کودکان کار مشهد
دنیای اقتصاد، سپهر استیری - یکی از مشکلات موجود در کلان‌شهرهای کشور، حاشیه‌نشینی و کار کودکان است. بر اساس آمار رسمی سال 91 بیش از یک میلیون حاشیه‌نشین ساکن شهر مشهد هستند. مدیر کل راه و شهرسازی وقت خراسان رضوی معتقد است ثبت یک سوم جمعیت شهر مشهد به صورت حاشیه نشین، نشان‌دهنده این است که مشهد بیشترین جمعیت حاشیه‌نشین کشور را داراست؛ پدیده‌ای که به همراه خود، مشکلی به نام «کودکان کار» را نیز به وجود آورده‌است. برای آشنایی با گوشه‌ای از مشکلات این کودکان به همراه تعدادی از مددکاران «جمعیت دانشجویی امام علی» به سراغ آن‌ها می‌رویم. همراه با مددکاران به سمت محله معروف به «قلعه ساختمان» می‌رویم. در راه درباره دلایل پیدایش این حجم از حاشیه‌نشین در کلان‌شهر مشهد صحبت می‌کنیم، یکی از آن‌ها معتقد است که بحران آبی استان، کسب و کار در شهرستان‌ها و روستاهای اطراف مشهد را با مشکل مواجه ساخته و قشر عظیمی را ناچار به مهاجرت کرده‌است، دیگر مددکار همراه ما از مشکلات پیش آمده برای این قشر از کودکان می‌گوید، وی معتقد است در جامعه مهاجران حاضر در مشهد، برخی از خانواده‌های افغان یا زنان ایرانی که با مردان افغان ازدواج می‌کنند، موفق به کسب مدرکی برای احراز هویت فرزندان خود نمی‌شوند. از همین رو این کودکان از تحصیل و اشتغال در فعالیت‌های مناسب در آینده محروم می‌مانند.
سرانجام به قلعه ساختمان می‌رسیم، محله‌ای پر از خانواده‌های مهاجر افغان و بلوچ، جایی که ناامیدی در آن موج می‌زند. اولین کودک کار، سمیه،دختر ۱۴ ساله‌ای است که برای دریافت روزانه ۱۵ هزار تومان از شش صبح تا پنج بعدازظهر به میوه چینی مشغول است. هنگامی که سمیه چهره آشنای مددکاران را می‌بیند، خوشحال می‌شود و آنان را سخت در آغوش می‌کشد. سمیه به دلیل مشکلات مالی خانواده و نداشتن کارت هویت از ادامه تحصیل بازمانده است هنگامی که از او بزرگترین آرزویش را جویا می‌شویم، سکوت می‌کند، در پس و پیش ذهن خود به دنبال پاسخی می‌گردد گویی هیچ گاه فرصت اندیشیدن به این موضوع را نداشته است.در هنگام خداحافظی با این دختر و خانواده‌اش، ما را به صرف شام که چیزی جز چند سیب‌زمینی نیست، فرا می‌خوانند.
در ادامه به همت آباد می‌رویم. هنگام گذر از کوچه پس کوچه‌های این محله، گاه نگاه سنگین آدم‌هایی که از کنارمان می‌گذرند را حس می‌کنم، نگاه‌هایی که حس ناامیدی، رنج و بی اعتمادی را در فضا پراکنده می‌سازند. وارد یک کارگاه تفکیک زباله می‌شویم، عیدی محمد پسرک 10 ساله‌ای است که روزانه 20 هزار تومان دریافت می‌کند. با چهره کودکانه اما در قامت بزرگ مردی کوچک با لبخند پذیرایمان می‌شود، او نیز به دلیل عدم برخورداری از کارت هویت و مشکلات مالی از تحصیل بازمانده است. عیدی محمد که این روزها باید به بازی کردن سرگرم باشد، چنین می‌گوید: «من مرد هستم و باید سرکار بروم، من نباید بازی کنم.» او در ادامه و در وصف برادر کوچکتر خود «گل‌آقا» که 9 سال سن دارد، می گوید: «گل‌آقا بچه است و باید بازی کند به همین خاطر من کار می‌کنم تا او بازی کند.» اما عیدی محمد دنیای کوچکی دارد، هنگامی که از او می‌پرسیم که می‌خواهد در آینده چه کاره شود؟ چنین پاسخ می‌دهد: «می‌خوام بنا بشم.»
به سمت خانه‌ای دیگر در همت آباد می‌رویم. پیش از رسیدن به خانه، مددکاران توضیحاتی درباره کودکان کار می‌دهند. آنها معتقدند که بعضی از مردم فکر می‌کنند که این کودکان زیر نظر مافیاهای بزرگی مشغول به فعالیت هستند، درحالی که بسیاری از این کودکان نه تنها زیر نظر مافیاها نیستند بلکه به دلیل مشکلات مالی ناچار به کار شدند. سرانجام به خانه مورد نظر می‌رسیم، پیش از ورود به خانه مددکاران توضیح می‌دهند که این خانواده و دو فرزند مورد نظر ما احمد و محمد ۱۴ و ۱۲ ساله و حتی خواهر کوچکترشان به مصرف مواد مخدر اعتیاد دارند. وارد خانه می‌شویم، درب خانه چفت و بسط محکمی نداشت و نخستین چیزی که جلب توجه می‌کند، بوی تریاکی است که در فضای خانه پیچیده است. احمد و محمد نیز به دلیل نداشتن کارت هویت از تحصیل بازمانده‌اند. هر دو کودک در کوره‌های شیشه‌پزی مشغول به کار هستند و برای هشت ساعت کار روزانه، ماهیانه ۲۰۰ هزارتومان دریافت می‌کنند و دردناک‌تر آنکه ماهیانه قریب به ۱۵۰ هزار تومان هزینه تریاک مصرفی هر یک از این دو کودک است. احمد و محمد می‌گویند تفریحی جز تماشای فیلم و تیله بازی ندارند. سخت‌ترین لحظه دیدار ما با احمد و محمد، لحظه‌ای بود که از احمد خواستیم بزرگترین آرزویش را بیان کند، احمد بغض می‌کند، از ما روی می‌گرداند و از پنجره اتاق بیرون را نظاره می‌کند، نور خورشید که تا میانه اتاق آمده بود گویی احمد را نوازش می‌کرد، احمد به آرامی پاسخ می‌دهد: «می‌خوام از مواد پاک بشم»
یکی از مددکاران همراه ما نکته جالبی را بیان می‌کند، او می‌گوید: در منطقه همت آباد آب لوله کشی، آب شرب نیست به همین خاطر برخی از اهالی این منطقه به بیماری‌هایی از جمله بیماری‌های پوستی مبتلا هستند. با شنیدن این سخنان، ناگهان طرح جدید دولت مبنی بر تبدیل آب لوله کشی مشهد به آب غیر شرب به ذهنم می‌رسد، پس از اجرای این طرح شهروندان مشهدی باید آب شرب را خریداری کنند. به راستی اجرای این طرح چه پیامدهایی برای حاشیه نشینان شهر مشهد در برخواهد داشت؟ چه تدابیری برای جلوگیری از پیامدهای این طرح می‌توان اتخاذ کرد؟


کوره هایی با کارگران خانوداگی
به سختی با احمد و محمد وداع می‌کنیم و به سمت روستای سالارآباد راهی می‌شویم، اطراف این روستا، کوره‌های آجرپزی بسیاری وجود دارد. وارد یکی از این کوره‌ها می‌شویم، معمولا در این حرفه تمامی اعضای خانواده به این کار مشغول هستند و از آنجایی که محل کار آن‌ها از روستاها فاصله دارد، محل زندگی این خانواده‌ها در نزدیکی محل کارشان است. برای مثال در این کوره آجرپزی قریب به 10 یا 11 خانوار در کنار هم زندگی می‌کنند و بالطبع به دلیل فاصله‌شان با روستا و شهر از امکاناتی چون مدرسه، خانه بهداشت و امکانات بهداشتی محروم هستند. با پسری 12 ساله با جثه‌ای کوچک که در این کوره مشغول به فعالیت است، صحبت می کنیم. او می‌گوید هر روز از ساعت چهار صبح تا دو یا سه بعدازظهر به کار مشغول است، به ازای هر 1000 آجر 17هزار تومان دریافت می‌کند و روزانه دو یا سه هزار آجر می‌زند! او برای تحصیل، مجبور است به نزدیک‌ترین روستا، یعنی سالارآباد برود. وقتی از تفریحاتش می‌پرسم، سکوت می‌کند و لبخند تلخی می‌زند.
از نکات جالب توجهی که پس از دیدار ما از این مناطق به ذهنم خطور کرد، تعریف آمارتیاسن، برنده نوبل اقتصاد سال ۱۹۹۸، از توسعه بود. وی بر آن بود که توسعه، یعنی شکوفایی استعدادها و توانایی‌های آدمی، اما تحقق این مهم را با گسترش انتخاب‌های آدمی، میسر می‌دانست. حال قیاس این مناطق از شهر با سایر مناطق مشهد، نشان‌دهنده عدم وجود امکانات و به بیان دیگر کمبود گزینه‌های قابل انتخاب کودکان این مناطق برای تفریح در اوقات بیکاری است. در مناطقی چون همت آباد و قلعه ساختمان، پارک، لوازم ورزشی، سینما و حتی کیوسک‌های مطبوعاتی را به زحمت پیدا می‌کنید و گاه اصلا پیدا نمی‌کنید. در عوض آنچه که مناطق حاشیه‌نشین در قیاس با سایر مناطق به وفور از آن برخوردار هستند، مواد مخدری است که سریع‌تر و ارزان‌تر از بسیاری از تفریحات درون شهر و گزینه‌های قابل انتخاب در دسترس‌شان است و این کودکان را در معرض اعتیاد قرار می‌دهد.
pic1

چرایی استمرار فقر در خانواده‌های فقیر
تحقیقات بسیاری در این‌باره صورت گرفته‌است. فرشید یزدانی، فعال حقوق کودکان بر آن است که بحث کودکان کار بحثی چند وجهی است و از منظر اجتماعی، اقتصادی و فردی و روانی قابل بررسی است. وجه اجتماعی این پدیده، هم در پیدایش و هم در استمرار آن موثر است. به گونه‌ای که از سویی مناسبات نابرابر اجتماعی و نگاه سلطه‌طلبانه در چارچوب‌های اجتماعی، از خانواده گرفته تا دولت، به ایجاد و استمرار آن دامن می‌زند و از سوی دیگر ایجاد و استمرار آن به تحکیم این رویکرد (رویکرد سلطه) یاری می‌رساند. کودکی که مجبور است برای معاش کار کند، دیگر فرصت اندیشیدن و اعتراض ندارد. این کودک که از امکان توانمندسازی خود بازمانده دیگر فرصت ساختن جامعه بهتر را ندارد. در استمرار این نگاه و آسیب‌های مختلف جسمی، جنسی و روانی که در این میانه به کودک وارد می‌شود، او نیز در بزرگسالی حامل همین نگاه سلطه می‌شود.
در وجه اقتصادی این پدیده، خانواده‌ها با عرضه کودکان خود درصدد رفع نیازهای آنی و روزمره خود برمی‌آیند. غافل از اینکه در فرآیندی بلندمدت‌تر، کار کودکان، استمرار فقر را در پی خواهد داشت. در این وجه، دولت وظیفه دارد به عنوان متولی امور اجتماعی در جامعه و با نگاهی بلندمدت، در مقابل نگاه کوتاه‌مدت خانواده‌ها وارد عمل شود و کودکان خارج از تحصیل را وارد چرخه تحصیل کند. البته وجه اقتصادی کار کودکان از منظر دیگری نیز قابل تامل است، کودکان امروز جامعه، سرمایه‌های انسانی آینده کشور هستند. اما حضور این کودکان به عنوان نیروی کار ارزان قیمت، نخست باعث افزایش عرضه نیروی کار و کاهش دستمزدهای بازار کار شده و در ادامه باعث کاهش فرصت‌های شغلی بزرگسالان گردیده و از آنجا که ارزش افزوده کار کودکان کمتر از ارزش افزوده کار بزرگسالان است، موجب افت و کاهش رشد مناسب درآمدهای ملی می‌شود. با نگاهی بلندمدت نیز درخواهیم یافت با کار کردن کودکان و عدم تحصیل، آموزش و توانمندسازی آن‌ها، در آینده با نیروی کاری کم‌مهارت و با بازدهی کم مواجه خواهیم بود که خود به عنوان مانعی در دستیابی به توسعه و اقتصاد دانش بنیان به شمار می‌آید.
در انتها و در وجه فردی و روانی کار کودکان، می‌توان به این مهم اشاره داشت که کودکی زمان شناخت و توانمند شدن برای حضور موثر در جامعه است. خلل در این دوره، به تمامی دوران زندگی فرد می‌تواند آسیب برساند. ضمن آنکه از دست دادن این دوران، یعنی دوران کودکی، می‌تواند نقصانی دائم را در زندگی افراد و به تبع آن در جامعه به‌همراه بیاورد. اما کودکان کار در زمانی که باید در زمینه‌های مختلف توانمند شوند و پرورش یابند، مجبور به کار می‌شوند. کاری که نه‌تنها از توانمند شدن آنها و توسعه فردی‌شان می‌کاهد بلکه بر جامعه‌پذیری و احساس تعلق و دلبستگی آنان به جامعه نیز اثری منفی به‌ جا می‌گذارد. کودک کار، کمتر فرصت چشیدن طعم دوران کودکی خود را، به ‌عنوان مهم‌ترین و زیباترین دوران زندگی پیدا می‌کند. کودک کار زود بزرگ می‌شود. بدون آنکه بتواند به خودآگاهی لازم برسد و فرصت دیدن بهتر اطراف خود را داشته باشد. کودک کار مهر جامعه را نمی‌بیند و نمی‌توان انتظار داشت که به جامعه مهر بورزد. کار کودکی، زخمی کارا بر پیکر جامعه است. در نتیجه این فرآیند ناقص رشد کودک درگیر با کار، حق طبیعی این کودکان است که با جامعه قهر باشند و این قهر با جامعه است که می‌تواند مسبب بسیاری از آسیب‌ها و نابهنجاری‌های اجتماعی به شمار آید. وقتی جامعه، فردیت کودک را با تحمیل فشارهای معیشتی به کار وا‌می‌دارد و کودکی را از او می‌گیرد، باید منتظر پیامدهای منفی آن بر کلیه مناسبات خود نیز باشد، که بخشی بزرگ از آسیب‌های اجتماعی را می‌توان در دوران کودکی جست وجو کرد.


چه کسی وظیفه سر و سامان دادن کودکان کار را دارد؟
میلتون فریدمن، برنده نوبل ۱۹۷۶ اقتصاد و از جمله اقتصاددانانی است که به حضور حداقلی دولت در اقتصاد معتقد است. وی در کتاب «سرمایه‌داری و آزادی» به بررسی نقش دولت در جامعه‌ای آزاد می‌پردازد. به بیانی ساده می‌توان گفت یکی از دلایلی که وی معتقد است دولت وظیفه اقدام را داراست، دلایل پدرمابانه می‌باشد. وی در توضیح این سیاست برای کودکان چنین می‌نگارد: «مورد کودکان دشوارتر است. واحد عمل کننده نهایی در جامعه خانواده است نه فرد. با وجود این، پذیرش خانواده به عنوان واحد مذکور، عمدتا به مصلحت بستگی دارد نه اصول. ما معتقدیم که والدین بهتر از هرکس می‌توانند فرزندان خود را مراقبت کنند و برای تبدیل آنها به افراد مسئولی که شایسته برخورداری از آزادی باشند امکانات لازم را فراهم آورند. ولی ما به آزادی والدین برای آنچه می‌خواهند در مورد دیگران انجام دهند، عقیده نداریم. کودکان از همان نخستین روزهای زندگی افرادی مسئولند و کسی که به آزادی، عقیده دارد به لزوم حفظ حقوق اولیه آنان نیز معتقد است .... توجیه زمینه پدرمابانه فعالیت دولت از بسیاری جهات برای فرد لیبرال پر دردسر است؛ زیرا شامل قبول اصل «تصمیم‌گیری به جای دیگران» می‌شود که این اصل مشخصه مخالفان روشنفکر اوست و آن را در بسیاری از موارد قابل ایراد می‌داند.» به بیان ساده‌تر چنین می‌توان گفت، فریدمن بر این باور است که آزادی فقط برای انسان‌های مسئول هدفی قابل دفاع است و هیچ کس به لزوم برخورداری کودکان از آزادی معتقد نیست.
از دیگر اقتصاددانانی که با وجود اعتقاد به حضور کمرنگ دولت در اقتصاد بر لزوم حضور دولت در عرصه آموزش و پروش تاکید دارند، آدام اسمیت، پدر علم اقتصاد است. وی حتی تعلیم و تربیت مردم عادی را بیش از تعلیم و تربیت طبقات عالی و ثروتمند جامعه ضروری می‌دانست.

pic2
تجربه‌های موفق ساماندهی کودکان
برزیل و ترکیه جز کشورهایی هستند که طی سال‌های اخیر موفق به ساماندهی هر چه بیشتر کودکان کار شدند. در برزیل طی سال‌های 1992 تا 2008، فعالیت اقتصادی در میان کودکان هفت تا 15 سال از 18 درصد به هفت درصد کاهش یافت و ثبت نام در مدارس از 85 درصد به 97 درصد رسیده است. برای این منظور دولت اصلاحاتی چون تضمین حداقل سطح هزینه برای آموزش ابتدایی همه نقاط کشور را در دستور کار خود قرار داد. قانون اساسی جدید برزیل، مصوب 1988، تایید می‌کند که همه ایالات، شهرداری‌ها و دولت فدرال باید سهم ثابتی از مالیات و عواید انتقالی را خرج سیستم آموزشی عمومی کنند. این سهم برای ایالات و شهرداری‌ها 25 درصد و برای دولت فدرال 18 درصد بود. با این قانونگذاری جدید، میزان منابع اختصاص‌یافته به آموزش افزایش یافت، اما ناهمگونی مدارس دولتی نیز بیش از پیش شد؛ زیرا ایالات ثروتمندتر با سهم کمتری از دانش‌آموزان مبلغ بیشتری را برای هر دانش‌آموز خرج می‌کردند. افزون بر این، سازوکاری برای تضمین هزینه کردن منابع مالی بر روی نهادهای آموزشی اصلی، و نه فعالیت‌های فرعی‌تر، وجود نداشت.
ترکیه نیز از دیگر کشورهای موفق در ساماندهی کودکان کار به شمار می آید. کارشناسان، موفقیت ترکیه در مبارزه با کار کودک را نه ‌فقط به خاطر اراده سیاسی و تلاش بی‌وقفه دولت برای حل این مساله، بلکه به خاطر اقدامات گسترده سازمان‌های کارگری و کارفرمایی، سازمان‌های غیردولتی و جامعه مدنی می‌دانند. به علاوه، اراده سیاسی دولت با اعمال قوانین مناسب و سیاستگذاری‌های مطلوب محقق شد. بر اساس قانون اساسی ترکیه، کودکان از حق حمایت برخوردارند. تحصیلات ابتدایی برای همه شهروندان دختر و پسر ضروری و در مدارس دولتی رایگان است. از این نظر، ترکیه پشتوانه مستحکمی دارد. علاوه بر حقوق تصریح‌شده در قانون اساسی ترکیه، قوانین موضوعه بسیاری در رابطه با اشتغال کودکان وجود دارد. قانون تحصیلات ابتدایی شماره ۴۳۰۶ نیز به مساله کار کودک می‌پردازد. بر اساس این قانون، به کار گرفتن کودکانی که در سن دبستان هستند، ممنوع است.
دولت در سال 1997 با تصویب قانون جدید آموزش گامی بلند در راستای مبارزه با کار کودک برداشت. بر اساس این قانون، حداقل هشت سال تحصیل برای کودکان الزامی است. وزارت آموزش ملی ترکیه برنامه‌هایی مهم برای تضمین افزایش ثبت‌نام در مدارس، حفظ دانش‌آموزان و موفقیت تحصیلی همه کودکان طراحی و اجرا کرده است. امید بر آن است که با نگاهی عمیق‌تر و همه‌جانبه به بحران آبی استان، حاشیه‌نشینی، امکانات و منابع موجود استانی و ملی به این پدیده توجه شود تا علاوه بر بهبود وضعیت این قشر از جامعه، سرمایه‌های آینده کشورمان را برای ساخت ایرانی آباد توانمند سازیم.