فشار پوتین
زمانی که تلویزیون روسیه را روشن می‌کنیم تصویری از کشوری بر صفحه آن ظاهر می‌شود که یک ابرقدرت جدید (یا ابرقدرت احیا شده) است که تلاش‌های متجاوزانه آمریکا برای تسلط بر جهان را به چالش می‌کشد. این کشور که آمریکا را از حیاط خلوت روسیه در اوکراین بیرون رانده است، اکنون قدرتش را فراتر از قلمروهای شوروی سابق به نمایش می‌گذارد. بمب‌ها و موشک‌های روسیه در سوریه، روسیه را از یک قدرت منطقه‌ای به یک قدرت جهانی تبدیل کرده است. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، مدت‌ها پیش از آنکه به دلیل جنگ اوکراین طرد شود، به متنفذترین فرد جهان تبدیل شده بود.
اما با خاموش شدن تلویزیون روسیه دستاوردهای پوتین ناپدید می‌شود. روسیه که نتوانسته است در قلمرو اوکراین نفوذ بیشتری کند و از اعمال تحریم‌های بیشتر جلوگیری کند، باید درگیری در منطقه دنباس (منطقه غیر رسمی تاریخی، اقتصادی و فرهنگی در شرق اوکراین) را متوقف و برنامه خود در بخش‌های جنوبی اوکراین را رها کند. تقریبا دو سال پس از آنکه الحاق کریمه به روسیه موجی از سرخوشی‌های وطن‌پرستانه را به راه انداخت، پیامدهای این اقدام پوتین به شکلی دردناک درحال آشکار شدن است. مشکلات اقتصادی روسیه حتی پیش از تجاوز به اوکراین مشهود بود، اما درپی کاهش شدید قیمت نفت، یعنی اصلی‌ترین صادرات روسیه و تحریم‌هایی که دست روسیه را از بازارهای جهانی کوتاه کرده، این مشکلات تشدید شده است. اقتصاد این کشور در رکود قرار دارد، سرمایه‌گذاری با آهنگی هشداردهنده درحال کاهش است و تجار پول و خانواده‌های‌شان را از این کشور خارج می‌کنند. تورم در نرخ ۱۵ درصد قرار دارد. تضاد این دو واقعیت (واقعیتی که ساخته و پرداخته تلویزیون روسیه است و واقعیتی که مردم عادی روسیه تجربه می‌کنند) در سال ۲۰۱۶ نیز وجود خواهد داشت.

اگر افزایش ناگهانی قیمت نفت روی ندهد، شاهد کاهش این تضاد نخواهیم بود. یک احیای اقتصادی V شکل، همان‌طور که پس از بحران اقتصادی ۲۰۰۹ رخ داد، بعید به‌نظر می‌رسد: روسیه در یک دوره طولانی رکود قرار گرفته است، اما ماشین سنگین تبلیغاتی پوتین تلاش می‌کند توجه مردم را به خیزش روسیه در خارج معطوف کند. این در شرایطی است که اکنون توجه مردم از صفحه تلویزیون به یخچال‌های‌شان معطوف شده است. مسکو که نسبت بالایی از بوروکرات‌ها و افراد پردرآمد را در خود جای داده است، در زمان اعتراضات بی‌تحرک‌تر است، اما تنش در مناطق پیرامونی افزایش خواهد یافت. انتخابات پارلمانی در سال ۲۰۱۶ ممکن است برای حزب حاکم «روسیه متحد» یک غافلگیری ناخوشایند به ارمغان آورد. مقامات روسی امید زیادی دارند که جایگزینی واردات راهی برای خروج از بحران خواهد بود. کاهش قیمت نفت موجب کاهش شدید ارزش روبل شده است، که این مساله در تئوری، صنایع صادرات محور را رقابتی‌تر می‌کند. در سال ۱۹۹۸ پس از کاهش ارزش روبل همین اتفاق افتاد.اما این بار شرایط متفاوت است. کرملین مانع از رقابت شده است و حقوق مالکیت را آنقدر تضعیف کرده است که تاکنون تاثیر عمده کاهش ارزش روبل به جای رشد صنایع داخلی، افزایش تورم بوده است. با توجه به نااطمینانی از سیاست و فضای سرمایه‌گذاری روسیه، تجار کمی حاضر به سرمایه‌گذاری در این کشور هستند.

بنابراین پوتین متوجه خواهد شد که ایجاد پویایی اقتصادی غیرممکن است. درعوض، در شرایطی که استانداردهای زندگی دچار افول می‌شوند و سرخوشی ناشی از الحاق کریمه از میان می‌رود او به سه منبعی که برای هر رهبر مستبدی آشناست، متوسل خواهد شد: پوپولیسم، جنگ و سرکوب.تاکنون، اقتصاد روسیه توسط تکنوکرات‌های لیبرال مدیریت شده است. آنها با چنگ و دندان علیه چاپ پول یا اعمال کنترل سرمایه مبارزه کرده‌اند. اما با توجه به اینکه تنش‌ها با غرب افزایش می‌یابد و روسیه وارد چرخه انتخاباتی می‌شود، پوپولیسم اقتصادی شایع خواهد شد. این مساله ممکن است با سرکوب همراه شود. پوتین به خوبی آگاه است که اختلاس و بی‌عدالتی موضوع مهمی برای اکثر روس‌هاست. او هم‌اینک با بازداشت چند نفر از فرمانداران مناطق دورافتاده به اتهام فساد، به مردم امتیاز داده است، اما پاکسازی‌های بیشتری در راه خواهد بود. موسسات غیردولتی حذف خواهند شد و مخالفان پوتین تحت فشارهای بیشتری قرار خواهند گرفت.لفاظی‌های جنگ سرد در صدر تبلیغات روسیه خواهد بود. پوتین به تقویت نیروی نظامی، جنگ نیابتی علیه آمریکا و حتی تهدیدهای گاه و بیگاه هسته‌ای ادامه خواهد داد. هدف اصلی این کار شاید تولید برنامه‌های خوب برای تلویزیون باشد، اما اقدامات او خطرات زیادی دارد: روسیه ممکن است در سوریه زمینگیر شود و ممکن است نیروی نظامی روسیه به‌طور تصادفی با نیروهای ناتو درگیر شود. تحرکات روسیه ممکن است آتش درگیری‌ را روشن کند و بزرگ‌ترین قربانی بی‌احتیاطی پوتین، خود روسیه خواهد بود.


آرکادی اوستوروفسکی