فرسودگی طرح نوسازی  بافت فرسوده شهری مشهد
دکتر سیدحسین ثنایی نژاد*
شاید یکی از بهترین تصمیماتی که در مجموعه شهرداری مشهد گرفته شده نوسازی بافت فرسوده شهری بوده است. تصمیمی که سال‌هاست به طرحی جامع تبدیل شده و در قالب این طرح پروژه‌های بسیاری اجرا شده‌اند. البته پیشرفت این طرح به قدری بوده که امروز چه در خیابان‌های این دومین کلان‌شهر ایران قدم بزنی و چه از فرازی بلند به آن بنگری روییدن برج‌های بلند و کوتاه را به جای خانه‌های آجری ساده خواهی دید و بلوارها و خیابان‌های عریضی که کوچه پس کوچه‌های کاهگلی شهر قدیم را بلعیده‌اند.
اما آیا این چشم‌انداز به معنی تحقق طرح نوسازی بافت فرسوده شهری محسوب می‌شود؟ آیا اصولا این طرح از ابتدا درست طراحی شده است؟ آیا روند پیشرفت آن منطقی بوده است؟ و چندین اما و اگر دیگر که در این نوشتار به آن می‌پردازیم.
۱۰ سال قبل به دبی سفری داشتم. دوستی قدیمی که ساکن آنجا بود لطف کرد و ادامه از همین صفحه...
مرا به گشت‌وگذاری استثنایی برد. در جریان آن گشت‌وگذار مناطقی از دبی را که در دست طراحی، آماده‌سازی و ساخت بودند، بازدید کردم. بیابانی را نشانم داد که کارگاهی ساختمانی در آن در حال برپا شدن بود. تابلویی هم در ورودی کارگاه بود که ماکت پروژه را نشان می‌داد. بر روی آن تابلو نوشته شده بود: «ونیز صحرا»!
در آن لحظه فقط صحرا در چشم‌اندازمان بود، اما چهار سال بعد که دوباره به دوبی سفر کردم، در یکی از رستوران‌های ونیز صحرا شام خوردم، جایی‌که برج خلیفه و مجموعه برج‌ها و پاساژهای بسیاری در اطراف آن در همین چهار سال بنا شده بودند و هر پانزده دقیقه موزیک و رقص فواره‌ها در میانه آب‌های آن ونیز، با شکوهی تمام اجرا می‌شد. این همه فقط در فاصله چهار سال به انجام رسیده بود!
به گمان من مهمترین نقص پروژه‌های شهری در ایرانو از جمله همین طرح نوسازی بافت فرسوده مشهد، کندی اجرای آن است. کندی در اجرای چنین پروژه‌هایی فارغ از به هم ریختن محاسبات اقتصادی و مشکلات سازه‌ای، هم مجریان و پیمانکاران را خسته می‌کند و هم مشتریان و بهره‌برداران را کسل و دلسرد. تا آنجا که هم باعث بی‌اعتمادی سرمایه‌گذاران می‌شود و هم موجب نگرانی‌هایی در مالکان و بهره‌بردارانی که به امید نوسازی همه زندگی خود را درگیر این پروژه‌ها کرده‌اند. چنین آفتی باعث می‌شود اقدام برای تملک و تخریب و نوسازی در بافت‌های فرسوده‌ای که هنوز به آن‌ها پرداخته نشده است با مشکلات اجتماعی و حقوقی بیشتری مواجه شود.
مشکل اما فقط کندی اجرای طرح نیست. با نگاهی گذرا به مناطقی که این طرح در آنجا اجرا شده است مشکلات اساسی‌تری هم نمایان می‌شود. مهمترین منطقه‌ای که طرح نوسازی بافت فرسوده در آنجا اجرا شده، اطراف حرم مطهر است. خیابان‌های در حال احداث و برج‌ها و پارک‌ها و پاساژها در جای جای این منطقه رخ نموده‌اند. یک روز که از کوچه‌ای در پایین خیابان می‌گذشتم ناگهان چشمم به عمارتی زیبا و قدیمی افتاد که نیمی از آن را بلواری در حال ساخت بلعیده بود.
آن عمارت نیمه‌خرابه به قدری زیبا بود که مدتی به تماشایش نشستم و عکس‌هایی هم از آن گرفتم! چنین شده است که امروز به سختی می‌توان اثری از آن میراث فرهنگی که تا همین بیست سال قبل همچنان قبراق و سرزنده می‌درخشیدند در آن منطقه یافت.

به گمان من این بزرگترین نقص در طراحی پروژه نوسازی بافت فرسوده بوده است. با پیشرفت عظیمی که در سازه‌های ساختمانی به وجود آمده، نوسازی با حفظ چنین آثار گرانقدری کاملا ممکن بود و همچنان هست.

ساختار معیوب دیوانسالاری
اکنون خیلی دیر است اما ای کاش چند بازارچه و تیمچه و عمارت باقی بمانند و در اجرای طرح‌های نوسازی موجود به‌گونه‌ای تجدید نظر شود که تخریب آن‌ها اتفاق نیفتد.
اینکه چگونه می‌توان چنین پروژه عظیمی را سرعت بخشید و در عین حال مبتنی بر اصول اجتماعی، فرهنگی و تاریخی پیش رفت سوالی است که جواب خطی ساده‌ای ندارد. اما ابتدا به مشکلات اصلی بر سر راه چنین طرحی می‌پردازیم:
اول از همه تردیدی نیست که ساختار معیوب دیوانسالاری مانعی بزرگ در این راه است.
دوم اینکه تغییر مکرر مدیریت شهری و پایبند نبودن مدیران جدید به طرح و اجزای آن و یا تعلل در مواردی که به مذاقشان نمی‌سازد، می‌تواند عامل دیگری در اجرای سریع این طرح باشد.
مشکل سوم نبود سامانه یکپارچه تصمیم‌گیری و پشتیبانی DSS است. چنین سامانه‌ای باید مبتنی بر فن‌آوری اطلاعات مکانی GIS و بهره‌گیری کامل از سیستم یکپارچه مدیریت اطلاعات (MIS-GIS) ایجاد و همواره به هنگام شده باشد.
چهارمین مشکل وجود نقص در فرآیند جذب سرمایه و نیز هدایت صحیح سرمایه‌های جذب شده بر اساس یک اولویت‌بندی زمانی و مکانی است.
پنجمین گره کار، مشکلات حقوقی و اجتماعی و نامشخص بودن تکلیف طرح با مالکین املاک محدوده طرح است. شاید مهمترین معضل در کندی اجرای این طرح را بتوان همین مقاومت‌های اجتماعی برای تملک واحدهای فرسوده دانست.

اما راه‌حل این مشکلات چیست؟
سرنخ هر مشکل اجرایی را در این ملک و دیار که بگیرید به پیچیدگی‌های دیوان‌سالاری و اداری می‌رسید.
و حل این مشکل عزمی بزرگ می‌طلبد در تمام سطوح تصمیم‌گیری و قانون‌گذاری، چه در مقیاس ملی و چه در سطح منطقه‌ای و محلی. بنابراین بر همه دست‌اندرکاران است با بازنگری اساسی در نظام دیوانسالاری موجود،کاری کنند کارستان تا کشور را از شر این اختاپوس هزار پا برهانند.
برای اینکه تغییر مدیریت‌های سریع که حداکثر در بازه چهارساله رخ می‌دهد تاثیری بر روی پروژه‌های بلندمدت چندین ساله، مانند همین طرح نوسازی بافت فرسوده، نداشته باشد باید تدبیری اندیشیده شود تا امکان اعمال سلیقه بر چنین پروژه‌هایی از بین برود و تغییر و اصلاح هر قسمت از آن به سادگی با تصمیم یک مدیر جدید امکان‌پذیر نباشد.
ایجاد و یا تکمیل سیستم اطلاعاتی MIS-GIS در مجموعه کل شهرداری و به هنگام‌سازی متناسب و مورد نیاز در آن، بر اساس استانداردهای روز جهانی، می‌تواند کمک شایسته‌ای برای ایجاد یک سیستم پشتیبانی تصمیم DSS باشد که خود کمک موثری برای حل مشکلات دیگری خواهد بود که در اینجا بر شمرده شد. برای ایجاد یا توسعه چنین سیستمی نیز، عزم مدیریتی و سازمانی راسخی نیاز است و هم به کارگیری متخصصان زبده و ایجاد زیرساختارهای نوین مورد نیاز.
جذب سرمایه برای هر پروژه‌ای سوخت موتور محرک آن است. قدرتمندترین و بهترین ماشین‌ها بدون سوخت بی‌حرکت می‌مانند. به گمان من جذب سرمایه برای چنین پروژه‌هایی سهل و ممتنع است. در عین اینکه اگر مکانیسم اطمینان‌بخشی برای طراحی و اجرای طرح وجود داشته باشد، چنین طرح‌هایی پتانسیل این را دارند که سرمایه‌های ریز و درشت را از داخل و خارج جذب کنند، نظیر آنچه در ساخت‌وسازهای دبی و اخیرا برخی کشورهای آسیای میانه اتفاق افتاده است، با این حال وجود نقص در اجزای پروژه باعث رمیدن همین سرمایه‌ها می‌شود.
راه حل پنجمین مشکل اما باز مثل مشکل اول گاو نر می‌خواهد و مرد کهن. باید با انجام یک مطالعه جامع بر روی مشکلات حقوقی و اجتماعی که تا کنون بر سر اجرای این طرح بوده تمامی مسائل ریز و درشت آن بررسی و فهرست شوند. سپس برای حل هر کدام از آن‌ها اقدامات حقوقی، فرهنگی و تبلیغاتی لازم پیش‌بینی شده و این راه‌حل‌ها از طریق کانال‌های مربوطه پیگیری شوند.
به هر حال آنچه مسلم است انجام چنین طرحی اجتناب‌ناپذیر بوده و یک ضرورت ملی به حساب می‌آید، نه حتی خاص مشهد. زیرا مشهد قلب توریست مذهبی و در آینده نزدیک، توریست عمومی بین‌المللی است و باید نگاه خاص و ویژه ارکان اقتصادی و فرهنگی نظام را به خود داشته باشد. پر واضح است که با اجرای این طرح این کلان‌شهر بتواند به سرعت، قابلیت کافی را برای بهره برداری از چنین فرصت استثنائی و عظیم کسب کند.
*عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد