سوریه بحران هزاره سوم
بحران سوریه یکی از بحرانهای انسانی قرن اخیر در مرزهای اروپا است که کشورهای اتحادیه اروپا آنگونه که باید با این بحران مسوولانه برخورد نکردهاند. آوارگی نزدیک به ۹ میلیون سوری و مرگ روزانه صدها نفر از این آوارگان بر اثر بیماری، سوءتغذیه یا جان سپردن در راه رساندن خود به سواحل اروپا از طریق راه دریایی یا زمینی منجر به فاجعهای انسانی شده است. در حال حاضر نزدیک به ۶ میلیون نفر در داخل خاک سوریه آوارهاند و بیش از ۳ میلیون نفر هم در بیرون از خاک سوریه که هر دو گروه به شدت نیاز به کمکهای بشردوستانه و سرپناهی امن دارند.
بحران سوریه یکی از بحرانهای انسانی قرن اخیر در مرزهای اروپا است که کشورهای اتحادیه اروپا آنگونه که باید با این بحران مسوولانه برخورد نکردهاند. آوارگی نزدیک به 9 میلیون سوری و مرگ روزانه صدها نفر از این آوارگان بر اثر بیماری، سوءتغذیه یا جان سپردن در راه رساندن خود به سواحل اروپا از طریق راه دریایی یا زمینی منجر به فاجعهای انسانی شده است. در حال حاضر نزدیک به 6 میلیون نفر در داخل خاک سوریه آوارهاند و بیش از 3 میلیون نفر هم در بیرون از خاک سوریه که هر دو گروه به شدت نیاز به کمکهای بشردوستانه و سرپناهی امن دارند. در ضمن این را هم باید در نظر گرفت که نزدیک به نیمی از این آوارگان را کودکان تشکیل میدهند که این قضیه عمق فاجعه را بیشتر نشان میدهد. اکنون بیش از یک میلیون کودک سوری در کشورهای همسایه سوریه و در اردوگاههایی با وضعیت اسفناک از تحصیل و آموزش محروم هستند، البته باید در نظر داشت که تعداد زیادی از این کودکان از امکانات اولیه بهداشت و تغذیه محروماند. آنچه تا به حال کشورهای اروپایی در قبال آوارگان انجام دادهاند نشاندهنده آن است که اتحادیه اروپا آنگونه که باید به قوانین بینالمللی حقوق بشر در خصوص
حمایت از پناهندگان عمل نکرده است. این در حالی است که کشورهایی مانند فرانسه و انگلستان طی چند سال گذشته نیروهای نظامی خود را عازم شمال آفریقا کردند، یا به اشکال مختلف از کمک مالی به ارتش آزادیخواه گرفته تا کمک تسلیحاتی به مخالفان دولت سوریه در امور داخلی سوریه دخالت کردهاند، آن زمان این کشورها هدف خود را از اعزام نیرو به مثلا لیبی حمایت از مردم اعلام کردند، یا هدف خود از کمک به مخالفان دولت بشار اسد کمک به آزادی و بشردوستی خود اعلام میکردند اما اکنون این کشورها با سیل پناهندگان لیبیایی، سوری، سودانی و افغانی چه میکنند؟
سازمان ملل اعلام کرده که سوریه در بدترین و ضعیت انسانی در طول تاریخ سازمان ملل به سر میبرد. آوارگان سوری در مرز اردن و ترکیه از ابتداییترین نیازها یعنی آب، غذا، بهداشت و سرپناه بیبهرهاند. نزدیک یه یک میلیون سوری که در خاک سوریه آوارهاند در گرسنگی به سر میبرند، تجاوز جنسی چه در خاک سوریه و چه در بیرون از مرزهای سوریه بیداد میکند. بحران سوریه تا جایی پیش رفته که یکسال پیش گروهی از روحانیون مسلمان سوریه طی فتوایی به مردم حومه دمشق اجازه دادند تا برای جلوگیری از مرگ بهدلیل گرسنگی، گوشت سگ و گربه و الاغ بخورند. این رقتانگیزترین بلایی است که ممکن بر سر انسان بیاید. در سایتهای اینترنتی عکسهایی از کودکان سوری پخش شده که وضعیت فیزیکی آنان را در بدترین شرایط ممکن نشان میدهد. شاید اگر رنگ پوست این کودکان روشن نبود آنان را میشد به جای کودکان قحطی زده و گرسنه آفریقای سیاه اشتباه گرفت. تا سه سال پیش سوریه یکی از کشورهای توریستی و تاریخی جهان به شمار میآمد اما اکنون از آن قدمت تاریخی و آن حجم عظیم بناهای کهن در سوریه چیزی جز مشتی آوار باقی نمانده است. آنچه از سوریه به جا مانده است مردمانی است که صرفا مرزی ناامن برایشان باقی مانده است و بسیاری از سوریها دیگر به این مرز و خاک هم امیدی ندارند و چنان خسته و درماندهاند که تنها چیزی که میخواهند برآورده شدن نیازهای اولیهشان برای زیستن است. کودکان و زنان سوری به وحشتناکترین شکل ممکن مورد آزار و اذیت و سوءاستفاده جنسی قرار میگیرند، تعداد دختربچههای حامله سوری به حدی زیاد است که در طول تاریخ این اندازه وسیع تجاوز جنسی بیسابقه بوده است. زنان و کودکان سوری حتی در خارج از مرزهای سوریه و در اردوگاههای کشورهای همسایه هم امنیت ندارند. تعداد زیادی از دختران و زنان سوری که در اردوگاههای اردن بودهاند به عقد شیوخ و مردان اردنی درآمدهاند. وضعیت سوریه به خوبی توخالی بودن قوانین حقوق بشری سازمان ملل را نشان میدهد. حقوق بشری که فقط از پشت تریبونها و دوربینهای رسانهای در امنترین شهرهای دنیا معنی پیدا میکند.
کردها
تا قبل از قدرت گرفتن جبهه النصره تنها مناطق امن سوریه، مناطق کردنشین بود، با فراگیر شدن درگیریها بشار اسد نیروهای خود را از مناطق کردنشین بیرون کشید و این مناطق با اوج گرفتن درگیریها به صورت شورایی توسط احزاب محلی کردها اداره میشد. از طرفی کردها هم با وجود آن که از مخالفان سرسخت بشار اسد بودند با او وارد جنگ نشدند، اما از سال گذشته حمله نیروهای داعش و جبهه النصره به مناطق کردنشین فجایع بسیاری به بار آورد، کشتارهای بی رحمانه، قتل عام مردان، دستگیری زنان و کودکان و استفاده از آنان به عنوان بردههای جنسی. و بالاخره آن بخشهایی از سوریه که هنوز کمی آرام بود، تبدیل به جهنمی شد مانند مابقی خاک سوریه، کوبانی و دفاع کوبانی در مقابل داعش نیز تبدیل به یکی از اسطورههای مقاومت شد، بعد از این حملات بسیاری از کردهای سوریه به سمت مرزهای اقلیم کردستان عراق رفتند، سازمان ملل این موج آوارگی را از سال ۲۰۱۱ بیسابقه دانسته و این در حالی است که برای این جمعیت در مرز کردستان عراق فقط و فقط یک اردوگاه موقت احداث شده است.
تعارض
یکی دیگر از مصائب سوریهای آواره درگیریها و تعارضاتی است که بین آنان به عنوان پناهندگان ساکن اردوگاه و ساکنان کشورهای همسایه مانند، ترکیه، لبنان و اردن به وجود آمده است. سه کشوری که به شکلی تا قبل از درگیریهای سوریه در وضعیت آرامی به سرمیبردند، اما با ورود آوارگان بعضی از شهرها و روستاهای این کشورها تبدیل به مکانهایی شد که چهرهای کاملا متفاوت با قبل از ورود آوارگان سوری دارند. بدترین وضعیت اردوگاههای آوارگان سوری را اردوگاههای لبنان دارند، در این کشور کوچک در حال حاضر از هر چهار نفر یک نفر سوری است. کمکهای بینالمللی و کمکهای سازمان ملل در لبنان بسیار کمتر از ترکیه و اردن است. این در حالی است که بیشتر آورگان سوری به سمت لبنان رفتهاند. بسیاری از مردم لبنان به حضور آوارگان در این کشور روی خوش نشان نمیدهند، در لبنان وضعیت روستاها با شهرها تفاوت چندانی ندارد، فاصله کم بین شهرها و روستاها و نیز امکانات گسترده روستاها باعث شده بسیاری از لبنانیهایی هم که محل کارشان در شهرها واقع شده در روستاها زندگی کنند که محیطی آرامتر دارند، اما حالا این آرامش با حضور آوارگان سوری به هم خورده، آوارگانی که نیازی به آرام بودن و بافرهنگ بودن و رفتار متمدنانه ندارند. اما روزگاری این آوارگان نیز برای خودشان کسی بودهاند زمانی این آوارگان هم مثل لبنانیهایی که حالا سر و وضع این آورگان را تمسخر میکنند و از حضور آنان در خاک لبنان ناخرسندند، لباسهایی شیک به تن داشتند، شغل و درآمد داشتند. همین تضاد بین آوارگان و لبنانیها و سرخوردگی که آوارگان گریبانگیر آنند موجب شده خشمی بین آوارگان و لبنانیها پدید آید. این تعارضات با مرور زمان و در صورت عدم رسیدگی به وضع آوارگان سوری میتواند به یکی از مشکلات ثانویه آوارگان و کشور پذیرنده آنان تبدیل شود. این تعارضات به مرور زمان میتواند منجر به رفتارهای خصمانه بین دو طرف شود.
مسیر مرگبار
فرض کنید یک سوری خانهاش را به چند دهم قیمت واقعی فروخته -اگر خانهای باقی مانده باشد- یا به هر شکلی که شده چند هزار دلار دست و پا کرده و به لبنان رفته، تا به امنیت و آرامش اروپا برسد. اما برای تحقق این امنیت باید خطر سفر قاچاقی را به جان بخرد. عموم پناهندگان سوری یا مسیر مصر را انتخاب میکنند یا مسیر ترکیه را، مصر ارزان است اما شرایط برای زندگی مساعد نیست، از طرفی در مسیر پناهندگان مجبور نیستند که در اردوگاه سر کنند، بیش از ۱۳۰ هزار پناهنده سوری در مصر زندگی میکنند، مصر ثبات ندارد، کار سخت گیر میآید و وضع خود مصریها هم چندان تعریفی ندارد. البته مصر هم بعد از برکناری مرسی و از سال ۲۰۱۴ پناهندگان سوری را بدون ویزا راه نمیدهد. از مصر پناهندگان باید به صورت قاچاق یا به لیبی بروند یا اسکندریه، فاصله رفتن به ایتالیا از مسیر لیبی کوتاهتر است اما خطرناک و پر از نیروهای مسلح، مسیر اسکندریه کم خطرتر است و بسیار طولانی و ممکن است وسط دریا گیر بیفتند و برگردانده شوند، قاچاقچیان در لیبی سوریها را به شهر مرزی السلوم میبرند، در این شهر اگر سوریها دستگیر شوند از لیبی اخراج میشوند. اکثر سوریها از این شهر مسیر بنغازی را انتخاب میکنند که هم کوتاهتر و هم بهدلیل راه آبی خطر برخورد با نیروهای دولتی و مسلح کمتر است، اما در هر صورت برای رسیدن به ایتالیا باید سوار قایق شوند و دل به دریا بزنند، بسیاری از سوریها یا در دریا غرق میشوند یا اینکه بعد از درگیری با گارد ساحلی لیبی دوباره به لیبی بازمیگردند اما این بار بدون هیچ پول و غذا و امکانی برای زندگی. حالا سوریها از یک جنگ در سوریه فرار کردهاند و وسط جنگ دیگری در لیبی گیر افتادهاند. اگر کشورهای اتحادیه اروپا واقعا به معاهدات بینالمللی مربوط به پناهندگی پایبند بودند، آیا امروز اتفاقاتی از این دست میافتاد، آیا نمیشد پناهندگان سوری در همان ترکیه، اردن یا لبنان به شکلی انسانی تقاضای پناهندگی میکردند و از وضعیت اسفناکی که در آن افتادهاند نجات مییافتند، آیا نتیجه ماهها تحمل وضعیت فاجعهباری که پناهندگان برای رسیدن به مأمنی امن طی کنند، باید غرق شدن در سواحل آفریقا یا اروپا باشد؟
آوارگی پشت آوارگی
یرموک و لاذقیه، دو اردوگاه بزرگ آوارگان فلسطینی در خاک سوریهاند. با شروع درگیریهای سوریه، افرادی که سالها به عنوان پناهنده در خاک سوریه آواره بودند و زندگی سختی را میگذراندند، زندگیشان بسیار سختتر از آنچه که قبلا بود شد. تنها امید این آوارگان فلسطینی امنیت نسبی بود که در خاک سوریه داشتند. امروز برای این آوارگان سوریه تبدیل به گورستان و سراب تمام امیدهایشان شده است. مورد حمله قرار گرفتن اردوگاه لاذقیه منجر به فرار نیمی از آوارگان فلسطینی از اردوگاه شد، یعنی جمعیتی حدود 5 هزار نفر. اردوگاه یرموک هم وضعیتی بهتر از اردوگاه لاذقیه ندارد. یکی از ساکنان یرموک میگوید: «اگر میخواهید بدانید زندگی در یرموک چگونه است، برق و آب را قطع کنید، غذا نخورید، در تاریکی زندگی کنید و با آتش چوب خود را گرم کنید.» اردوگاه یرموک پس از جنگ 1948 کشورهای عربی و اسرائیل در جنوب دمشق تاسیس شد تا مأمنی برای آوارگان فلسطینی باشد. این اردوگاه سال 2012 نزدیک به 160 هزار نفر جمعیت داشته. اما حالا جنگ داخلی سوریه این آوارگان را دوباره آواره کرده و داعش و جبهه النصره هم به این اردوگاه حمله کرده و این اردوگاه را به تصرف خود درآورده اند. مقامات سازمان ملل اوضاع این اردوگاه را فراتر از غیر انسانی توصیف کردند. البته وضعیت یرموک پیش از حمله داعش و جبهه النصره به آن نیز وحشتناک بوده و بعدتر با حمله این گروهها وحشتناکتر شده. وضعیت سوریها و هر آن کس که در خاک سوریه است وضعیتی جهنمی است، جامعه بینالمللی تا این لحظه اگر نگوییم هیزم این جهنم را بیشتر کرده لااقل تا این لحظه اقدام مثبت چندانی برای خاموشی آتش این جهنم انجام نداده است
سازمان ملل اعلام کرده که سوریه در بدترین و ضعیت انسانی در طول تاریخ سازمان ملل به سر میبرد. آوارگان سوری در مرز اردن و ترکیه از ابتداییترین نیازها یعنی آب، غذا، بهداشت و سرپناه بیبهرهاند. نزدیک یه یک میلیون سوری که در خاک سوریه آوارهاند در گرسنگی به سر میبرند، تجاوز جنسی چه در خاک سوریه و چه در بیرون از مرزهای سوریه بیداد میکند. بحران سوریه تا جایی پیش رفته که یکسال پیش گروهی از روحانیون مسلمان سوریه طی فتوایی به مردم حومه دمشق اجازه دادند تا برای جلوگیری از مرگ بهدلیل گرسنگی، گوشت سگ و گربه و الاغ بخورند. این رقتانگیزترین بلایی است که ممکن بر سر انسان بیاید. در سایتهای اینترنتی عکسهایی از کودکان سوری پخش شده که وضعیت فیزیکی آنان را در بدترین شرایط ممکن نشان میدهد. شاید اگر رنگ پوست این کودکان روشن نبود آنان را میشد به جای کودکان قحطی زده و گرسنه آفریقای سیاه اشتباه گرفت. تا سه سال پیش سوریه یکی از کشورهای توریستی و تاریخی جهان به شمار میآمد اما اکنون از آن قدمت تاریخی و آن حجم عظیم بناهای کهن در سوریه چیزی جز مشتی آوار باقی نمانده است. آنچه از سوریه به جا مانده است مردمانی است که صرفا مرزی ناامن برایشان باقی مانده است و بسیاری از سوریها دیگر به این مرز و خاک هم امیدی ندارند و چنان خسته و درماندهاند که تنها چیزی که میخواهند برآورده شدن نیازهای اولیهشان برای زیستن است. کودکان و زنان سوری به وحشتناکترین شکل ممکن مورد آزار و اذیت و سوءاستفاده جنسی قرار میگیرند، تعداد دختربچههای حامله سوری به حدی زیاد است که در طول تاریخ این اندازه وسیع تجاوز جنسی بیسابقه بوده است. زنان و کودکان سوری حتی در خارج از مرزهای سوریه و در اردوگاههای کشورهای همسایه هم امنیت ندارند. تعداد زیادی از دختران و زنان سوری که در اردوگاههای اردن بودهاند به عقد شیوخ و مردان اردنی درآمدهاند. وضعیت سوریه به خوبی توخالی بودن قوانین حقوق بشری سازمان ملل را نشان میدهد. حقوق بشری که فقط از پشت تریبونها و دوربینهای رسانهای در امنترین شهرهای دنیا معنی پیدا میکند.
کردها
تا قبل از قدرت گرفتن جبهه النصره تنها مناطق امن سوریه، مناطق کردنشین بود، با فراگیر شدن درگیریها بشار اسد نیروهای خود را از مناطق کردنشین بیرون کشید و این مناطق با اوج گرفتن درگیریها به صورت شورایی توسط احزاب محلی کردها اداره میشد. از طرفی کردها هم با وجود آن که از مخالفان سرسخت بشار اسد بودند با او وارد جنگ نشدند، اما از سال گذشته حمله نیروهای داعش و جبهه النصره به مناطق کردنشین فجایع بسیاری به بار آورد، کشتارهای بی رحمانه، قتل عام مردان، دستگیری زنان و کودکان و استفاده از آنان به عنوان بردههای جنسی. و بالاخره آن بخشهایی از سوریه که هنوز کمی آرام بود، تبدیل به جهنمی شد مانند مابقی خاک سوریه، کوبانی و دفاع کوبانی در مقابل داعش نیز تبدیل به یکی از اسطورههای مقاومت شد، بعد از این حملات بسیاری از کردهای سوریه به سمت مرزهای اقلیم کردستان عراق رفتند، سازمان ملل این موج آوارگی را از سال ۲۰۱۱ بیسابقه دانسته و این در حالی است که برای این جمعیت در مرز کردستان عراق فقط و فقط یک اردوگاه موقت احداث شده است.
تعارض
یکی دیگر از مصائب سوریهای آواره درگیریها و تعارضاتی است که بین آنان به عنوان پناهندگان ساکن اردوگاه و ساکنان کشورهای همسایه مانند، ترکیه، لبنان و اردن به وجود آمده است. سه کشوری که به شکلی تا قبل از درگیریهای سوریه در وضعیت آرامی به سرمیبردند، اما با ورود آوارگان بعضی از شهرها و روستاهای این کشورها تبدیل به مکانهایی شد که چهرهای کاملا متفاوت با قبل از ورود آوارگان سوری دارند. بدترین وضعیت اردوگاههای آوارگان سوری را اردوگاههای لبنان دارند، در این کشور کوچک در حال حاضر از هر چهار نفر یک نفر سوری است. کمکهای بینالمللی و کمکهای سازمان ملل در لبنان بسیار کمتر از ترکیه و اردن است. این در حالی است که بیشتر آورگان سوری به سمت لبنان رفتهاند. بسیاری از مردم لبنان به حضور آوارگان در این کشور روی خوش نشان نمیدهند، در لبنان وضعیت روستاها با شهرها تفاوت چندانی ندارد، فاصله کم بین شهرها و روستاها و نیز امکانات گسترده روستاها باعث شده بسیاری از لبنانیهایی هم که محل کارشان در شهرها واقع شده در روستاها زندگی کنند که محیطی آرامتر دارند، اما حالا این آرامش با حضور آوارگان سوری به هم خورده، آوارگانی که نیازی به آرام بودن و بافرهنگ بودن و رفتار متمدنانه ندارند. اما روزگاری این آوارگان نیز برای خودشان کسی بودهاند زمانی این آوارگان هم مثل لبنانیهایی که حالا سر و وضع این آورگان را تمسخر میکنند و از حضور آنان در خاک لبنان ناخرسندند، لباسهایی شیک به تن داشتند، شغل و درآمد داشتند. همین تضاد بین آوارگان و لبنانیها و سرخوردگی که آوارگان گریبانگیر آنند موجب شده خشمی بین آوارگان و لبنانیها پدید آید. این تعارضات با مرور زمان و در صورت عدم رسیدگی به وضع آوارگان سوری میتواند به یکی از مشکلات ثانویه آوارگان و کشور پذیرنده آنان تبدیل شود. این تعارضات به مرور زمان میتواند منجر به رفتارهای خصمانه بین دو طرف شود.
مسیر مرگبار
فرض کنید یک سوری خانهاش را به چند دهم قیمت واقعی فروخته -اگر خانهای باقی مانده باشد- یا به هر شکلی که شده چند هزار دلار دست و پا کرده و به لبنان رفته، تا به امنیت و آرامش اروپا برسد. اما برای تحقق این امنیت باید خطر سفر قاچاقی را به جان بخرد. عموم پناهندگان سوری یا مسیر مصر را انتخاب میکنند یا مسیر ترکیه را، مصر ارزان است اما شرایط برای زندگی مساعد نیست، از طرفی در مسیر پناهندگان مجبور نیستند که در اردوگاه سر کنند، بیش از ۱۳۰ هزار پناهنده سوری در مصر زندگی میکنند، مصر ثبات ندارد، کار سخت گیر میآید و وضع خود مصریها هم چندان تعریفی ندارد. البته مصر هم بعد از برکناری مرسی و از سال ۲۰۱۴ پناهندگان سوری را بدون ویزا راه نمیدهد. از مصر پناهندگان باید به صورت قاچاق یا به لیبی بروند یا اسکندریه، فاصله رفتن به ایتالیا از مسیر لیبی کوتاهتر است اما خطرناک و پر از نیروهای مسلح، مسیر اسکندریه کم خطرتر است و بسیار طولانی و ممکن است وسط دریا گیر بیفتند و برگردانده شوند، قاچاقچیان در لیبی سوریها را به شهر مرزی السلوم میبرند، در این شهر اگر سوریها دستگیر شوند از لیبی اخراج میشوند. اکثر سوریها از این شهر مسیر بنغازی را انتخاب میکنند که هم کوتاهتر و هم بهدلیل راه آبی خطر برخورد با نیروهای دولتی و مسلح کمتر است، اما در هر صورت برای رسیدن به ایتالیا باید سوار قایق شوند و دل به دریا بزنند، بسیاری از سوریها یا در دریا غرق میشوند یا اینکه بعد از درگیری با گارد ساحلی لیبی دوباره به لیبی بازمیگردند اما این بار بدون هیچ پول و غذا و امکانی برای زندگی. حالا سوریها از یک جنگ در سوریه فرار کردهاند و وسط جنگ دیگری در لیبی گیر افتادهاند. اگر کشورهای اتحادیه اروپا واقعا به معاهدات بینالمللی مربوط به پناهندگی پایبند بودند، آیا امروز اتفاقاتی از این دست میافتاد، آیا نمیشد پناهندگان سوری در همان ترکیه، اردن یا لبنان به شکلی انسانی تقاضای پناهندگی میکردند و از وضعیت اسفناکی که در آن افتادهاند نجات مییافتند، آیا نتیجه ماهها تحمل وضعیت فاجعهباری که پناهندگان برای رسیدن به مأمنی امن طی کنند، باید غرق شدن در سواحل آفریقا یا اروپا باشد؟
آوارگی پشت آوارگی
یرموک و لاذقیه، دو اردوگاه بزرگ آوارگان فلسطینی در خاک سوریهاند. با شروع درگیریهای سوریه، افرادی که سالها به عنوان پناهنده در خاک سوریه آواره بودند و زندگی سختی را میگذراندند، زندگیشان بسیار سختتر از آنچه که قبلا بود شد. تنها امید این آوارگان فلسطینی امنیت نسبی بود که در خاک سوریه داشتند. امروز برای این آوارگان سوریه تبدیل به گورستان و سراب تمام امیدهایشان شده است. مورد حمله قرار گرفتن اردوگاه لاذقیه منجر به فرار نیمی از آوارگان فلسطینی از اردوگاه شد، یعنی جمعیتی حدود 5 هزار نفر. اردوگاه یرموک هم وضعیتی بهتر از اردوگاه لاذقیه ندارد. یکی از ساکنان یرموک میگوید: «اگر میخواهید بدانید زندگی در یرموک چگونه است، برق و آب را قطع کنید، غذا نخورید، در تاریکی زندگی کنید و با آتش چوب خود را گرم کنید.» اردوگاه یرموک پس از جنگ 1948 کشورهای عربی و اسرائیل در جنوب دمشق تاسیس شد تا مأمنی برای آوارگان فلسطینی باشد. این اردوگاه سال 2012 نزدیک به 160 هزار نفر جمعیت داشته. اما حالا جنگ داخلی سوریه این آوارگان را دوباره آواره کرده و داعش و جبهه النصره هم به این اردوگاه حمله کرده و این اردوگاه را به تصرف خود درآورده اند. مقامات سازمان ملل اوضاع این اردوگاه را فراتر از غیر انسانی توصیف کردند. البته وضعیت یرموک پیش از حمله داعش و جبهه النصره به آن نیز وحشتناک بوده و بعدتر با حمله این گروهها وحشتناکتر شده. وضعیت سوریها و هر آن کس که در خاک سوریه است وضعیتی جهنمی است، جامعه بینالمللی تا این لحظه اگر نگوییم هیزم این جهنم را بیشتر کرده لااقل تا این لحظه اقدام مثبت چندانی برای خاموشی آتش این جهنم انجام نداده است
ارسال نظر