تعامل فرهنگ و ساختار  در حل مسئله فقر
دکتر حامد بخشی* کتاب «فرزندان سانچز» که بعضا به عنوان یک رمان ادبی معروف شده است، حاصل 5 سال مطالعه مردم نگارانه اسکار لوئیس در یکی از حاشیه‌نشین‌های مکزیکوسیتی است. او در این کتاب زندگی تک تک اعضای خانواده را از زبان خودشان شرح می‌دهد. و در این زندگی‌نامه‌ها خواننده با طرز تفکر، باورها، هنجارها و شیوه رویارویی و مواجهه آنان با وضعیت زندگی‌شان آشنا می‌شوند. او در مقدمه نسبتا مفصلی که بر این کتاب نوشته اصطلاح «فرهنگ فقر» را مطرح می‌کند. از نظر او فقر فقط محرومیت اقتصادی نیست، بلکه شیوه ای از باورها، هنجارها و ارزش‌ها را در فرد فقیر می‌پروراند که در مجموع می‌توان آن را فرهنگ یا خرده فرهنگ فقر نامید. کارکرد این فرهنگ در درجه اول- همانند تمامی فرهنگ‌ها- سازگار ساختن انسان‌ها با شرایط موجود است. فقرا در شرایط مادی و اقتصادی خاصی قرار دارند که معمولا برون رفت از آن برای آنان دشوار است. در چنین شرایطی فرهنگ فقر شکل می‌گیرد. یعنی مجموعه‌ای از باورها، هنجارها و ارزش‌ها در افراد ایجاد می‌شود که سازگاری آنان با چنین شرایطی را افزایش می‌دهد.
این امر باعث کاهش آلام و رنج‌های فقرا از قرار گرفتن در این شرایط می‌شود.
اما در کنار کارکرد مثبت کاهش رنج در فقر، بودن با مجموعه ای
از ایدئولوژی‌ها، باورها و هنجارها، فرهنگ فقر دارای این کارکرد منفی یا کژکارکرد نیز هست که با سازگار نمودن و قابل پذیرش کردن شرایط فقر اقتصادی، انگیزه و امکان برون رفت از این شرایط را نیز در افراد تضعیف می‌کند. برخی باورها نظیر تقدیر گرایی و دم غنیمت شماری، برخی هنجارها و رفتارها نظیر گرایش به لذات آنی، بی برنامگی در مصرف، و عدم تمایل به پس انداز موجب می‌شود که شرایط فقر فقرا بازتولید شود. در چنین شرایطی، حتی کمک‌های اقتصادی به فقرا نیز موجب برون رفت آنان از تله فقر نخواهد شد؛ زیرا شخصیت شکل گرفته تحت فرهنگ فقر باعث می‌شود تا آنان به جای برنامه ریزی
و سرمایه گذاری کمک‌های اقتصادی در جهت ایجاد یک وضعیت اقتصادی پایدار، به هزینه‌کرد کمک‌های اقتصادی در مصارف آنی و لذت‌های کوتاه مدت بپردازند.
چنانچه کمک‌های مالی به دهقانان در اصلاحات ارزی عمدتا موجب هزینه کرد آنان در آرزوهای محقق نشده‌ای چون سفر به مشهد و کربلا شد تا سرمایه‌گذاری در کشاورزی. همچنین یارانه های نقدی در بین فقرای حاشیه نشین در بسیاری موارد موجب افزایش تقاضا و مصرف مواد مخدر گردید. از دیگر عناصر شناختی فرهنگ فقر، این باور است که شرایط ساختاری جامعه امکان برون رفت از این وضعیت را برای آنان مهیا نخواهدکرد. از این رو، هر گونه تلاشی برای تغییر این وضعیت محکوم به شکست است و در نتیجه درست‌ترین شیوه زندگی در این وضعیت، غنیمت شمردن لحظه‌هایی است که «بخت و اقبال» به آنان رو می‌کند و خودداری از ذخیره این فرصت‌ها برای آینده. برخی رفتارهای لذت‌جویانه نظیر افراط در شرب خمر (در میان فقرای کشورهای غیر اسلامی) و نیز سوء مصرف مواد مخدر، جلوه‌هایی از همین باور دم غنیمت شمردن و راهبردی برای فراموش کردن موقتی رنج‌های ناشی از فقر است.
از سوی دیگر، فرهنگ فقر در طول سال‌ها انباشت تجربیات شکل گرفته و بی دلیل به چنین مجموعه باورها و هنجارهایی نرسیده‌است. این فرهنگ محصول تلاش‌های منتج به شکست فراوانی است که فقرا برای برون رفت از تله فقر انجام داده‌اند. بر خلاف ایدئولوژی غالب طبقه متوسط و بالای جامعه که فقر فقرا را ناشی از سوء رفتارها و باورهای آنان یا به عبارتی فرهنگ فقر می‌داند، شکل‌گیری این فرهنگ خود شاهدی بر این ادعاست که تلاش‌های مکرر پیشین فقرا برای برون رفت از فقر نافرجام بوده است. از این رو، علاوه بر اصلاح فرهنگی و رفتاری، مداخله و حمایت های اجتماعی و اقتصادی از فقرا در راستای خروج از فقر لازمه دوم این امر است. وضعیت اولیه زندگی فقرا به گونه فزاینده‌ای پر هزینه و سرشار از اتفاقات و حوادثی است که هرگونه پس اندازی برای آینده را بیهوده می‌سازد. فقدان بیمه‌های درمانی و حوادث، در کنار وضعیت زندگی پر خطر آنان در محلات فقیر نشین، منجر به حوادث جانی و مالی فراوانی برای فقرا می‌شود که هر از چند گاهی و به یکباره تمامی پس اندازهای آنان را می‌بلعد و فرهنگ فقر کارایی و اصالت خود را اثبات می‌کند.
بنابراین به نظر می‌رسد اقدامات به منظور کاهش فقر در جوامع، تنها در صورتی موفق خواهدبود که همزمان به هر دو عنصر فرهنگی و ساختاری توجه کافی صورت گیرد. اقدامات فرهنگی صرف بدون اصلاح ساختاری شرایط زندگی فقرا محکوم به شکست می‌شود، چرا که فرهنگ فقر از دل چنین ساختاری تولید شده و این ساختار علی رغم تلاش‌های فرهنگی در جهت اصلاحات فرهنگی، دوباره فرهنگ فقر را بازتولید می‌کند. اقدامات اقتصادی صرف نیز فرجامی در جهت تغییر وضعیت نخواهد داشت، به این خاطر که فرهنگ فقر شیوه برخورد با کمک‌ها و اقدامات اقتصادی را تعیین می‌کند و آن را در جهت بازتولید فرهنگی خود مصرف می‌نماید.
*دکترای جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
و عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی خراسان رضوی