تقابل اوپل آسترا و فولکسواگن گلف
هاچبکهای آلمانی رو در روی هم
شاید عجیب باشد ولی در آلمان آنقدر که هاچبکها محبوبیت دارند، سدانها ندارند. دقیقا به همین خاطر است بهترین تولیدکننده و بیشترین مصرفکننده خودروهای بدون صندوق، ژرمنها هستند. اگرچه آنها برای خرید خودرویی غیر از ساخت کشور خودشان رغبت چندانی نشان نمیدهند ولی در صورتی که بخواهند یک محصول خارجی بخرند، آن محصول اغلب بهصورت هاچبک است. خودروهایی مانند، فورد فوکوس، مزدا۳، هوندا فیت، شورولت سونیک، تویوتا یاریس، سوبارو ایمپرزا، مینی کوپر، هیوندای الانترا، کیا فورته و چندین و چند مدل دیگر.
شاید عجیب باشد ولی در آلمان آنقدر که هاچبکها محبوبیت دارند، سدانها ندارند. دقیقا به همین خاطر است بهترین تولیدکننده و بیشترین مصرفکننده خودروهای بدون صندوق، ژرمنها هستند. اگرچه آنها برای خرید خودرویی غیر از ساخت کشور خودشان رغبت چندانی نشان نمیدهند ولی در صورتی که بخواهند یک محصول خارجی بخرند، آن محصول اغلب بهصورت هاچبک است. خودروهایی مانند، فورد فوکوس، مزدا۳، هوندا فیت، شورولت سونیک، تویوتا یاریس، سوبارو ایمپرزا، مینی کوپر، هیوندای الانترا، کیا فورته و چندین و چند مدل دیگر. بنا بر این طبیعی است که صف خرید و فروش این سبک از خودروها، طولانی و شلوغ باشد. حالا اگر هاچبکهای خود آلمانها مثل آئودی اِی.۳، بیامو سری یک و مرسدسبنز کلاس A را هم اضافه کنیم، آن وقت است که دیگر نمیتوان با عقل سلیم دست به انتخاب زد. اما واقعیت آن است که آلمانها این روزها آنطور که ما تصور میکنیم، درگیری و مشغله انتخاب یکی از برندهای محبوب را ندارند. در بازار هاچبکهای آلمان و البته کل اروپا، اکنون تنها دو مدل هستند که با اقبال چشمگیر روبهرو شدهاند. اولی نسل جدید اوپل آسترا و دیگری فیسلیفت فولکسواگن گلف.
بازگشت باشکوه
چه کسی باور میکند که ریشههای آسترا به اواخر دهه ۳۰ میلادی باز میگردد؟ زمانیکه اوپل بهعنوان یک خودرو آلمانی خانوادهپسند در دنیا شناخته میشد. یکی از بهترین تولیدات این شرکت در سال ۱۹۳۷، کوپه سایز بزرگی بود به نام «کادت» بود. با چهرهای موقر و رسمی و باطنی قابل قبول و مناسب. کادت ادامهدهنده مسیری بود که اوپل با «اُلمپیا» آغاز کرده بود. یعنی تولید بهصورت شاسی یکدست با جوشکاری کمتر. اساسا هدف از تولید آن، تیراژ بالا در کنار هزینههای پایین مونتاژ بود. بد نیست بدانید که پیشرانهاش که کمی بیش از ۱۰۰۰ سیسی حجم داشت میتوانست ۲۳ اسببخار نیرو تولید کند. قدرتی که برای جابهجایی سازه ۷۵۷ کیلوگرمیاش مناسب به نظر میرسید. کادت تاثیر عمیقی بر دیگر خودروسازان آن ایام گذاشته بود. بهطوریکه حتی گفته میشود هنری فورد را نیز تحت تاثیر قرار داده بود. مسکوویچ روسی نیز یکی از تولیدات خود را درست بر اساس همین محصول روانه بازار کرد. این اتفاق درست در ایامی تسلط شوروی بر آلمان رخ داده بود. کادتهای جدیدی که در سال ۱۹۶۲ روی کار آمدند، یک دنیای دیگر را تعریف میکردند.
حالا دیگر این خودرو تبدیل به یک کوپه ۲ درب صندوقدار خانوادهپسند شده بود. ایدهای عالی که فروشش را متحول کرد. شرکت کمی بعد در سال ۶۵ نسخه بهینهشده آن را عرضه کرد. کادت دیگر تبدیل به یک محصول کوچک شهری با استهلاک کم و کیفیت بالا شده بود. با شروع دهه ۷۰ و آغاز همکاریهای اوپل آلمان و جنرالموتورز آمریکا، پای کادت نسل سوم نیز به بازار ایالات متحده باز شد. محبوبیتش به حدی رسیده بود که ۵۲ درصد تولیدات خود را صادر میکرد. این روال رو به پیشرفت تا ابتدای دهه ۹۰ ادامه پیدا کرد. از یکسو شرکت نه میتوانست دست روی دست بگذارد و مدام خاطرات خوب گذشته را مرور کند و از طرف دیگر نه میتوانست کادت را ادامه دهد. باید قبول کرد که دیگر کادت جوابگوی نیاز مدرن بازار وقت نبود. شرکت دیگر خود را آلوده خیابانها کرده بود. بنا بر این راه دیگری به جز عرضه یک جانشین که هم خواص خانوادگی داشته باشد هم قابلیتهای اسپرت، نداشت.
این چالش فکری برای اوپل عاقبت خوبی داشت. دردسر شیرینی که منجر به تولید یکی از بهترین تولیدات شرکت به اسم «آسترا» شد. از نظر ظاهر و باطن به خوبی میشد مهندسی آلمانها را روی آن مشاهده کرد. محصولی بسیار متین با چشمانی باوقار. روی پلتفرم آسترا انبوهی از مدلها تولید شد. از هاچبکهای ۳ و ۵ درب گرفته تا سدان و استیشن. از آنجا که بازوی قدرتمندی به اسم جنرالموتورز در کنار اوپل بود، فروش و بازاریابی آسترا از مرزهای آلمان و اروپا عبور کرد. استرالیا، نیوزیلند، آفریقای جنوبی، هندوستان و حتی تایلند از بهترین خریداران این خودرو شدند. در سال ۹۸ که از دید کارشناسان دوران طلایی اوپل بود، دومین آسترا متولد شد. یک شهری دوستداشتنی با اقبالی فوقالعاده. به حدیکه بازار پرفروشترین خودروی دنیا یعنی تویوتا کرولا را نیز تحت تاثیر خود قرار داد. مصر، برزیل، آرژانتین و مکزیک نیز به لیست خریداران عمده آن اضافه شدند. در ۲۰۰۴ شرکت ناگهان رویکرد محافظهکاران خود را با تمرکز روی سبک جوانگرایی، تغییر داد. اتفاقی که شاید نتیجه آن جسورتر شدن چهره و قویتری شدن پیشرانه شده بود، ولی از دست دادن بخشی از بازار تثبیتشده را نیز در پی داشت. سال ۲۰۰۹ بار دیگر اوپل آسترا به سرخط اخبار بازگشت. آلمانها که حالا بهصورت رسمی بهعنوان بخشی از جنرالموتورز شناخته میشدند آسترای چهارم را با بالاترین توان تکنولوژیک خود روانه بازار کردند. اوضاع به خوبی پیش میرفت که در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ بحران مالی گریبان جنرالموتورز و بالطبع اوپل را گرفت. در حالیکه تصور میشد آسترا به پایان خود رسیده، شرکت پنجمین نسل از این خودرو را با ظاهری مدرن بهعنوان مدل ۲۰۱۶ روانه بازار کرد. خودرویی که کمی بعد از رونمایی جایزه بهترین خودروی شهری اروپا را به دست آورد.
رودررو
اول اجازه بدهید ببینیم چه مدلهایی از آسترا و گلف قرار است روبهروی هم قرار بگیرند. اوپل یکی از بهترین ویرایشهای ۶/ ۱ لیتری خود یعنی اکوتک توربوشارژ را راهی میدان کرده است و فولکسواگن نیز نسخه نیمه مسابقهای-نیمه شهری تی.اِس.آی را تدارک دیده است. همانطور که گفتیم آسترا با یک پیشرانه ۱۶۰۰ سیسی پرخوران آمده است. پیشرانهای که میتواند ۱۹۷ اسببخار نیرو را در ۵۵۰۰ دور در دقیقه و ۳۰۰ نیوتنمتر گشتاور را در ۱۷۰۰ دور در دقیقه فراهم کند. بازده این پیشرانه عالی است. یعنی تولید ۸/ ۱۴۰ اسببخار نیرو و ۴/ ۲۱۴ نیوتنمتر گشتاور به ازای هر لیتر از حجم موتور. گلف با پیشرانهای حجیمتر یعنی ۲ لیتری توربو توانسته به قدرت ۲۰۰ اسببخار در ۴۵۰۰ دور در دقیقه و گشتاور ۳۵۰ نیوتنمتری در ۱۵۰۰ دور در دقیقه برسد. با توجه به حجم بیشتر پیشرانه تصور میشد، اوضاع بهتری در انتظارش باشد چراکه بازده پیشرانه آن ۸/ ۱۰۰ اسببخار قدرت و ۴/ ۱۷۶ نیوتنمتر گشتاور به ازای هر لیتر از حجم موتور است. آسترا با سیلندرهایی که هر کدام ۷/ ۳۴۹ سیسی حجم دارند به ضریب تراکم ۵/ ۹ بر یک دست پیدا کرده است.
گلف با سیلندرهای بزرگتر ۴۹۶ سیسی خود به ضریب تراکم ۶/ ۹ بر یک رسیده است. فرزند فولکس با توجه به وزن ۱۳۴۸ کیلوگرمی خود نسبت قدرت به وزن ۳/ ۱۴۸ اسببخاری به ازای هر تن را ثبت کرده است. اوپلیها نیز هرچقدر تلاش کردند نتوانستند وزن خودرو را به کمتر از ۱۳۹۳ کیلوگرم برسانند و این برایشان نسبت قدرت به وزن ۴/ ۱۴۱ اسببخاری به ازای هر تن را پدید آورد. اگرچه از نظر مهندسی هر دو این خودروها بهعنوان محصولات کوچک شهری شناخته میشوند. ولی نکته مهم آن است که این خودروها بزرگترین هاچبکهای ۴ درب کلاس خود محسوب میشوند. بهطوریکه طول، عرض و ارتفاع گلف به ترتیب ۴۲۶۸، ۱۷۹۰ و ۱۴۴۲ میلیمتر و همین ابعاد برای آسترا ۴۳۷۰، ۱۸۹۰ و ۱۴۸۵ اندازهگیری شده است.
فولکسواگن که مدام درباره مهندسی سطح بالای پیشرانههای خود مبنی بر قدرت زیاد و مصرف کم ادعا میکند، گلف تی.اس.آی را طوری طراحی کرده که در هر ۱۰۰ کیلومتر بهصورت میانگین ۸ لیتر نیاز داشته باشد. اما حجم کمتر پیشرانه برای آسترا این مزیت را به ارمغان آورد که مصرف سوختش در هر ۱۰۰ کیلومتر فقط ۶ لیتر باشد. در تست شتاب و سرعت باید انتظار چه چیزی را داشت؟ آسترایی که با حجم کمتر همان قدرتی را تولید میکند که رقیب فراهم کرده است؟ یا گلفی که از نظر وزنی حداقل ۴۵ کیلوگرم سبکتر از رقیب شده است؟ اگرچه تمام این معیارها مهم است ولی یادمان نرود که اوپل از جعبهدنده ۶ سرعته دستی بهره میگیرد و فولکسواگن از نمونه ۶ سرعته نیمهاتوماتیک DSG. دقیقا به همین دلیل است که شتاب صفر تا صد گلف ۴/ ۶ ثانیه و شتاب صفر تا ۱۶۰ آن ۲/ ۱۴ ثانیه ثبت شده است. در مقابل آسترا صفر تا صد را در ۹/ ۶ ثانیه و صفر تا ۱۶۰ کیلومتر در ساعت را طی ۷/ ۱۵ ثانیه میپیماید. هاچبک اوپل یکچهارم مایل یا ۴۰۰ متر را ۹/ ۱۴ ثانیهای و فرزند فولکس همین مسیر را ۶/ ۱۴ثانیهای طی میکند.
نظر نهایی
گلف بینظیر است. در این شکی نکنید. زیبا، ایمن و با اصالت. یکی از پرطرفدارترین محصولات فولکسواگن که طی چهار دهه ذرهای از محبوبیتش کم نشده است. اما روی این خودرو یک نوع کسالت دیده میشود؛ مخصوصا داخل کابین آن. به خوبی معلوم است که یک پیرمرد قصد داشته تا برای جوانها دست به قلم ببرد. در مقابل آسترا، از جسارت قابل قبولی در چهرهاش بهره میبرد. باکیفیت و بسیار کارآمد است. جوانترها را به خوبی مد نظر قرار داده و برایشان احترام خاصی قائل است. اما وقتی پشت فرمانش قرار میگیرید حس میکنید طراح و مهندسش باید کمی پختهتر و باتجربهتر میبودند.
چهار دهه با خرگوش ولفسبورگ
راستش را بخواهید باید اعتراف کرد که فولکسواگن گلف بهترین هاچبک تاریخ است. نه فقط به دلیل فروش رویاییاش، بلکه به خاطر فرهنگی که خودش آن را ساخت و باعث تقلید دیگران شد. فروش بیش از ۳۱ میلیون دستگاهی آن تا به امروز دلیل خوبی بر شدت محبوبیتش است. انگار فولکسواگن از همان ابتدا یعنی سال ۱۹۷۴ میدانست که قرار است یک خودروی تاثیرگذار بسازد. البته این را هم درک کرده بود که دیگر نمیتواند خودرویی روانه بازار کند که موفقیت بیتل را مجددا به دست بیاورد. اما تجربه ساخت یک محصول کوچک شهری، برایشان بسیار ارزش داشت. به همین خاطر «گلف» بهعنوان یک هاچبک ریزاندام ۴ درب متولد شد. اما نه یک خودروی بدون صندوق معمولی. گلفها از ابتدای حضورشان در بازار با قابلیتهای اسپرتی شناخته میشدند. مثلا در دهه ۷۰ استفاده از پیشرانههایی که پاشش سوخت مستقیم داشتند، تنها روی اسپرتهای ایتالیایی باب بود. نسل اول تا ۱۹۸۳ عمر کرد. به گفته اغلب کارشناسان، نقطه عطف تاریخ گلف با عرضه نسل دوم آن بود. خودرویی که به معنی واقعی کلمه، یکشبه ره صد ساله را طی کرد. همین که توانسته بود راهی بازار ناسیونالیست انگلستان شود، دلیل محکمی بر موفقیت خیرهکنندهاش است. یکی از عجیبترین نسخههای این هاچبک سال ۸۵ آمد که درون سینهاش پیشرانهای سوپرشارژ تعبیه شده بود. گلف نسل سه سال ۱۹۹۱، بهصورت استاندارد روی برخی مدلهای اسپرتتر خود از قوای محرکه توربو بهره میبرد؛ ایدهای که جذابیتش را در دل جوانان میخکوب کرد. در مدتی کوتاه نسخه روباز آن نیز تولید شد که البته خیلی با استقبال روبهرو نشد. اولین رویارویی گلف و آسترا در همین نسل بود. در سال ۹۸ شرکت نسل چهارم را با ابعادی بزرگتر، پیشرانهای مهندسیتر، آپشنهای بیشتر و مصرفی پایینتر تولید کرد. گلف معروف آر.۳۲ در همین دوره با پیشرانه ۲/ ۳ لیتری و سیستم انتقال قدرت چهار چرخ متحرک آمد. فولکسواگن بخش بزرگی از تولید این نسل را به کارخانههایی در برزیل، چین و مکزیک سپرد. تسمه نقاله کارخانه گلفسازی شرکت در سال ۲۰۰۳، پنجمین ویرایش از این هاچبک را با ظاهری بسیار جذاب بیرون داد.
اگر تا این لحظه گلف به نصف بازارهای دنیا دست پیدا کرده بود، با این نسخه نیم دیگر را نیز به تصرف خودش درآورد. بهویژه آن نمونه عالی جیتیآی که ۲۰۰ اسببخار از قلب ۲ لیتری توربوی خود بیرون میکشید. دوران مدرنیته فولکسواگن از سال ۲۰۰۸ با ششمین نسل از گلفها استارت خورد. هاچبک پیچیدهای که زبان طراحیاش به کلی با دیگر برادرانش تفاوت داشت. آئودی اِی.۳ و سئات لئون (از زیرمجموعههای فولکسواگن) با تمام توان از پلتفرم این خودرو بهره گرفتند. جعبهدندههای معروف دایرکت شیفت برای اولینبار با این نسخه معروف شدند. موسسه امنیت بزرگراههای آمریکا در سال ۲۰۱۲ لقب ایمنترین خودروی جادههای این کشور را به گلف نسل ششم اعطا کرد. با دورخیز چشمگیری که شرکت با این نسل داشت، کار برای نسل بعدی در سال ۲۰۱۳ سخت شده بود. به گونهای که در مدلهای اولیه نسل هفتم گویی شاهد یک فیسلیفت هستیم. البته این اقدام شرکت آنقدرها هم که تصور میشد بدون فکر نبود. آنها تمرکز اصلی تولید هفتمین گلف خود را روی فناوریهای مدرن مانند برقی و هیبریدی گذاشته بودند. اولین نسخه گلف برقی توانست بخشی از بازار تسلا مدل اِس و نیسان لیف از بهترین و پرفروشترینها را تحت تاثیر قرار دهد. ولی به خوبی معلوم بود که تخصص فولکسواگن و گلف، همان بنزینسوزهای اسپرت جوانپسند است.
ارسال نظر