آمریکا به سمت جنگهای داخلی پیش میرود؟
ایالات نامتحده
هیچ تغییری نکرده است. مانند همان زمانی است که جنگهای داخلی در آمریکا به وقوع پیوست. ترکیب ایالات حاضر در آمریکا همانی است که در دوران جنگهای داخلی بوده است. ایالات سفید و نژادپرست و ایالات لیبرالتر. حالا با این شرایط بسیاری از جامعهشناسان و سیاسیون نگران تکرار جنگهای داخلی به شکل فعلی هستند. نیویورکر هم در گزارشی به این موضوع اشاره کرده و گفته است که در آمریکا در دوره ترامپ گروههای افراطی و نژادپرست بهشدت قدرت یافتهاند. حالا باید پرسید آیا داستان فروپاشی جامعه آمریکا در حال وقوع است یا نه.
هیچ تغییری نکرده است. مانند همان زمانی است که جنگهای داخلی در آمریکا به وقوع پیوست. ترکیب ایالات حاضر در آمریکا همانی است که در دوران جنگهای داخلی بوده است. ایالات سفید و نژادپرست و ایالات لیبرالتر. حالا با این شرایط بسیاری از جامعهشناسان و سیاسیون نگران تکرار جنگهای داخلی به شکل فعلی هستند. نیویورکر هم در گزارشی به این موضوع اشاره کرده و گفته است که در آمریکا در دوره ترامپ گروههای افراطی و نژادپرست بهشدت قدرت یافتهاند. حالا باید پرسید آیا داستان فروپاشی جامعه آمریکا در حال وقوع است یا نه. آنگونه که رابین رایت در مجله نیویورکر مینویسد: کشوری که زمانی باثباتترین دموکراسی جهان بود، حالا آیا با اتحاد شکننده میان ایالات تشکیلدهندهاش روبهروست؟
مرکز حقوقی مطالعات اقتصادی خط فقر در جنوب در ماه فوریه گذشته گزارش داد: گروههای بنیادگرای راستگرای آمریکا در سال گذشته (۲۰۱۶)، در مقایسه با موازنه سیاسی پنجاه سال گذشته بهطور موفقیتآمیزی جریان سیاسی موثر را به دست گرفتهاند. این مرکز به اسنادی اشاره میکند که نشان میدهد ۹۰۰ گروه اشاعه نفرت در ایالاتمتحده فعال شدهاند. سطح ثبات سیاسی آمریکا در گفتمان جاری، بهشدت از استاندارد متعارف، نزول کرده است. اوایل امسال از «کیتز ماینز» کارمند فعلی وزارت امورخارجه که قبلا در نیروی ویژه ارتش آمریکا و هیات نمایندگی آمریکا در سازمان مللمتحد خدمت کرده است، درمورد شرایط نابهنجار آمریکا سوال شد. او که کارشناس جنگهای داخلی افغانستان، کلمبیا، السالوادور، عراق، سومالی و سودان است، شرایط اجتماعی آمریکا را نگرانکننده خواند. ماینز در ماه مارس گذشته یکی از کارشناسان امنیتی بود که وزارت امورخارجه از او خواسته بود، ارزیابی خود را از احتمال بروز جنگ داخلی دوم در آمریکا ارائه کند.
او در ارزیابی خود گفت: احتمال بروز جنگ داخلی در ایالاتمتحده در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده ۶۰ درصد است. سایر کارشناسان احتمال بروز جنگ داخلی را از ۵ تا ۹۵ درصد پیشبینی کردهاند. میانگین پیشبینی کارشناسان امنیتی برای بروز جنگ داخلی در آمریکا ۳۵ درصد بود که پنج ماه قبل از خشونتهای شارلوتزویل صورت گرفته بود. ماینز گفت: ما مدام میگوییم که هیچچیزی اتفاق نخواهد افتاد؛ اما این مساله رخ میدهد. الگوی نزاع مدنی طی شصت سال گذشته در سراسر جهان پیشرفت کرده است. امروزه تعداد کمی از جنگهای داخلی شامل دامهای خطوط جغرافیایی است. بسیاری از درگیریها با قدرت کم اما به همراه خشونتهای سریالی در مناطق مختلف درحال رخ دادن است. تعریف ماینز از جنگ داخلی شامل خشونت در مقیاس وسیع است که به معنای عبور از ساختارهای سنتی قدرت سیاسی و نیازمند به گارد ملی برای مقابله با آن است.
در ویرجینیا نیز پس از برخورد دو طیف مختلف در شارلوتزویل نیز فرماندار تری مکآلیف به گارد ملی آماده باش داد و وضعیت اضطراری اعلام کرد. بنا بر تجارب وی درباره جنگهای داخلی در سه قاره ماینز خاطرنشان کرد که پیشبینیاش با لحاظ کردن ۵ شرط به وقوع میپیوندد: تمایل به قطبیسازی ملی، بدون ارائه هیچ راهحل آشکار برای حل و فصل کردن، خبرهای تفرقهاندازانه بهطور روز افزون توسط مطبوعات و رسانهها پوشش داده شود و اطلاعات مدام در جریان باشد، نهادهای ضعیف، بهویژه کنگره و دستگاه دادگستری، میهنفروشی یا رها کردن مسوولیت سیاسی توسط رهبر و فرمانده کشور و در نهایت مشروعیتبخشی به خشونت بهعنوان یک «راه» برای انجام گفتمان یا حل اختلافات. ماینز در فارن پالیسی نوشت: پرزیدنت ترامپ در طول دوران مبارزات انتخاباتی خود از الگوی خشونت بهعنوان راهی برای پیشبرد اهداف سیاسی و اعتباردهی استفاده کرد. او در ادامه نوشت: با توجه به رویدادهای اخیر چپها کاملا آماده ورود به مبارزات هستند. آنارشیستهای شورشی و ضدجهانیسازی نیز در چند منطقه خودی نشان دادهاند. گویی سال ۱۸۵۹ است و هرکسی از چیزی عصبانی است و همگان نیز یک اسلحه در دست دارند.
در این راستا جودیت گیزبرگ، سردبیر مجله عصر جنگهای داخلی میگوید: وقتی به نقشه ایالتهای آبی (طرفدار دموکراتها) و قرمز (طرفدار جمهوریخواهان) نگاه میکنید و آن را براساس مباحث جنگهای داخلی تجزیه و تحلیل میکنید، میبینید جای دوست و دشمن در جنگهای داخلی هیچ تغییری نکرده است. آنهایی که متحد بودند سرجایشان هستند و آنها که در جنگهای داخلی بودند تکان نخوردهاند. او میافزاید: ما هرگز در مورد نتایج جنگ داخلی و مسیری که کشور باید وارد آن شود توافق نکردهایم. اصلاحات پس از جنگ بسیار تناقضآمیز بود؛ بهویژه اصلاحیه چهاردهم که حفاظت برابر را از سوی قانون لازم میداند و هنوز هم امروزه این قوانین وجود دارند. آیا ما به مردم براساس رنگشان اجازه دادهایم که رای بدهند؟ هنوز پاسخ این سوال را هم به درستی نمیدانیم. او تصریح میکند: آیا تکرار گذشته ما را آسیبپذیر میکند؟ خود نیز دوباره پاسخ میدهد: فکر نکنم شرایطی مثل گذشته حاکم باشد، اما این به آن معنا نیست که ما وارد جنگ فرهنگی نشدهایم.
این مورخ تاکید میکند که آمریکاییها در برابر نژادپرستی، قبیلهگرایی و دیدگاههای متناقضی که پیش روی آنها است، شکنندهاند. نگرانی توام با عصبانیت از تفرقههای عمیق و درگیریهای جدید روزنهای در فرهنگ عامه نیز باز کرده است: در ماه آوریل، سایت آمازون رمان «جنگ آمریکایی» را که به جنگ دوم داخلی آمریکا اشاره دارد، بهعنوان بهترین و پرفروشترین کتاب ماه معرفی کرد. رون چارلز در مقالهای در واشنگتنپست نوشته است: در سراسر این صفحات زخمی وجود دارد که موجب میشود با نهایت عصبانیت عصر ترامپ را بررسی کنیم: یک ملت که از طریق ایدئولوژی انطباقناپذیر و بهوسیله سوءظنهای گسترده منحرف شده است... هر دو خجالتآور و وحشتناک است. در بخش نقد کتاب تایمز نیز نوشته شده بود: کارکرد داستان همین است، زمانی برای بودن. نویسنده کتاب هم کسی جز عمر العقاد نیست که در مصر زاده شده و کتابهایی هم از جنگ در افغانستان، بهار عربی و اعتراضهای فرگوسن دارد و در روزنامه گلوباندمیل کانادا نیز فعالیت میکند. پیش از شارلوتزویل، دیوید بلایت، استاد تاریخ در دانشگاه ییل، برای ماه نوامبر قصد داشته کنفرانسی با موضوع «تفرقه آمریکایی، الان و آینده» برگزار کند.
پرفسور بلایت میگوید: خطوط مشابه و قیاسها همواره خطرناک هستند اما ما نهادها را تضعیف کردهایم. در این میان ما نه تنها احزاب را به سمت دوقطبی شدن پیش بردهایم بلکه احزاب را در معرض نابودی نیز قرار دادهایم. اتفاقاتی که در سال ۱۸۵۰ افتاد. او تصریح میکند: بردهداری بیش از ۱۵ سال باعث شد تا دو حزب عمده سیاسی از هم جدا شوند. حزب ویگ نابود شد که البته بعدها حزب جمهوریخواه جایگزین آن شد و حزب دموکرات را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم کرد. سپس این مورخ به قانون تامین خدمات درمانی اشاره میکند و میگوید: به عملکرد هر دو حزب خوب نگاه کنید. بلایت میافزاید: وقایع ۱۸۵۰ برای آمریکا چندان خوشایند نبود و در شوکی از حوادث فرو رفت؛ از جمله قانون فرار برده، رای دادگاه علیه تصمیم «درِد اسکات»، حمله جان براون و حتی جنگهای آمریکا و مکزیک. بلایت میگوید: هیچکس این موارد را پیشبینی نمیکرد. اما آنها به اجبار مردم خود را تغییر دادند.
ارسال نظر