مخدوش‌شدن «قدرت نرم» آمریکا

کامران کرمی
روزنامه‌نگار

تعلیق 90 روزه صدور ویزای هفت کشور مسلمان از سوی دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا که موجی از اعتراض‌های جهانی را به‌همراه داشته است، در ادامه اقدامات شتابزده و عجولانه‌ای است که او در کمتر از 10 روز از جلوس بر صندلی کاخ سفید صورت داده است. فرامین اجرایی او موجب بروز تنش‌های زیادی شده است. در تمام این مدت، هر روز در شهرهای مختلف راهپیمایی‌هایی علیه ترامپ برگزار شده است. پیشتر ترامپ روز دوشنبه ۲۳ ژانویه با امضای سندی، فرمان خروج این کشور از پیمان شراکت ترانس پاسیفیک را صادر کرد. این پیمان توسط دولت باراک اوباما امضا شده بود و باید در ماه ژانویه به تصویب مجلس سنای آمریکا می‌رسید. ترامپ پس از امضای فرمان خروج آمریکا از پیمان شراکت ترانس پاسیفیک به خبرنگاران گفت این اقدامی بزرگ به نفع کارگران آمریکایی بود.

ترامپ در نظر دارد در مفاد قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی (Nafta) با کانادا و مکزیک بازنگری کند و دیواری در مرزهای مکزیک و آمریکا برای ممانعت از ورود پناهجویان و مهاجرین ایجاد کند. بازنگری در سیاست‌های پیمان آتلانتیک شمالی ناتو، ایجاد منطقه امن در سوریه، بهبود روابط با روسیه، حمایت از خروج دیگر کشورها از اتحادیه اروپا و بازنگری در توافق هسته‌ای ایران و 1+5 از دیگر اقداماتی است که او بنا بر وعده‌های انتخاباتی خود، قرار است آنها را اجرایی کند. مجموعه این اقدامات باعث شده تا بسیاری از رهبران و نخبگان آمریکایی متفق‌القول این اقدامات را به ضرر آمریکا و موجب مخدوش شدن چهره و ارزش‌های ایالات متحده بدانند که در نهایت قدرت نرم این کشور را که سالانه میلیاردها دلار برای این کشور سرمایه به ارمغان می‌آورد به باد فنا دهد. در همین زمینه «جوزف نای» کارشناس ارشد آمریکایی و تئوری‌پرداز قدرت نرم، روز شنبه یک روز پس از تصمیم جنجالی ترامپ مبنی بر تعلیق ویزای 90 روزه هفت کشور مسلمان، به انتقاد از فرمان اخیر «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا پرداخت. نای در این رابطه در توییتر نوشت: «باید از کانادا یاد بگیریم.

ایالات متحده هم زمانی اینطور بود.» در واکنش به تصمیم ترامپ، دولت کانادا اعلام کرد حاضر است شمار بیشتری از پناهجویان را بپذیرد. جوزف نای در توییتی دیگر نوشت: «ترامپ برای قدرت نرم آمریکا فاجعه بوده است. او هدیه‌ای برای داعش است.» بر اساس تعریف جوزف نای؛ قدرت نرم (Soft Power) رفتار با جذابیت قابل رویت اما غیرمحسوس است، در قدرت نرم، بر روی ذهنیت‌ها سرمایه‌گذاری می‌شود و از جذابیت برای ایجاد اشتراک بین ارزش‌ها و از الزام و وظیفه همکاری برای رسیدن به همه خواست‌ها سود جسته می شود. قدرت نرم، به آن دسته از قابلیت‌ها و توانایی‌های کشور اطلاق می‌شود که با به‌کارگیری ابزاری چون فرهنگ، آرمان یا ارزش‌های اخلاقی به‌صورت غیرمستقیم بر منافع یا رفتار‌های دیگر کشورها اثر می‌گذارد. در تقسیم‌بندی‌های مختلف، از قدرت نرم در برابر قدرت سخت به‌عنوان قدرت روحی در مقابل قدرت جسمی یا قدرت معنوی در مقابل قدرت مادی یاد می‌شود.

به جرات می‌توان گفت در بین اندیشمندان سیاسی کمتر کسی به اندازه جوزف نای در تئوریزه کردن مفهوم قدرت نرم تلاش کرده است؛ جوزف نای کتابی هم به این عنوان نوشته که به زبان فارسی هم ترجمه شده است. جوزف نای می‌گوید: «قدرت نرم، توجه ویژه به اشغال فضای ذهنی کشور دیگر، از طریق ایجاد جاذبه است و نیز زمانی یک کشور به قدرت نرم دست می‌یابد که بتواند «اطلاعات و دانایی» را به منظور پایان دادن به موضوعات مورد اختلاف به کار گیرد و اختلافات را به گونه‌ای ترسیم کند که از آنها امتیاز بگیرد.» او قدرت را مثل آب و هوا می‌داند که فقط عده کمی آن را می‌فهمند، طوری که تجربه آن ساده‌تر از تعریف و اندازه‌گیری آن است. در این مورد وی قدرت را تشبیه به عشق و دوستی می‌کند. جوزف نای قدرت نرم را به‌عنوان توانایی حصول خواسته‌ها، بیشتر بر اساس جاذبه به جای اجبار یا هزینه تعریف می‌کند.

بر مبنای تعریف نای، بسیاری از مهاجرین، پناهندگان، نخبگان و تحصیل‌کردگان که سالانه وارد آمریکا می‌شوند، ضمن تزریق میلیاردها دلار سرمایه به اقتصاد این کشور از مجرای سودآوری، در فرهنگ و ارزش‌های آمریکایی نیز ادغام شده و خود به‌عنوان مروجان ارزش‌های سیاسی لیبرالیسم چون برابری و آزادی به جهانیان عمل کرده و از این لحاظ بر قدرت گفتمانی و انگاره‌ای آمریکا نیز می‌افزایند. در منطق تعامل امروز؛ قدرت نرم به‌عنوان برگ برنده مطرح است، زیرا با کمترین مخالفت‌ها روبه‌رو و همراه است. نای، قدرت نرم را در فرهنگ و ایدئولوژی و نهادها می‌داند. او قدرت نرم را در عرصه بین‌الملل و حتی در داخل یک پدیده، مشروع تلقی می‌کند. تاکید قدرت نرم در عصر اطلاعات بر تعامل دو طرفه که از گسترش فراتکنولوژی و شبکه‌های اطلاعاتی به وجود آمده، موجب شده است تا سایر بازیگران غیر دولتی صاحب نوعی قدرت شوند که آنها ارزش‌های خود را از طریق تبلیغ و شکل‌دهی به محیط پیرامون خود به مرور زمان گسترش دهند.

در حالی که با اقدامات کنونی ترامپ که به زعم ناظران و تحلیلگران در ماه‌های آینده شاهد شتاب آنها خواهیم بود، عملا آمریکا به دوران انزواگرایی خود باز خواهد گشت و این در تضاد با ارزش‌های جهانی لیبرالیسم و سرمایه‌داری است. ترامپ با این اقدامات نه تنها باعث شکوفایی اقتصادی آمریکا نخواهد شد، بلکه برعکس زمینه را برای رکود و کسادی در اقتصاد آمریکا فراهم می‌کند. از سوی دیگر؛ این اقدامات وجهه سیاسی و فرهنگی آمریکا در جهان را نیز نابود خواهد کرد و دیگر آمریکا نمی‌تواند به‌عنوان مهد آزادی که بنیانگذاران آن همچون جورج واشنگتن بر آن بسیار تاکید می‌کردند، شناسانده شود. برخی دیگر از کارشناسان معتقدند که اقدامات ترامپ در حوزه سیاست خارجی باعث انزوای بیشتر آمریکا و دلخوری متحدین خواهد شد. همچنین هزینه‌های سیاست خارجی آمریکا را علی رغم وعده‌های ترامپ دو چندان خواهد کرد. این تصمیمات همچنین می‌تواند به ایجاد بلوک‌های قدرت در مقابل آمریکا بینجامد. به‌عنوان مثال؛ اتحادیه اروپا، چین و دیگر قدرت‌های جهانی با روی‌گردانی از تصمیمات آمریکا، به سمت اتحادها و ائتلاف‌های جدید حرکت خواهند کرد و دیگر واشنگتن نمی‌تواند با همراهی قدرت‌های بزرگ، در تصمیمات جهانی اجماع ایجاد کند.

مخدوش‌شدن «قدرت نرم» آمریکا