ظرفیت شنیدن جوک را بالا ببریم
حمیدرضا ماهیصفت مجری طنز میتوان گفت جوکها بهنوعی پررنگ شده و اغراق شده واقعیتها هستند، به همین دلیل نمیتوان آنها را از بیخ و بن رد یا حذف کرد؛ زیرا بسیاری از واقعیتهای جامعه را نمیتوان نادیده گرفت؛ اما در عین حال برخی جوکها بهرغم دارا بودن ریشههایی از واقعیت آثار نامطلوبی از خود به جا میگذارند. این جوکها که اخیرا بهعنوان جوکهای سیاه از آنها یاد میشود، اگرچه برای لحظاتی خنده بر لب شنونده میآورد، اما به مرور زمان آثار مخربی به همراه میآورد و باعث از بین رفتن برخی حریمها میشود.
حمیدرضا ماهیصفت مجری طنز میتوان گفت جوکها بهنوعی پررنگ شده و اغراق شده واقعیتها هستند، به همین دلیل نمیتوان آنها را از بیخ و بن رد یا حذف کرد؛ زیرا بسیاری از واقعیتهای جامعه را نمیتوان نادیده گرفت؛ اما در عین حال برخی جوکها بهرغم دارا بودن ریشههایی از واقعیت آثار نامطلوبی از خود به جا میگذارند. این جوکها که اخیرا بهعنوان جوکهای سیاه از آنها یاد میشود، اگرچه برای لحظاتی خنده بر لب شنونده میآورد، اما به مرور زمان آثار مخربی به همراه میآورد و باعث از بین رفتن برخی حریمها میشود. جوکهای سیاه در حالی دارای اثراتی نامطلوب برای جامعه هستند که فراگیر شدن شبکههای اجتماعی در میان عموم مردم، انتشار آنها را بسیار راحت کرده است. برای مثال جوکهایی را که افراد از گفتن و به زبان آوردن آنها ابا دارند با بیپروایی تمام در شبکههای اجتماعی که این روزها زیاد هم هستند دست به دست میشوند. متنی شدن این جوکها منتقل کردن آنها را هم راحت کرده است؛ زیرا که اگر قرار بود افراد آنها را بر زبان بیاورند شاید انقدرها هم در سطح جامعه پراکنده نمیشدند.
نکته دیگری که در رابطه با جوکهای فعلی وجود دارد، این است که خوشبختانه بسیاری از آنها برههای شدهاند؛ یعنی دارای تاریخ مصرف هستند و عمر چندانی ندارند. مثل جوکهای «پَ نَ پَ» که برای مدتی روی بورس بودند و حالا خیلی خیلی کم شاهد تکرار شدنش هستیم. بسیاری از جوکهای فعلی هم که خیلی دهان به دهان میشوند از همین دست هستند. برای مثال جوکهای «الکی مثلا». در نگاه اول بهنظر میرسد این جوکها نوعی بیمسوولیتی در قبال گفتههایمان در جامعه به وجود میآورند، اما از سویی با توجه به برههای بودن آنها این احتمال وجود دارد که با تمام شدن عمر این جوکها بتوان به کاهش آثار آنها نیز امیدوار بود.
دستهای دیگر از جوکها، جوکهای قومیتی هستند که در کشور ما رواج بسیاری دارند، اما مختص کشور ما نیستند؛ بلکه چنین جریانی در دنیا نیز وجود دارد. معمولا مردم مناطقی که از نظر جغرافیایی به یکدیگر نزدیک هستند و تفاوتهایی با یکدیگر دارند، برای یکدیگر جوک میسازند. مثلا سوئدیها برای نروژیها یا لندنیها برای اسکاتلندیها. در ایران هم اصفهانیها برای شیرازیها جوک میسازند یا آملیها برای بابلیها یا برعکس. واقعیت این است که در رابطه با این جوکها، چون اقدامی از سوی مردم آن مناطق است نمیتوان برخورد خاصی داشت. در چنین مواردی بهتر است ظرفیت شنیدن جوک را در میان مردم بالا ببریم نه اینکه برای از بردن این جوکها از بیخ و بن تلاش کنیم. از طرفی کسی که جوک میگوید باید مخاطبشناس باشد و بداند جوک را کجا و برای چه مخاطبی بگوید تا حس توهین و تحقیر بهدنبال نداشته باشد. میتوان گفت در حال حاضر چنین ظرفیتی به واسطه اجرای برنامههای زنده کمدی زندهای تا حدود کمی به وجود آمده است، اما حجم این برنامه هی زنده کمدی همچنان بسیار بسیار کم است.
اجرای برنامههای زنده کمدی از آنجا دارای اهمیت است که اقوام مختلف در این برنامهها حاضر میشوند و در فضایی دوستانه به جوکهایی با لهجههای مختلف گوش میدهند و در نهایت با لبی خندان یکدیگر و گوینده جوک را تشویق هم میکنند؛ بنابراین ما نباید در رابطه با جوکها صورت مساله را پاک کنیم زیرا این اقدام نشاندهنده ضعف ما خواهد بود اما میتوان ظرفیتها را بالا برد و جوکها را نیز اصلاح کرد، طوری که همچنان خندهدار باشند. ما نمیتوانیم برخی جوکها را که از واقعیات سرچشمه میگیرند، رد کنیم. برای مثال برای کیلیپس خانمها جوکهای فراوانی ساخته شده است، اینجا شاید اینطور بهنظر برسد که این جوکها جنسیتی هستند و خانمها را نشانه رفتهاند، اما از زاویهای دیگر نشان میدهد که مقولهای به نام کیلیپس چندان شایسته شناخته نشده و جامعه با ساختن جوک واکنش منفی خود را به این مد نشان داده است.
بنابراین، جوکها صرفا منفیبافی نمیکنند، حتی میتوان جوکهایی را مثال زد که نقاط قوت هر شهر یا هر قومیت را میرساند و نه تنها باعث حساسیتزایی نمیشود؛ بلکه غرور نیز ایجاد میکند. بهنظر میرسد چنین جوکهایی باید بیشتر در جامعه رواج پیدا کنند و اینطور برداشت نشود که اینها بیمزه هستند یا چندان خندهدار نیستند. در واقع میتوان مودبانه هم افراد را خنداند، اما همانطور که گفتم فضای مجازی تبدیل به جایی برای رفتارهای غیرمسوولانه شده است که قبح بسیاری از مسائل را از بین برده است.
بهنظر میرسد در همین فضاهای مجازی که استفاده کنندگان فراوانی هم دارد و هر روز هزاران جوک در آن رد و بدل میشود، میتوان کمپینی برای طرد جوکهای سیاه به راه انداخت؛ زیرا همانطور که اشاره شد برخی از این جوکها اثراتی منفی بر روح جامعه و بهداشت روان افراد میگذارند. فکر کردن به ایجاد کمپین طرد جوکهای سیاه میتواند ایدهای جدی باشد که مسوولیت اجتماعی افراد را به دنبال خواهد داشت. در این میان نوع برخورد صدا و سیما بهعنوان رسانه ملی میتواند بسیار تاثیرگذار باشد، اینکه بدون حساسیت مساله جوکها را پیگیری کند. در حال حاضر در شبکه نسیم برنامهای وجود دارد که در آن از مردم خواسته میشود جوک تعریف کنند، اما قبل از ضبط به آنها گفته میشود که مثلا بدون لهجه جوک را تعریف کنند، خب چه اشکالی دارد اگر جوکی با لهجه تعریف شود؟ اتفاقا در این صورت حساسیتها کمتر میشود و مسائل مختلف با یکدیگر قاطی نمیشوند، مثلا پخش یک سریال به دلیل یک سوءتفاهم متوقف نمیشود.
در نهایت اینطور بهنظر میرسد که با شناسایی مخاطب و زمان گفتن یک جوک، و با ویرایشی ظریف در جوکهایی که میتوانند حساسیتزا باشند، هم میتوان لحظاتی شاد را به وجود آورد و هم میتوان از توهین و تحقیر پیشگیری کرد و ظرفیت شنیدن جوک را نیز بالا برد.
نکته دیگری که در رابطه با جوکهای فعلی وجود دارد، این است که خوشبختانه بسیاری از آنها برههای شدهاند؛ یعنی دارای تاریخ مصرف هستند و عمر چندانی ندارند. مثل جوکهای «پَ نَ پَ» که برای مدتی روی بورس بودند و حالا خیلی خیلی کم شاهد تکرار شدنش هستیم. بسیاری از جوکهای فعلی هم که خیلی دهان به دهان میشوند از همین دست هستند. برای مثال جوکهای «الکی مثلا». در نگاه اول بهنظر میرسد این جوکها نوعی بیمسوولیتی در قبال گفتههایمان در جامعه به وجود میآورند، اما از سویی با توجه به برههای بودن آنها این احتمال وجود دارد که با تمام شدن عمر این جوکها بتوان به کاهش آثار آنها نیز امیدوار بود.
دستهای دیگر از جوکها، جوکهای قومیتی هستند که در کشور ما رواج بسیاری دارند، اما مختص کشور ما نیستند؛ بلکه چنین جریانی در دنیا نیز وجود دارد. معمولا مردم مناطقی که از نظر جغرافیایی به یکدیگر نزدیک هستند و تفاوتهایی با یکدیگر دارند، برای یکدیگر جوک میسازند. مثلا سوئدیها برای نروژیها یا لندنیها برای اسکاتلندیها. در ایران هم اصفهانیها برای شیرازیها جوک میسازند یا آملیها برای بابلیها یا برعکس. واقعیت این است که در رابطه با این جوکها، چون اقدامی از سوی مردم آن مناطق است نمیتوان برخورد خاصی داشت. در چنین مواردی بهتر است ظرفیت شنیدن جوک را در میان مردم بالا ببریم نه اینکه برای از بردن این جوکها از بیخ و بن تلاش کنیم. از طرفی کسی که جوک میگوید باید مخاطبشناس باشد و بداند جوک را کجا و برای چه مخاطبی بگوید تا حس توهین و تحقیر بهدنبال نداشته باشد. میتوان گفت در حال حاضر چنین ظرفیتی به واسطه اجرای برنامههای زنده کمدی زندهای تا حدود کمی به وجود آمده است، اما حجم این برنامه هی زنده کمدی همچنان بسیار بسیار کم است.
اجرای برنامههای زنده کمدی از آنجا دارای اهمیت است که اقوام مختلف در این برنامهها حاضر میشوند و در فضایی دوستانه به جوکهایی با لهجههای مختلف گوش میدهند و در نهایت با لبی خندان یکدیگر و گوینده جوک را تشویق هم میکنند؛ بنابراین ما نباید در رابطه با جوکها صورت مساله را پاک کنیم زیرا این اقدام نشاندهنده ضعف ما خواهد بود اما میتوان ظرفیتها را بالا برد و جوکها را نیز اصلاح کرد، طوری که همچنان خندهدار باشند. ما نمیتوانیم برخی جوکها را که از واقعیات سرچشمه میگیرند، رد کنیم. برای مثال برای کیلیپس خانمها جوکهای فراوانی ساخته شده است، اینجا شاید اینطور بهنظر برسد که این جوکها جنسیتی هستند و خانمها را نشانه رفتهاند، اما از زاویهای دیگر نشان میدهد که مقولهای به نام کیلیپس چندان شایسته شناخته نشده و جامعه با ساختن جوک واکنش منفی خود را به این مد نشان داده است.
بنابراین، جوکها صرفا منفیبافی نمیکنند، حتی میتوان جوکهایی را مثال زد که نقاط قوت هر شهر یا هر قومیت را میرساند و نه تنها باعث حساسیتزایی نمیشود؛ بلکه غرور نیز ایجاد میکند. بهنظر میرسد چنین جوکهایی باید بیشتر در جامعه رواج پیدا کنند و اینطور برداشت نشود که اینها بیمزه هستند یا چندان خندهدار نیستند. در واقع میتوان مودبانه هم افراد را خنداند، اما همانطور که گفتم فضای مجازی تبدیل به جایی برای رفتارهای غیرمسوولانه شده است که قبح بسیاری از مسائل را از بین برده است.
بهنظر میرسد در همین فضاهای مجازی که استفاده کنندگان فراوانی هم دارد و هر روز هزاران جوک در آن رد و بدل میشود، میتوان کمپینی برای طرد جوکهای سیاه به راه انداخت؛ زیرا همانطور که اشاره شد برخی از این جوکها اثراتی منفی بر روح جامعه و بهداشت روان افراد میگذارند. فکر کردن به ایجاد کمپین طرد جوکهای سیاه میتواند ایدهای جدی باشد که مسوولیت اجتماعی افراد را به دنبال خواهد داشت. در این میان نوع برخورد صدا و سیما بهعنوان رسانه ملی میتواند بسیار تاثیرگذار باشد، اینکه بدون حساسیت مساله جوکها را پیگیری کند. در حال حاضر در شبکه نسیم برنامهای وجود دارد که در آن از مردم خواسته میشود جوک تعریف کنند، اما قبل از ضبط به آنها گفته میشود که مثلا بدون لهجه جوک را تعریف کنند، خب چه اشکالی دارد اگر جوکی با لهجه تعریف شود؟ اتفاقا در این صورت حساسیتها کمتر میشود و مسائل مختلف با یکدیگر قاطی نمیشوند، مثلا پخش یک سریال به دلیل یک سوءتفاهم متوقف نمیشود.
در نهایت اینطور بهنظر میرسد که با شناسایی مخاطب و زمان گفتن یک جوک، و با ویرایشی ظریف در جوکهایی که میتوانند حساسیتزا باشند، هم میتوان لحظاتی شاد را به وجود آورد و هم میتوان از توهین و تحقیر پیشگیری کرد و ظرفیت شنیدن جوک را نیز بالا برد.
ارسال نظر