مدل بازار سرمایه برای حل رکود

دنیای اقتصاد:«بازار سرمایه می‏تواند از طریق شفافیت مالی و گزینه‏های مختلف برای مدیریت ریسک و جذب سرمایه‏گذاران خارجی به افزایش سرمایه‏گذاری و اشتغال و رونق اقتصادی کمک کنند» این را حامد فلاح جوشقانی مدیرعامل کارگزاری بانک دی در شانزدهمین سالگرد تاسیس این کارگزاری در گفتگو با دنیای اقتصاد مطرح کرد. او معتقد است :دولت می تواند با گسترش بازار بدهی و راه‏اندازی بورس ابزارهای مشتقه ارزی شرایط لازم برای حضور سرمایه‏گذاران خارجی و توسعه بازار سرمایه کشور و خروج از رکود را تحقق ببخشد.فلاح جوشقانی می گوید: نبود محرک های کافی اقتصادی و زمانبر بودن اصلاح ساختاراقتصادی موجب کم رونقی بازار سرمایه در ماههای اخیر شده است. او همچنین درباره فعالیت کارگزاری بانک دی تاکید می کند: اولویت کارگزاری بانک دی توسعه و گسترش در همه حوزه‏های موضوع فعالیت است و صرفاً کارمزد معاملات برای ما مهم نیست. ما توسعه شرکت را بر پایه توسعه و گسترش انواع صندوق‏های سرمایه‏گذاری در دستورکار داریم. حضور فعال در حوزه پذیرش شرکت‏ها و انتشار انواع اوراق بدهی جز برنامه‏های اصلی شرکت کارگزاری بانک دی است. امیدواریم که سازمان بورس هر چه زودتر مجوز بازارگردانی و متعهد پذیره‏نویسی را به شکل مرسوم به کارگزارانی که صندوق‏های با درآمد ثابت دارند، یا خود صندوق‏های سرمایه‏گذاری اعطا کند تا از طریق خود صندوق‏ها این مجوز بازارگردانی و متعهد پذیره‏نویسی به گسترش بازار کمک کند.حامد فلاح جوشقانی کارشناسی ارشد حسابداری از دانشگاه علامه طباطبائی و دارای مدارک بورسی مختلف به ویژه تحلیل‏گری و مدیریت نهادها و معامله‏گری و... است.او نزدیک به ۱۶ سال تجربه مالی در حوزه حسابرسی و حسابداری، چندین سال سابقه نظارتی در سازمان بورس و شرکت بورس دارد.وی بیش از هفت سال سابقه تدریس در دانشگاه و همچنین ۲ سال است که به عنوان مدیر عامل در کارگزاری بانک دی مشغول فعالیت است. در ادامه به گفت وگو با فلاح جوشقانی درباره چالش‌های مالی و اقتصادی بازار سرمایه در ایران و چشم‌انداز کارگزاری‌های فعال در این بازار پرداخته‌ایم.

جناب آقای فلاح برخی اقتصاددانان معتقدند که اقتصاد ایران نسبت به تکانه‏های اقتصاد جهانی واکنش زیادی نشان نمی‏دهد، برای مثال در جریان همه‏پرسی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا دیدیم که بازار سرمایه ایران رفتار متفاوتی از خود نشان داد، به نظر شما اقتصاد جهانی در وضعیت پایداری به سر می‏برد و می‏توان به رشد باثبات آن امیدوار بود؟

اینکه عنوان می‏شود اقتصاد ایران واکنش خیلی زیادی به تکانه‏های جهانی نشان نمی‏دهد، معتقدم اینگونه نیست. دلایل افت بازار سرمایه در سالهای اخیر این است که قیمت جهانی commodity (کالا) مثل محصولات پتروشیمی، فلزات اساسی، نفت و ... فرو ریخته و اتفاقاً اقتصاد ما واکنش نشان داده است. بحث همه‏پرسی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا نوسانات کوتاهی به دنبال داشت و با توجه به این که بازار ما کاهش زیادی را تجربه کرده بود، این اتفاق دلیلی برای افت بیشتر بازار ایجاد نمی‏کرد و در واقع به اشتباه عنوان می‏شود ایران خیلی واکنش نشان نداده است که نمی‏توان این موضوع را خیلی پذیرفت و بر عکس، بر این باور هستم که بازار سرمایه در خیلی از زمینه‏ها بخصوص زمانی که تغییرات قیمتی و اتفاقات اقتصادی پایدار مثل کاهش قیمت نفت در چندین دوره متوالی، یا کاهش تقاضای چین بر روی برخی کالاها مانند محصولات پتروشیمی پدید آمده است، سبب واکنش بازار و رکود آن شده است. در واقع خیلی موافق عدم تأثیرپذیری اقتصاد ایران از اقتصاد جهانی نیستم و نمی‏توان نوسانات گذرا را ملاک عمل قرار داد. همتنطور که ملاحظه کردید بورس خود همان کشورها بعد از مدت کوتاهی ریزش به سرعت به تعادل رسید و این نوسانات فقط چند روز ادامه پیدا کرد. بنابراین این نوسانات گذرا مبنای تصمیم‏گیری درباره تأثیرپذیری و یا عدم آن نیست.

در یکی دو سال گذشته قیمت کالاها به ویژه نفت و فلزات اساسی در سطح جهانی ریزش‏های شگفت‏آوری داشتند، آیا شما انتظار بهبود قیمت این کالاها را در نیمه جاری سال 2016 و سال 2017 متصور هستید؟

در مورد فلزات اساسی اعتقاد دارم که دوباره با تقویت تقاضا در بازار چین و هند احتمال بازگشت قیمتها وجود دارد، بخصوص سنگ آهن با توجه به معادن اخیراً کشف شده در سطح دنیا، خیلی نمی‏توان انتظار و امید به بهبودش داشت. ولی در مورد بعضی فلزات مانند روی و سرب می‏توان گفت احتمال بازگشت قیمتها وجود دارد. در ضمن فلزات به هر حال چون در چرخه طبیعت قرار دارد و یکی از نیازهای اساسی جوامع بشری هستند با توجه به افزایش جمعیت و نیاز به این فلزات احتمالاً در آینده در سطح معقول افزایش تقاضا خواهند داشت و وضعیتش از این قیمتها بدتر نخواهد شد. اما نفت، به شخصه خیلی خوش بین نیستم. با وجود اینکه خیلی از کشورها عنوان کرده‏اند که در تلاش برای جایگزین کردن انرژی پاک به جای سوخت‏های فسیلی تا بیست سال آینده هستند و از سوی دیگر، چون نفت یک کالای سیاسی شناخته شده است و جدل زیادی بر سر آن وجود دارد، بنابراین روند قیمتی آن واقعاً در ابهام است و با وجود بحث‏های محیط زیستی و انرژی پاک (به ویژه در نشست زیست محیطی پاریس ۲۰۱۵) نمی‏توان به آن بهبود قیمت آن امیدوار بود و لذا امید است که اقتصاد ایران در چارچوب سیاستهای اقتصاد مقاومتی از وابستگی به نفت خارج شود.

بر اساس آموزه‏های اقتصاد مقاومتی، درونزا کردن و برونگرا بودن اقتصاد ایران در شرایط رکود کنونی امکانپذیر است؟ به طور مشخص برنامه‏های دولت برای خروج از رکود را مثبت ارزیابی می‏کنید؟

بحث درونزا بودن و برونگرایی اقتصاد ایران با توجه به شرایط رکودی اقتصاد ایران و جهان و مناقشات و اتفاقات سیاسی موجود در منطقه خاورمیانه شاید کمی زمان ببرد. با اینحال می‏توان خوش بین بود که آموزه‏های اقتصاد مقاومتی که بحث اقتصاد دانش بنیان را در دل خود دارد، در بهبود کیفیت محصولات و ارتقاء تکنولوژی بنگاه‏ها و رقابت‏پذیری صنایع متبلور شود و اتکای اقتصاد ایران به درآمد فروش و صادرات نفت را رهایی دهد و اقتصاد مبتنی بر صادرات غیرنفتی را حاکم سازد. ولی باید بدانیم که این نیازمند گذر زمان و تلاش هدفمند است. در واقع در اقتصاد ایران بیماری‏های گوناگونی وجود دارد که به آنها عادت کرده‏ایم. مثلاً وابستگی و اتکا به نفت، نرخ‏های تورم بالا و در چند سال اخیر رکودهای تورمی و.... بنابراین باید بتوانیم این عادت‏های رنج‏آور را کاهش دهیم و با اصلاح ساختار اقتصادی (که اکنون در دستور کار دولت است)، آنها را درمان کنیم. ساده بگویم اقتصاد ایران عادت کرده است به اتکا به نفت و خام فروشی، پایین بودن بهروری در اقتصاد و عدم شفافیت در حوزه مالیات. بنابراین اصلاح همه بیماری‏ها زمان‏بر است.

برنامه دولت برای خروج از رکود هم دارای نقاط قوت و ضعفی است؛ اما هماهنگی بین تیم اقتصادی دولت باید بیشتر باشد. اکنون اقتصاد در شرایطی است که با رکود شدیدی روبرو هستیم، دولت بدهی زیادی به بانک‏ها و پیمانکاران دارد و اگر بخواهد رونقی به اقتصاد بدهد، بخشی از این برنامه پرداخت همین بدهکاری‏هاست. به نظر می‏آید دستگاه‏ها و قوا منظم و تعاملی عمل نمی‏کنند؛ مجلس هم در بعضی مواقع آنگونه که باید با برنامه‏های دولت همراهی نکرده است. برای مثال در بحث انتشار اوراق بدهی به نظر می‏رسد که دولت می‏تواند با ادامه سیاست گسترش بازار بدهی و انتشار انواع اوراق بدهی مثل اسنادخزانه اسلامی و اوراق مشارکت طرح‏های انتفاعی، این بازار را بزرگ کند و از طریق تجهیز و جذب منابع مالی مردم با انتشار این اوراق، چرخه معیوب و ناسالم بدهی‏ها را بشکند و رونق را به طرف عرضه و تقاضای اقتصاد باز گرداند. چنانچه مشاهده می‏کنیم تقاضا در اوراق بدهی با توجه به وجود صندوق‏های سرمایه‏گذاری بالا است.

پس چرا دولت از این فرصت استفاده نکند و منابع موجود در این صندوق‏ها را به عرصه تولید نکشاند. در مقابل، اگر دولت خودش در این موضوع اهتمام و توجه بیشتری داشته باشد و اوراق بیشتری منتشر و عرضه کند و در پرداخت سودها منظم‏تر رفتار نماید و بتواند بازار بدهی را توسعه دهد، قطعاً یکی از راهکارهای بسیار مناسب غیرتورمی برای ایجاد رونق و اشتغال در چارچوب اقتصاد مقاومتی خواهد بود و امید است در آینده نزدیک، دولت با برنامه ریزی دقیق و منظم‏تر عمل کرده و با کمک و همکاری مجلس شورای اسلامی این بازار مهم را به شکل مناسبی سامان دهد. همانگونه که در بسیاری از اقتصادهای دنیا مشاهده می‏کنیم عموماً سیاست کسری بودجه و انتشار ابزارهای بدهی به عنوان یک اقدام خوب در اقتصاد مورد توجه دولتها و بانکهای مرکزی است و امیدواریم دولت در این موضوع منظم‏تر و جدی‏تر عمل نماید.

دستیابی به رشد اقتصادی 4 تا 6 درصدی را در سال 1395 را چقدر محتمل می‏دانید؟

در مورد رشد اقتصادی ۴ تا ۶ درصدی در سال ۹۵، به نظر من موضوعات مهم‏تری وجود دارد که صرفاً نگاه عددی به موضوع رشد اقتصادی را ضروری نمی‏نماید. به نظر من بهتر است دولت مسیر اصلاح ساختار اقتصادی را با جدیت پیش ببرد تا بسترهای رشد اقتصادی مستمر و پایدار را فراهم سازد. تاکنون هم در حوزه روابط بین‏المللی به ویژه مساله برجام و رفع تحریم‏ها و موانع تجارت و سرمایه‏گذاری خارجی و هم در حوزه اقتصادی به ویژه کاهش و تک رقمی کردن نرخ تورم، اصلاح ساختار و کاهش نرخ سود بانکی و ثبات بازار ارز اقدامات مناسبی صورت گرفته است و کماکان سیاست‏های خوبی نیز در حال پیگیری است. بسیاری از فعالان بازار امیدوار هستند که دولت مانند سه سال گذشته انضباط بیشتری در سیاست‏های پولی و مالی داشته باشد.

علاوه بر این حوزه‏ها، با رفع موانع و تحریم‏های بانکی و گسترش مراودات بین‏المللی یکی از راهکارهای ایجاد رونق اقتصادی اصلاح ساختار نظام بانکی بخصوص بخش افشا اطلاعات است. زیرا یکی از دغدغه‏های اعتباردهنده‏های خارجی در روابط پولی و مالی با بانک‏های ایرانی می‏باشد. به نظر می‏رسد با این موضوع اقتصاد ایران بهتر می‏تواند از آثار و پیامدهای لغو تحریم‏ها و برجام به ویژه جذب سرمایه‏گذار خارجی و جذب تکنولوژی‏های جدید بهره‏مند شود. بنابراین شاید یکی از مهمترین بحث‏ها به شفاف‏سازی و استانداردسازی صورت‏های مالی بانک‏ها، اصلاح ساختار و کفایت سرمایه بانک‏های کشور بازگردد. لذا اگر بانکهای کشور بتوانند شفاف‏تر و مطابق با استانداردهای بین‏المللی حسابداری اطلاعات خود را افشا کنند، قطعاً قابلیت اتکا و قابلیت تحلیل وضعیت جاری و آتی بانکها افزایش می‏یابد و ریسک همکاری بین بانک‏های خارجی و داخلی کاهش خواهد یافت.

همانگونه که مستحضر هستید، موضوع بدهی‏های دولت به بانک مرکزی، بانکها و پیمانکاران و همینطور بدهی‏های بانکها به یکدیگر و به بانک مرکزی و به طور کلی چرخه بدهی‏ها در نظام پولی و بانکی به چالشی در اقتصاد ایران تبدیل شده است. نظر شما به عنوان یک فعال اقتصادی در بازار سرمایه برای حل این موضوع چیست؟

در خصوص بدهی‏های دولت به بانک مرکزی، بانک‏ها و پیمانکاران پیش‏تر اشاره شد که دولت اگر منظم‏تر عمل کند با گسترش بازار بدهی می‏تواند به خروج غیرتورمی از رکود در اقتصاد ایران کمک کند. در بسیاری از اقتصادهای دنیا بازار بدهی از بازار سرمایه بزرگتر است، در حالیکه همچنان بازار بدهی در ایران درصد کوچکی از بازار سرمایه را به خود اختصاص می‏دهد. ولی در بسیاری از اقتصادهای توسعه‏یافته، بازار بدهی درصد قابل توجهی از بازار سرمایه است و نسبت آن به اوراق سهام در بازار قابل توجه است. بازار هوشمند سرمایه نیز امیدوار است این بازار رشد یابد و دولت به جای دست کردن در جیب بانک مرکزی و بانکها، از طریق اوراق بدهی و با نرخ‏های بازاری به تأمین مالی برنامه‏های خود بپردازد. در طرف تقاضای این اوراق نیز در حال حاضر با وجود صندوق‏های سرمایه‏گذاری با درآمد ثابت در بازار که بیش از ۸۲۰ هزار میلیارد ریال دارایی دارند، بهترین فرصت برای دولت فراهم شده است تا از پول‏ها و منابعی که در این صندوق‏ها وجود دارد استقراض نماید و چرخ اقتصاد را به حرکت در آورد. به بیان دیگر، قطعاً بهترین راهکار برای توسعه نظام مالی و اقتصادی انتشار اینگونه اوراق و گسترش بازار بدهی می‏باشد.

این بازار چند کارکرد مثبت دارد:

نخست، هم نرخ بهره در اقتصاد واقعی‏تر خواهد شد که موضوع بسیار مهمی است. همانگونه که می‏دانید نرخ بهره یکی از فاکتورهای بسیار مهم در نظام اقتصادی است و با ساماندهی این بازار در واقع نرخ بهره واقعی‏تر و بر اساس شرایط عرضه و تقاضا (و نه دستوری) تعیین خواهد شد و تناسب بیشتری بین نرخ بهره با سایر متغیرهای اقتصادی اسمی و حقیقی به وجود خواهد آمد. دوم، دولتها و بنگاه‏های اقتصادی برای خروج از رکود و جذب نقدینگی می‏توانند از طریق بازار سرمایه اقدام نمایند و بدین وسیله می‏توان به خروج غیرتورمی از رکود خیلی امیدوار بود. در این مسیر گسترش و افزایش منابع صندوق‏های سرمایه‏گذاری طی دو سال اخیر اتفاقی خجسته و مبارک بوده است که می‏تواند کارکرد بسیار خوبی برای بازار و ابزارهای بدهی داشته باشد. امید است تا از کارکردهای این صندوق‏ها در بازار بتوان نهایت استفاده را برد و با بزرگتر و گسترده‏تر شدن آنها، به نرخ‏های سود بازاری و واقعی‏تر دست یافت. در واقع این صندوق‏ها با جذب اوراقی که در بازارهای بدهی مورد داد و ستد قرار می‏گیرند، می‏توانند به رونق اقتصادی کمک نمایند. زیرا دولت می‏تواند بدهی‏های خود را با پیمانکاران، بانکهای تجاری و حتی بانک مرکزی تسویه کند و این نقدینگی وقتی وارد چرخه فعالیتهای پیمانکاران و اقتصاد شود، دست آنها را در خرید مواد اولیه و ماشین‏آلات و... و تولید محصولات بیشتر بازتر می‏کند.

به علاوه، پرداخت بدهی دولت به بانکها نیز می‏تواند آنها را به صورت واقعی از رقابت منفی در بازار نرخ بهره جدا کند و لذا تعیین نرخ بهره به شکل واقعی‏تر و سازگارتری با واقعیت‏های اقتصادی صورت پذیرد. هر چند بر این باورم که این بازار است که می‏تواند به درستی نرخ بهره را تعیین کند و دولت تنها باید مکانیزم‏های بازار را ساماندهی کند. برای مثال دولت باید همین تنوع اوراق بدهی و گسترش بازار بدهی را در دستور کار قرار دهد نه اینکه بخواهد به صورت دستوری نرخ بهره را تعیین کند. برای مثال، خوشبختانه در هفته پایانی تیرماه ۱۳۹۵ شاهد ورود اوراق رهنی ثانویه برای تأمین مالی بانکها از طریق بازار سرمایه بودیم که بازار پول و سرمایه را به هم پیوند می‏زند و اگر در اینگونه ابزارهای جدید مدیریت شده و منضبط عمل شود، قطعاً تحرکات مثبتی در اقتصاد به ویژه بخش بانکی ایجاد خواهد شد.

رشد شاخص بورس در سال 91 و 92، ریزش و فرسایش بازار از دیماه 1392 تا روز اجرای برجام و واکنش بازار پس از آن را چگونه ارزیابی می‏کنید؟

رشد بازار سهام در سال ۹۱ و ۹۲ ناشی از بهبود در چرخه تولید نبود، بلکه ناشی از تغییرات در نرخ ارز و رشد سود اسمی شرکتها ناشی از افزایش نرخ تورم بود. در همان سالها هم می‏دیدیم که تولید مقداری محصولات در برخی شرکتها کاهش داشته اما سود افزایش می‏یابد، و این نرخ فروش بود که منجر به افزایش سود می‏شد. اما یکی از دلایل رشد بورس در سال ۱۳۹۲ شاید بحث امیدواری برای بهبود در شرایط اقتصادی به ویژه پس از انتخابات سال ۹۲ بود. ولی در دی‏ماه همان سال، اقتصاد شکل واقعی خود را نشان داد و بازار سرمایه مسیر واقعی خودش را پیدا کرد. در آن زمان شاهد تورم‏های بالا و رکود عمیق و به طور کلی شرایط اقتصادی نامناسب بودیم.

در گام نخست دولت تلاش کرد تا تورم را کاهش دهد. درست است که در شرایط رکود تورمی حاکم، مهار تورم منجر به تعمیق و گسترش رکود شد. اما فعالان بازار سرمایه همچنان امیدوارند که با استفاده از فرصت‏ها و ظرفیت‏های بازار سرمایه از جمله گسترش بازار و ابزارهای بدهی مشکل رکود نیز حل شود. حل مسئله رکود قطعاً موجب بهبود وضعیت اشتغال در کشور خواهد شد. شاید دلیل اینکه بازار سرمایه چند ماهی بعد از اجرای برجام وضعیت مناسبی نداشت و رشدی در آن شاهد نبودیم به یک سری مشکلات موجود در وضعیت اقتصادی، عدم وجود محرک‏های کافی اقتصادی (نقدینگی) و همینطور زمان‏بر بودن اصلاح ساختار اقتصادی باز می‏گردد. ولی باید به آینده امیدوار بود و باز هم تاکید می‏کنم که ظرفیت بازار سرمایه می‏تواند خیلی کمک‏کننده و راهگشا باشد.

با توجه به توضیحاتی که در خصوص اقتصاد جهانی، قیمت کالاها و اقتصاد ایران بیان فرمودید، چشم‏انداز پیش‏روی بازار سرمایه را در سال جاری و سالهای آتی چگونه می‏بینید؟

چشم انداز بازار سرمایه متأثر از تغییرات اقتصاد جهانی، قیمت نفت و فلزات اساسی و محصولات پتروشیمی است. بنابراین باید اقتصاد ایران به ثبات برسد تا بتوانیم از تمام ظرفیت‏های اقتصادی بهره‏مند شویم که نمود اصلی آن در بازار سرمایه است و شخصاً به این بازار خوش‏بین هستم و معتقدم در اقتصاد ایران "تغییر ساختار سرمایه‏گذاری عام" رخ خواهد داد. اجازه دهید مثالی بزنم. زمانی مردم به دلایلی مثل افزایش رشد جمعیت با کمبود عرضه در بخش مسکن روبرو شدند، از آنجا که مردم مسکن را کالایی ارزشمند و امن می‏دانند، با افزایش نقدینگی در طی چندین سال اخیر شاهد افزایش شدید عرضه در این بخش بودیم. این امر موجب شد تا تقاضاهای سودآور بخش مسکن به شدت کاهش یا حذف شود. بنابراین ازدیاد عرضه در بازار و فزونی آن بر تقاضا شاید سالها طول بکشد تا وضعیت مسکن را دوباره با رونق روبرو کند و لذا خیلی از افرادی که اکنون به این بخش وارد می‏شوند دیگر دیدگاه سرمایه‏گذاری نخواهند داشت و این یک تغییر ساختار بسیار بزرگ است.

در سایر حوزه‏ها هم در سالهای گذشته صرفاً رفتارها، سوداگرانه بوده است که با کنترل‏های انجام شده و برنامه‏های در دست اجرا از سوی دولت بخصوص در حوزه ارز تا حدود زیادی محدود شده است. بسیاری از مردم احتمال می‏دهند که در بازار سرمایه رفتارها و معاملات سوداگرانه است. تا حدودی هم می‏توان این باور عمومی را تصدیق کرد که رفتار سوداگرانه و تقاضاهای سفته بازی در بازار سرمایه بیشتر از بقیه بازارهاست. اما رونق تقاضاهای سوداگرانه در معاملات بازار ثانویه اگر با تقویت بازار اولیه همراه باشد، آنگاه می‏توان انتظار داشت که شرکت‏ها می‏توانند با طرح‏های سرمایه‏گذاری توجیه‏پذیر افزایش سرمایه بدهند، یا ابزارهای بدهی منتشر کنند، شرکت‏های جدید تأسیس کنند، هلدینگ‏ها و شرکت‏های خود را وارد بازار سرمایه کنند. بنابراین اینگونه تقاضاها یکی از معدود تقاضاهای سوداگرانه است که تورم‏زا نمی‏باشد. با اینحال باز هم تاکید می‏شود که اگر تقویت بازار اولیه در اولویت شرکتهای بورس تهران و فرابورس ایران باشد، آنگاه بهبود و افزایش تقاضا در معاملات ثانویه بازار سرمایه به بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک خواهد کرد و بهترین مکان برای جذب نقدینگی و تأمین مالی بلندمدت خواهد بود؛ مشروط به اینکه در معاملات دسته دوم محدود نَماند و بتواند جذب بازار اولیه شود.

سیاست‏های وزارت نفت درباره صنایع پتروشیمی و پالایشگاهی، سیاست‏های وزارت مسکن درباره بازار مسکن، سیاست‏های وزارت صنعت، معدن و تجارت درباره صنعت خودرو و همچنین سیاست‏های بانک مرکزی و دولت درباره اصلاح نظام بانکی در بازگرداندن رونق به بازار سرمایه را چگونه ارزیابی می‏نمایید؟

اجازه دهید درباره این سوال به تفکیک گفتگو کنیم. متاسفانه وزارت نفت سیاست‏های خوبی نداشته است. با گسترش تولید نفت و گاز کشورهای خارجی مثل نفت شل که موجب کاهش قیمت نفت و قیمت محصولات پتروشیمی شده است، وزارت نفت برعکس بهای تمام شده تولید صنعت پتروشیمی را افزایش داده است، مزیت نسبی شرکتهای صنعت شیمیایی را در برابر رقبای منطقه‏ای کاهش داده است و به نظر می‏رسد سیاستهای خوبی در این صنعت اتخاذ نشد. البته من به هیچ وجه موافق این نیستم که ما خوراک گاز را مفت و ارزان به صنایع پتروشیمی بدهیم، ولی باید میان توسعه صنایع پتروشیمی و هزینه تولید رابطه منطقی ایجاد کرد. در صنعت پالایشگاه نیز عدم شفافیت همچنان در سیاست‏های وزارت نفت موج می‏زند و این خیلی خوب نیست و قابلیّت پیش‏بینی‏پذیری و برنامه‏ریزی و سرمایه‏گذاری آینده را از سرمایه‏گذاران می‏گیرد. از سوی دیگر، انتقادهایی به سازمان خصوصی‏سازی و وزارت نفت در خصوص واگذاری‏ها وجود دارد ولی این موضوع نباید صنعت را دچار آسیب‏های بزرگ کند ولی متاسفانه در این زمینه نیز وزارت نفت خوب عمل نکرده است.

به نظر من سیاست وزارت مسکن در بازار مسکن جهت تحریک تقاضا و افزایش تدریجی وام مسکن و گسترش ابزارهای رهنی بسیار بهتر از سایر حوزه‏های اقتصادی بوده است ولی بازار مسکن آنقدر مشکل دارد و با افزایش شدید عرضه مسکن و شدت ساخت و سازها روبرو بوده و هست و در گذشته نیز سیاستهای درستی در مورد وام‏ها و تسهیلات مسکن در دستور کار نبوده (عمده وام‏ها برای ساخت و نه خرید بوده است) و موجب گسترش املاک تجاری شده است. لذا این عرضه‏ها رکود را در بازار مسکن تشدید کرده است، ولی سیاست‏های وزارت مسکن در این زمینه برای خروج از رکود نسبت به گذشته بهتر شده است. بنابراین دولت خط درستی را در تقویت قدرت خرید مصرف‏کنندگان (و نه دلالان) مسکن دنبال می‏کند.

در مجموع به نظر می‏رسد وزارت صنعت، معدن و تجارت با توجه به مراودات و گسترش همکاری‏هایی خارجی در صنعت خودرو نسبتاً خوب عمل می‏کند. با اینحال لازم است تا در این زمینه علمی‏تر و کارشناسی‏تر رفتار کرد. هر چند صنعت خودرو در ایران آنقدر در بخش تکنولوژی مشکلات دارد که واقعاً آسیب‏های زیادی دیده و ممکن است در آیند هم بیشتر آسیب ببیند. اما بازار امیدوار است که گسترش مراودات خودروسازان داخلی با شرکت‏های معتبر خودروسازی در حوزه خودروهای سبک و سنگین موجب بهبود عملکرد کیفی و کمّی و رشد درآمد و سودآوری این صنعت شود. صنعت خودرو دارایی‏های ثابت زیاد دارد که عمدتاً ناشی از سوء مدیریت راهبردی و نبود مدیریت نقدینگی در این شرکتها است. بنابراین لازم است تا خودروسازان بتوانند دارایی‏های مازاد خود را آزاد کنند و در مقابل، هزینه زیاد تحمیل شده از سوی این دارایی‏های مازاد را کاهش دهند؛ همچنین لازم است تا آنها دست از سیاست ورود به حوزه‏های غیر از خودرو بردارند.

دلیلی وجود ندارد که یک خودروساز، بانک‏دار هم باشد. در مقابل آنهمه سرمایه‏گذاری نباید خودروسازان اینهمه هزینه مالی بر سهامدارانشان تحمیل نمایند. لذا به نظر می‏رسد که مدیریت دارایی‏های مازاد، مدیریت تسهیلات، مدیریت سایر سرمایه‏گذاری‏ها و تحقیق و توسعه در این صنعت منطقی نیست. در بسیاری از این کارخانه‏ها تقریباً هیچ تحقیق و توسعه‏ای را شاهد نیستیم و محصولاتی تولیدی عمدتاً مونتاژ یا کپی‏برداری از خارجی‏ها است. بنابراین خودروسازان باید بتوانند اصلاح ساختار مالی خوبی انجام دهند و دارایی‏های مازاد را به فروش بگذارند و هزینه‏های مالی را کاهش دهند. بدین ترتیب قطعاً می‏توانند هزینه تولید را کاهش دهند و بدین ترتیب است که می‏توان به آینده خودروسازان امیدوار بود. در مجموع سیاستهای وزارت صنعت بد نبوده ولی نقاط ضعف زیاد دارد که با کار کارشناسی و استفاده از نقطه نظرات کارشناسان مرتفع خواهد شد. بانک مرکزی در زمینه اصلاح نظام بانکی هنوز دستورالعمل یا آیین‏نامه‏ای صادر نکرده است ولی عملکرد بانک مرکزی در بازار بین بانکی و بانکی مناسب ارزیابی می‏شود و منجر به کاهش نرخ سود بانکی شده است. همچنین رفتار بانک مرکزی نشان می‏دهد که تمایلی به تعیین دستوری نرخ بهره ندارد و لذا تعیین این نرخ بر عهده بازار گذاشته شده است و همانطور که پیش‏تر اشاره و تاکید شد مهمترین آیتم آن گسترش بازار و ابزارهای بدهی است که منجر به واقعی‏تر شدن نرخ بهره خواهد شد.

جناب آقای فلاح، با توجه به کاهش نرخ سود سپرده‏ها و تسهیلات بانکی و احتمال سرریز شدن بخشی از این 740 هزار میلیارد تومان سپرده به سایر بازارهای دارایی، چه پیشنهادی برای سپرده‏گذاران بانکی دارید؟

به نظر من در مورد کاهش نرخ سپرده و تسهیلات بانکی فرصتی برای افراد ریسک‏گریز و به شدت محافظه‏کار وجود ندارد. در واقع به نظر می‏رسد به‌رغم کاهش نرخ سود سپرده‏ها، شاهد کاهش حجم سپرده‏های بانکی نباشیم و بسیاری از افراد علاقمند به نرخ سود بانکی، سپرده‏های خود را از بانکها خارج نکنند. زیرا اولاً عرضه در حوزه‏هایی مثل مسکن آنقدر زیاد و سنگین است که بازدهی بیشتری از بانک برای سرمایه‏گذاران به همراه نخواهد داشت و دوماً تنها بازاری که می‏تواند این منابع را جذب کند بازار سرمایه است که البته نیازمند تخصص و دانش مالی بوده و از همه مهمتر دارای ریسک می‏باشد. شاید خیلی از افراد تمایل داشته باشند که با نرخ‏های پایین‏تر از نرخ ۱۵ درصد کنونی کماکان سرمایه‏های خود را در بانکها حفظ کنند، اما به نظر من تنها بازاری که توانایی جذب نقدینگی اشاره شده را دارد بازار سهام است که باید منتظر برنامه‏های حمایتی دولت از صنایع بود. با اینحال پیشنهاد من برای سپرده‏گذاران بانکی این است که حداقل در شرایط کنونی مقدمات آشنایی با بازار سرمایه به ویژه گزینه‏های کم ریسک‏تر آن همچون صندوق‏های سرمایه‏گذاری و خدمات سبدهای سرمایه‏گذاری اختصاصی را مد نظر قرار دهند.

همانگونه که مستحضر هستید هیأت‏های تجاری و سرمایه‏گذاران خارجی طی یکسال گذشته مدام به ایران در رفت و آمد بودند، اولاً چرا هنوز نتایج ملموسی از این رفت و آمد در بازار سرمایه مشاهده نمی‏شود و دوماً اینکه آیا صنعت کارگزاری همپای استانداردهای بین‏المللی آماده ارائه خدمات به ایشان هستند؟

در مورد رفت و آمد هیأت‏های تجاری و سرمایه‏گذاران خارجی نباید انتظار داشت در مدت شش ماه رویدادهای شگرفی رخ بدهد. از آنجا که روابط اقتصادی کشور با خارجیان چندین سال قطع بوده است، لذا آنها باید ارزیابی ریسک‏های اقتصادی و تجاری خود را انجام بدهند و گزارشهای تهیه شده را به مقامات تصمیم‏گیری ارائه دهند. سپس بر اساس ارزیابی‏هایی ریسک انجام شده اقدام به سرمایه‏گذاری کنند. یکی از بهترین حوزه‏ها برای ورود کم ریسک آنها بازار ابزارهای بدهی است. زیرا منابع سرمایه‏گذاری در این حوزه می‏تواند نقدینگی را وارد کشور کند. با توجه به اینکه نرخ سود اوراق بهادار بالاست، لذا اگر بتوانیم بورس ارز را راه‏اندازی کنیم، آنگاه سرمایه‏گذاران خارجی با توسعه ابزارهای مشتقه بازار ارز می‏توانند ریسک تغییرات نرخ ارزشان را مدیریت کنند. سال گذشته صحبت تأسیس این بازار مطرح شد، اما اکنون نمی‏دانم چرا روند اجرایی آن متوقف شده است یا اصلاً در چه وضعیتی بسر می‏برد. بنابراین راه‏اندازی بورس مشتقه ارزی و توسعه بازار ابزارهای بدهی مکمل همدیگر برای جذب سرمایه‏گذاران خارجی است.

به بیان ساده، واقعاً لازم نیست سرمایه‏گذاران خارجی حتماً بیایند و کارخانه تأسیس کنند، همین که در فعالیت‏ها و طرح‏های تعریف شده ایران حضور یابند و اوراق منتشر شده آن طرح‏ها را با یک نرخ معقول خریداری و سرمایه‏گذاری کنند، می‏تواند زمینه‏ساز ایجاد رونق در اقتصاد ایران شود. رکود فعلی اقتصاد جهانی نرخ‏های سود بانکی و اوراق بهادار ما را خیلی جذاب کرده است و بنابراین اگر ما بتوانیم مکانیسم کنترل ریسک نوسانات نرخ ارز را تدوین و پیاده‏سازی نماییم تا آنها ریسک نرخ ارز خود را پوشش دهند، قطعاً اوراق بهادار بازار ما برای ایشان جذابیت‏های بسیار زیادی خواهد داشت که از آن طریق می‏توان تولید کشور را تقویت کرد. بازار سرمایه امیدوار است که اگر هیات‏های تجاری می‏خواهند سرمایه‏گذاری مستقیم انجام دهند، این سرمایه‏گذاری همراه با ورود تکنولوژی باشد و نه اینکه صرفاً بازار مصرفی برای محصولات بنگاه‏ها و برندهای خارجی باشیم.

مهمترین تحولاتی که در صنعت کارگزاری باید مورد توجه نهادها و مراجع ذیربط به ویژه کانون کارگزاران و سازمان بورس و اوراق بهادار قرار بگیرد تا به سطح استانداردهای بین‏المللی دست یابیم، چیست؟

این صنعت شرایط نامناسبی دارد. سازمان بورس مجوز تأسیس کارگزاری نمی‏دهد و در یک بازار رقابتی، مجوز ندادن اصلاً اتفاق خوبی نیست و مفهومی ندارد. زیرا همانگونه که می‏دانید یکی از فروض اساسی بازار رقابتی آزادی ورود و خروج به/ از صنعت است. برخی از کارگزاران هستند که در گذشته به هر دلیلی مجوزهایی گرفته‏اند و با توجه به شرایطی که وجود دارد، اکنون بیشتر از اینکه به گسترش شرکت خود اهمیت دهند، دلخوش به داشتن مجوز هستند. سازمان بورس باید سیاست‏هایی در جهت اعطای مجوز تدوین کند و در واقع یکی از اقدامات مهم سازمان بحث دستورالعمل ادغام/ تفکیک در صنعت کارگزاری است. صنعت کارگزاری را می‏توان خط مقدم بازار سرمایه دانست که می‏تواند به گسترش این بازار کمک کند. در گذشته شاهد بودیم اعطای مجوزهای کارگزاری خیلی به گسترش و تعمیق بازار کمک کرده است و لذا برای اینکه تعداد کارگزاری‏ها خیلی زیاد نشود بایستی شرایط خاصی ایجاد کرد، اما نباید جلوی اعطای مجوز گرفته شود. همچنین شایسته است تا راهکاری اندیشیده شود تا افرادی که کمکی به بازار نمی‏کنند، در حاشیه قرار بگیرند یا از صنعت خارج شوند یا دستورالعملی صادر شود تا کارگزاری‏هایی که به صورت شرکت‏های کوچک فعالیت دارند، در هم ادغام شوند و در واقع انحصار از این صنعت خارج شود. ما کارگزاران در بازار بورس فعالیت می‏کنیم.

بورس یعنی رقابت. پس اینکه چرا در این صنعت انحصار ایجاد شده است، علامت سوال بزرگی است. از سوی دیگر، صنعت کارگزاری روزهای خوبی را سپری نمی‏کند. در حال حاضر مقرراتی وجود دارد که اصلاً منطقی و اقتصادی نیست و باید سازمان با شرایط خاصی مجوز تأسیس و فعالیت کارگزاری بدهد و هم شرایطی برای ادغام کارگزاران فراهم کند. هم‏اکنون بسیاری از شرکت‏ها روزگار خوبی را سپری نمی‏کنند و اگر دلشان به مجوزشان خوش نباشد، شاید فکر دیگر کنند. در واقع یکی از دلایلی که هیچ تغییری در صنعت کارگزاری رخ نمی‏دهد، وجود این انحصار است که صنعت کارگزاری را از پویایی و سازگاری با استانداردهای بین‏المللی باز داشته است.

اجازه دهید کمی به حوزه کاری شما در کارگزاری بانک دی که شما مسئولیت مدیریت آن را بر عهده دارید، بپردازیم. در حال حاضر چه اقداماتی و فعالیت‏هایی در کارگزاری شما در اولویت انجام و تمرکز کاری قرار دارد؟

اولویت ما در کارگزاری بانک دی توسعه و گسترش در همه حوزه‏های موضوع فعالیت است و صرفاً کارمزد معاملات برای ما مهم نیست. ما توسعه شرکت را بر پایه توسعه و گسترش انواع صندوق‏های سرمایه‏گذاری در دستورکار داریم. حضور فعال در حوزه پذیرش شرکت‏ها و انتشار انواع اوراق بدهی جز برنامه‏های اصلی شرکت کارگزاری بانک دی است. امیدواریم که سازمان بورس هر چه زودتر مجوز بازارگردانی و متعهد پذیره‏نویسی را به شکل مرسوم به کارگزارانی که صندوق‏های با درآمد ثابت دارند، یا خود صندوق‏های سرمایه‏گذاری اعطا کند تا از طریق خود صندوق‏ها این مجوز بازارگردانی و متعهد پذیره‏نویسی به گسترش بازار کمک کند. چنانچه این مجوزها فقط در دست شرکتهای تأمین سرمایه باشد، با توجه به تعداد کم شرکت‏های تأمین سرمایه ممکن است خیلی از فعالان اقتصادی پشت درب‏های تأمین سرمایه‏ها بمانند و موفق به دریافت خدمات مناسب نشوند.

دلیل آن هم این است که آنها با توجه به سرمایه خود می‏توانند اوراق منتشر کنند و لذا دارای ظرفیت محدودی هستند و بنابراین باید از دیگر ظرفیت‏ها برای گسترش بازار سرمایه استفاده شود که کارگزاران و صندوق‏های با درآمد ثابت یکی از آنها هستند. علاوه بر این ورود به حوزه‏های دیگر به ویژه بورس کالا و انرژی در دستور کار ماست. اسفند ماه ۱۳۹۳ مجوز بورس کالا اخذ و در فروردین ۱۳۹۴ راه‏اندازی شد و مصمم به راه‏اندازی بورس انرژی نیز هستیم. همچنین بنا داریم در آینده با توجه به مقررات سازمان بورس به فعالیت‏هایی مانند مشاوره سرمایه‏گذاری و سایر حوزه‏هایی که امکان فعالیت هست، وارد شویم و بتوانیم به یک کارگزار با خدمات کامل تبدیل شویم. برنامه توسعه کارگزاری در جهات مختلف در دستور کار است که ان شاءالله این موضوع طی سال جاری و سال ۹۶ انجام خواهد شد.

آیا کارگزاری بانک دی در زمینه بروز رسانی و استاندارد سازی بین‏المللی اقدامات لازم را به انجام رسانده است؟

ما برنامه ارائه خدمات کارگزاری در عرصه بین‏المللی را داریم که اگر سرمایه‏گذاران خارجی تمایل داشتند بتوانیم با سایر نهادهای مالی در دنیا ارتباطاتی برقرار کنیم. قطعاً جذب سرمایه‏گذار خارجی صرفاً با انجام مذاکرات نخواهد بود و بهتر است که کارگزاران و شرکت‏های تأمین سرمایه با شرکت‏ها و نهادهای مالی در بازارهای دیگر تفاهم‏نامه امضا کنند و بتواند در هر دو بازار فعالیت کنند. این موضوع هم به جذب بهتر مشتریان منجر می‏شود و هم گسترش فعالیت‏ها را در این حوزه‏ها در پی خواهد داشت. بنابراین برنامه‏های گوناگونی در دستور کار است تا بتوانیم با نهادهای مالی در سایر بازارهای بورس ارتباط برقرار کنیم و با آنها تفاهم نامه امضا کنیم و همکاری داشته باشیم.

در پایان، اگر مطلب خاصی مد نظرتان است، برای مخاطبان روزنامه دنیای اقتصاد بفرمایید.

در پایان باز هم تاکید می‏کنم که گسترش بازار سرمایه مترادف با گسترش اقتصاد ماست و افزایش شفافیت در همه حوزه‏ها را به همراه دارد. بازار سرمایه می‏تواند از طریق شفافیت مالی و گزینه‏های مختلف برای مدیریت ریسک و جذب سرمایه‏گذاران خارجی به افزایش سرمایه‏گذاری و اشتغال و رونق اقتصادی کمک کنند. در پایان امیدوارم دولت با گسترش بازار بدهی و راه‏اندازی بورس ابزارهای مشتقه ارزی شرایط لازم برای حضور سرمایه‏گذاران خارجی و توسعه بازار سرمایه کشور و خروج از رکود را تحقق ببخشد.