حمله به جهان تو

حسین موسوی

با پیچیده‌تر شدن زندگی امروزی، گویی بیماری‌ها هم پیچیده‌تر شده‌اند. پس بیراه نیست بگوییم که هر روز بیماری‌ها هم پیچیده‌تر و هم ناشناخته‌تر می‌شوند. برای اثبات این موضوع لازم نیست راه دور و درازی طی کنیم. کافی است به دو بیماری جدید نگاهی بیندازیم: ایدز و ام‌اس. در اولی که پروژه‌ها تاکنون با شکست روبه‌رو شده‌اند و دانشمندان نتوانسته‌اند راه‌حل قطعی پیدا کنند اما در دومی توانسته‌اند تا حدی این بیماری را به کنترل خود در آورند، اما این بیماری هم مانند مورد اولی نتوانسته راه‌حل قطعی برای درمان داشته باشد. در این میان اما یک بیماری دیگر هم وجود دارد که آرام آرام در حال لشکرکشی علیه بشریت است. این بیماری نامش «آلزایمر» است. یک بیماری که ابتدا تو را با اطرافیان غریبه می‌کند و در نهایت تو را با خودت. بیماری‌ای که ابتدا روحت را نشانه می‌گیرد. برای همین به آن سرطان روح هم گفته‌اند. دانشمندان برای مبارزه با این بیماری تحقیقات متعددی انجام داده‌اند اما به معنای واقعی اندرخم یک کوچه‌اند. آنها هنوز نتوانسته‌اند ریشه‌های این بیماری را پیدا کنند و در بیشتر مواقع هم دست‌های خود را در برابر این بیماری مهلک به نشانه تسلیم بالا برده‌اند. مجله نیوزویک به همین بهانه یک پرونده مفصل درخصوص این بیماری منتشر کرده است که «ضمیمه آخر هفته» دنیای اقتصاد با مرور این پرونده به بررسی بیماری آلزایمر که برخی می‌گویند بیماری قرن بیست و یکم محسوب می‌شود پرداخته است.

اعلامیه دانشمندان درست یک روز پیش از روز شکرگزاری صادر شد و باید گفت اصلا چیز درست و حسابی از آن بیرون نیامد که به خاطرش در آن روز شکرگزار بود: در تست یک داروی آلزایمر که بسیاری فکر می‌کردند روند بیماری را کند می‌کند دانشمندان اعلام کردند که یک شکست کامل خورده‌اند. این پروژه روی عده‌ای از افراد که در مراحل ابتدایی این بیماری قرار داشتند صورت گرفت و نتیجه آزمایش این شد که این دارو نتوانست روی اکثر بیماران تاثیرگذار باشد. خبر برای کسانی که دل در گرو این دارو داشتند بسیار ناگوار بود. مارتی رایس‌ویگز یکی از این نفرات بود. او گفت: بسیار غمگینم. واقعا امیدوار بودم که این دارو بتواند زندگی ما را تغییر دهد.

مارتی رایس‌ویگز بیماری آلزایمر ندارد. او ۳۸ ساله است. وی عامل فروش مستغلات است و از نظر سلامتی در وضعیت خوبی به‌سر می‌برد، اما بیشتر اعضای خانواده وی به این بیماری مبتلا شده‌اند. عموی او به خاطر این بیماری از دنیا رفته است. ۱۱ عمه و عموی بزرگ‌تر از او نیز به این بیماری دچار بوده‌ یا به تازگی دچار آن شده‌اند. او می‌گوید: پدربزرگ من در ۶۴ سالگی به‌خاطر این بیماری فوت کرد. خانواده مارتی جزو یکی از ۵۰۰ خانواری است که نشان می‌دهد این بیماری جهش داشته است و این بیماری خود را به سنین پایین‌تر هم رسانده است. این در حالی است که پیشتر این بیماری حوالی ۸۰ سالگی خود را به بشر تحمیل می‌کرد. حالا برای مارتی این خطر وجود دارد که مانند اقوام خود، در حدود۵۰ سالگی به این بیماری دچار شود. در این رابطه برخی تحقیقات نشان داده است که سن این بیماری به دهه ۳۰ سالگی و در موارد نادری به اواخر دهه ۲۰ سالگی رسیده است.

رایس‌ویگز تصمیم گرفته است که در مورد ژن خود آزمایش ندهد؛ زیرا احتمال به ارث بردن این بیماری ۵۰-۵۰ است و امکان دارد این ژن معیوب را از سوی پدر خود به ارث برده باشد. او ترجیح می‌دهد که بدون اطلاع از این موضوع - که آیا ژن معیوب دارد یا نه- به زندگی خود ادامه دهد و همه چیز را به سرنوشت بسپارد. البته رایس‌ویگز آنگونه هم که می‌گوید خود را به قضا و قدر نسپرده و شاید بعد از اعلام نتایج ناامید شده است. زیرا او ۳ سال قبل، در برگه‌هایی تعهد داد که در آزمایش‌های مربوط به داروی آلزایمر حضور و با گروه مطالعاتی نهایت همکاری را داشته باشد؛ زیرا خاندان مارتی رایس‌ویگز جزو شناخته‌ترین خاندان‌هایی هستند که با این بیماری دست و پنجه نرم می‌کنند.

به همین منظور مارتی رایس‌ویگز برای دوره درمانی خود هر ماه شاهد حضور یک پرستار بود که به منزلش می‌آمد و سرمی را که برای این بیماری تهیه کرده بودند به بدن وی تزریق می‌کرد. در بیشتر آزمایش‌هایی که برای تست داروها طراحی شده‌اند- حتی دارویی که روی اعدامی‌ها تست می‌شود- رایس‌ویگز ممکن است با دارویی شبیه داروی اصلی مواجه بوده باشد. اما او این شانس را از خود دریغ نکرد تا شاید بتواند با تزریق این دارو این بیماری را -احتمالا- در خود و خاندانش متوقف کند یا دست‌کم اینکه آن را قدری به تاخیر بندازد تا اینکه بتواند سال‌های بیشتری را به‌خوبی و خوشی در کنار خانواده خود سپری کند، پیش از اینکه خاطره‌‌هایش مورد هجوم این بیماری در سنین بالا قرار بگیرد. رودی تانزی، مدیر تحقیقات ژنتیک و کهنسالی در بیمارستان عمومی ماساچوست می‌گوید: کلید درمان، مداخله زودهنگام است، پیش از اینکه این بیماری به مغزت آسیب برساند. این تنها راهی است که با آن می‌توان این بیماری را متوقف کرد. او سپس به همه توصیه می‌کند کسی منتظر نباشد و افراد هرچه سریع‌تر برای آزمایش اقدام کنند.

پاتک به حمله آلزایمر

این تلاش همه‌جانبه برای مقابله با بروز آلزایمر هیجان‌انگیزترین عصر را برای درمان این بیماری رقم زده است، به‌گونه‌ای‌که می‌توان این تلاش‌ها را یک حرکت رادیکال برای محققان و صنعت داروسازی دانست. به‌طور سنتی محققان این داروها را روی کسانی آزمایش می‌کردند که پیشتر حافظه خود را از دست داده یا اینکه دیگر فاقد قدرت تفکر شده و در نهایت اینکه دچار زوال عقل شده بودند. این یک‌بازی در زمین سوخته به حساب می‌آمد: افزون بر ۹۹ درصد داروهای آلزایمر در آزمایش‌های کلینیکی مردود شده بودند و تنها در برخی موارد بهبودی اندکی حاصل شده بود. هیچ دارویی در این تلاش‌های صورت گرفته پیدا نشد که بتواند روند تهاجمی این بیماری را بهبود دهد یا حتی کُند و آهسته کند.

دکتر ریسا اسپیرلینگ، متخصص مغز و اعصاب در بیمارستان زنان بیرگهام، درباره تفاوت رویکرد اخیر با رویکرد قدیم چنین می‌گوید: « رویکرد جدید، در کاهش نسبی پیشرفت آلزایمر می‌تواند تاثیر زیادی داشته باشد». او ادامه می‌دهد: «اگر یک داروساز موفق شود که زوال عقل را ۵ تا ۱۰ سال عقب بیندازد، ما شاهد حضور افراد در سالن‌های رقص و تئاتر خواهیم بود تا اینکه باقی عمر خود را تحت‌نظر پرستار به پایان برسانند». این راهبردهای سنتی توسط ۵ کمپانی بزرگ در سال‌های گذشته به کار گرفته شده که از ۵۰۰ میلیون تا یک میلیارد دلار هزینه در برداشته است. این در حالی است که برخی از طرفداران این شیوه همچنان به نتیجه گرفتن امیدوار هستند. افرادی که طرفدار مقابله با زوال عقل هستند بر این باورند که این شیوه ارزش قمار کردن دارد.

استیسی ونینگر، مدیر اجرایی طرح پژوهشی «F-Prime» و از همکاران انجمن همکاری پیشگیری از آلزایمر که از پیشروان محققان باورمند به مقابله با زوال عقل هستند به نیوزویک می‌گوید: «گاهی اوقات از روند کار راضی نیستید، پشت سر هم شکست را تجربه می‌کنید؛ اما باید بگویم در این اثنی توانسته‌ایم موفقیت‌های بزرگی را هم به‌دست آوریم.» این محقق برجسته ادامه می‌دهد: من بیشتر از هر زمان دیگری به این موضوع امیدوار شده‌ام که بتوانیم این بیماری را متوقف کنیم. موفقیت در یک یا بیشتر از آن در آزمایش‌ها اهمیت دارد؛ زیرا نه تنها زندگی امثال رایس‌ویگز و بسیاری از مردمان کهنسال آمریکایی را نجات می‌دهد، بلکه سیستم مراقبت‌های بهداشتی ما را هم نجات می‌دهد. بیماری زوال عقل هزینه‌زا‌ ترین بیماری برای مراقبت است و انتظار می‌رود که افراد مبتلا به این بیماری در سال‌های پیش‌رو با یک انفجار عددی روبه‌رو شوند.

بخشی از مشکلات فعلی البته ناشی از این بود که درمانگران بسیاری از مردمی را تحت آزمایش قرار می‌دادند که حتی مبتلا به این بیماری نبودند. در واقع این بیماری نیاز به معاینه دقیق و کالبدشکافی مغزی دارد. پس از مرگ محققان می‌توانند بهتر نشانه‌های بیماری را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند، در حالی که برای تشخیص بیماری در موجود زنده فقط می‌توان بهترین حدس را انتخاب کرد که البته اغلب این حدس‌ها هم اشتباه بوده است. این به آن معنی است که این آزمایش‌ها روی افرادی صورت گرفته است که آلزایمر نداشته‌اند، اما به سایر بیماری‌های زوال عقل دچار بوده‌اند و هرگز نتوانسته بودند از مراجعه به درمانگران به نتیجه سودمندانه‌ای برسند. پس بیراه نیست بگوییم بیشتر آزمایش‌ها از قبل برای مردود شدن طراحی شده بودند.

در ۵ سال گذشته دو ابزار تشخیصی قدرتمند که برای درمان بیماری آلزایمر مفید است وارد بازار شده است که یک قدم بزرگ برای بیماران آلزایمر به حساب می‌آید. یکی از آنها برای اسکن مغزی بسیار مفید است که به آن توموگرافی انتشار رادیوی پزیترون یا به اختصار «PET» می‌گویند و دیگری هم نیاز به آب نخاع دارد. هر دو آزمایش برای تشخیص وجود سمی پروتئین آمیلوئید صورت می‌گیرد که به شکل پلاک‌های چسبنده مغز تصور می‌شود و محققان آن را دلیل اصلی این بیماری بیان می‌کنند. جیمز هندریکس، مدیر مرکز جهانی مبارزه با آلزایمر می‌گوید: با ابزارهایی که به‌دست آورده‌ایم می‌توانیم روند درمانی آنتی‌آمیلوئیدی را روی انبوه بیماران‌مان به کارگیریم.

این البته همان روشی است که شرکت «الی لیلی» در آخرین آزمایش خود به آن دل بسته بود، اما درست یک روز پیش از روز شکرگزاری خبر شکست داروی آنها همه‌جا منتشر شد و ناراحتی زیادی را به امثال رایس‌ویگز تحمیل کرد. شرکت لیلی پیشتر نیز دو آزمایش بزرگ در این زمینه انجام داده بود که در آنها هزار نفر داوطلب شرکت کرده بودند. پس از اینکه آن دو آزمایش با شکست مواجه شدند، این کمپانی استفاده از روش «PET» را برای تشخیص داوطلبان به کار گرفت؛ زیرا در آزمایش‌های پیشین نزدیک به یک سوم افراد حتی فاقد بیماری آلزایمر بودند. پس کمپانی لیلی در آزمایش جدید خود کسانی را مورد آزمایش قرار داد که مغزشان حاوی پروتئین آمیلوئید بود. کمپانی همچنین روی کسانی که نشانه‌های ضعیفی از این بیماری را داشتند متمرکز شده بود؛ اگرچه برای آزمایش سوم هم یک شکست کامل رقم خورد.

شاید داروی آنها داروی بدی بوده است. با این حال، در این آزمایش هدف قرار دادن آمیلوئید مدنظر محققان بود که صورت گرفت و البته به مقدار اندکی بهتر از داروهای مشابهی که در بازار بود عمل کرد؛ اما این بهبود عملکرد به اندازه‌ای نبود که بتواند بازار داروسازان را تکان اساسی بدهد. برای همین اسپرلینگ و سایرین هنوز به دنبال یک توجیه بهتر برای زنده نگه داشتن امیدها هستند. اسپرلینگ می‌گوید: شاید این دارو دیر در روند درمانی به بیماران داده شده و دیگر امکان جبران به آسیب‌های مغزی وجود نداشته است. اگر این دارو «solanezumab» کمی زودتر استفاده شود، شاید شاهد مفید بودن این دارو باشیم.

اسپرلینگ تصریح می‌کند: ممکن است در درمان زوال عقلی، دارو زمانی به کار برده شده که تقریبا ۷۰ درصد نورون‌های کلیدی در بخش حافظه مغز از بین رفته باشد. محققان متوجه شده‌اند که پروتئین آمیلوئید یک یا دو دهه پیش از اینکه علایم بیماری در فرد محرز شود، در مغز انباشته می‌شود. این مرحله را محققان مرحله پیش کلینیکی می‌گویند و تنها عده کمی هستند که در این مرحله قابلیت شناسایی تشخیص مشکل را دارند. دکتر جیسون کارلاویش که در مرکز حافظه دانشگاه پنسیلوانیا مشغول به کار است می‌گوید: یک «تغییر مفهومی واقعی» در شناخت و تشخیص این بیماری رخ داده است. او تاکید می‌کند: «روزی فرا خواهد رسید که نیازی‌نخواهد بود، دچار زوال عقل بوده باشید تا بیماری آلزایمر شما تشخیص داده شود». آنچه در مرحله اولیه این بیماری اتفاق می‌افتد می‌تواند شبیه آتش گرفتن یک خانه باشد.

پلاک‌های آمیلوئیدی به آرامی برای سال‌ها به آرامی می‌سوزند و به آهستگی در نورون‌های مغزی جا خوش می‌کنند. زمانی که زمان زوال عقل فرا می‌رسد ناگهان به یکباره آتش شعله‌ور می‌شود و دیگر نجات دادن خانه از آتش‌سوزی غیرممکن می‌شود. در این شرایط اگر شما حتی به آتش‌نشان هم متوسل شوید دیگر فایده ندارد و در واقع پول و وقت خود را هدر می‌دهید. شما به محض اینکه اولین نشانه‌های شعله را دیدید باید سریعا به «۹۱۱» (مرکز فوریت‌های آمریکا) زنگ بزنید و شاید به‌راستی داروی آنتی‌‌آمیلوئیدی مفید واقع شود.