تهدید ترامپ علیه رسانهها
نیما صبوری
این روزها در آمریکا کوچکترین گزارش خبری که در راستای تمجید از رئیسجمهوری این کشور نباشد، به تعصب و کذبگویی متهم میشود. دونالد ترامپ و طرفداران او اعتقاد دارند که رسانههای خبری «دشمنان مردم» هستند. در این راستا اگر شواهد ارائه شده توسط این رسانهها مطابق با برداشت ترامپ از حقیقت نباشد «اخبار جعلی» لقب میگیرند. در واقع رئیسجمهوری جدید آمریکا جنگی را علیه برخی از رسانههای خبری (رسانههایی که عمدتا گرایش چپ و نگاه منتقدانه به او دارند) آغاز کرده است، جنگی که به اعلام کمیسیون حمایت از روزنامهنگاران مستقر در نیویورک، آزادی مطبوعات را با تهدید روبهرو خواهد ساخت.
نیما صبوری
این روزها در آمریکا کوچکترین گزارش خبری که در راستای تمجید از رئیسجمهوری این کشور نباشد، به تعصب و کذبگویی متهم میشود. دونالد ترامپ و طرفداران او اعتقاد دارند که رسانههای خبری «دشمنان مردم» هستند. در این راستا اگر شواهد ارائه شده توسط این رسانهها مطابق با برداشت ترامپ از حقیقت نباشد «اخبار جعلی» لقب میگیرند. در واقع رئیسجمهوری جدید آمریکا جنگی را علیه برخی از رسانههای خبری (رسانههایی که عمدتا گرایش چپ و نگاه منتقدانه به او دارند) آغاز کرده است، جنگی که به اعلام کمیسیون حمایت از روزنامهنگاران مستقر در نیویورک، آزادی مطبوعات را با تهدید روبهرو خواهد ساخت.
به گزارش خبرگزاری «لسآنجلس تایمز»، البته ترامپ اولین رئیسجمهوری آمریکا نیست که از عملکرد رسانههای خبری مینالد و تلاش میکند تا گزارشهای خبری آنها را تحتتاثیر قرار دهد. پیش از این جورج بوش رئیسجمهوری سابق آمریکا رسانهها را نخبهگرا و پر زرقوبرق توصیف کرده بود. در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما نیز گروه رسانهای او تلاش زیادی کرد تا گزارشگران «فاکسنیوز» را در برنامههای مطبوعاتی او راه ندهند («فاکسنیوز» روزنامه راستگرا است و تمایل به حزب جمهوریخواه دارد). جلوگیری از مصاحبه مقامات دولتی با خبرنگاران و تحت پیگرد قانونی قرار دادن برخی افشاگران اطلاعات امنیت ملی از دیگر اقدامات دولت اوباما علیه رسانهها بود. در این رابطه اما جنگی که دونالد ترامپ از پیش از انتخابات علیه رسانهها راه انداخته، بسیار عوامفریبانهتر و خطرناکتر از نمونههای پیشین خود است.
بسیاری از رئیسجمهوران پیشین آمریکا حداقل در مجامع عمومی از آزادی رسانهها تمجید میکردند و نقش آنها را در دموکراسی آمریکایی بیبدیل میدانستند. آنها عقیده داشتند گرچه هیچیک از نهادهای خبری بیعیب و نقص نیستند، اما گزارشنویسی واقعگرایانه این رسانهها، رهبران و سازمانها را پاسخگو نگه میدارد. بنابراین با توجه به اینکه نظام رسانهای آزاد، صریح و بدونمحدودیت از نشانههای یک کشور آزاد است الحاقیهای در قانون اساسی آمریکا برای حمایت از آنها در نظر گرفته شد. اما بهنظر این حرفها برای ترامپ ارزشی ندارد. او در اولین روزی که وارد کاخ سفید شد اعلام کرد که «روزنامهنگاران دروغگوترین افراد روی زمین» هستند. از آن روز به بعد او گزارشهای قانونی و رسمی خبرگزاریها را «اخبار دروغین» مینامد. دولت او نیز برای چندین رسانه اصلی آمریکایی همچون «تایمز» بهمنظور پوشش خبری تحولات دولت ممنوعیت ایجاد کرد.
همچنین وزیر خارجه این کشور در سفری که به آسیا داشت گروه خبری کاخ سفید را همراه خود نبرد تا نوعی سنتشکنی در سفرهای سیاسی مقامات این کشور رخ دهد. البته این رفتارها ممکن است از جانب فردی که حریصانه اخبار تلویزیون و مطبوعات را دنبال میکند و بهنوعی خود زاده همین رسانههاست کمی عجیب بهنظر برسد. در واقع این شبکههای تلویزیونی مستند، صحبتهای رادیویی با هوارد استرن و مطالب نوشته شده در برخی از روزنامههای نیویورک بودند که ترامپ را به اینجا رساندند.
هدف ترامپ از جنگ با رسانهها؟
اما ترامپ از این اقدامات خود چه سودی میبرد؟ به عقیده صاحبنظران، استراتژی ترامپ در این زمینه مشخص است: او با دروغگو جلوه دادن رسانهها و خبرنگاران آنها امید دارد تا افرادی که دیدگاههای او را به چالش میکشند را بیاعتبار و وادار به سکوت کند. در واقع او بهواسطه سلب مشروعیت روزنامهنگاران، گمراه ساختن اذهان عمومی و از بین بردن اعتمادی که در سازمانهای خبری وجود دارد سعی میکند حقایقی را که در رابطه با وی و دولتش وجود دارد غیرواقعی نشان دهد. البته احتمال آن وجود دارد که این استراتژی او بتواند کارساز باشد. بر این اساس، چنین انتقادهایی در زمانی که سطح اعتماد به اخبار رسانهها در پایینترین حد خود قرار دارد میتواند از لحاظ سیاسی اثرگذار باشد، بهخصوص در میان طرفداران ترامپ که روزنامهها را همچون باتلاقی میبینند که باید خشک شوند.
در این رابطه تحقیقات موسسه «گالوپ» نشان میدهد که در سال ۲۰۱۶ سطح اعتماد مردم آمریکا به رسانههای این کشور به ۳۲ درصد رسیده است، آماری که در سال ۱۹۷۶ و اوایل قرن بیستویک به ترتیب در حدود ۷۲ و ۵۵ درصد قرار داشت. در واقع بسیاری از خوانندگان، سازمانهای خبری را بیش از حد بدگمان و عیبجو میبینند. آنها معتقدند نیازی نیست خبرگزاریها تا به این اندازه روی نخبگان (بهخصوص نخبگان سیاسی) تمرکز کنند؛ چراکه باعث نادیده گرفتن برخی از واقعیتهای مهم میشود.
توییتر؛ رسانه خبری خودساخته ترامپ
انتقادهای ترامپ از رسانههای خبری باعث شده تا او برای خبررسانیهای خود از فضای مجازی استفاده کند. در این رابطه در میان تمامی شبکههای اجتماعی انتخاب اصلی او توییتر است. در واقع دنبالکنندگان ترامپ در این شبکه اجتماعی روزانه شاهد به اشتراک گذاشته شدن چندین پست از جانب وی هستند، اتفاقهایی که به ادعای «سیانان» او را به فعالترین کاربر آمریکایی توییتر تبدیل کرده و ممکن است حتی برای کسانی که به او رأی دادهاند چندان جالب نباشد.
انتقاد جورجبوش از ترامپ!
جورج بوش رئیسجمهوری پیشین آمریکا در گفتگو با روزنامه «ایندیپندنت» در پاسخ به این پرسش که آیا موافقید که رسانهها دشمن مردماند گفت که رسانههای خبری لازمه دموکراسی هستند. به گفته او حفظ قدرت و آزادی رسانهها بسیار مهم است چراکه زمانی که ما واعظ سایر کشورها در این زمینه هستیم نمیشود خودمان یک نمونه کامل از آن را نداشته باشیم.
واکنش رسانهها
برخی کارشناسان عقیده دارند اگر ترامپ با رسانهها همچون گروههای مخالفش برخورد میکند، خبرنگاران و روزنامهنگاران نیز باید با او همانند یک رقیب یا دشمن رفتار کنند. اما منتقدان این دیدگاه نظری دیگر دارند و معتقدند که چنین واکنشی اشتباهی بزرگ خواهد بود. در واقع خبرگزاریهایی همچون سیانان، نیویورکتایمز، والاستریت ژورنال و ... نهادهای مستقلی هستند که باید گزارشهای بیطرفانه و صادقانهای را ارائه دهند؛ بنابراین صفحات خبری روزنامهها و خبرگزاریها باید مطالبی بدون قضاوت، جانبداری و تعصب را منتشر کنند. البته صفحات سرمقاله وضعیت متفاوتی دارند. در این صفحات کارشناسان میتواند دیدگاه شخصی خود را (فارغ از منتقدانه یا طرفدارانه بودن آن) در مورد افراد یا نهادها ارائه دهند.
در این رابطه برای اینکه رسانهها بتوانند بهترین عملکرد را داشته باشند و در این زمان پر از آشفتگی اعتماد مردم را جلب کنند، به ارزیابیها و آزمونهای درون سازمانی نیاز دارند. نمونههایی همچون انتقادات شدیدی که «نیویورک تایمز» بهخاطر پوشش خبری دولت بوش و جنگ عراق با آن روبهرو بود و همچنین جدی نگرفتن کاندیداتوری دونالد ترامپ در اوایل رقابتهای انتخاباتی توسط رسانههای آمریکایی میتواند به خبرگزاریها کمک کند اصلاحاتی در عملکرد خود اعمال نمایند تا رضایت بیشتر خوانندگان را در پی داشته باشد. از سوی دیگر گرچه رسانههای خبری بیعیب و نقص نیستند؛ اما نقش مهمی در فرآیند دموکراسی کشور ایفا میکنند، نقشی که نباید توسط رئیسجمهوران نادیده گرفته شود. (لازم به ذکر است که رسانهها در آمریکا عمدتا به دو دسته اصلی تقسیم میشوند: دسته اول رسانههای چپگرا همچون نیویورکر، نیویورک تایمز، واشنگتنپست، هافینگتن پست، اکونومیست، سیانان، بلومبرگ، ایبیسی، سیبیسی، والاستریت ژورنال، پولیتیکو، بوزفید و ... که حامی حزب دموکرات هستند، و دسته دوم رسانههای راستگرا همچون فاکسنیوز، بریتبارت، دِ بلیز و... که حامی حزب جمهوریخواه هستند).
قانون حامی رسانهها؟
پرسش مهمی که در این رابطه مطرح میشود این است که با وجود تهدیداتی که ترامپ متوجه بسیاری از رسانههای خبری ساخته است، چه آیندهای در انتظار این رسانهها و آزادی آنها است؟ در ابتدا خبر خوب برای رسانههای آمریکایی این است که قانون اساسی و حکمهای دادگاه عالی این کشور در مقابل جریان فکری افرادی همچون دونالد ترامپ است و همانند سپری از آنها محافظت میکند. در این رابطه، الحاقیه اول این قانون تضمین میکند که کنگره آمریکا میتواند قانونی را که باعث محدود شدن آزادی رسانهها میشود تصویب نکند. همچنین در دهههای اخیر، دادگاه عالی آمریکا حکمهای متعددی را در راستای حمایت از آزادی مطبوعات صادر کرده است.
در این رابطه کامیلا ورگارا، فارغالتحصیل دکترای علوم سیاسی از دانشگاه کلمبیا و مدرس دانشگاه نیویورک در گفتگو با نشریه «نیوز ویک»، گفت که دو نشانه وجود دارد که با درنظر گرفتن آنها میتوان رسانهها را مصون از انتقادات ترامپ دانست؛ اول، در سال ۱۹۳۱، در ایالت مینهسوتا قانونی وضع شد که باعث محدود شدن رسانهها میشد. در آن موقع دادگاه عالی حکمی را صادر کرد که این قانون بر خلاف قانون اساسی کشور است و باید لغو شود؛ و دوم در سال ۱۹۷۱، دادگاه عالی حکمی صادر کرد که طی آن دولت وقت آمریکا نمیتوانست از انتشار برخی مدارک پنتاگون توسط روزنامههای «تایمز» و «واشنگتن پست» ممانعت به عمل آورد، مدارکی که برخی جزئیات را در رابطه با جنگ ویتنام افشا میکرد. در واقع، دادگاه عالی آمریکا در چندین مورد از آزادی رسانهها محافظت کرده و احتمالا اکنون هم زمانی که آزادی آنها با تهدید مواجه شود این کار را انجام میدهد.
خطر در کمین رسانهها و حتی آمریکا!
البته در این زمینه یک مشکل جدی وجود دارد. در ماه فوریه مرگ یکی از قضات دادگاه عالی به نام آنتونین اسکالیا، یکی از صندلیهای این دادگاه را خالی کرد. همچنین دو قاضی دیگر در این دادگاه سنی بالای ۸۰ سال دارند. بنابراین دونالد ترامپ فرصت آن را خواهد داشت تا بیش از دو قاضی را بر مسند دادگاه عالی آمریکا بنشاند. اگر افرادی که دونالد ترامپ برای سمت قاضی دادگاه عالی انتخاب میکند تمایلاتی مشابه با او داشته باشند، میتوانند با تفسیر جانبدارانه از قانون اساسی، آزادی و دموکراسی را برای رسانهها و حتی در بخشهای مختلف این کشور به خطر بیندازند. به عقیده کارشناسان اگر سه نهاد اصلی قدرت در آمریکا (دولت، کنگره و دادگاه عالی) عقاید یکپارچه شدهای داشته باشند، میتوانند با تفسیر متفاوت یا تغییر قانون اساسی، بحرانی جدی را متوجه کشور سازند.
ارسال نظر