بمب اجتماعی در حومه پایتخت

توسعه منفصل مجموعه شهری تهران طی دو دهه گذشته به دو صورت «حاشیه نشینی از طریق شکل‌گیری سکونت‌گاه‌های غیررسمی» و «ایجاد رسمی شهرک‌های مسکونی و شهرهای جدید» بوده و چون هر دو مدل یکسری اشکالات عمده شهرسازی داشته است، باعث شده امروز مناطق شهری اطراف پایتخت ساختار شبه بحرانی به لحاظ توزیع بدقواره جمعیت، به خود بگیرند.در مناطق شهری اطراف تهران -شهرهای رسمی و غیررسمی واقع در بیرون از محدوده پایتخت که در حریم تهران قرار گرفته‌اند- حدود ۳ تا ۴ میلیون نفر سکونت دارند که نیمی از آنها در سکونت‌گاه‌های غیر رسمی (حاشیه نشینی) و مابقی در شهرهای رسمی ساکن هستند. در کل شهرهای کشور نیز، جمعیت ساکن در سکونت‌گاه‌های غیر رسمی رقمی معادل ۱۱ میلیون نفر عنوان می‌شود.غالب جمعیت ساکن در شهرک‌های حومه تهران و سایر شهرهای بزرگ را دهک‌های کم درآمد یا مهاجران شهرهای دورتر تشکیل داده‌اند.

کم درآمدها به دلیل ناتوانی در تامین هزینه اجاره نشینی در شهرهای بزرگ، مجبور به سکونت در شهرهای حومه هستند و مهاجران که به هوای کار و اشتغال عازم پایتخت شده‌اند، شهرهای اطراف را خوابگاه خود قرار داده‌اند. این دو گروه جمعیتی، سکونت‌گاه‌های غیر رسمی را با اراده خود و دور از تصمیمات و اعمال قانون دولت در حوزه برنامه‌ریزی مسکن شهری، به‌وجود آورده‌اند. از طرفی، شهرهای جدید اطراف تهران نیز اگرچه با تصمیم دولت‌های وقت احداث شده‌اند اما ساخت آنها در زمان محدود و اصرار دولت‌ها بر ساخت مسکن مخصوص کم درآمدها در این مناطق، هم اکنون باعث برپایی محله‌های فقیرنشین در شهرهای جدید شده است.۱۷ شهر جدید در اطراف ۸ کلان‌شهر کشور وجود دارد که طی ۱۰ سال گذشته، بیش از ۴۰۰ هزار واحد مسکونی تحت عنوان مسکن مهر در آنها ساخته شده است. ۱۰۰ درصد این واحدها به خانوارهای کم درآمد تخصیص داده شده است، در حالی که مابقی واحدهای مسکونی در این ۱۷ شهر، حدود ۱۰۰ هزار واحد است که به این ترتیب حداقل ۸۰ درصد جمعیت این شهرها، کاملاً از طبقات ضعیف اجتماعی تشکیل شده است.

محله‌های فقیر نشین اطراف پایتخت و سایر کلان‌شهرها در بلند مدت نقش بمب اجتماعی را دارد، به این معنا که تمرکز جمعیت فقیر، کم بضاعت و کم درآمد در حومه شهرهای بزرگ از یک سو مانع رشد و توسعه این گروه جمعیتی می‌شود و از سوی دیگر به دلیل سر بار شدن این گروه بر شهرهای مادر، پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و حتی زیست محیطی برای شهرهای اصلی در پی دارد.کلونی‌های فقیر نشین در اطراف شهرهای بزرگ سابقه چند ده ساله در برخی کشورهای توسعه یافته دارد. در کشورهایی همچون فرانسه و آمریکا، در دوره‌ای، طرح‌های تامین مسکن ارزان قیمت برای فقرا تحت عنوان مسکن اجتماعی و در مناطق بیرونی شهرهای اصلی به اجرا درآمد و همین جدا نشینی باعث ناکامی دولت‌های این دو کشور در ادامه طرح شد. در آمریکا، بعد از مدتی، مشکلات متعدد ناشی از تمرکز فقر در این مناطق کار را به جایی رساند که دستور تخریب همه ساختما‌ن‌های مسکونی در این مناطق صادر شد اما در فرانسه اگرچه ساخت و گسترش شهرک‌های مسکونی فقیر نشین واقع در حومه پاریس بعد از سال ۱۹۷۰ محدود و سپس متوقف شد اما وجود این شهرها در حال حاضر، سرمنشاء شورش‌های متعدد خیابانی در پاریس شده است.در ایران، هنوز برای آینده شهرهای فقیر‌نشین اطراف تهران و سایر کلان‌شهرها، فکر و تدبیر خاصی صورت نگرفته است.

این شهرها در فواصل ۳۰ تا ۴۰ کیلومتری شهرهای مادر قرار دارند و اولین مشکل عمده‌ای که ساکنان آنها درباره محل سکونت‌شان مطرح می‌کنند، بحث نبود شبکه کارآمد حمل و نقل بین این مناطق و شهرهای اصلی است. شبکه حمل و نقل کارآمد از نظر ساکنان شهرهای حومه، خط متروی متصل به مرکز شهر مادر است تا بتواند سختی سفرهای روزانه بین‌شهری را برای‌شان مرتفع کند.

دومین مشکل نبود مراکز شغلی در این شهرها است که در کنار نبود خدمات رفاهی و سکونتی، انگیزه زندگی در این شهرها را از طبقات میان درآمدی و حتی پردرآمدهای ساکن کلان‌شهرها سلب کرده است.اواخر دهه ۸۰ یک تحقیق دانشگاهی توسط گروهی از جامعه شناسان نشان داد که بیش از نیمی از ساکنان شهرهای واقع در حومه شهرهای بزرگ مترصد فرصت اقتصادی برای فرار به سمت کلان‌شهرها هستند.

در حال حاضر گروه دیگری از جامعه دانشگاهی که شهرساز هستند با استناد به این تحقیق و روند رو به رشد جمعیت کم درآمد در شهرهای حومه، معتقدند دولت باید با ابزارهایی که در اختیار دارد، این مناطق را برای سکونت و اقامت دائم طیف متنوعی از طبقات اجتماعی، جذاب و پرانگیزه کند.راهکارهایی برای ایجاد جاذبه سکونتی در شهرهای حومه وجود دارد. اگر این اتفاق بیفتد، از رشد بیشتر جمعیت در سکونت‌‌گاه‌های غیررسمی واقع در حریم تهران و سایر کلان‌شهرها نیز به‌صورت خودکار جلوگیری خواهد شد.

سکونت‌گاه‌های غیررسمی در تهران بعد از آن شکل گرفت که سیاست‌های شهرسازی در داخل پایتخت بدون آنکه نظر کم‌درآمدها را تامین کند، به افزایش قیمت زمین و در نتیجه قیمت تمام شده مسکن منجر شد. در نتیجه، کم درآمدها برای تامین نیاز سکونتی خود مجبور به مهاجرت از تهران شدند و سکونت‌گاه‌های خودرو را شکل دادند.در سال‌های اخیر تحت تاثیر ساخت مسکن مهر که خود باعث شکل‌بخشی رسمی محله‌های فقیرنشین شد، توسعه جمعیتی سکونت‌گاه‌های غیررسمی تا حدود زیادی پایان گرفت اما در حال حاضر با توجه به اینکه گفته می‌شود ۲ میلیون خانوار فاقد مسکن یا بدمسکن در کشور وجود دارد و از طرفی، حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار خانوار در هر سال به جمع دو تا سه دهک اول جامعه افزوده می‌شود، لازم است برنامه عملیاتی مشخصی برای تامین مسکن این گروه از خانوارها آن هم نه به‌صورت جدا نشینی بلکه به شکل اختلاط اجتماعی ترتیب داده شود به این صورت که نیاز مسکن این گروه در داخل شهرهایی مرکب از همه طبقات اجتماعی و در کنار دهک‌های بالاتر، پاسخ داده شود.همچنین همزمان با طرح‌هایی برای تامین مسکن کم درآمدها، باید برای حذف پدیده «گتو» - تمرکز یک طبقه خاص اجتماعی در یک محله یا منطقه شهری - از شهرهای حومه نیز فکر شود. برای این موضوع، کارشناسان راهکارهایی را به دولت پیشنهاد می‌کنند.