هادی پژوهش با فراخوانده شدن حسین خان سردار ایروانی، سرپرست استانداری خراسان و برادرش حسن خان ازسوی پادشاه قاجار به تهران، فتحعلی شاه قاجار، احمد علی میرزا پسر نوزدهم (1) خود را با وزارت و همراهی میرزا موسی نایب رشتی به سمت استانداری خراسان منصوب نمود. از آنجا که در این انتصاب خوانین خراسان خود را پیروز میدان مبارزه و مخالفت با حسین خان سردار و برادرش می‌دانستند از احمدعلی میرزا به گرمی استقبال نمودند و متعهد به تبعیت و همکاری با وی در اداره امور استان خراسان گردیدند و برای اثبات حسن نیت خود، رضا قلی خان زعفرانلو را متقاعد نمودند تا مناطق رادکان و نیشابور را که در شورش خوانین علیه سردار حسین خان به اشغال خود در آورده و ضمیمه قلمرو خود کرده بود تخلیه و به حکومت قوچان و چناران اکتفا کند.
احمد علی میرزا استاندار خراسان فاقد توانایی‌های مدیریتی در اداره استان بود و خوانین استان از این نقطه ضعف نهایت استفاده را برای رسیدن به خواسته‌ها ومنویات خود برده وبرخی درصدد جبران شکست‌ها و ناکامی‌های خود برآمدند و به محض مناسب دیدن شرایط برای نیل به اغراض خود دست به اقداماتی می‌زدند، در این راه بعضا دیگر خوانین مناطق همجوار را با خود هم‌داستان می‌نمودند. هرچند این قبیل ائتلافات پایدار نبود؛ لذا برخی به ظاهر همراهی می‌نمودند. لکن با رصد نمودن شرایط چنانچه می‌سنجیدند اوضاع بر وفق مراد نیست، دست از همراهی و همکاری برداشته و خان رقیب را تنها می‌گذاشتند؛ چون از تضعیف رقیب هم‌جواراستقبال می‌نمودند.
چنانچه زمانی که محمد خان قرایی، حاکم تربت حیدریه به نیت انتقام خون پدر (اسحاق خان که توسط محمد ولی میرزا، استاندار وقت خراسان اعدام شده بود) سید محمد خان جلایر کلاتی را با خود متحد نمود و ارگ دولتی را در مشهد اشغال کردند؛ اما بیگلرخان درگزی حاکم درگز و ابیورد و نجفقلی خان شادلو حاکم بجنورد و سایر خوانین از اقدام محمد خان قرایی حمایت ننموده و حتی در جهت تضعیف وی و دفع خان تربت حیدریه، بنیاد خان هزاره‌ای در تربت جام را تحریک نمودند تا یاد شده به حوزه حکومتی خان قرایی یعنی تربت حیدریه حمله نماید. خان قرایی به محض اطلاع از این نقشه ارگ دولتی مشهد را ترک و راهی مقر حکومتی خود گردید. (2)
استانداری احمد علی میرزا در خراسان تا سال ۱۲۴۷ ه.ق ادامه یافت؛ ولی شرایط عمومی خراسان به دلیل ضعف مدیریتی و خودسری خوانین وعدم اقتدار نماینده حکومت مرکزی مورد رضایت شاه قاجار نبود؛ لذا فتحعلی شاه قاجار تصمیم به تغییر استاندار و جای‌گزینی فردی توانمند گرفت، از این رو احمد علی میرزا را به تهران فراخواند تا به جای وی راهی خراسان نماید.
1- حکام ایالات و ولایات از کسانی انتخاب می‌شدند که خون شاهی در رگ‌هایشان باشد و از ایل و تبار قاجاریه باشند. تعیین کننده، قجری بودن بود نه قوت و قدرت مدیریتی. این روش از سلطنت فتحعلی شاه و از حدود 1220 ه.ق آغاز شد و به تدریج سراسر « ممالک محروسه » در دست فرزندان شاه و خاندان قاجاریه قرار گرفت. این شیوه حکومتی تا استقرار مشروطیت در ایران برقرار بود و به دنبال مرگ هر شاه (شاه میری ) شاهزادگان جهت تصاحب تاج وتخت ویا بسط قلمروهای خود ‌به جان هم می‌افتادند و در این راه از توان خوانین محلی که با وعده و وعید هم همراه بود، بهره می‌بردند و بعداز استقرار شاه جدید، ‌همان شاهزادگان با استفاده از عنوان ومقام و اختیارات خود ضمن تبعیت، چه بسا مستبدانه‌تر و جابرانه‌تر از استبداد شخص شاه بر مردم قلمرو و زیر دستان فرمانروایی می‌کردند.
۲ - نظام ملوک الطوایفی از مشخصه‌های سیاسی دوره قاجاریه است. هر چند حکومت مرکزی سعی دربرچیده نمودن این رویه داشت؛ اما به جهت بافت اجتماعی و سیاسی حاکم درآن زمان هیچ‌گاه موفق به محدود نمودن حکومت‌های محلی به دلایل مختلف از جمله ضعف مفرط حکام و سوء مدیریت -فقدان نیرویی نظامی توانمند و قوی- وابسته بودن اقتصاد کشور به نظام در آمدی حاصل از کشاورزی و دامداری که تولید کنندگان عمده همان ملاکین و خوانین بزرگ بودند، نگردیدند و اگر در برخی از نقاط ایران نقش حکومت‌های محلی وحوزه اختیارات خوانین و ملاکین کم‌رنگ می‌گردید، نتیجه اعمال قدرت و استبداد رای استاندار و نماینده دولت مرکزی بود و این شرایط قائم به حضور همان استاندار بود و به محضی که استاندار و حاکم تغییر می‌یافت، مجددا حکام محلی در صدد ترمیم شرایط و برگشت به وضع سابق خود بودند.
منابع: رجال ایران - بامداد - وقایع خاور ایران - حرکت تاریخی کرد به شمال خراسان