شهرهای جدید؛ موفقیت یا شکست
دانیال جهانشاهی
پژوهشگر حوزه شهری
در سال‌های اخیر، مشکلات مربوط به شهرهای بزرگ، تصمیم‌گیران و سیاست‌گذاران کشور را به ساخت و احداث شهرهای جدید در نقاطی نزدیک به آن‌ها و یافتن راه‌حل مشکلات مذکور در خارج از این شهرها و ایجاد نوعی اجتماعات جدید وادار کرده است. مشکلاتی از قبیل:
افزایش جمعیت و تمرکز در شهرهای بزرگتر، ایجاد دگرگونی در ساختار شهرها و از بین رفتن نظم و ایجاد آشفتگی، تمرکز کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فضای صنعتی، توزیع نامناسب جمعیت و اشتغال در کشور، نبود تعادل در بازار مسکن، حاشیه‌نشینی و گسترش افقی و لجام‌گسیخته مساحت شهرها، تورم قیمت مسکن، گرانی خرید و اجاره مسکن و افزایش قیمت زمین و عدم‌امکان اسکان اقشار کم‌درآمد و متوسط جامعه به‌علت تمرکز جمعیت و سرمایه‌گذاری، هزینه‌های گزاف رفت و آمد از شهرهای بزرگ به محیط‌های صنعتی اطراف آن‌ها، ترافیک‌های شهری، استفاده نابه‌جا از اراضی زراعی پیرامون شهرها برای گسترش افقی آن‌ها و پیشروی در جهت نادرست، کافی نبودن بسترهای درآمدزایی و ایجاد شغل‌های کاذب و نامناسب به واسطه افزایش جمعیت شهری، بیکاری‌های ناشی از عدم‌توازن رشد جمعیت و رشد اشتغال و در نتیجه آن حاشیه‌نشینی و گسترش مشکلات فرهنگی و اجتماعی ناشی از آن، پیش‌بینی کمبود زمین در آینده برای خدمت‌رسانی‌های مفید شهری، آلودگی‌های زیست‌محیطی، تمرکز نیروی انسانی متخصص، بالا بودن نرخ رشد مهاجرت به شهرهای بزرگ و نرخ رشد طبیعی جمعیت و ناتوانی در ارائه خدمات لازم به همه ساکنان. در واقع شهرهای جدید، فضاها و اجتماعاتی برای پاسخ به اهدافی از پیش تعیین‌شده هستند.

قانون احداث شهرهای جدید در ایران در سال 1364 بر مبنای مصوبه هیأت وزیران ابلاغ شد و ثمره آن شهرهایی مانند بینالود و گلبهار در اطراف کلان‌شهر مشهد هستند. درحقیقت شهرهای جدید با کاهش اثرات زیست‌محیطی و انتقال صنایع از شهرهای بزرگ و جلوگیری از حاشیه‌نشینی و برنامه‌ریزی‌های مناسب به‌راحتی می‌توانند در راستای توسعه پایدار شهری گام بردارند. با احداث شهرهای جدید با توجه به اینکه میزان بهای تمام‌شده مسکن در آن‌ها کمتر از شهرهای بزرگ است امکان ارائه مسکن به اقشار کم‌درآمد شهرهای بزرگ فراهم می‌شود. همچنین می‌توان توسط انتقال بخشی از صنایع به شهرهای جدید، علاوه بر ایجاد اشتغال در این محیط‌ها، فضای اشغالی آن‌ها را در شهر آزاد کرده و صرف بهبود بسترهای زیرساختی کرد. شهرهای جدید بر خلاف شهر های قدیمی، ابتدا طراحی و سپس احداث می‌شوند و می‌توانند بسیاری از موانع ساخت‌وساز را کنار زده و با طرح‌ریزی‌های مناسب، فضای شهری مناسب از منظر شهرسازی را در اختیار شهروندان قرار دهند.

شهرهای جدید با هدف حل مشکلات و مسائل مذکور احداث می‌شوند اما موفقیت و شکست آن‌ها در گرو سیاست‌گذاری‌های درست و فراهم بودن بستر مناسب است و اگر شهرهای جدید به اهداف خود نرسند، فقط هزینه گزافی را به کشور تحمیل کرده‌اند. در ایران استقبال از اغلب شهرهای جدید مطابق پیش‌بینی‌ها نیست و بعضا شهرهای جدید به فضاهایی متروکه و کم‌جمعیت تبدیل شده‌اند. در نتیجه فضاهای موردنظر چندان هویت تعریف‌شده شهری ندارند. در واقع تا هنگامی‌که از لحاظ اجتماعی و فرهنگی، محیط شهر مناسب نشود و ساکنان به چشم راه فرار از مشکلات و رفع نیاز موقتی و اجباری به محیط شهر نگاه کنند تحققی از مفهوم شهر صورت نمی‌گیرد. برای جذب جمعیت به یک شهر جدید، عوامل مهمی دخیل هستند، مثل وجود امکانات رفاهی و تفریحی، امنیت و آرامش فضای شهری، منابع مناسب آبی و خاکی، بازار کار و دسترسی آسان و خدمات حمل و نقلی مناسب. در واقع شهرهای جدید باید از میزانی از امکانات برخوردار باشند که بتوانند یک محیط شهری مستقل را تشکیل دهند. بعضا انزوای جغرافیایی منطقه شهرهای جدید نیز عاملی تاثیرگذار است. همچنین محیط شهری باید تنوع و تعادل سنی و جنسی داشته باشد تا بتواند محیط مطلوبی از لحاظ اجتماعی به حساب آید.شهر جدید بینالود یکی از این شهرهای جدید است که طبق تحقیقات انجام شده جمعیت ساکن در آن اصلا مطابق با پیش‌بینی‌ها نیستند و تا سال 90 تنها 5.66 درصد از میزان پیش‌بینی شده تحقق‌یافته است و امید به ماندگاری در این شهر نیز پایین است. درمورد شهرهایی مانند بینالود برای عدم‌موفقیت در جذب جمعیت می‌توان به دو مورد اشاره کرد. مورد اول، پیش‌بینی‌های غلط دهه 60 براساس روند رشد جمعیت شهر مشهد بود که با توجه به کاهش آن و همچنین خروج افاغنه از کشور کاملا تحت‌تأثیر قرار گرفت البته می‌توان در آینده با روش‌های اصولی آینده‌پژوهی، آمادگی لازم را در برابر مشکلات این‌چنینی ایجاد کرد. دومین مسأله مهم موجود، تقاضای سفته‌بازی و نگاه به زمین و مسکن به‌عنوان یک کالای سرمایه‌ای است. با توجه به تفاوت اندک میزان قیمت در بینالود و مناطق کم‌درآمد مشهد، ترجیح افراد برای خرید در مشهد قوت می‌گیرد، تا بتوانند از شرایط تورمی و پیش‌بینی رشد قیمت‌ها استفاده کرده و مسکن خود را در قالب کالای سرمایه‌ای تعریف کنند.