کمبود مسکن در سال ۱۳۴۵
وقتی در ایران خانوار دوبرابر آپارتمان بود
دهه ۴۰ شمسی را میتوان دوره رشد سریع شهرنشینی در ایران محسوب کرد. در این زمان جمعیت افزایش قابل ملاحظهای داشت و به پیروی از آن مشکل مسکن نیز به مرور بیشتر شد. طبق سرشماری سال ۱۳۴۵ جمعیت کل کشور اندکی بیش از ۲۵ میلیون نفر بود که رشد سالانه آن در حدود ۲ درصد محاسبه شده است. طبق برآورد برنامه توسعه، جمعیت شهر نشین ایران از ۳۹ درصد در سال ۱۳۴۵ به ۷/۴۲ درصد در سال ۱۳۵۱ و ۷/۴۵ درصد در سال ۱۳۵۴رسید. به عبارتی رقم شهرنشینی از ۷/۹ میلیون نفر در سال ۱۳۴۵ به ۳/۱۵ میلیون نفر در سال ۱۳۵۴ رسیده بود. متناسب با این رشد تعداد خانوارهای شهری هم در آغاز برنامه (۱۳۵۱) در حدود ۷/۲ میلیون برآورد شده است که این تعداد در ۶/۱ میلیون واحد مسکونی سکونت داشتند.
دهه 40 شمسی را میتوان دوره رشد سریع شهرنشینی در ایران محسوب کرد. در این زمان جمعیت افزایش قابل ملاحظهای داشت و به پیروی از آن مشکل مسکن نیز به مرور بیشتر شد. طبق سرشماری سال 1345 جمعیت کل کشور اندکی بیش از 25 میلیون نفر بود که رشد سالانه آن در حدود 2 درصد محاسبه شده است.
طبق برآورد برنامه توسعه، جمعیت شهر نشین ایران از ۳۹ درصد در سال ۱۳۴۵ به ۷/۴۲ درصد در سال ۱۳۵۱ و ۷/۴۵ درصد در سال ۱۳۵۴رسید. به عبارتی رقم شهرنشینی از ۷/۹ میلیون نفر در سال ۱۳۴۵ به ۳/۱۵ میلیون نفر در سال ۱۳۵۴ رسیده بود. متناسب با این رشد تعداد خانوارهای شهری هم در آغاز برنامه (۱۳۵۱) در حدود ۷/۲ میلیون برآورد شده است که این تعداد در ۶/۱ میلیون واحد مسکونی سکونت داشتند. در نتیجه در این زمان کمبود مسکن به رقمی بیش از یک میلیون واحد مسکونی رسید. این نشان میداد که نهتنها میزان جمعیت با ساختوساز هماهنگ نبود، بلکه رشد سالانه جمعیت هیچ گونه تناسبی با میزان واحدهای مسکونی احداثی نداشته است. چنان که تعداد خانوار در واحد مسکونی از ۵/۱ خانوار در سال ۱۳۴۵ به ۶/۱ خانوار در واحد مسکونی و در سال ۱۳۵۱ افزایش یافته بود و این به معنای مضاعف شدن مشکل مسکن در این دهه است.
تعداد واحد مسکونی
طبق سرشماری سال ۱۳۴۵ در کل کشور در حدود ۸/۳ میلیون واحد مسکونی وجود داشته است که از این تعداد ۴/۳۳ درصد در مناطق شهری و بقیه در مناطق روستایی کشور بوده است. در همین زمان در مقابل ۹/۱ میلیون خانوار شهری ۲/۱ میلیون واحد مسکونی وجود داشته است. از مجموع واحدهای مسکونی شهری در سال ۱۳۴۵، ۶/۶۹ درصد به وسیله یک خانوار و ۴/۳۰ درصد بقیه توسط دو خانوار یا بیشتر اشغال شده بود. در همین سال ۱/۴۰ درصد واحدهای مسکونی دارای یک اتاق، ۸/۲۹ درصد دارای دو اتاق و ۱/۴۰ درصد دارای سه اتاق یا بیشتر بود. شاخص تراکم خانوار در واحدهای مسکونی بیش از هر چیز دیگر ذهن را متوجه ابعاد کرده و گنجایش فضای مسکونی را در قبال افراد ساکن در آن مشخص می نماید در سال ۱۳۴۵ در هر واحد مسکونی در کل کشور به طور متوسط ۴۲/۶ نفر سکونت داشته اند. این نسبتها در مناطق شهری و روستایی متفاوت بوده و به ترتیب ۵۳/۷ و ۸۸/۵ نفر بوده است. به این ترتیب، کمبود مسکن در نقاط شهری ۵۲/۷ نفر است. هر چند در برخی از شهرها متوسط افراد در واحد مسکونی به بیش از ۹ نفر میرسید. چنانکه شیراز و مشهد به ترتیب با تراکم ۲۸/۹ و ۱۷/۸ نفر در واحد مسکونی بیشترین تراکم را از
این لحاظ داشت. نکته قابل توجه این است که از تعداد واحد مسکونی اشاره شده در این سال ۳/۶۶ درصد از مساکن دارای عمر بیشتر از ۱۰ سال بود. این نسبت در نقاط شهری ۵/۵۶ و مناطق روستایی ۷۱/۲ درصد بود. این مقیاس نشان دهنده سالخوردگی مساکن روستایی در این زمان است. از میان مسکن شهری هم تنها ۲۳ درصد از خانهها عمر کمتر از پنج سال ساخت داشتند. بیشترین میزان این خانه های نوساز به تهران تعلق داشت که ۷/۳۲ درصد را شامل میشد و در مقابل شهر بزرگی چون تبریز این مقدار به ۱۶درصد کاهش مییافت. این نیز به معنای تجمیع امکانات و مصالح مرغوب در پایتخت بود که خود موجب مهاجرت و باعث رشد جمعیت شهری میشد. از سویی این کاهش نشان میدهد که فعالیت های ساختمانی در تبریز در سال های ۱۳۴۰ تا ۴۵ شمسی کم شده بود. به این ترتیب مشخص میشود که کمبود مسکن در سال ۱۳۴۵ و سالهای پس از آن معضل آزار دهندهای به شمار میآمد.
ارسال نظر