تفاوت میان عصبانی بودن و عصبی بودن چیست؟
عصبانیت یک احساس است و عصبی بودن یک شخصیت. یعنی اینکه هر فرد عصبانیای عصبی نیست و بر خلاف باور رایج این دو کلمه معنای یکسانی ندارند. هر کسی میتواند عصبانی شود و عصبانیت یک واکنش احساسی طبیعی نسبت به برخی محرکها است. اما زمانی که از فرد عصبی صحبت میکنیم در حقیقت از کسی حرف میزنیم که در زندگی خود از دوران جنینی آسیبهای جدی خورده است و امروز واکنشهای عصبی از خود نشان میدهد و در حقیقت عصبی بودن، خصوصیت او شده است. در این مقاله میخواهیم کمی به توضیح و تشریح شخصیت عصبی بپردازیم:
به چه کسی عصبی میگوییم؟
افرادی عصبی هستند که در دوران جنینی، نوزادی و کودکی مورد پرخاشگری، تنبیه، محرومیت، طرد شدگی و بیمهری قرار گرفتهاند.
عصبانیت یک احساس است و عصبی بودن یک شخصیت. یعنی اینکه هر فرد عصبانیای عصبی نیست و بر خلاف باور رایج این دو کلمه معنای یکسانی ندارند. هر کسی میتواند عصبانی شود و عصبانیت یک واکنش احساسی طبیعی نسبت به برخی محرکها است. اما زمانی که از فرد عصبی صحبت میکنیم در حقیقت از کسی حرف میزنیم که در زندگی خود از دوران جنینی آسیبهای جدی خورده است و امروز واکنشهای عصبی از خود نشان میدهد و در حقیقت عصبی بودن، خصوصیت او شده است. در این مقاله میخواهیم کمی به توضیح و تشریح شخصیت عصبی بپردازیم:
به چه کسی عصبی میگوییم؟
افرادی عصبی هستند که در دوران جنینی، نوزادی و کودکی مورد پرخاشگری، تنبیه، محرومیت، طرد شدگی و بیمهری قرار گرفتهاند. به بیانی دیگر، افراد عصبی دارای عزت نفس (حرمت نفس) و اعتماد به نفس آسیب خورده بوده و اغلب آنها دچار اختلالات شخصیت نیز هستند. یعنی آنها خود را موجودی ارزشمند، دوستداشتنی، کافی و لایق نیافته و نمیدانند. همچنین، آنها اطلاعات کافی نسبت به تواناییها و استعدادهای خود ندارند و آن مقدار کمی را هم که میشناسند، باور ندارند، پس اعتماد به نفس سالم نیز ندارند. البته در برخی گروههای افراد عصبی شاهد توهم، خودبزرگبینی افراطی و خودشیفتگی نیز هستیم اما این موضوع در اصل مطلب که آنها اعتماد به نفس سالم و کافی ندارند، تغییری ایجاد نمیکند.
از منظر مباحث هوش هیجانی، افراد عصبی پر از احساس شرم ناسالم هستند. آنها بهخاطر شرمی که درون خود دارند دست به پنهانکاریها، خودسانسوری، (در برخی موارد) قدرتطلبی، مهرطلبی و همچنین دست به کارهای بد میزنند. بسیاری از آنها از گذشته خود شرمسار هستند، از اینکه مورد بیمهری قرار گرفتهاند، از اینکه کافی نیستند (به گمان خود)، از اینکه ارزشمند نیستند، از اینکه وابسته هستند و... این افراد، همچنین، برخورد مناسب و صحیحی با احساسات خود، خصوصا احساس خشم، ندارند. آنها احساسات خود را معمولا یا انکار میکنند یا سرکوب یا از طرق ناسالم (پرخاشگری) تخلیه میکنند. بسیاری از افراد قدرتطلب، ثروتطلب و پرستیژطلب نیز افرادی عصبی هستند که خصوصیت عصبی آنها باعث شده تمایلات افراطی نسبت به قدرت، ثروت و مقام پیدا کنند. حتی محبت این افراد نیز عصبی است. نمونهای از این افراد، مهرطلبها هستند. مهرطلبها کسانی هستند که از روی نیاز درونی خود، باورهای ناسالم و ترسهایشان به دیگران محبت میکنند و در ازای محبت خود توجه، محبت و تایید دیگران را میخواهند. به عبارتی دیگر، آنها محبت و حس مفید بودن را میخواهند با گدایی از دیگران یا با باج دادن به آنها دریافت کنند.
همچنین، جالب است بدانید که برخی از این افراد به دیگران محبت میکنند تا از شر آنها در امان بمانند زیرا اساسا از دیگران هراس دارند. افراد عصبی غالبا افرادی مضطرب و نگران هستند. در این افراد خودفریبی نیز به علت فرار و انکار بسیاری از حالات و احساسات خود مشهود است. درون این افراد نفرتی از خود وجود دارد که غالبا از دو راه پنهان میشود: ۱- تظاهر به عشق به مردم و خوشبینی افراطی ۲-نسبت دادن نفرت به دیگران (یعنی یا من از آنها متنفر هستم یا آنها از من متنفر هستند). فرد عصبی یا تسلیم دیگران است یا سعی میکند که قدرت کسب کند. در هر صورت، هر دوی این واکنشها به خاطر ترس وی از آسیب دیدن از جانب دیگران است. البته حالت سومی هم وجود دارد که به عزلتطلبی مربوط میشود. یعنی جدایی عاطفی از دیگران را برمیگزیند، فاصله میگیرد و با عقاید به ظاهر روشنفکرانه خود و دیگران را مجاب میکند که بسیاری از مسائل در دنیا پوچ است و آنها هیچ اهمیتی برای خیلی از مسائل قائل نیستند. این واکنش نیز نوعی فرار از آسیبهای احتمالی است.
ارسال نظر