بهره وری،حلقه مفقوده  توسعه پایدار در ایران
داریوش عباسی بهره‌وری، واژه‌ای دیر آشنا در ادبیات گفتاری و نوشتاری مردم ایران است. فقر به کارگیری این واژه در محاورات، رسانه‌های دیداری، شنیداری و چاپی و حتی کتب درسی ودانشگاهی، دلالت بر چه چیزی دارد؟
به اعتقاد نگارنده، رد پای کمرنگ بهره‌وری در جامعه ایرانی در ادوار گذشته را می‌توان در مواردی نظیر غلبه بر کمبود منابع غذایی و منابع آبی با دقت نظر و رعایت صرفه‌جویی، برای تداوم حیات و زیست خود ملاحظه کرد. اما این نگاه حداقلی نیز در گذر زمان و شاید با برخورداری از منابع نفتی و رویکرد دولت‌های نفتی رو به فراموشی رفته است.
در آغاز قرن بیست و یکم و در شرایطی که رشد جمعیت جهان و آسیب پذیری محیط زیست بر اثر توسعه نامتوازن، لزوم رعایت هرچه بیشتر بهره‌وری در تمام فعالیت‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را دو چندان ساخته است، ما همچنان فرسنگ‌ها از بهره‌وری واقعی دور هستیم.
بسیاری از کارآفرینان ایرانی در پاسخ به عناصر مورد نیاز برای موفقیت بنگاه خود همواره بر به روز شدن دستگاه‌ها و ماشین‌آلات، قیمت مواد اولیه، حمایت بانک‌ها و دولت، زیرساخت‌های منطقه و کشور و حتی عوامل جغرافیایی تاکید دارند و کمتر مقوله سرمایه انسانی و تقویت نگاه بهره‌ورمحور توسط همان نیروی انسانی را در فهرست اولویت‌ها قرار می‌دهند.
نتایج این رویکرد را می‌توان در آمارها به وضوح دید، قرار گرفتن در رتبه ۲۲ از میان ۲۵ کشور منطقه در زمینه بهره‌وری سرمایه و کسب رتبه ۱۲ در زمینه بهره‌وری نیروی کار.
از این‌رو به نظر می‌رسد که ما برای رسیدن به توسعه و قرار گرفتن در جایگاه واقعی خود در سطح منطقه و جهان، نیازمند بازنگری در برخی مبانی هستیم. یکی از این بنیان‌های لازم و ضروری که در فرهنگ، ادبیات و تاکیدات بزرگان دینی ما بارها تبلوریافته، تلاش برای استفاده از حداکثر ظرفیت‌ها با حداقل منابع و امکانات است.
تبدیل‌ تهدیدها به فرصت، خلاقیت مداوم برای مقرون به صرفه‌تر بودن و بهبود تدریجی و پویا از شاخص‌ها و مصادیق بهره‌وری است که بسیاری از افراد در زندگی شخصی، امور جمعی و فعالیت‌های اقتصادی خود به آن توجه لازم را نمی‌کنند. حتی همدلی‌ها، همکاری‌های گروهی، عمومی و ملی می‌تواند منجر به رشد بهره‌وری در کشور گردد.
جامعه ایرانی به لحاظ تاریخ، فرهنگ و تمدن خود، نیروی انسانی غنی، منابع فراوان طبیعی، گستره جغرافیایی و جمعیت، روحیه صلح‌جویی و اهل مدارایش از شایسته‌ترین جوامع برای فتح قله‌های موفقیت است. اما با همه این ظرفیت‌ها، به عوارض دردناکی دچاراست که جز با همت جمعی و عزم ملی، رهایی از آن ممکن نیست.
توسعه بر مبنای انسان و احترام به ظرفیت‌هایش، رشد و رفاه اجتماعی و کاهش فقر، ایجاد شرایط رقابت برابر برای دستیابی همگان به فرصت‌های بهتر زندگی، رشد تحقیق و توسعه در دانشگاه‌ها، حمایت از طرح‌های دانش بنیان، رشد اقتصادی مداوم همراه با عدالت اجتماعی، رهایی از اقتصاد نفتی، رفع عقب ماندگی‌های تکنولوژیک، مقابله با ویژه‌خواری و رانت خواری، ناکارآمدی نظام اداری و مالی، احترام به تنوع افکار و عقاید، بالا بردن نرخ بهره‌وری، اعتدال و میانه‌روی و توجه به مصالح و منافع ملی در تصمیم‌گیری‌های ملی و بین‌المللی از محورهایی است که ما برای جهش به سوی قله‌های بزرگ به آن‌ها نیازمندیم. امید که جامعه جوان و با نشاط ما با رعایت این فرازهای مهم، روزهای طلایی خود را پس از هزاره‌های سختی که طی نموده‌ایم، بازیابد.