پنج خطر عمده برای زندگی«حرفهای» شما
شما همیشه سر وقت در ادارهتان حاضر میشوید، هرگز هیچ پروژهای را به تاخیر نمی اندازید، و در کل کارمندی عالی و بسیار با انگیزه هستید. اما چرا آن قدر که باید و شاید به شما توجه نمیشود؟ شاید شما هیچکار اشتباهی انجام ندادهاید. اما فقط محض احتیاط هم که شده بهتر است لیست زیر را باهم چک کنیم، تا مطمئن شویم که شما به صورت غیرعمدی خطایی که بتواند موقعیت شغلیتان را به خطر بیندازد، مرتکب نشده اید. یک: ناراحتیهای خود را سریعا حل کنید
گاهی اوقات جاهطلبی و با انگیزه بودن عملا به ضرر شما تمام میشود، مثلا کی؟ تصور کنید که شما کارمندی بیش از حد باانگیزه هستید و دائما با موانعی که بر سر راه شما وجود دارد دست و پنجه نرم میکنید.
گاهی اوقات جاهطلبی و با انگیزه بودن عملا به ضرر شما تمام میشود، مثلا کی؟ تصور کنید که شما کارمندی بیش از حد باانگیزه هستید و دائما با موانعی که بر سر راه شما وجود دارد دست و پنجه نرم میکنید.
شما همیشه سر وقت در ادارهتان حاضر میشوید، هرگز هیچ پروژهای را به تاخیر نمی اندازید، و در کل کارمندی عالی و بسیار با انگیزه هستید. اما چرا آن قدر که باید و شاید به شما توجه نمیشود؟ شاید شما هیچکار اشتباهی انجام ندادهاید. اما فقط محض احتیاط هم که شده بهتر است لیست زیر را باهم چک کنیم، تا مطمئن شویم که شما به صورت غیرعمدی خطایی که بتواند موقعیت شغلیتان را به خطر بیندازد، مرتکب نشده اید. یک: ناراحتیهای خود را سریعا حل کنید
گاهی اوقات جاهطلبی و با انگیزه بودن عملا به ضرر شما تمام میشود، مثلا کی؟ تصور کنید که شما کارمندی بیش از حد باانگیزه هستید و دائما با موانعی که بر سر راه شما وجود دارد دست و پنجه نرم میکنید. تصور کنید که یکی از ایدههایی که به ذهنتان خطور کرده است بهدلیل اشتباه شخص دیگری از بین میرود. واکنش شما چیست؟ افراد جاهطلب اغلب بر خود بسیار سختگیر هستند، آنها کمالگرا هستند و تحمل شکست را ندارند، این افراد تحمل این را که درحالیکه خودشان سخت کوش و جدی هستند، بهدلیل سهلانگاری دیگران دچار اشتباه شوند ندارند. بنابراین زمانی که احساس میکنند شکست خوردهاند، احساس میکنند که ایدههای غلطی در مورد خودشان داشتهاند و بنابراین شکست برای آنها دوبرابر افراد معمولی دشوار است. آنها مایوس و فلج میشوند.
اما ناامیدی در محل کار میتواند شما را از پرسیدن سوالات اساسی یا عهده گرفتن مسوولیتهای مهم جدید بازدارد. مسوولیتهایی که شاید برای پیشرفت شغلی شما ضروری باشند. بنابراین به نقطهای میرسید که عملا جاهطلبی شما مانع پیشرفتتان میشود. این کاملا غیرواقع بینانه است که تصور کنید هرگز نباید اشتباهی صورت دهید یا چون کارتان را کامل انجام دادهاید نباید توسط اشتباه عضوی از گروهتان دچار مشکل شوید. تصور اینکه در زندگی طولانی حرفهایتان هرگز دچار مشکل نخواهید شد بسیار غیرواقعبینانه است. توانایی ترمیمپذیری سریع درست به اندازه داشتن انگیزه یا جاهطلبی مهم است. شاید همکار شما فردی بیانگیزه باشد ولی بیشتر از شما در حرفه اش دوام بیاورد، به این دلیل ساده که او میتواند به سادگی خود را پس از مشکلات و اشتباهات ترمیم کند.
در طول زمان با تمرین و اراده یاد خواهید گرفت که چگونه از اشتباهات خود درس بگیرید، به تدریج درخواهید یافت که بازخورد صحیح به شکست و درسهای درستی از مشکلات آموختن عملا بسیار مهمتر از پیروزی است. سعی کنید تیپ شخصیتی خود را بشناسید، اگر جاهطلب و کمالگرا هستید،| باید بدانید که همواره در معرض ضعفهایی چون افسردگی، ناامیدی و اغراق کردن درمورد شکستهایتان هستید. با شناخت خودتان میتوانید به جای ترس از شکست با آن مواجه شوید. اجازه ندهید ترس از شکست فعالیتهای عادی شما و انگیزه شما را دچار اختلال کند. به خودتان بگویید از شکست استقبال خواهید کرد، به این طریق قادر خواهید بود بهتر فعالیت کنید.
دو: از خود ارتقایی غفلت نکنید
در بسیاری از محیطهای کاری وقتی که کار مثبتی انجام میدهید، این شما هستید که باید توجه محیط را به خودتان جلب کنید. این مساله واقعا مهم است، تصور کنید که کاری صورت دادهاید که شایسته ستایش و قدردانی رئیستان است، اما به نظر میرسد که او حتی متوجه اقدام شما نیز نشده است. پنهانکاری در انجام کارهای مثبت و فروتنی در روابط شخصی شاید ارزشمند باشند، ولی در محیط کاری لازم است افراد برای اقدامات درخشانشان مورد توجه قرار بگیرند و اگر دیگران متوجه این مساله نیستند، شما باید آنها را متوجه خود کنید. برخی از کارمندان فکر میکنند، خود ارتقایی بهخصوص از طریق ستایش از خود، عملی غیرحرفهای است. این طرز فکری غلط است، لازم نیست هیاهو به پا کنید یا دائم از خود ستایش کنید، کافی است اقدامات خود و دستاوردهایتان را صراحتا مطرح کنید.
گاهی گمان میکنید دیگران از این مسائل آگاه هستند و شگفتزده خواهید شد وقتی دریابید که آنها کوچکترین اطلاعی از آنها ندارند.
در مواردی ممکن است حتی رئیستان از دفترش بیرون بیاید و به شما بگوید که یک کار خوب انجام دادهاید، اما نباید فراموش کنیم که اکثر محیطهای کاری بهشدت رقابتی هستند. افراد اغلب هوش، تجربه و حتی دستاوردهای مشابهی دارند. هرچه بیشتر ارتقا پیدا کنید، اختلافتان با همکارانتان کمتر میشود، در سطوح کاری بالا افراد اغلب بسیار به همدیگر نزدیک هستند و دستیابی به مزایای جدید دشوار است. عدم تمرکز بر خود ارتقایی میتواند سبب شود که همکاران مشابهتان فرصتهای مشابه را از چنگ شما بربایند. دفعه بعد که از شما خواسته شد کاری را به عهده بگیرید به رئیستان اطمینان بدهید که برای این کار مناسب هستید و به عنوان دلیل عملکرد خود در تمام کارهای مشابه قبلی را یادآور شوید.
سه: به جای من بگویید ما
داشتن نقشی فعال به جای نقشی منفعل در محیطهای کاری بسیار مهم است، اما نباید در این فعال بودن به نحوی اغراق شود که از گروه جدا شوید. زمانی که فقط به موفقیت و شناخته شدن خودتان توجه میکنید، کارتان را تبدیل به امری میکنید که تنها به شما مربوط است و نه مربوط به اداره و گروهتان. به این موضوع از این طریق فکر کنید: مدیران ارشد شما به دستاوردهای شخصی شما اهمیت نمیدهند، بلکه فقط به کمپانی اهمیت میدهند.
روشن است که شما نمیتوانید چنین رویکردی را تحمل کنید، بنابراین عجیب نیست اگر دیگران نتوانند رویکرد شما را تحمل کنند. اگر به نظر برسد که اقدامات شما برای سلامت و پیشرفت مجموعه کاری ضروری است شما به عضوی حذف ناشدنی از مجموعهتان بدل میشوید.
بنابراین در یک محیط کاری اولویت اول شما باید همواره برآورده کردن اولویتهای اساسی کمپانیتان باشد و پس از آن باید به ارتقای شخصی فکر کنید، در مقابل چنین رفتاری شانس شما برای ارتقا و پیشرفت نیز بیشتر میشود.
قبل از آنکه هر اقدامی در محل کارتان صورت دهید، از خودتان بپرسید که چه چیزی به نفع تیمتان است. یکی از بدترین چیزهایی که میتوانید در محیط کاریتان انجام دهید، این است که جوری رفتار کنید که انگار پاسخ تمامی سوالات را میدانید و نیازی به کمک شخص خاصی ندارید. اگر نقش تنها شخص فعال را ایفا کنید، افراد را از خود میرانید و منزوی میشوید. در محیط کاریتان همیشه به خودتان به مثابه عضوی از یک تیم بیندیشید. به کسی که مایل است در پروژههای کاری و گروهی نقش مثبت ایفا کند. بگویید: اینها ایدههای من است، شما چه فکر میکنید؟ و فراموش نکنید بازیکن تکرو هر قدر هم خوب بازی کند، در معرض خطر تعویض است.
چهار: خواستار ارزیابی باشیداکثر کارمندان از طریق نوعی ارزیابی سالانه در کمپانی خود ارزیابی میشوند. اما شما نباید برای گرفتن بازخورد کارهایتان یکسال صبر کنید. در اکثر سازمانها، ارزیابی رسمی برای کارمندان یا حتی رئیس امری جدی یا مهم نیست.
در بیشتر کمپانیها، حتی کمپانیهای بزرگ، ارزیابی کارمندان بدون آموزش بهمنظور رفع نقاظ ضعف آنها رخ میدهد و در عمل فایدهای ندارد. ارزش یابی بدون تلاش برای رفع مشکلات از طریق آموزش چیزی جز یک استرس سالانه زودگذر نیست. ارزیابیهای سالانه اغلب تنها به پروژهای بزرگ یا عملکرد متاخر شما توجه دارند، با توجه به یک ارزیابی شخصی شما میتوانید تصوری صحیحتر از نقاط ضعف خود داشته باشید و در جهت رفع آنها تلاش کنید.
برای موفق بودن بهتر است دائما خود را ارزیابی کنید. افراد موفق به خوبی از این قضیه مطلع هستند و اغلب یک یا دو همکار صادق و و رک را بهمنظور ارزیابی خودشان انتخاب میکنند. این همکاران به شما انتقادات سازندهای ارائه میدهند و فراتر از ارزیابیهای صوری به شما کمک میکنند بهتر شوید. فردی که به دنبال ارزشیابی شخصی عملکرد خود است، سطح بالایی از حرفهای بودن را به نمایش میگذارد. هنگامی که همکاری را که حرف زدن با وی ساده است یافتید، به سادگی از او بپرسید، چه کارهایی لازم است انجام دهید تا به نسخه بهتری از خودتان در محل کارتان تبدیل شوید. میتوانید این کار را متقابلا برای همکارتان صورت دهید.
پنج: مشتاق پذیرفتن نقشهای تازه باشید
فقط و فقط انجام دادن آنچه در آغاز استخدامتان به عهده شما گذاشته شده است و نه بیشتر از آن، یعنی تقریبا هیچ کاری نکردن. اگر همیشه تنها کارهایی را انجام دهید که در شرح شغلی شما آمده است، غیرممکن است پیشرفت کنید.
محل کارتان را مثل یک میدان بازی در نظر بگیرید که از مکعبهای هم اندازه تشکیل شده است، اگر همواره فقط و فقط به وظایفتان عمل کنید، همواره در این میدان باقی خواهید ماند، وقتی فراتر از وظایفتان فعالیت کنید، مکعب بزرگتری خواهید شد و از میدان بیرون خواهید زد. به جای تمرکز بر وظایفتان دائما از خودتان بپرسید که برای ارتقای بزرگ شغلی تان لازم است چه کارهایی انجام دهید. رئیس شما به احتمال زیاد به شما توجه خواهد کرد، زیرا فراتر از ندای وظیفه
عمل میکنید.
گاهی اوقات جاهطلبی و با انگیزه بودن عملا به ضرر شما تمام میشود، مثلا کی؟ تصور کنید که شما کارمندی بیش از حد باانگیزه هستید و دائما با موانعی که بر سر راه شما وجود دارد دست و پنجه نرم میکنید. تصور کنید که یکی از ایدههایی که به ذهنتان خطور کرده است بهدلیل اشتباه شخص دیگری از بین میرود. واکنش شما چیست؟ افراد جاهطلب اغلب بر خود بسیار سختگیر هستند، آنها کمالگرا هستند و تحمل شکست را ندارند، این افراد تحمل این را که درحالیکه خودشان سخت کوش و جدی هستند، بهدلیل سهلانگاری دیگران دچار اشتباه شوند ندارند. بنابراین زمانی که احساس میکنند شکست خوردهاند، احساس میکنند که ایدههای غلطی در مورد خودشان داشتهاند و بنابراین شکست برای آنها دوبرابر افراد معمولی دشوار است. آنها مایوس و فلج میشوند.
اما ناامیدی در محل کار میتواند شما را از پرسیدن سوالات اساسی یا عهده گرفتن مسوولیتهای مهم جدید بازدارد. مسوولیتهایی که شاید برای پیشرفت شغلی شما ضروری باشند. بنابراین به نقطهای میرسید که عملا جاهطلبی شما مانع پیشرفتتان میشود. این کاملا غیرواقع بینانه است که تصور کنید هرگز نباید اشتباهی صورت دهید یا چون کارتان را کامل انجام دادهاید نباید توسط اشتباه عضوی از گروهتان دچار مشکل شوید. تصور اینکه در زندگی طولانی حرفهایتان هرگز دچار مشکل نخواهید شد بسیار غیرواقعبینانه است. توانایی ترمیمپذیری سریع درست به اندازه داشتن انگیزه یا جاهطلبی مهم است. شاید همکار شما فردی بیانگیزه باشد ولی بیشتر از شما در حرفه اش دوام بیاورد، به این دلیل ساده که او میتواند به سادگی خود را پس از مشکلات و اشتباهات ترمیم کند.
در طول زمان با تمرین و اراده یاد خواهید گرفت که چگونه از اشتباهات خود درس بگیرید، به تدریج درخواهید یافت که بازخورد صحیح به شکست و درسهای درستی از مشکلات آموختن عملا بسیار مهمتر از پیروزی است. سعی کنید تیپ شخصیتی خود را بشناسید، اگر جاهطلب و کمالگرا هستید،| باید بدانید که همواره در معرض ضعفهایی چون افسردگی، ناامیدی و اغراق کردن درمورد شکستهایتان هستید. با شناخت خودتان میتوانید به جای ترس از شکست با آن مواجه شوید. اجازه ندهید ترس از شکست فعالیتهای عادی شما و انگیزه شما را دچار اختلال کند. به خودتان بگویید از شکست استقبال خواهید کرد، به این طریق قادر خواهید بود بهتر فعالیت کنید.
دو: از خود ارتقایی غفلت نکنید
در بسیاری از محیطهای کاری وقتی که کار مثبتی انجام میدهید، این شما هستید که باید توجه محیط را به خودتان جلب کنید. این مساله واقعا مهم است، تصور کنید که کاری صورت دادهاید که شایسته ستایش و قدردانی رئیستان است، اما به نظر میرسد که او حتی متوجه اقدام شما نیز نشده است. پنهانکاری در انجام کارهای مثبت و فروتنی در روابط شخصی شاید ارزشمند باشند، ولی در محیط کاری لازم است افراد برای اقدامات درخشانشان مورد توجه قرار بگیرند و اگر دیگران متوجه این مساله نیستند، شما باید آنها را متوجه خود کنید. برخی از کارمندان فکر میکنند، خود ارتقایی بهخصوص از طریق ستایش از خود، عملی غیرحرفهای است. این طرز فکری غلط است، لازم نیست هیاهو به پا کنید یا دائم از خود ستایش کنید، کافی است اقدامات خود و دستاوردهایتان را صراحتا مطرح کنید.
گاهی گمان میکنید دیگران از این مسائل آگاه هستند و شگفتزده خواهید شد وقتی دریابید که آنها کوچکترین اطلاعی از آنها ندارند.
در مواردی ممکن است حتی رئیستان از دفترش بیرون بیاید و به شما بگوید که یک کار خوب انجام دادهاید، اما نباید فراموش کنیم که اکثر محیطهای کاری بهشدت رقابتی هستند. افراد اغلب هوش، تجربه و حتی دستاوردهای مشابهی دارند. هرچه بیشتر ارتقا پیدا کنید، اختلافتان با همکارانتان کمتر میشود، در سطوح کاری بالا افراد اغلب بسیار به همدیگر نزدیک هستند و دستیابی به مزایای جدید دشوار است. عدم تمرکز بر خود ارتقایی میتواند سبب شود که همکاران مشابهتان فرصتهای مشابه را از چنگ شما بربایند. دفعه بعد که از شما خواسته شد کاری را به عهده بگیرید به رئیستان اطمینان بدهید که برای این کار مناسب هستید و به عنوان دلیل عملکرد خود در تمام کارهای مشابه قبلی را یادآور شوید.
سه: به جای من بگویید ما
داشتن نقشی فعال به جای نقشی منفعل در محیطهای کاری بسیار مهم است، اما نباید در این فعال بودن به نحوی اغراق شود که از گروه جدا شوید. زمانی که فقط به موفقیت و شناخته شدن خودتان توجه میکنید، کارتان را تبدیل به امری میکنید که تنها به شما مربوط است و نه مربوط به اداره و گروهتان. به این موضوع از این طریق فکر کنید: مدیران ارشد شما به دستاوردهای شخصی شما اهمیت نمیدهند، بلکه فقط به کمپانی اهمیت میدهند.
روشن است که شما نمیتوانید چنین رویکردی را تحمل کنید، بنابراین عجیب نیست اگر دیگران نتوانند رویکرد شما را تحمل کنند. اگر به نظر برسد که اقدامات شما برای سلامت و پیشرفت مجموعه کاری ضروری است شما به عضوی حذف ناشدنی از مجموعهتان بدل میشوید.
بنابراین در یک محیط کاری اولویت اول شما باید همواره برآورده کردن اولویتهای اساسی کمپانیتان باشد و پس از آن باید به ارتقای شخصی فکر کنید، در مقابل چنین رفتاری شانس شما برای ارتقا و پیشرفت نیز بیشتر میشود.
قبل از آنکه هر اقدامی در محل کارتان صورت دهید، از خودتان بپرسید که چه چیزی به نفع تیمتان است. یکی از بدترین چیزهایی که میتوانید در محیط کاریتان انجام دهید، این است که جوری رفتار کنید که انگار پاسخ تمامی سوالات را میدانید و نیازی به کمک شخص خاصی ندارید. اگر نقش تنها شخص فعال را ایفا کنید، افراد را از خود میرانید و منزوی میشوید. در محیط کاریتان همیشه به خودتان به مثابه عضوی از یک تیم بیندیشید. به کسی که مایل است در پروژههای کاری و گروهی نقش مثبت ایفا کند. بگویید: اینها ایدههای من است، شما چه فکر میکنید؟ و فراموش نکنید بازیکن تکرو هر قدر هم خوب بازی کند، در معرض خطر تعویض است.
چهار: خواستار ارزیابی باشیداکثر کارمندان از طریق نوعی ارزیابی سالانه در کمپانی خود ارزیابی میشوند. اما شما نباید برای گرفتن بازخورد کارهایتان یکسال صبر کنید. در اکثر سازمانها، ارزیابی رسمی برای کارمندان یا حتی رئیس امری جدی یا مهم نیست.
در بیشتر کمپانیها، حتی کمپانیهای بزرگ، ارزیابی کارمندان بدون آموزش بهمنظور رفع نقاظ ضعف آنها رخ میدهد و در عمل فایدهای ندارد. ارزش یابی بدون تلاش برای رفع مشکلات از طریق آموزش چیزی جز یک استرس سالانه زودگذر نیست. ارزیابیهای سالانه اغلب تنها به پروژهای بزرگ یا عملکرد متاخر شما توجه دارند، با توجه به یک ارزیابی شخصی شما میتوانید تصوری صحیحتر از نقاط ضعف خود داشته باشید و در جهت رفع آنها تلاش کنید.
برای موفق بودن بهتر است دائما خود را ارزیابی کنید. افراد موفق به خوبی از این قضیه مطلع هستند و اغلب یک یا دو همکار صادق و و رک را بهمنظور ارزیابی خودشان انتخاب میکنند. این همکاران به شما انتقادات سازندهای ارائه میدهند و فراتر از ارزیابیهای صوری به شما کمک میکنند بهتر شوید. فردی که به دنبال ارزشیابی شخصی عملکرد خود است، سطح بالایی از حرفهای بودن را به نمایش میگذارد. هنگامی که همکاری را که حرف زدن با وی ساده است یافتید، به سادگی از او بپرسید، چه کارهایی لازم است انجام دهید تا به نسخه بهتری از خودتان در محل کارتان تبدیل شوید. میتوانید این کار را متقابلا برای همکارتان صورت دهید.
پنج: مشتاق پذیرفتن نقشهای تازه باشید
فقط و فقط انجام دادن آنچه در آغاز استخدامتان به عهده شما گذاشته شده است و نه بیشتر از آن، یعنی تقریبا هیچ کاری نکردن. اگر همیشه تنها کارهایی را انجام دهید که در شرح شغلی شما آمده است، غیرممکن است پیشرفت کنید.
محل کارتان را مثل یک میدان بازی در نظر بگیرید که از مکعبهای هم اندازه تشکیل شده است، اگر همواره فقط و فقط به وظایفتان عمل کنید، همواره در این میدان باقی خواهید ماند، وقتی فراتر از وظایفتان فعالیت کنید، مکعب بزرگتری خواهید شد و از میدان بیرون خواهید زد. به جای تمرکز بر وظایفتان دائما از خودتان بپرسید که برای ارتقای بزرگ شغلی تان لازم است چه کارهایی انجام دهید. رئیس شما به احتمال زیاد به شما توجه خواهد کرد، زیرا فراتر از ندای وظیفه
عمل میکنید.
ارسال نظر