاد بازار رقابتی و حضور تعداد قابل توجهی شرکت های بیمه، آیا حذف نظام تعرفه ای گذشته به صلاح صنعت بیمه و بیمه گذاران بوده است یا خیر ، موضوع دیگری است که قابل نقد و نظر خواهی است.
شما چه تعداد بازار بیمه ای را در گوشه و کنار دنیا می شناسید که هم خصوصی باشند هم تعرفه مصوب دولتی داشته باشد؟ در همه بازار ها ، دولت ها وقتی نظام نظارتی وضع می کنند در وحله اول منافع و حقوق بیمه گذاران و بیمه شدگان را در نظر می گیرند و طبعاً به خاطر اینکه حقوق مصرف کنندگان که شهروندان آن جامعه هستند دچار نقصان احتمالی نشود مقررات دقیقی را بر عملکرد شرکت های بیمه وضع می کنند که لزوماً معنایش وضع تعرفه نیست! بلکه کنترل های فنی و توانگری مالی (Solvency Control) است که بیمه مرکزی ج. ا. ایران می بایست توانایی عملی خودرا در این بخش تقویت و به روز نماید.
در سال اول حذف تعرفه ها بازار همانطور که پیش بینی می شد با نوسانات شدیدی در ارائه نرخ توسط شرکت های بیمه مواجه شد اما اکنون که مدتی از آن زمان می گذرد شدت این نوسانات کمتر شده ، زیرا نرخ ها به اندازه ای تقلیل یافته که به لحاظ فنی و اقتصادی برای شرکت های بیمه کاهش بیشتر آن ها منطقاً مقدور نمی باشد و اگر چنین کنند خودرا قطعاً در طیف زیان عملیاتی قرار خواهند داد که طبعاً با گلایه و انتقادات سهامداران خود مواجه می شوند. به اعتقاد اینجانب امروز نرخ ها از نظر فنی به خصوص در رشته های آتش سوزی و باربری به کف خود رسیده است و امکان کاهش بیشتر آن منطقاً وجود ندارد به علاوه شرکت های بیمه نمی توانند برخلاف گذشته که نرخ های تعرفه بالا بود امتیازت متنوع و گوناگونی دور از چشم بیمه مرکزی به بیمه گذاران بدهند. لابد به خاطر می آوریم در همان دوران طلایی که از آن یاد می شود، در حالی که فقط چهار شرکت در بازار فعالیت داشته علیرغم وجود تعرفه، چه نرخ شکنی هایی که صورت نمی گرفت! و بعضاً شنیده می شد که برخی از شرکت ها امتیازات غیر تعرفه ای به بیمه گذاران بزرگ خود می دادند. شنیده می شد حتی اتومبیل و آمبولانس و ... به آن ها هدیه می کردند !! آیا این قبیل اقدامات از مصادیق رقابت مکارانه است یا کاهش آشکارای نرخ های حق بیمه؟
pic1
علی پور: صنعت بیمه کشور بعد از پیروزی انقلاب تا سال ۸۰ دارای چهار شرکت بیمه دولتی بود که در بازاری آرام فعالیت میکردند و همین آرامش موجب شد تا دست یافتن به نقاط قوت نابالغ بماند. بدتر از آناینکه بدون مطالعه و برنامهریزی بخش خصوصی وارد بازار بیمه شد. در هر دوره سلایق دولت در بیمهگری آسیبهایاین صنعت بیشتر شده است درحالی که بیمه یک علم نرمافزاری و محاسبات است و مهمتر از آن یک صنعت تبعی است. یعنی از عوامل بیرونی تاثیر میپذیرد که میتوان به بیمه شخص ثالث که نزدیک ۵۰ درصد پرتفوی صنعت بیمه را تشکیل میدهد اشاره کرد، صنعت بیمه تقریبا در هیچ یک از قسمتهایاین خدمت بیمهای دخالتی ندارد. حق بیمه و شرایط و خسارات پرداختی در دولت و مجلس تعیین میشود و صنعت بیمه تنها مجری آن است.
ضمیری: حذف تعرفه از بازار بیمه براساس مطالعات نبود بلکه تنها یک عکسالعمل در مقابل شرایط آن روزبود، دران زمان نظارت بر تعرفه دیگرناممکن شده بود بنابراین بیمه مرکزی کل صورت مساله را پاک کرد؛ بیمه مرکزی با خصوصی سازی درصنعت بیمه نیزهماهنگ نبود، روشن است وقتی بازار بیمه از وضعیت صد درصد دولتی به سوی بازارهمکاری دولت و بخش خصوصی حرکت کرد نحوه نظارت و کنترل باید تغییرمیکرد و اتفاقا نظارتها باید محکمتر میشد.
نظارت بر نحوه عملکرد چهارشرکت بیمه دولتی قطعا با نظارت برنحوه عملکرد شرکتهای خصوصی تازه وارد به بازار متفاوت است؛ نگاه نهاد ناظر به بیمههای کوچک بازار باید نگاه حمایتی باشد، زیرا آنها امکان رقابت با شرکتهای بزرگ را ندارند.
pic2
حجاریان: تفاوت صنعت بیمه با سایر صنایعاین است که سقف تولیدات آن محدود به سرمایه و توانگری آنها نیست و نهاد ناظربرای تولید بیمهنامه اندازهای تعیین نکرده است ؛بنابراین رقابت در چنین بازاری معنا ندارد.
شرکتهای بیمه به لحاظ مالی کنترل نمیشوند و سهم هر شرکت از بازار به اندازه ظرفیت تولید نیست هر شرکتی بیش از ظرفیت خودش بیمهنامه صادر کرده است. در حالی که وقتی شرکتها در خط تولید محدود باشند، با نوآوری و ارائه محصولات جدید در همان محدودیتی که دارند،میتوانند فروش بیشتری داشته باشند. اگر محدودیت تولید را از بازار حذف کنید در واقع یکی از عوامل رقابت را از بین بردید. بازار بیمه کشور نه تنها رقابتی نیست بلکه با انحصار سنگینی روبه روست.
مظلومی: "صنعت بیمه یک صنعت وارداتی است و جزو اختراعات ما نیست." بنابراین باید به متغیرها و سازههای صنعتی که وارد کردهایم توجه کرده و بدانیم در کشورهایی که از نظر بیمه توسعه یافته تلقی میشوند برخورد با مقوله بیمه چیست و چگونه رفتار میشود. طی 40 سال گذشته ارتباط ما با خارج از کشور در زمینه بیمه قطع شده است درسالهای دور کارشناسان در خارج از کشور دوره بیمهگری را میگذارندند و مدیریتها فنیتر بود اما امروز تصمیمگیریها به دور از استانداردهای بینالمللی بیمهگری است.
از بعد نظارت برصنعت بیمه کشوریک سری اتفاقاتی میافتد که اصلا شبیه استانداردهای بینالمللی نیست. در اروپا selvanci ۱,۲ اجرا میشود که ساختار نظارتی براساس کفایت سرمایه و توانگری مالی صورت میگیرد و ما نیز ناچار به الگوبرداری هستیم تا بتوانیم یک صنعت بیمه پویا داشته باشیم.
گفتهها همه ازچالشهای نظارتی و نبود قوانین و مقررات متناسب با شرایط روز بیمهگری حکایت دارد. آیا نگاه حمایتی دولت و مجلس به بیمه وضعیتاین صنعت را چالشی کرده است؟
pic3
آسوده: درساختاراقتصادی متناسب بودن سیاستها با وضعیت صنعت بیمه مهم است. دقت کنید اقتصاد ما دولت محور است، نفت محور است، بانک محور است و ساختار هر یک ازاین محورها روی صنعت بیمه تاثیرگزار است. در بازار پول مشاهده میکنید حجم عملیات بانکها چندین برابر بیمههاست و بیمهها متاثر از تغییرات در سیستم بانکی هستند.
این در حالی است که دولت در تصدیگری بازار بیمهاین صنعت را در رقابت با مشکلات فراوانی مواجه کرده است. مجلس نیز در زمان تصویب قوانین بیمهای مواردی را مصوب کرده که با اصول اولیه بیمهگری منافات دارد. درست است که قانون در راس امور است. اما میشود مجلس برای فوتبال نیز یک قانون تصویب کند که اگر با دست هم گل بزنند قبول است؟ تصویب پرداخت خسارت مالی و جانی به راننده مقصر حادثه برای صنعت بیمه همانقدر عجیب و دور از استانداردهای بینالمللی است که زدن گل با دست برای فوتبالیها.
غلامی: در خصوص نگاه حمایتی دولت به صنعت بیمه به صراحت میتوان گفت: به هیچ وجه دولت نگاه حمایتی به بیمه ندارد و در 80 سال گذشته هیچگاه دولت کمک مالی به صنعت بیمه نکرده است.
چه در زمان قبل از پیروزی انقلاب که چندین شرکت بیمه خصوصی فعالیت میکردند و چه در زمان ادغام آنها و تشکیل چهار بیمه دولتی و سپس ورود دوباره بیمههای خصوصی از سال ۸۱ هیچگاه دولت رویکرد حمایتی از صنعت بیمه نداشته است. البته حسن نیت دولتها را قبول دارم و میدانم آنچه اتفاق افتاد براساس حسن نیت و بهتر شدن شرایط بوده اما در عمل اتفاق خوشایندی برای صنعت بیمه رقم نخورد.
در سال 1367 که قانون نحوه اداره موسسات بیمه تصویب شد شرایط اصلا آماده شنیدن ورود بخش خصوصی نبود امااین تفکر در بیمه مرکزی وجود داشت که بیمه را باید به بخش خصوصی سپرد.
تااینکه در سال ۷۱ رسما بیمه مرکزی گزارش توجیحی خود را به وزارت اقتصاد داد و خصوصیسازی دراین صنعت را درخواست کرده طی سالهایی که بخشخصوصی در بازار بیمه نبود صنعت بیمه با استفاده از تاکتیکهایی از هر فرصتی برای آمادهسازی بازار بیمه در راستای فعالیت بخشخصوصی استفاده کرد. به عنوان مثال در طرحی برای نخستین بار نمایندگان حقیقی حرفهای تبدیل به نمایندگان حقوقی شدند و اختیارات بیشتری از شرکتهای بیمه مادر گرفتند که در راستای تمرین بخشخصوصی در بازار بیمهگری گام نخستی بود.
علی پور: امروزدرکشورما "ماهیت بیمه" تضعیف شده است زیرا نسبت به سالیان قبل آموزشها برای عملیات بیمهگری به شدت تضعیف و سطحی شده است. بیمه متشکل از چهار علم اقتصاد، حقوق، آمار و حسابداری است اما در آموزشهای امروزی جایگاه حقوق بیمه به شدت تضعیف شده واین دورههای آموزشی سطحی موجب میشود مدیران تازه وارد به بازار دانش کافی را برای امور بیمهگری نداشته باشند و در مقابل سایر نهادها در هر زمان که اراده کنند در مورد مسائل فنی و تخصصی بیمهگری اظهارنظر میکنند.
عطایی: درایجاد نگاه حمایتی حاکمیت به بیمه گذاران، مقصر مسوولین صنعت بیمه هستند که نتوانستهاند ویژگیهایاین صنعت را به دولت و مردم به درستی معرفی کنند.
نگاه دولت، مجلس و مسوولان به صنعت بیمه یک نگاه حمایتی البته حمایت از آحاد جامعه است،این نگاه بسته موجب شده هر بخشی برای رفع مشکلاتش انتظارانتقال منابع از صنعت بیمه را توقع کند. اگر بخواهیماین نگاه تغییر یابد و اصول و بدیهیات بیمهای در کشور رعایت شود اول باید از خود صنعت بیمه آغاز شود.
مظلومی: این نوع نگاه دولت به صنعت بیمه تنها مختصایران نیست. در دنیا نیز نگاه دولت به بیمهگران با واژه " صنعت بیمه جیب گشاد" ذکرمیشود. اما در کشور ما نگاه از جیب گشاد فراتر رفته واینگونه به نظر میرسد که منابع بیمهگران بادآورده است یا گنجی است که بدون زحمت به دست آوردهاند.
در حالی کهاین نگاه باید تغییر کند و مسوولان بدانند بیمهها از محل حق بیمهها باید خسارات مردم را بدهند و به عنوان بنگاههای اقتصادی در نهایت باید سودآوری هم داشته باشند. اگر کوچکترین خللی در مدیریت منابع پیش بیاید شرکتها با مشکل مالی مواجه میشوند و دروضعیت مشابه با ۳ شرکت بیمهای که الان در وضعیت دشواری هستند، قرار میگیرند.
ضمیری: از نگاه حمایتی دولت تعریف دوگانهای شد، برداشت برخی از نگاه حمایتی دولتاین است که دولت به صنعت بیمه به عنوان یک صنعت حمایتی نگاه میکند و برداشت دیگراین بود که دولت به صنعت بیمه نگاه حمایتی دارد.
اگر بخواهیم تعریف اول را ملاک قرار دهیم نگاه دولت اصولا حمایتی نیست و باید در جهت منافع خودش هم که شده نگاه خود را تغییردهد. اگر قرار است به نقطه مطلوب برسیم ابتدا حاکمیت باید در مواجهه با مسائل بیمهای رویکرد خود را تغییر داده و جنبه حمایتی داشته باشد به جایاینکه تصور کند بیمهها سازمانهای حمایتی هستند که میتوان برای حل مشکلات سایر نهادها از منابع آنها بهرهمند شد، عوارض و مالیات را ازاین بخش حذف و اتفاقا مشوقهای مالیاتی در نظر بگیرد.
هرچند درتعریف بازاربیمه ازواژه رقابتی استفاده میشود اما رفتارهای نهاد ناظربیشترمتناسب با بازارانحصاری و رهبری قیمت است. نظرشما دراین خصوص چیست؟ آیا بازاربیمه کشورما رقابتی است؟
pic۴
حجاریان: وقتی صحبت از رقابت میشود، برخی گمان میکنند رقابت یعنی پایین آوردن نرخ!
درحالی که به صراحت میتوان گفت:" بازار ما اصلا رقابتی نیست و اتفاقا یکی از مهمترین وظایف دولت رقابتی کردن بازار بیمه است."
درواقع نظارت صحیح بر بازار بیمه تضمین رقابت است.این درحالی است که سهم بالای بیمهایران و نرخگذاری دستوری دولت دو عاملی است که رقابت را دراین صنعت از بین برده است.
براساس سیاستهای کلی اصل ۴۴ سرمایهگذاریها باید به گونهای باشد که سهم دولت بیش از ۲۰ درصد نباشد، اما در عملاین قانون پیادهسازی نشده و رقابتی در بازار بیمه شکل نگرفته است.
با دخالت دولت نرخهای غیرواقعی ارائه میشود که نمونه بارز آن فعالیت شرکت آتیهسازان حافظ است که برای پروژههای بزرگی که از صنعت بیمه به ویژه از بخش خصوصی خارج شده و دولتی شده نرخهای غیرواقعی اعلام میکند که به سایر بخشهای بیمهای تحمیل میشود.
رقابت باعث رشد میشود، رقابت موجب نوآوری و ارائه محصولات جدید با کیفیت بالا به بازار میشود، در بازار رقابتی تولیدکننده میتواند محصولات باکیفیت خود را حتی با قیمت بالاتری به بازار عرضه کند و سود بیشتری به سهامداران بدهد. دولت باید از سودآوری همراه با رقابت حمایت کند. از رقابت در صنعت بیمه کشور باید تعریف دوبارهای شود.
مظلومی: بازار بیمه کشور ما رقابتی نیست. یک بازیگر به تنهایی ۵۰ درصد بازار را در اختیار خود دارد و اتفاقااین سهم در انحصار دولت است و۲۸ شرکت بیمه در مجموع ۵۰ درصد بازار را دارند که سهم هر یک به طور متوسط ۲ درصد است بنابراین توانی برای رقابت با بازیگر اصلی ندارند.
این در حالی است که کشور ما نسبت به کشورهای منطقه وضعیت خوبی از نظر فرهنگ بیمهای دارد؛ وقتی اخبار کشورهایی مانند عربستان سعودی، قطر، بحرین و کویت را رصد میکنم متوجه مشکلات فرهنگی آنها با بیمه میشوم که موجب شده بیمه دراین کشورها توسعه پیدا نکند اما در کشور ما ابهامات شرعی حل شده و ما امکان توسعه بیمه را داریم اما شرایط به گونهای رقم خورده که خود بیمهگران در بازار خودزنی میکنند و زحمت 80 ساله بیمه در کشور را در وضعیت بحران قرار داده اند. وضعیت کنونی برخی از شرکتها اصلا خوب نیست تعهداتی را در گذشته پذیرفتهاند که در آینده بایدایفا کنند و اکنون منابعی برای سرمایهگذاری ندارند.
عطایی: شرکت بیمهایران کمک خوبی برای دولت است و وظیفه دارد در بخشهای ریسکپذیر و ظرفیتهای بالقوه کشور که هزینه بالایی برای حضور بیمهگران دارد مشارکت کرده و گامهای نخست را برداد. بیمهایران معمولا به جای نقش واقعی تنها بیمهگر دولتی و توسعه بازار و فرهنگ بیمه خود را رقیب شرکتهای بیمه خصوصی میداند و برای سهم بیشتر از کمک فعلی فعالیت میکند کهاین نگاه هم باید تغییر کند. دو بخش بیمه دولتی و خصوصی در کشور نباید رقیب هم باشند بلکه هر یک باید با اطمینان خاطر در بازار فعال باشند.
لازمه بازارآزاد یا رقابتی عدم دخالت دولت و دراینجا بیمه مرکزی است. با توجه به عدم موفقیت بیمه مرکزی درنظارت اگربازاررقابتی شود بخش اعظم مشکلات حل میشود؟
ضمیری: به نظر میرسد در برخی مواضع مانند «بازار بیمه باید رقابتی باشد» همه با هم موافق هستیم. اما هم تجربه بازار ملی و هم تجربه بازار بینالمللی میگوید: بازار رقابتی بدون نظارت نمیشود. چرا؟
چون فعالیت بیمه، کیفی و بلندمدت است. نمیتوان اجازه هر کاری را به شرکتها داد وبااین گفته که "اگر نتوانست از بازار خارج میشود." خیالی آسوده داشت.
فعالیت بیمه خاص است، نظارت را میطلبد. حالا اگر رقابت و نظارت را کنار هم بگذاریم یک سوال پیش میآید که پاسخ به آن خیلی چیزها را روشن میکند.
* آیا دربازار بیمه کشور به موازارت رقابتی کردن، مقدمات نظارت متناسب با آن به وجود آمد؟
البته پاسخاین پرسش، پرسشهای دیگری را به همراه دارد، مانند آیا نظارت فقط سرمایهای است؟
آیا وقتی بخشخصوصی دعوت به همکاری شد، مقررات و آییننامهها متناسب با بخشخصوصی اصلاح و بازنگری شد؟
آیا نقش فعالیت بخشخصوصی را به شرکتهای دارای صلاحیت واگذار کردیم؟
آیا حذف تعرفهها بدون داشتن نظارت متناسب با بازار آزاد، کار درستی بود؟
آیا حذف یکباره تعرفهها بدون جایگزین درست بود؟ و در بازار بدون تعرفه نظارت باید چگونه باشد؟ پاسخ بهاین پرسشها کارسختی نیست، باید اول رقابت دربازاربدون تعرفه را تمرین میکردیم و سپس به تدریجاین نظام جایگزین نظام تعرفهها میشد. برای شرایط کنونی بازار بیمه کشور نباید نگاهها را محدود کرد بلکه با آسیبشناسی میتوان به نتایج بیشتر و بهتری دست یافت.
حجاریان: توجه به رقابت به معنای محدودیت نگاه نیست. به همین خاطر میخواهم دوباره به مساله رقابت بپردازم، اگر مساله رقابت در صنعت بیمه حل شود بسیاری از مسائل و مشکلات بیمه درایران حل میشود.
رقابت با آزادی در کسب و کار صورت میگیرد. آزادی در نرخ، آزادی در انتصاب، آزادی در عملیات. البتهاین آزادیها مشروط بر کنترل و نظارت مالی باید باشد که درنهایت منجر به رقابت شود.
کنترل و نظارت مالی حتی موجب اطمینان خاطر بیمه مرکزی از حفظ حقوق مردم در زمانایفای تعهدات بیمهگران میشود. نظارت مالی بر عملکرد شرکتهاایفای تعهدات بیمهگر در آینده را تضمین میکند. چگونه میتوان پذیرفت پس از چند سال نظارت بیمه مرکزی مشخص شود که یک شرکت بیمه توان پرداخت خسارات را ندارد و با کمبود منابع روبهروست؟
امروز میبینید یک شرکت صورتهای مالی خود را تجدید ارائه میکند و چند ده برابر سودی که سال گذشته نشان داده به زیان تبدیل میشود؛ در دنیا اگر عددها حدود ۱۰ درصد جابهجا شود بازرس قانونی و حسابرس باید پاسخگو باشند و دیگرجایی دردنیای تجارت ندارند، اما در صنعت بیمه کشورما تغییرات بالای ۱۰۰۰ درصد اتفاق میافتد و هیچ مشکلی پیش نمیآید و بیمه مرکزی هم خیلی خونسرد سالنامه منتشر میکند.
pic5
غلامی: بدیهی است بیمه مرکزی ج. ا. ایران نیز می بایست نوع نظارت خود بر شرکت های بیمه را برخلاف گذشته که برروی تعرفه ها (آن هم تعرفه ای که غالباً عمل نمی شد) متمرکز بود به سوی نظارت مالی سوق داده و تقویت نماید و سعی کند که با اجتناب از دخالت مستقیم یا غیر مستقیم در امور اجرایی شرکت ها به نظارت دقیق حرفه ای خویش بپردازد. نباید انتظار داشت که همة نظارت ها حتی بخشی که به روشنی مربوط به سهامداران شرکت های بیمه است توسط بیمه مرکزی ایران انجام پذیرد. سهامداران هم می بایست مسئولیت خودرا به عهده بگیرند و مراقبت های لازم را داشته باشند و هر نظارتی را از بیمه مرکزی ایران انتظار نداشته باشند!
اجازه می خواهم به این نکته نیز اشاره داشته باشم که ما اولین بازار بیمه ای نیستیم که خصوصی و بدون تعرفه می شویم! قبل از ما بازار های زیادی نظیر بازار ترکیه در همسایگی ما این تجربه را را داشته اند. در سال 1990 بازار بدون تعرفه شد و حتی درب ها به سوی سرمایه گذاری خارجیان در بازار بیمه گشوده شد. آن ها هم در دهه 90 وضعیت امروز مارا تجربه کردند، نشیب و فراز های زیادی را پشت سر گذاردند و البته هنوز هم نسبت به رقابت های بدون تدبیر گلایه دارند، اما چاره ای جز ادمه این راه نداشته و گرنه شرایط برای حضور بخش خصوصی و به ویژه بیمه گران بین المللی فراهم نمی شد.
در این تقریباً ۱۵ سال انجمن بیمه گران ترکیه تقویت شد و نقش مؤثرتری را به عهده گرفت. کم کم شرکت های بیشتری از بین بیش از ۵۰ شرکت بیمه موجود پذیرفته اند که می بایست به تصمیمات اتخاذ شده در انجمن بیمه گران احترام بگذارند و در عمل و اجرا از آن حمایت کنند. در نتیجه آن سردرگمی و سرگیجه سال اول آزادسازی تعرفه به تدریج بهتر شد و بازار رویکرد منطقی تر پیدا کرد. مانیز می باید از آن تجربه استفاده کنیم و نقش بیشتری را برای سندیکای بیمه گران قائل شویم و در عمل آن را به صورت جدی حمایت نماییم و به تصمیمات آن احترام بگذاریم. سندیکا می تواند حتی کمک زیادی به بیمه مرکزی ایران در امور نظارتی نماید. باید بپذیریم که در بازار می بایست هم رقابت و هم دیسیپلین وجود داشته باشد و راه و روش چگونگی و انجام را نیز بیاموزیم.
اما در یک بخش با وجود تعرفه موافقم. آن هم در خصوص خطرات فاجعه آمیز به ویژه زمین لرزه می باشد که ماهیت فاجعه آمیز در کشور و در بسیاری از مناطق دارد. بیمه مرکزی ایران نباید اجازه دهد که در خصوص خطرات فاجعه آمیز و طبیعی مخصوصاً زلزله شرکت ها با هم رقابت نمایند!
آیا نرخ شکنی دربازاربیمه علامت رقابت است؟
مظلومی: در زمان رقابت نوسان قیمتها طبیعی است و در همه دنیااین اتفاق میافتد. شرکتها برای رقابت و جذب مشتری قیمتها را کاهش میدهند. اصلاح soft market در زمانی به کار برده میشود که شرکت قیمت را کاهش میدهد تا جایی که ادامهاین روند منجر به زیاندهی میشود و ناگزیر است برای سال آینده قیمت را افزایش دهد که برای آن اصطلاح lart market بکار میبرند یعنی قیمت به اوج خود میرسد تا از زیان جلوگیری کند، بنابراین در بازار رقابتی نمودار قیمت همواره سینوسی است و شرکتی که در یک سال قیمت محصول را کاهش داده است در سال آینده مجبور به افزایش آن است تا از زیان جلوگیری کند. من بااین گفته که شرکتها درایران نرخشکنی میکنند موافق نیستم.
غلامی: وقتی بیمه مرکزی تعرفهها را حذف کرد و آزاد سازی اعلام شد دیگر به کاربردن عبارت نرخ شکنی معنا ندارد.
آسوده: آقای مظلومیاشاره کردند که بیمه یک صنعت وارداتی است. بله در دهه ۸۰ میلادی آلمان تعرفههای صنعت بیمه را حذف کرد، اما آیاایران در سال ۲۰۱۰ که تعرفهها را حذف کرد شرایطی مشابه دهه ۸۰ آلمان داشت؟ آیا زیرساختها برای رقابت بدون تعرفه فراهم شده بود؟ بله همانطور که آقای غلامیاشاره کردند در بازار بدون تعرفه به کار بردن واژه نرخشکنی اشتباه است، اما امروز مشکل اساسی صنعت بیمه نرخهای غیرفنی است که بازار را به هم زده است.
عطایی: همگی میدانیم بیمه چه نقش ارزندهای در توسعه اقتصاد دارد، چه نقش ارزندهای در رفاه و آرامش خانوادهها دارد و میتوان با جمعآوری بیمههای خرد و توسعه بیمههای عمر و زندگی چه تحولی در اقتصاد کشورایجاد کرد.
اما وقتی در محافل بیمهای حاضر میشویم از ۲ ساعت زمان یک ساعت و ۴۵ دقیقه را به بیمه شخص ثالث و درمان اختصاص میدهیم، مرتب در پی آن هستیم که با پرتفوی اجباری موجود چگونه همه اوامر دولت و مجلس را اجرا کنیم و هم در نهایت سودآور باشیم.
نتیجهاین عکسالعمل وضعیت فعلی صنعت بیمه است که نه خودمان از آن راضی هستیم و نه مسوولان و مردم از بیمه رضایت
دارند.
دلیلاین موضوع سهم قابل توجه بیمههای اتومبیل و درمان درپرتفوی صنعت بیمه است؟
عطایی:بهتر استاین سوال را از خود بپرسیم که آیا پرتفوی فعلی با سهم بالای اتومبیل و درمان برای صنعت بیمه کافی است؟ یا میتوان با برنامهریزی درست سهم بیمههای اختیاری را افزایش داد و ضمن خدمت به مردم نقش واقعی خود را در اقتصادایفا کنیم؟
pic۶
آسوده: توجه داشته باشید که بیمهگری ارتباط مستقیم با سطح توسعه اقتصادی دارد. چنانچه سطح توسعه اقتصادی پایین باشد همگان از بیمه استفاده میکنند و چنانچه اقتصاد توسعه یافت بیمه نقش موثرتریایفا میکند.
در شرایط که مردم از خرید بیمه استقبال نمیکنند دولت برای خرید آن عوارض و مالیات تعیین کره است درکشورهایی که در بیمه توسعه یافتهانداین کار را نمیکنند. شاید در زمانی که مردم بیمههای اختیاری را بخرند بشود مالیات گرفت اما امروز که مشتریان خریدار بیمههای اجباری هستند چگونه مالیات هم پرداخت کنند؟
وقتی نهاد قانونگذار در اصلاح قانون بیمه شخص ثالث تصویب میکند که از محلاین بیمهنامه خسارت مالی مقصر حادثه پرداخت شود یعنی به راحتی بازاربیمه بدنه اتومبیل را به هم میزند.
بیمه بدنه اتومبیل که سالها صنعت بیمه برای عرضه آن تلاش کرد و هزینههای زیادی صرف اطلاعرسانی و تبلیغات آن شد.
مظلومی: بخش عمدهاین موضوع برمیگردد به همان نگاه دولت به صنعت بیمه. دولت، مجلس و تصمیمگیرندگان به صنعت بیمه نگاه اجتماعی دارند، قرار نیست شرکتهای بیمه قیمت خدمات خود را براساس توان پرداخت مشتری تعیین کنند. نگاه پوپولیسم برای استفاده از خدمات بیمه جواب عکس میدهد، زیرا شرکتهای بیمه برای توانایفای تعهدات خود باید بیمهنامهای درست و جامعی را با حق بیمه مناسب صادرکنند تا در زمان پرداخت نیز خسارت کامل و به موقع بدهند واینگونه نگاههای اجتماعی که برای حمایت از افراد قیمتها غیرفنی و ارزان میشود به صلاح هیچکس نیست، روزی یکی از مسوولین میگفت: اجبار خرید بیمه شاخص ثالث را از دارندگان موتورسیکلت برداشتیم چون اکثر آنها توان پرداخت حق بیمه ۲۵۰ هزار تومانی را نداشتنداین قیمت برابر با موتورسیکلت است و پرداخت آن مقدور نیست. اما اشتباهاین مسوول عزیزاین بود که قیمت بیمهنامه مسوولیت را با قیمت وسیله مقایسه میکرد. در مقابل به او گفتم: کسی که امروز پرداخت ۲۵۰ هزار تومان را ندارد چگونه میخواهد دیه ۲۰۰ میلیون تومانی را پرداخت کند؟ نتیجهاین نگاه هزاران نفری هستند که برای نداشتن بیمهنامه و توان پرداخت دیه در زندان به سر میبرند. باز تاکید دارم نگاه پوپولیستی از بیمه برداشته شود.
شرکتهای بیمه مانند بانکها که سپرده را از مردم میگیرند، سود و تسهیلات میدهند، حق بیمهها را از مردم میگیریم و به شخص زیاندیده خسارت پرداخت میکنند دراین فرآیند گرفتن مالیات بر ارزش افزوده معنا ندارد. اخذ مالیات بر ارزش افزوده در خدمات بیمه ظلمیبود که به صنعت بیمه تحمیل شد و باید حذف شود. مردم در هیچ کجای دنیا برای خرید بیمه مالیات نمیدهند.
علی پور: آقای عطایی گفتند بیمهگران بخش عمده زمان خود را به بیمههای شخص ثالث و درمان اختصاص میدهند. خوب چارهای نیست تصمیماتی که دراین خصوص گرفته میشود تاثیربسزایی دربازاردارد. در زمان بازنگری قانون بیمه شخص ثالث که کمیسیون اقتصادی مجلس مشغول بود، در دقیقه آخر که پیشنویس آماده میشد یک نماینده گفت: خسارات مالی راننده مقصر هم پوشش داده شود واین تبدیل به یک ماده قانونی شد. در حالی که مگر میشود هم خسارت جانبی و هم خسارت مالی راننده مقصر حادثه را جبران کرد؟این دیگر بیمهگری نیست.
ادامه در صفحه ۱۴
ادامه از صفحه 13
عطایی: تا کی صنعت بیمه میخواهد به پرتفویی که به ارث رسیده اکتفا کند؟ در دنیا بیش از ۴۰۰ نوع خدمات بیمه داریم اما درایراناین خدمات حدود ۱۰۰ نوع است. تنوع در طراحی بیمهنامهها و تنوع در نحوه پرداخت خسارات از الزامات بازار امروز ماست. تا کی مشتریان ما باید درگیر چک باشند و برای بستری شدن در بیمارستان معطل گرفتن معرفینامه بمانند؟ شیوههای سنتی را میتوان با بهرهمندی از خدمات IT متحول کرد و خدمات نوین را به مشتری ارائه کرد تا بتدریج آن نگاه انتقادی تغییریابد.
حجاریان: مطلبی را که آقای عطایی به آن اشاره کردند مرا دربررسی موضوع رقابت مصممترکرد.
ایجاد بازار رقابتی وظیفه دولت است. اما دولتها در کشور ما تمایلی بهاین کار ندارند، چرا؟
چون انحصارگر اصلی خود دولت است و نمیخواهداین قدرت را از دست بدهد. اما اگر روزی دولت خواست رقابت را در بازار بیمه کشورایجاد کند باید سه تصمیم را بگیرد و اجرایی کند.
اولاینکه بیمهایران باید از رقابت با بخشخصوصی خارج شود. در بازار 30 شرکت هستند و با هم رقابت میکنند، دیگر نیازی نیست بیمهایران با سهم بالای خود وارد رقابت شود. در بازاری که انحصار و رهبری قیمت باشد جایی برای رقابت نیست به ویژه زمانی که بیمهایران دراین رقابت نرخ پایین تری هم تعیین میکند.این عملکرد بیمهایران موجب شد تا در یک سال 1500 میلیارد تومان زیان بدهد یعنی 6 برابر سرمایه خود. قانون تجارت میگوید اگر شرکتی 50 درصد سرمایه را زیان کرد باید برای انحلال مجمع فوقالعاده تشکیل دهد!
زمانی که بیمهایران نرخ غیرواقعی و غیرفنی میدهد در واقع دارد خصوصیسازی را شکست میدهد. در واقع اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴ در صنعت بیمه را زیرسوال میبرد. وزیر اقتصاد در ابتدای کار خوداین وعده را داد اما اجرا نشد، چرا؟ چون بدنه مقاومت میکند. تحول در شرکت بیمهایران سخت است با هزاران کارمند و نماینده به راحتی نمیتوان آن را از بازار رقابت خارج کرد. اما دولت وقتی دراین امر ناموفق است در کناربیمهایران شرکت آتیهسازان حافظ را تاسیس میکند و ۱۰۰۰ میلیارد تومان از پرتفوی بخش خصوصی را به آن واگذار میکند.
دومین کار ورود بیشتر مردم به صنعت بیمه است. اما دولت در مقابل سرمایه 250 میلیارد تومان را که 10 برابر سرمایه شرکتهای بیمه در آمریکاست تعیین میکند. چرا؟ چون نمیخواهد مردم وارداین صنعت شوند و میخواهد وضع مالکیت بیمهها به همین گونه بماند.
مالکین عمده بیمهها، بانکها، صندوقها و شرکتهای دولتی هستند و دولت نمیخواهداین امر تغییر کند بنابراین سرمایه اولیه تاسیس شرکت بیمه را ۲۵۰ میلیارد تومان تعیین میکند که تامین آن کار هر کسی نیست.
سومین موضوع برای رقابتی شدن بازاربیمهاین است که رقابت با آزادی کسب و کار صورت میگیرد. آزادی کسب و کار مشروط به کنترل و نظارت مالی. اگر چنین اتفاقی بیافتد دیگر شاهد شرکتهایی نخواهیم بود که توانایفای تعهدات خود را ندارند.
pic۷
ضمیری: فراموش نکنیم در بازار رقابتی اگر نظارت مالی و کفایت سرمایه جا خود را دارد، نظارت در کیفیت مدیریت هم باید باشد.
غلامی: به موجب مقررات هیچ شرکت بیمه ای نمی تواند بیشتر از 20درصد سرمایه و ذخایر خود (منهای ذخیره خسارات معوق) سهم نگهداری از ریسک های صادره را داشته باشد. بلکه مجبور هستند برای مازاد آن پوشش اتکایی خریداری کنند. این خود فیلتر کنترل کننده خوبی برای تشخیص مناسب بودن نرخ فنی ارائه شده است. زیرا چنانچه نرخ مناسب نباشد امکان اخذ پوشش از بیمه گران اتکایی نخواهد بود. بیمه مرکری ایران هم می تواند با شرکتی که به علت پایین بودن بیش از حد نرخ، نتوانسته است اتکایی اخذ کند برخورد نظارتی کند.
توجه داشته باشیم که تقریباً بین ۷۰ تا ۸۰ درصد از کل حق بیمه بازار مربوط به اتومبیل و بیمه درمان است که متاسفانه و عموماً زیانده هستند و شرکت های بیمه تقریباً رغبت کمتری برای رقابت در این دو رشته دارند. عموماً رقابت های شدید در دو رشته آتش سوزی و باربری است که نرخ های این دو رشته هم همانگونه که عرض کردم در سه سال گذشته کاهش های خودرا پیدا کرده است و در برخی از موارد هم بسیار ناشیانه و غیر حرفه ای.
سهم حق بیمه های آتش سوزی و باربری در بازار تقریباً 2 و 6 درصد است و در مجموع حق بیمه بازار که چیزی در حدود 8000 میلیارد تومان می باشد چندان تاثیر گذار برای برگشت به نظام تعرفه نمی باشد. در رشته آتش سوزی رقابت موجود شرکت ها که آزار دهنده شده است شاید پیرامون کمتر از یک هزار ریسک باشد که تقریباً همة آن ها هم نیاز به پوشش اتکایی مازاد بر سهم نگهداری دارند. بنابر این بیمه مرکزی می تواند و باید از طریق کنترل سهم نگهداری این شرکتها نظارت خودرا اعمال نماید و این یک ضرورت است.
برخی دیگر از رشته ها مانند بیمه های مهندسی، کشتی، هواپیما، نفت و انرژی و ... که به علت بالا بودن سقف تعهدات نیاز به اتکایی و به ویژه اتکایی بین المللی دارند هیچگاه در گذشته هم تعرفه مصوب نداشته اند بلکه شرکت های ذینفع با اخذ موافقت قبلی بیمه مرکزی و به پشتوانه نرخ و شرایط ارائه شده از سوی بیمه گران اتکایی اقدام به صدور بیمه نامه می کرده اند. بیمه مرکزی ایران می بایست اتفاقاً بیشترین نگرانی خودرا معطوف به این ریسک ها داشته باشد که بدون پوشش مناسب و کافی اتکایی باقی نمانند. درست است که این رشته ها چیزی در حدود ۱۲ تا ۱۵ درصد حق بیمه بازار را تشکیل می دهد ، اما نباید از نظر دور بداریم که در صورت وقوع یک خسارت بزرگ و فاجعه آمیز بدون پشتوانه کافی اتکایی، مصیبت بزرگی برای صنعت بیمه و مملکت فراهم خواهد آورد.
به هرحال فکر می کنم یک اشتباهی در گذشته صورت گرفته اما نباید این اشتباه را با اشتباه دیگری جبران کرد. اگر بیمه مرکزی ج. ا. ایران همان نظارت اتکایی خود و نیز نظارت توانگری مالی را به درستی و بدون اغماض و به صورت یکسان و بدون تبعیض انجام دهد می تواند بر سالم سازی وضعیت رقابتی موجود در بازار اثر مؤثر و هدایت گرانه ای بگذارد. توجه داشته باشیم که صنعت بیمة ماهیچ زمان خصوصی و بدون تعرفه نبوده و به همین علت با خلاَ نیروی انسانی فنی و با تجربه مواجه است، زیرا با بودن تعرفه نیازی به بررسی های فنی و مدیریت ریسک توسط خود شرکت ها نبوده و همواره و به سادگی برای ارائه نرخ از تعرفه ها استفاده می شده است. اما با حذف تعرفه می توان امیدوار بود که به تدریج نیروهای فنی شرکت ها کارآمد تر شده و با گذر زمان راه و رسم کار کردن در بازار رقابتی نیز فراگرفته شود.
حجاریان: موضوع کیفیت مدیریت را که آقای ضمیری مطرح کردند، کاملا درست است و نظارت بر شایستگی مدیران در دستور جلسه شورای عالی بیمه نیز قراردارد. به درستی مدیران ناشایست، کارشناسان ناشایست، نمایندگان ناشایست صنعت بیمه را به سمت نابودی میبرند.
صنعت بیمه باید مکانیزمیداشته باشد که با حذف ناشایستها، از شایستگیها در صنعت بیمه حمایت کند.
این حمایت چگونه باید باشد؟
حجاریان: از دخالت به جای کنترل باید به شدت جلوگیری شود، برخی فکر میکنند با دخالت در مدیریت میتوان ازشایستگیها حمایت کرد. برخی فکر میکنند دولت ارزیاب خوبی در مدیریت است و میتواند با تدوین آییننامه به نحوه مدیریتها امتیاز داده و آنها را تایید و یا رد صلاحیت نماید. اگر گمان میکنید بااین روش در سالهای آتی در صنعت بیمه شایسته سالاریایجاد میشود، خیراین تفکر اشتباه است.
باید نهاد ناظر مدیر یک شرکت بیمه را در مدیریت آزاد بگذارد.
اختیارات مدیررا نباید کاهش داد، او باید مختاربه نوآوری و ریسک کردن باشد و اگر مدیریت او منجر به زیان شد، نظارت باید به گونهای باشد که نهاد ناظر از حفظ حقوق مردم مطمئن باشد و بداند شرکت مربوطه آنقدر پشتوانه مالی دارد که بتواند زیان مدیریت را جبران نماید.
بااین شرایط آیا دولت میتواند بیمه را بخش خصوصی بسپارد؟
علی پور: به نظرم قبل ازهرچیزبرای ترسیم نقشه راه آینده تا رسیدن به نقطه مطلوب درصنعت بیمه باید بحث آموزش در صنعت بیمه را با دقت بیشتری انجام داد و با استفاده از منابع خوب دانش روز بیمهگری را به کشورمنتقل کرد.
عطایی: دولت به بحث خصوصیسازی در صنعت بیمه باید نگاه ویژهای داشته باشد و ساختار اقتصادی در کشور را تغییر دهد و تغییرات زیربنایی متناسب با نقش بیمه در کشور باشد.
اما امروز بدون توجه بهاینکه بیمهها بنگاههای اقتصادی هستند و بدون ابزارهای مناسب نظارتی قوانین و مقررات وضع و برای اجرا ابلاغ میشود. مسوولان تاکنون برای توسعه بیمههای زندگی اقدامینکردهاند. در دنیا مردم کمتر سپردههای بانکی دارند و بیشتر تحت پوشش بیمههای عمر و سرمایهگذاری هستند و ازاین منابع شرکتهای بیمه با داشتن بنیه مالی اقدام به تاسیس بانک میکنند. در کشور ما دولت میتواند صندوقهای بازنشستگی را در صنعت بیمه بازرگانی تعریف کند.
مظلومی: ضریب نفوذ بیمه در کشور ما به دلیل وجود سازمانهای اجتماعی پایین است. در کشورهای توسعهیافته سازمان بیمههای اجتماعی فقط بیمههای پایه به ویژه در درمان را انجام میدهند و سهم بازنشستگی به بیمههای بازرگانی تخصصی و یا عمومیواگذار میشوند.
به عنوان یکی از اعضای انجمن مدیران صنایع کشور به خوبی میدانم بسیار از بیمهگذاران بزرگاین سازمانها خواستار خرید بیمههای درمان و زندگی از بیمههای بازرگانی هستند و از دولت میخواهند زمینه همکاری با بیمههای بازرگانی دراین حوزه را فراهم نماید.
جداشدن بحث درمان پایه از بازنشستگی موجب میشود کارفرمایان به هر شرکت بیمه که خدمات بهتری ارائه میدهد مراجعه و بهترین پوشش را بگیرند.
توقع فعالان بازاربیمه ازحاکمیت چیست؟
غلامی: یکی ازچالشهای مهم صنعت بیمه، عدم ثبات مدیریتی در نهاد ناظر است.
طی چند سال گذشته بیمه مرکزی چهار رییس کل داشته است که همگی براساس سلایق شخصی خود سیاستها را اولویتبندی کرده اند. به عنوان مثال رییس کل سابق به دنبال افزایش ضریب نفوذ بیمه بود و تمام سیاستها را براین اساس زمانبندی میکرد. رییس کل امروز تمام هم و غم خود را بر روی نظارت گذاشته و در هیچ یک از سیاستهای امروز بیمه مرکزی حرفی از توسعه نیست. در حالی که طبق سند چشمانداز ۲۰ سالهایران در منطقه منا باید رتبه اول را داشته باشد. شما در کدامیک از تصمیمگیریهای اخیر بیمه مرکزی رد توسعه یافتگی را میبیند؟ درحالی که اگر بیمه مرکزی به موقع سختگیری میکرد و براساس سلایق خود تصمیم نمیگرفت، امروز یک شرکت بیمه بهاینجا نمیرسید و قربانی نمیشد.
ضمیری: اقای غلامیبه درستی به ثبات مدیریت اشاره کردند. صنعت بیمه به ثبات مدیریتی نیاز دارد و باید از تغییر مدیران نظارتی با سلایق مختلف پیشگیری کرد. آنچه مسلم است مقررات نظارتی در صنعت بیمه نیاز به بازتعریف دارد، بیمه مرکزی در سالهای اخیر بهاین موضوع توجه داشته اما روند اصلاحات باید سرعت بیشتری بگیرد.
مظلومی: آنچه برایاینکه شرکتهای بیمه بتوانند نرخ حق بیمهها را بالا برده یا حداقل با قیمت واقعی عرضه کنندف اهمیت دارد. داشتن رتبه اعتباراست. اگر شرکتها رتبهبندی شوند، مشتری برای انتخاب بیمهگر راحتتر تصمیم میگیرد و میداند اگر نرخاین شرکت پایین است بخاطر رتبه اوست و اگر آن شرکت قیمت بالاتری دارد بخاطر ویژگیها و رتبه بالای اوست. البته تحریمها باعث شده که شرکتهای رتبهبندی اعتبار مطرح دنیا با ما کار نکنند و متاسفانه شرکتهای بیمه در کشوراین امتیاز را برای رقابت ندارند. البته میتوان از شرکتهای رتبهبندی اعتبار در منطقه بهره برد که اگر چنین اتفاقی بیافتد بدون تردید مسیر قبولی اتکایی برای بازارایران را فراهم میکند. چرا که در دنیا داشتن رتبه اعتبار نقش حیاتی در قبولی اتکاییایفا میکند.در سالهای دور بیمه مرکزی و بیمهایران از بازار خارج قبولی اتکایی داشتند و کشورمان هر چند اندک صادرات بیمه داشت که متاسفانهاین امکان در حال حاضر میسر نیست.
عطایی: فرهنگسازی بیمه امری هزینهبر است و بخش خصوصی نه وظیفه فرهنگسازی دارد و نه توان هزینهکردن. اما دولت هم برای فرهنگسازی در توسعه بیمه برنامهای ندارد. بیمه مرکزی نقش مهمیدر فرهنگسازی بیمه دارد و شرکتهای بیمه نیز باید با استفاده ازاین موقعیت بهترین خدمات و کالا را به بازار عرضه کنند.
ازآنجا که توسعه بیمههای زندگی راهکار اصلی صنعت بیمه برای حرکت به سوی نقطه مطلوب است، بیمه مرکزی باید دست شرکتهای بیمه را در سرمایهگذاریها باز بگذارداین اجازه را به بنگاههای اقتصادی بدهد که در مواردی وارد سایر بازارها شده و سود بیشتری کسب کنند و یا در زمان نوسان شدید بازار سرمایه توان سرمایهگذاری در بخش دیگری را داشته باشند.
آسوده: هر یک از نهادها باید در جایگاه خود باشند و تصمیمگیریها باید متناسب با متفاهیم و اصول بینالمللی باشد،این خواسته کلی فعالان بازاربیمه ازحاکمیت است.
ما از نمایندگان مجلس توقع نداریم تمام موارد بیمهای را بدانند اما از رییس کل بیمه مرکزی توقع داریم کلیات بیمه را بداند واین فرصت را داشته باشد که در زمان اصلاح قوانین بیمهای در کنار مجلس باشد. قوانین هر چه به سطوح پایینتر میآیند پویاتر میشوند، در واقع شما در صنعت بیمه میتوانید یک دستورالعمل اجرایی را یک روزه حتی تدوین و یا تغییر دهید اما اگراین دستورالعمل در فرآیند قانون و مقررات باشد دیگر تغییر آن بهاین سادگیها نیست و پروسه طولانی خواهد داشت.
درسالهای گذشته بیمه مرکزی ثبات مدیریت نداشت و نتوانست در بسیاری مواقع مفید باشد. رییس کلی که امروز آمده و فردا در مجلس حاضر میشود چه میداند صنعت بیمه طی سالهای گذشته چه عملکردی داشته است. در سال ۱۳۶۰ زمانی که دیه ۳۰۰ هزار تومان بود خود صنعت بیمه برای پوشش دیه پیشقدم شد و در آن سال قوهقضاییه مقاومت میکرد و میگفت: مگر میشود دیه را بیمه کرد؟ اگر صنعت بیمه نبود و بیمه دیات اجرایی نمیشد امروز تمام کشور باید تبدیل میشد به زندانهایی که رانندگان مقصر حوادث رانندگی را در خود حبس کند. خدمات بیمه فراموش میشود و بیمهگران همواره متهم هستند. صنعت بیمه باید ساختاری داشته باشد که همه عوامل آن همسو با اهداف توسعهای پیش روند و اگر کسی خلاف جهت حرکت کرد از چرخه حذف شود.
مظلومی: موضوع دیگری که نهاد قانونگذار میتواند نقش بسزایی در اجرایی شدن آنایفا کند، بحث اجباری کردن برخی از خدمات بیمهای است.
در سالهای گذشته دیدیم تبلیغات برای بستن کمربندایمنی فایده نداشت و فرهنگاین امر در جامعه پذیرفته نشد تااینکه پلیس ناگزیر به تعیین جریمه برای نبستن کمربندایمنی راننده شد، بالاخرهاین اجبار فرهنگ بستن کمربندایمنی را نهادینه کرد. در بیمهگری نیز قانون بیمه شخص ثالث دارندگان وسایط نقلیه موتوری را مجبور به خریداین بیمهنامه کرده است و داشتن آن اجباری و الزامیاست. صنعت بیمه نیازمند قوانینی ازاین دست هست واین موضوع میتواند با نگاه حفظ حقوق مردم همسوباشد.
آقای آسوده به ساختاری اشاره کردند که همه عوامل آن همسو با اهداف توسعهای پیش روند. آیا سندیکای بیمهگران میتواند دراین مورد نقش آفرینی کند؟
حجاریان: چرا سندیکا باید فعال باشد؟ سندیکا در بازار رقابت میتواند کارآیی داشته باشد ماهیت سندیکااین است که بازیگران یک بازار دور هم جمع میشوند و اصول رقابت را تنظیم میکنند.
به موازات آن هم انجمنها شکل میگیرند و در راستای سازماندهی بنگاهها در فضای رقابتی فعال میشوند اما درایران بازار رقابتی نداریم وقتی ۵۰ درصد بازار دست یک شرکت است چگونه میتوان انتظار داشت یک نهاد دموکراسی راهاندازی شود و موفق هم باشد؟
آسوده: برخلاف اقای حجاریان من فکرمیکنم دربازارکنونی سندیکا میتواند نقش بسزایی داشته باشد.
سندیکا یک نوع خاص از انجمن است که در آن اعضای صنف کنار هم به بررسی خواستههای مشترک خود بدون نگاه به رقابت میپردازند. در واقع یک صنعتی مثل بیمه باید دارای یک صدای واحد باشد واین صدای واحد متاثر از هماهنگی تمام اعضای سندیکا باشد میتواند تاثیرگذار باشد.
تجربه ۳۰ سال فعالیت در بیمه مرکزی و بازار بیمهاین را به من ثابت کرده است که هرگاه در مورد مسائل بیمه در خارج از صنعت بیمه تصمیمگیری شد، نتیجه بدی داشت. سندیکا باید بتواند مسائل عمومیصنعت را یک دست به گوش نهادهای ناظر برسانداینکه هر یک از مدیران در دیدارهای کوتاهمدت خود با رییس شورای عالی بیمه مواردی را تشریح میکنند و خواسته خود را عنوان میکنند کار درستی نیست بلکه بیمه مرکزی هم نمیتواند در مورد دهها خواسته وایده تصمیمگیری درستی داشته باشد.
به عنوان مثال چرا مجلس باید موضوعی را تصویب کند که اصول بیمهگری را زیرسوال میبرد؟ و چرا سندیکا قدرت نقد و پیگیریاین امر را ندارد. اگر صنعت بیمه بخواهد نظرات خود را به گوش مجلس برساند 30 مدیر صنعت باید به مجلس مراجعه کنند؟ یا سندیکا به عنوان یک صدای واحد مسائل را مطرح کند؟
سندیکای فعلی بیمهگرانایران کارهایی را انجام میدهد که در حوزه وظایفش نیست و در جایی که باید وارد عمل شود، برنامهای ندارد. به نظر من سندیکا فقط محلی برای هماهنگی در بازار رقابت نیست بلکه مکانی است تا به دور از رقابت، رفاقتی مشکلات کل صنعت را بررسی و راهکارهای مناسب برای حل آن ارائه کرد.
برای رسیدن به نقطه مطلوب صنعت بیمه چه راهکاری دارید؟
عطایی: رسیدن به نقطه مطلوب یعنی بزرگ شدن و باید شرایط لازم را برای بزرگ شدن داشت. توجه به مدیریت ریسک از مواردی است که باید صنعت بیمه به آن توجه کند. نباید هر بیمهنامهای را به هر قیمتی صادر کرد و برای شرکت تعهدایجاد کرد.
همچنین ریسکپذیری شرکتهای بیمه باید افزایش یابد، بیمهها تمام خطرات و ریسکهای جامعه را میپذیرند اما ختیار سرمایهگذاری در حوزههای با ریسک بالا را ندارند.
اعتمادسازی در صنعت بیمه مورد دیگری است که از اهمیت زیادی برخوردار است و متاسفانه دراین حوزه ضعف داریم. هرکجا مینشینیم و از مزایای بیمه صحبت میکنیم، مشتریان، بیمهگذاران به صراحت میگویند: بیمهگران در زمان عقد قرارداد خیلی خوب صحبت میکنند اما در زمان پرداخت خسارت عملکرد قابل قبولی ندارند. چرا باید بهاینگونه باشد؟ چرا ما متهم به قصوردر زمانایفای تعهدات هستیم؟ سندیکا دراین موارد مانند حفظ اعتماد عمومیبه بیمهگران میتواند نقش فعالی داشته باشد.
آموزش شبکه فروش از مواردی است که باید به آن پرداخت نماینده نباید صرفا بیمهنامه را صادر و کارمزد بگیرد باید بتواند مشاور بیمهگذار باشد و او را به اخذ بهترین بیمهنامه با شرایط متناسب با حرفه و خصوصیات او تشویق و هدایت کند. جای کارهای پژوهشی نیز در صنعت بیمه خالی است.
علی پور: برای رسیدن به نقطه مطلوب باید ابتدا آن را تعریف کرد و به تناقضات دست یافت. بدون شک وضعیت موجود برای برخی مطلوب بوده که آن راایجاد کردهاند، بنابراین برای تعریف درست از وضعیت مطلوب باید استاندارد داشت و تنها نمیتوان به اظهارنظرها اکتفا کرد. بلکه باید با داشتن یک الگوی کلی وضعیت موجود را آسیبشناسی کرد و با احصای نقاط ضعف و بررسی نقاط قوت نقشه راهی برای رسیدن به نقطه مطلوب ترسیم کرد.
ضمیری: چرا امروز وضعیت بازار بیمه بهاینجا رسیده است و چگونه میتواند به نقطه مطلوب برسد؟
کسانی که در گروه مدیریتی بحث میکنند متفقالقول هستند وضعیت زمانی از موجود به مطلوب انتقال مییابد که با نگاه به گذشته و پیدا کردن مشکلات، نگاه به وضعیت موجود و پیدا کردن امکانات برای آینده برنامه درستی نوشت تا در نهایت صنعت جایگاه خود را پیدا کند.
نکته دیگراینکه در شرکتهای بیمه اصول حاکمیت شرکتی باید با جدیت اجرا شود و هیات مدیره شرکتهای بیمه بدانند تنها حافظ منافع سهامداران نیستند بلکه باید بین سهامدار، کارکنان و بیمهگذاران رفتار متعادل داشته و هیچگاه منافع یک گروه را فدای گروه دیگر نکنند. امروز متاسفانه در برخی از شرکتهااین امر دیده میشود.
صنعت بیمه دردنیا تخصصی شده و عملیات اتکایی، عمومیو عمر از هم تفکیک شده اند ؛ اگر در بازار ما همایجاب میکند بایداین اتفاق بیافتد، دیگر زمان آن رسیده در ساختار صنعت بیمه کشور ما نیز تجدیدنظر شود.
pic۸
دنیای اقتصاد- لیلا اکبرپور: روزنامه دنیای اقتصاد میزگردی را با موضوع « راهکارهای حرکت صنعت بیمه ازوضعیت موجود به نقطه مطلوب» برگزارکرد. شرکت کنندگان این میزگرد غلامعلی غلامی ، علی پوریزدی، معصوم ضمیری،عبدالرسول عطایی،مسعود حجاریان،یونس مظلومی و سید محمد آسوده بودند.این میزگرد با محوریت بررسی چالش های کنونی و پیش روی صنعت بیمه و راهکارهایی برای رویارویی آنها برگزارشد. ازجمله مسائلی که دراین نشست مورد توجه قرارگرفت آثارتصمیمات غیرتخصصی درسایرنهادها برای این صنعت بود. یونس مظلومی با بیان اینکه صنعت بیمه یک صنعت وارداتی است و جزو اختراعات ما نیست ، گفت: « باید به متغیرها و سازههای صنعتی که وارد کردهایم توجه کرده و بدانیم در کشورهایی که از نظر بیمه توسعه یافته تلقی میشوند برخورد با مقوله بیمه چیست و چگونه رفتار می شود.»
موضوع مهم دیگراین نشست بحث رقابت بود، مسعود حجاریان با بیان اینکه برخی گمان میکنند رقابت یعنی پایین آوردن نرخ، عوامل مانع شکل گیری بازاررقابتی را به دو دسته تقسیم کرد. اوگفت: سهم بالای بیمه ایران و نرخگذاری دستوری دولت باعث شده بازار بیمه رقابتی نداشته باشیم.معصوم ضمیری نیزموافقت خود را با بازاررقابتی اعلام کرد اما برای آن شرطی گذاشت: « بازار رقابتی بدون نظارت نمیشود.» چرا؟ چون فعالیت بیمه، کیفی و بلندمدت است. نمیتوان اجازه هر کاری را به شرکتها داد و با این فکرکه اگر موفق نشد از بازار خارج میشود، خیالی آسوده داشت.
چالش دیگرصنعت بیمه متاثربودن ازسایربخش های اقتصادی است. سید محمد آسوده دراین خصوص گفت: «متناسب بودن سیاستها با وضعیت صنعت بیمه در ساختار اقتصادی مهم است. اقتصاد ما دولت محور است، نفت محور است، بانک محور است و ساختار هر یک از این محورها روی صنعت بیمه تاثیرگذاراست.»کارشناسان ارشد بیمه حاضردراین جلسه، یک جهت گیری لازم درسیاست گذاری های کشور را تغییر نگاه دولت و مجلس به صنعت بیمه عنوان کردند.
ارسال نظر