ساخت مبارکه با تضمین آیت الله هاشمی رفسنجانی
در دورههای اول، دوم و سوم مجلس، عضو کمیسیون صنایع و معادن بودم. مدتی مرحوم مهندس عزتالله سحابی رئیس کمیسیون بود. بعد آقای مهندس الویری و پس از ایشان آقای مهندس واقفی ریاست کمیسیون را بر عهده گرفت. من هیچوقت رئیس نشدم، چون انتخابم نمیکردند. رئیس کمیسیون یا از جناح چپ یا از جناح راست انتخاب میشد. من به هیچ جناحی وابسته نبودم. عناصری مانند مهندس سحابی و مهندس الویری به دنبال گسترش مالکیت دولتی بودند. برای مثال، آقای الویری به شدت از تشکیل وزارت صنایع سنگین دفاع میکرد. در آن کمیسیون شاید اساسیترین کاری که من برای صنعت فولاد کردم، حمایت از اجرای پروژة فولاد مبارکه بود، چون همیشه فکر میکردم کار عظیمیاست.
در دورههای اول، دوم و سوم مجلس، عضو کمیسیون صنایع و معادن بودم. مدتی مرحوم مهندس عزتالله سحابی رئیس کمیسیون بود. بعد آقای مهندس الویری و پس از ایشان آقای مهندس واقفی ریاست کمیسیون را بر عهده گرفت. من هیچوقت رئیس نشدم، چون انتخابم نمیکردند. رئیس کمیسیون یا از جناح چپ یا از جناح راست انتخاب میشد. من به هیچ جناحی وابسته نبودم. عناصری مانند مهندس سحابی و مهندس الویری به دنبال گسترش مالکیت دولتی بودند. برای مثال، آقای الویری به شدت از تشکیل وزارت صنایع سنگین دفاع میکرد. در آن کمیسیون شاید اساسیترین کاری که من برای صنعت فولاد کردم، حمایت از اجرای پروژة فولاد مبارکه بود، چون همیشه فکر میکردم کار عظیمیاست. برای این کار نزد آقایهاشمیرفتم و درخواست کردم هزینههای اجرای پروژه فولاد مبارکه از شمول قانون محاسبات عمومیخارج شود و در چارچوب مقررات شرکت ملی فولاد عمل کنیم. فولاد مبارکه از طرحهای مهم انقلاب بود؛ ولی با وجود مواد و تبصرههای دست و پاگیر قانون محاسبات عمومیکاری از پیش نمیرفت. فولاد مبارکه را با حمایت آقایهاشمیرفسنجانی، از شمول قانون محاسبات عمومیخارج کردیم. آقایهاشمیدر خاطرات خود به
این موضوع اشاره کردهاند.
میدانستم که آقای عرفانیان بهخوبی از عهدة اتمام پروژه و راهاندازی فولاد مبارکه، که بزرگترین پروژۀ در دست اجرای آن زمان بخش صنعت بود، برخواهد آمد. از ایشان خواستم هر هفته صبح شنبه جلسه داشته باشیم. برای ایشان وقت میگذاشتم. هفتههای اول ایشان دهها مسئله را مطرح میکرد. پس از گذشت یک ماه، با پیگیریهایی که صورت گرفت، مسائل ایشان به چهار مورد کاهش یافت. یکی از آن چهار مورد، تأمین منابع مالی لازم برای اتمام پروژه بود. میگفت منابع موجود کافی نیست. گفتم بگو این فولاد مبارکه را که از زمان شاه شروع شده و تا سال ۱۳۶۸ متوقف مانده بود، کی میخواهید تمام کنید و چه میزان منابع مالی لازم دارید؟ با آقای شکرریز و آقای لنکرانی و دیگران بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که دو سال وقت و شانزده میلیارد تومان اعتبار مالی نیاز دارند. کل بودجة دو سال را در یک سال میخواستند. روز مبعث حضرت رسول (ص) را تاریخ راهاندازی تعیین کردیم (سال ۱۳۷۲). خدمت آقایهاشمیرفتم. به ایشان گفتم میخواهیم فولاد مبارکه را راه بیندازیم، اگر شما موافقید پیشنهادی دارم. فرمودند خیلی خوبست؛ پیشنهادتان چیست؟ گفتم شرطش این است که اعتبارات دو سال را امسال تخصیص دهید. گفتند هیچکس اعتقاد ندارد که میتوانیم فولاد مبارکه را راهاندازی کنیم. یک به یک نام بردند که وزیران صنعتی، نمایندگان مجلس، و حتی آقای دری نجفآبادی که رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس بودند، همگی میگویند ما نمیتوانیم فولاد مبارکه را راهاندازی کنیم. گفتم کافی است شما این پول را بدهید. من وزیر شما هستم. اگر این کار انجام شد که باعث افتخار دولت حضرتعالی است. و اگر راهاندازی نشد، این وزیر بیلیاقت را برکنار کنید. ایشان مسئله را به آقای روغنی زنجانی، رئیس سازمان برنامه و بودجة وقت، منتقل کردند. آنها منابع لازم را تأمین کردند و فولاد مبارکه بهموقع راهاندازی شد. آن روزها برای تولید هر تن فولاد باید۲۳۰ تا ۲۴۰دلار ارز میپرداختیم. هزینة ریالی که جای خود دارد. این در حالی بود که میتوانستیم همان یک تن فولاد را به قیمت ۲۰۰ دلار از ژاپن بخریم بنابراین تولید اقتصادی فولاد را در دستور کار خود قرار دادم. (طی تماسی که با مهندس محلوجی گرفته شد ایشان اجازه دادند این متن را از گفتوگوی مفصلی که در طرح تاریخ شفاهی سازمان بازنشستگی فولاد داشتند به چاپ برسانیم.)
میدانستم که آقای عرفانیان بهخوبی از عهدة اتمام پروژه و راهاندازی فولاد مبارکه، که بزرگترین پروژۀ در دست اجرای آن زمان بخش صنعت بود، برخواهد آمد. از ایشان خواستم هر هفته صبح شنبه جلسه داشته باشیم. برای ایشان وقت میگذاشتم. هفتههای اول ایشان دهها مسئله را مطرح میکرد. پس از گذشت یک ماه، با پیگیریهایی که صورت گرفت، مسائل ایشان به چهار مورد کاهش یافت. یکی از آن چهار مورد، تأمین منابع مالی لازم برای اتمام پروژه بود. میگفت منابع موجود کافی نیست. گفتم بگو این فولاد مبارکه را که از زمان شاه شروع شده و تا سال ۱۳۶۸ متوقف مانده بود، کی میخواهید تمام کنید و چه میزان منابع مالی لازم دارید؟ با آقای شکرریز و آقای لنکرانی و دیگران بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که دو سال وقت و شانزده میلیارد تومان اعتبار مالی نیاز دارند. کل بودجة دو سال را در یک سال میخواستند. روز مبعث حضرت رسول (ص) را تاریخ راهاندازی تعیین کردیم (سال ۱۳۷۲). خدمت آقایهاشمیرفتم. به ایشان گفتم میخواهیم فولاد مبارکه را راه بیندازیم، اگر شما موافقید پیشنهادی دارم. فرمودند خیلی خوبست؛ پیشنهادتان چیست؟ گفتم شرطش این است که اعتبارات دو سال را امسال تخصیص دهید. گفتند هیچکس اعتقاد ندارد که میتوانیم فولاد مبارکه را راهاندازی کنیم. یک به یک نام بردند که وزیران صنعتی، نمایندگان مجلس، و حتی آقای دری نجفآبادی که رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس بودند، همگی میگویند ما نمیتوانیم فولاد مبارکه را راهاندازی کنیم. گفتم کافی است شما این پول را بدهید. من وزیر شما هستم. اگر این کار انجام شد که باعث افتخار دولت حضرتعالی است. و اگر راهاندازی نشد، این وزیر بیلیاقت را برکنار کنید. ایشان مسئله را به آقای روغنی زنجانی، رئیس سازمان برنامه و بودجة وقت، منتقل کردند. آنها منابع لازم را تأمین کردند و فولاد مبارکه بهموقع راهاندازی شد. آن روزها برای تولید هر تن فولاد باید۲۳۰ تا ۲۴۰دلار ارز میپرداختیم. هزینة ریالی که جای خود دارد. این در حالی بود که میتوانستیم همان یک تن فولاد را به قیمت ۲۰۰ دلار از ژاپن بخریم بنابراین تولید اقتصادی فولاد را در دستور کار خود قرار دادم. (طی تماسی که با مهندس محلوجی گرفته شد ایشان اجازه دادند این متن را از گفتوگوی مفصلی که در طرح تاریخ شفاهی سازمان بازنشستگی فولاد داشتند به چاپ برسانیم.)
ارسال نظر