دو روش آموزش رفتار اقتصادی به کودکان
اجازه دهید کودکان بیپولی را تجربه کنند
هر فرد بالغ و شاغل با این خطر مواجه است که از سوی کودکان یا والدین مسن خود آسیب ببیند؛ به این معنا که در اثر ناآگاهی یا ناتوانی هزینههای متعددی از سوی آنها به فرد تحمیل و در نهایت به تخریب توازن مالی زندگی و انباشت بدهی منتهی شود. از این جهت آگاهی کافی از اصول مدیریت اقتصاد خانواده اهمیت بسیاری در زندگی مالی هر فرد دارد و باید با رعایت تمهیدات ویژه مانع آسیبهای مالی ناشی از عملکرد اطرافیان خود شویم.
در این راستا کودکان از جمله گروههایی هستند که توجهی ویژه و مستمر را طلب میکنند. نگهداری از فرزندان به هیچ عنوان کمهزینه نیست و تا زمانی که هر کودک به سن قانونی برسد گاه دهها میلیون تومان هزینه لازم را صرف خود میکند.
در این راستا کودکان از جمله گروههایی هستند که توجهی ویژه و مستمر را طلب میکنند. نگهداری از فرزندان به هیچ عنوان کمهزینه نیست و تا زمانی که هر کودک به سن قانونی برسد گاه دهها میلیون تومان هزینه لازم را صرف خود میکند.
هر فرد بالغ و شاغل با این خطر مواجه است که از سوی کودکان یا والدین مسن خود آسیب ببیند؛ به این معنا که در اثر ناآگاهی یا ناتوانی هزینههای متعددی از سوی آنها به فرد تحمیل و در نهایت به تخریب توازن مالی زندگی و انباشت بدهی منتهی شود. از این جهت آگاهی کافی از اصول مدیریت اقتصاد خانواده اهمیت بسیاری در زندگی مالی هر فرد دارد و باید با رعایت تمهیدات ویژه مانع آسیبهای مالی ناشی از عملکرد اطرافیان خود شویم.
در این راستا کودکان از جمله گروههایی هستند که توجهی ویژه و مستمر را طلب میکنند. نگهداری از فرزندان به هیچ عنوان کمهزینه نیست و تا زمانی که هر کودک به سن قانونی برسد گاه دهها میلیون تومان هزینه لازم را صرف خود میکند. بهعلاوه برای بسیاری از افراد میانسال، رسیدن فرزندان به سن قانونی و خروج آنها از خانه نقطه پایانی مسوولیتهای مالی نیست و به سبب بحرانهای اقتصادی و سایر دلایل فرزندان همچنان به حمایت مالی والدین نیاز خواهند داشت.اما نکته مهم توجه به این مساله است که بخش مهمی از مسائل اقتصادی خانواده آموزش و تربیت رفتار صحیح اقتصادی به فرزندان است. آموزش اقتصاد به فرزندان به دو گونه مستقیم و غیرمستقیم صورت میگیرد.
بخش غیرمستقیم که مهمتر هم هست، روش و نوع عملکرد والدین است که خواه و ناخواه حتما به فرزندان منتقل میشود. مادران مدیر، قانع و صرفهجو، فرزندانی به همین گونه تربیت میکنند و مادران اسرافکار، تجمل پیشه و مصرفگرا نیز فرزندانی تنوع طلب و مصرف زده به جامعه تحویل میدهند.
بنابراین اولین گام در آموزش مهارتهای اقتصادی به فرزندان تصحیح عملکرد والدین است. در شیوه دوم، والدین یا مربیان به گونه ای مستقیم عمل میکنند. مثلا درباره مسائل اقتصادی با فرزندان گفتوگو میکنند یا در هنگام خرید تذکرات لازم و آموزشهای ضروری را به آنها میدهند یا در خانه در مورد مصرف آب، برق، مواد غذایی، نگهداری وسایل و... امر و نهی میکنند.
مادران مدیر، قانع و صرفهجو، فرزندانی به همین گونه تربیت میکنند و مادران اسرافکار، تجمل پیشه و مصرفگرا نیز فرزندانی تنوع طلب و مصرف زده به جامعه تحویل میدهند.
آموزش را فراموش نکنید: به فرزندانتان اهمیت مدیریت مالی، صرفهجویی و پسانداز برای آینده را یاد بدهید. این آموزشها بخشی از فرآیند جامعهپذیری است که فرزندان باید یاد بگیرند. رفتار مصرفی و هزینهای ما تا اندازه زیادی وامدار رفتار والدین ما و گفتههای آنان است. عاداتی که در سنین کودکی و آموزش درونی شوند، همواره در زندگی رعایت میشوند. علاوهبر همه اینها، فرزندتان یاد میگیرد که باید در بحرانها و شرایط دشوار مالی، رعایت هزینههای خود را بکند که این کار به نوبه خود میتواند شرایطی را که ما در آنها مجبور هستیم قرض کنیم کاهش دهند. افزایش حس مسوولیتپذیری مالی، هدف اصلی هر برنامهریزی اقتصادی برای خانواده است.اولین چیزی که در اقتصاد خانواده مورد توجه و بحث است نحوه مصرف از جزئیترین اقلام مصرفی در داخل منزل گرفته مثل آب، برق، انرژی، فرآوردههای سوختی، وسایل الکتریکی و... تا تمام کالاهای مصرف خوراکی، آشامیدنی و ملزومات مورد نیاز است.
در واقع در حوزه خانواده زنان قادرند برای استفاده بهینه از امکانات موجود و بهویژه مصرف درست انرژی با مدیریت صحیح خود وضعیت مصرف را تعدیل و سامان بخشند. همچنین زنان قادرند برای استفاده بهینه از امکانات موجود و بهویژه مصرف درست انرژی با مدیریت صحیح خود وضعیت مصرف را تعدیل و سامان بخشند و در نتیجه در ایجاد تحولات اساسی و حتی در کارکردهای اقتصادی در کل کشور نقشآفرینی کنند.
تداوم آموزش در خانوادهها و جدیت نهادهای متولی در حوزه اجتماعی در راستای تحقق اهداف قانون هدفمند کردن یارانهها موثر خواهد بود و علاوهبر نقش خانواده نمیتوان از اثرگذاری صدا و سیما، رسانهها و مطبوعات در انتقال واقعیتها و آموزش چگونگی رفتار اقتصادی به خانوادهها غافل بود.کودکان باید بیپولی را نیز تجربه کنند: هرگز به این موضوع تاکید نکنید که کودک باید پول توجیبیاش را پسانداز کند. اگر آنها پول توجیبیشان را در جعبه کفش در عقب کمد خود پنهان و آن را برای زمانی که بزرگ میشوند پسانداز کنند در آن صورت هیچگاه نمیتوانند موضوع جابهجا و خرج کردن درست پول را یاد بگیرند و آنها باید وضعیت بد و بحران اقتصادی را خود تجربه کنند.
بهعنوان مثال در یک مقطع زمانی، پول خود را بیرویه خرج و تمام میکنند و در موقعیت زمانی دیگر که به پول نیاز دارند تازه متوجه میشوند که دیگر آهی در بساط ندارند. در چنین مواقعی است که مسائل پولی و مالی را میآموزند و از مسائل پیش آمده کسب تجربه میکنند. بهطور کلی مردم و همچنین کودکان فقط بعد از تجربه تلخ ورشکستگی و بیپولی میتوانند راه درست پسانداز را به نحو بهتری بیاموزند.اکثر کودکان در خانه و در اتاقشان قلک کوچکی دارند که با تشویق والدین گاهی مقداری پول در آن میریزند و در مناسبتهایی با اجازه والدین و گاهی تصمیم خودشان آن را میشکنند یا تصمیم میگیرند که بعدا از پول جمع شده در آن استفاده کنند.
حال ما بهعنوان والدین کودکان بهتر است به این فرآیند پسانداز کردن پول جهت بدهیم بهطور مثال میتوانیم این پروژه را در زمان بسته و مشخص به کودکمان بیاموزیم به این نحو که حسابی به نام کودک در بانکی که انتخاب میکنیم افتتاح میکنیم در روزهای مشخصی مثلا بهصورت ماهانه و یا هرسه ماه یکبار یا هر مدت زمانی که از قبل به کودک اعلام میشود و در جریان کار قرار میگیرد قلک را باز میکنیم و همراه با کودک پولها را به بانک میبریم و در حساب شخصی او واریز میکنیم و هر ماه به او اعلام میکنیم که چقدر در حسابش پسانداز شده است.این روش موجب میشود کودک پسانداز را بهصورت سیستماتیک بیاموزد و بهطور جدی در جامعه بهنوعی فعالیت اقتصادی داشته باشد، در مورد میزان دارایی خویش تصمیم بگیرد و بیاموزد که کمکم به سوی استقلال مالی پیش رود.
البته بهتر است برای این تمرین یک قلک که قابلیت باز و بسته شدن داشته باشد؛ یعنی قفلدار برای کودکمان تهیه کنیم.البته اینگونه رفتارها در صورتی تاثیرگذار خواهد بود و منجر به فرهنگسازی خواهد شد که مستمر باشد و رها نشود و پیوسته توسط والدین پیگیری شود و بهطور مثال در انتهای هر ماه یا هر هفته از کودک بپرسیم که این هفته چقدر پول در قلک خود ریخته است. این پرسش باعث میشود کودک اگر پسانداز هم نکرده باشد، به فکر بیفتد و پیگیری کند.
در این راستا کودکان از جمله گروههایی هستند که توجهی ویژه و مستمر را طلب میکنند. نگهداری از فرزندان به هیچ عنوان کمهزینه نیست و تا زمانی که هر کودک به سن قانونی برسد گاه دهها میلیون تومان هزینه لازم را صرف خود میکند. بهعلاوه برای بسیاری از افراد میانسال، رسیدن فرزندان به سن قانونی و خروج آنها از خانه نقطه پایانی مسوولیتهای مالی نیست و به سبب بحرانهای اقتصادی و سایر دلایل فرزندان همچنان به حمایت مالی والدین نیاز خواهند داشت.اما نکته مهم توجه به این مساله است که بخش مهمی از مسائل اقتصادی خانواده آموزش و تربیت رفتار صحیح اقتصادی به فرزندان است. آموزش اقتصاد به فرزندان به دو گونه مستقیم و غیرمستقیم صورت میگیرد.
بخش غیرمستقیم که مهمتر هم هست، روش و نوع عملکرد والدین است که خواه و ناخواه حتما به فرزندان منتقل میشود. مادران مدیر، قانع و صرفهجو، فرزندانی به همین گونه تربیت میکنند و مادران اسرافکار، تجمل پیشه و مصرفگرا نیز فرزندانی تنوع طلب و مصرف زده به جامعه تحویل میدهند.
بنابراین اولین گام در آموزش مهارتهای اقتصادی به فرزندان تصحیح عملکرد والدین است. در شیوه دوم، والدین یا مربیان به گونه ای مستقیم عمل میکنند. مثلا درباره مسائل اقتصادی با فرزندان گفتوگو میکنند یا در هنگام خرید تذکرات لازم و آموزشهای ضروری را به آنها میدهند یا در خانه در مورد مصرف آب، برق، مواد غذایی، نگهداری وسایل و... امر و نهی میکنند.
مادران مدیر، قانع و صرفهجو، فرزندانی به همین گونه تربیت میکنند و مادران اسرافکار، تجمل پیشه و مصرفگرا نیز فرزندانی تنوع طلب و مصرف زده به جامعه تحویل میدهند.
آموزش را فراموش نکنید: به فرزندانتان اهمیت مدیریت مالی، صرفهجویی و پسانداز برای آینده را یاد بدهید. این آموزشها بخشی از فرآیند جامعهپذیری است که فرزندان باید یاد بگیرند. رفتار مصرفی و هزینهای ما تا اندازه زیادی وامدار رفتار والدین ما و گفتههای آنان است. عاداتی که در سنین کودکی و آموزش درونی شوند، همواره در زندگی رعایت میشوند. علاوهبر همه اینها، فرزندتان یاد میگیرد که باید در بحرانها و شرایط دشوار مالی، رعایت هزینههای خود را بکند که این کار به نوبه خود میتواند شرایطی را که ما در آنها مجبور هستیم قرض کنیم کاهش دهند. افزایش حس مسوولیتپذیری مالی، هدف اصلی هر برنامهریزی اقتصادی برای خانواده است.اولین چیزی که در اقتصاد خانواده مورد توجه و بحث است نحوه مصرف از جزئیترین اقلام مصرفی در داخل منزل گرفته مثل آب، برق، انرژی، فرآوردههای سوختی، وسایل الکتریکی و... تا تمام کالاهای مصرف خوراکی، آشامیدنی و ملزومات مورد نیاز است.
در واقع در حوزه خانواده زنان قادرند برای استفاده بهینه از امکانات موجود و بهویژه مصرف درست انرژی با مدیریت صحیح خود وضعیت مصرف را تعدیل و سامان بخشند. همچنین زنان قادرند برای استفاده بهینه از امکانات موجود و بهویژه مصرف درست انرژی با مدیریت صحیح خود وضعیت مصرف را تعدیل و سامان بخشند و در نتیجه در ایجاد تحولات اساسی و حتی در کارکردهای اقتصادی در کل کشور نقشآفرینی کنند.
تداوم آموزش در خانوادهها و جدیت نهادهای متولی در حوزه اجتماعی در راستای تحقق اهداف قانون هدفمند کردن یارانهها موثر خواهد بود و علاوهبر نقش خانواده نمیتوان از اثرگذاری صدا و سیما، رسانهها و مطبوعات در انتقال واقعیتها و آموزش چگونگی رفتار اقتصادی به خانوادهها غافل بود.کودکان باید بیپولی را نیز تجربه کنند: هرگز به این موضوع تاکید نکنید که کودک باید پول توجیبیاش را پسانداز کند. اگر آنها پول توجیبیشان را در جعبه کفش در عقب کمد خود پنهان و آن را برای زمانی که بزرگ میشوند پسانداز کنند در آن صورت هیچگاه نمیتوانند موضوع جابهجا و خرج کردن درست پول را یاد بگیرند و آنها باید وضعیت بد و بحران اقتصادی را خود تجربه کنند.
بهعنوان مثال در یک مقطع زمانی، پول خود را بیرویه خرج و تمام میکنند و در موقعیت زمانی دیگر که به پول نیاز دارند تازه متوجه میشوند که دیگر آهی در بساط ندارند. در چنین مواقعی است که مسائل پولی و مالی را میآموزند و از مسائل پیش آمده کسب تجربه میکنند. بهطور کلی مردم و همچنین کودکان فقط بعد از تجربه تلخ ورشکستگی و بیپولی میتوانند راه درست پسانداز را به نحو بهتری بیاموزند.اکثر کودکان در خانه و در اتاقشان قلک کوچکی دارند که با تشویق والدین گاهی مقداری پول در آن میریزند و در مناسبتهایی با اجازه والدین و گاهی تصمیم خودشان آن را میشکنند یا تصمیم میگیرند که بعدا از پول جمع شده در آن استفاده کنند.
حال ما بهعنوان والدین کودکان بهتر است به این فرآیند پسانداز کردن پول جهت بدهیم بهطور مثال میتوانیم این پروژه را در زمان بسته و مشخص به کودکمان بیاموزیم به این نحو که حسابی به نام کودک در بانکی که انتخاب میکنیم افتتاح میکنیم در روزهای مشخصی مثلا بهصورت ماهانه و یا هرسه ماه یکبار یا هر مدت زمانی که از قبل به کودک اعلام میشود و در جریان کار قرار میگیرد قلک را باز میکنیم و همراه با کودک پولها را به بانک میبریم و در حساب شخصی او واریز میکنیم و هر ماه به او اعلام میکنیم که چقدر در حسابش پسانداز شده است.این روش موجب میشود کودک پسانداز را بهصورت سیستماتیک بیاموزد و بهطور جدی در جامعه بهنوعی فعالیت اقتصادی داشته باشد، در مورد میزان دارایی خویش تصمیم بگیرد و بیاموزد که کمکم به سوی استقلال مالی پیش رود.
البته بهتر است برای این تمرین یک قلک که قابلیت باز و بسته شدن داشته باشد؛ یعنی قفلدار برای کودکمان تهیه کنیم.البته اینگونه رفتارها در صورتی تاثیرگذار خواهد بود و منجر به فرهنگسازی خواهد شد که مستمر باشد و رها نشود و پیوسته توسط والدین پیگیری شود و بهطور مثال در انتهای هر ماه یا هر هفته از کودک بپرسیم که این هفته چقدر پول در قلک خود ریخته است. این پرسش باعث میشود کودک اگر پسانداز هم نکرده باشد، به فکر بیفتد و پیگیری کند.
ارسال نظر