خوارزم و زبان خوارزمی
پیش از این و در نوشتارهای گذشته به این امر اشاره کردیم که زبانشناسان محدوده زمانی حدفاصل دوران سقوط هخامنشیان تا سالهای نخست پس از سقوط دولت ساسانی یعنی سده هفتم پس از میلاد را به دلیل ویژگیهای خاصی که در زبان و گویش مردم ساکن ایران زمین وجود داشته است به عنوان عصر «فارسی میانه » نامگذاری کردهاند. در این دوران زبانهای ایرانی از گستردگی ویژهای برخوردار بودند به نحویکه زبانشناسان براساس محدوده جغرافیایی آنها را به دو گروه زبانهای شرقی و غربی ایرانی تقسیم کردهاند. همچنین عنوان کردیم که زبانهای شرقی ایران میانه خود نیز به دو شاخه شمالی و جنوبی، تقسیم میشوند و سغدی و خوارزمی زبان شرقی شمالی و سکایی و بلخی زبانهای شرقی جنوبی هستند.
پیش از این و در نوشتارهای گذشته به این امر اشاره کردیم که زبانشناسان محدوده زمانی حدفاصل دوران سقوط هخامنشیان تا سالهای نخست پس از سقوط دولت ساسانی یعنی سده هفتم پس از میلاد را به دلیل ویژگیهای خاصی که در زبان و گویش مردم ساکن ایران زمین وجود داشته است به عنوان عصر «فارسی میانه » نامگذاری کردهاند. در این دوران زبانهای ایرانی از گستردگی ویژهای برخوردار بودند به نحویکه زبانشناسان براساس محدوده جغرافیایی آنها را به دو گروه زبانهای شرقی و غربی ایرانی تقسیم کردهاند. همچنین عنوان کردیم که زبانهای شرقی ایران میانه خود نیز به دو شاخه شمالی و جنوبی، تقسیم میشوند و سغدی و خوارزمی زبان شرقی شمالی و سکایی و بلخی زبانهای شرقی جنوبی هستند. در این نوشتار به معرفی زبان خوارزمی که دومین زبان شرقی شمالی ایران میانه پس از سغدی است، میپردازیم.
محدوده خوارزم
خوارَزم که نامهای قدیمیتر آن خوراسمیه و خوراسمیا میباشد؛ سرزمینی کهن و بزرگ در ازبکستان و ترکمنستان کنونی است که در دلتای رود آموی و در کنار دریاچه خوارزم قرار گرفته و روزگاری بس طولانی بخشی از خراسان بزرگ محسوب میشده است. این سرزمین به دلیل جایگاه جغرافیایی ویژهاش همواره مورد تازش بیگانگان بوده است. آگاهیها درباره تاریخ خوارزم پیش از میلاد ناقص و پراکنده است. برخی پژوهشگران خوارزم را جایگاه سرایش اوستا میدانند. لغتنامه دهخدا در سرواژه «خوارزم» از آن به «مهد قوم آریا» یاد میکند. خوارزمیان اگرچه در سده ششم پیش از میلاد در زمان کوروش هخامنشی مغلوب هخامنشیان شدند، ولی استقلال خود را در سده چهارم بازیافتند، اما در سده اول یا دوم میلادی تحت تسلط کوشانیان درآمدند. با وجود این، در سده دوم و سوم میلادی دوباره مستقل شدند و تا سده دوازدهم آزاد ماندند.
دودمان ایرانیتبار آفریغیان که از والیان ساسانیان بودند در سرزمین خوارزم فرمان میراندند و پس از اسلام تا سال ۴۰۸ قمری پایدار ماندند اما در آن سال از محمود غزنوی شکست خوردند. این رویداد پایان فرمانروایی ایرانیتباران بر خوارزم و آغاز ترکسازی منطقه بود. حکومت این منطقه پس از تیمور گورکانی به دست نوادگان تیمور افتاد. در سال ۱۱۵۳ نادر شاه به خیوه تاخت و آن را به تصرف خود درآورد و طاهرخان یکی از سپاهیان خود را به فرمانروایی آنجا گماشت.
هفتسال بعد با مرگ نادر دوباره ازبکان تیموری در این منطقه به قدرت رسیدند. سرانجام روسیه توانست در روزگار فرمانروایی محمد رحیمخان ۱۲۹۰ ه.ق خیوه را به تصرف خود درآورد و این منطقه به صورت تحتالحمایه امپراتوری روسیه درآمد. پس از پیروزی انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ در روسیه، سوسیالیستها در سال ۱۹۲۰ دولتی به نام جمهوری شوروی خلق خوارزم را تأسیس کردند. چهار سال بعد روسها تقسیمات مرزی آسیای میانه را بر حسب ملیت ساکنان تغییر داده و بیشتر جمهوری خوارزم در جمهوری ازبکستان و بخشی هم در ترکمنستان قرار گرفت.
زبان
زبان خوارزمی، زبانی ایرانی از شاخه شمالی زبانهای ایرانی میانه شرقی است که تا اواخر سده هشتم هجری
/ چهاردهم میلادی در سرزمین خوارزم زنده بود و سپس زبان ازبکی جای آن را گرفت. خوارزمی خویشاوند سغدی است و در واحههای بخش سفلای آمودریا رایج بود. به نوشته بیرونی، زبان خوارزمی در دوره او زبانی زنده بوده است. وجود عبارتهای خوارزمی در متون قرن ششم و هفتم ه.ق نشان میدهد که بخشی از ساکنان خوارزم در این دوره با آنکه دوزبانه بودهاند، هنوز این زبان را میدانستند.
بررسی این لغات و تطبیق آنها با زبان اوستایی شباهتهایی در تحولات آوایی این دو زبان را بازگو میکند.
اسم در زبان خوارزمی دارای دو جنس مذکر و مونث، شش حالت نهادی-رایی، برایی، ازی، اضافی (ملکی)، دری، ندایی و دو شمار مفرد و جمع است. فعل در زبان خوارزمی دارای ماده مضارع و ماده ماضی است. از ماده مضارع، وجوه اخباری التزامی، امری، تاکیدی و تمنایی، زمان آینده و حال استمراری، نیز صفت فاعلی و مصدر ساخته میشود. ماده ماضی در ساخت ماضی نامحقق با شرطی و ماضی استمراری به کار میرود. برای ساختن ماضی نقلی و ماضی بعید از صفت نقلی استفاده میشود.مادههای مضارع که با صامت آغاز میشوند، در صورتی که تک هجایی باشند، یا در هجای نخست مصوت بلند داشته باشند، به جز چند مورد استثنائی، در ماضی تغییر نمیکنند.
مهمترین ویژگی نحوی زبان خوارزمی نیز این است که حتی اگر مفعول فعل یا متمم حرف اضافه به صورت اسم پس از فعل یا حرف اضافه آمده باشد، باز استفاده از ضمیر مفعولی الزامی است. ضمیر مفعولی میتواند به واژهای قبل از فعل یا حرف اضافه نیز بپیوندد.
سرانجام اینکه دانش امروزی ما از زبان خوارزمی مدیون کوشش خستگیناپذیر و ذهن جستجوگر احمد زکی ولیدی طوغان است. او نخستین کشفیات خود را در زبان خوارزمی، شامل برداشتهایی از یتیمة الدهر و مقدمة الادب را در سال در ۱۳۰۶ خورشیدی برابر با ۱۹۲۷ میلادی منتشر ساخت.همچنین نخستین واژهنامه خوارزمی را «هنینگ» در سال ۱۹۷۱ و پس از ۴۰ سال بررسی همه موارد در دسترس این زبان منتشر کرد، البته او تا پیش از مرگش فقط توانست ۲۶۰ مدخل از واژهنامه را برای چاپ آماده کند.
*کارشناس ارشد ایرانشناسی و خراسان پژوه
محدوده خوارزم
خوارَزم که نامهای قدیمیتر آن خوراسمیه و خوراسمیا میباشد؛ سرزمینی کهن و بزرگ در ازبکستان و ترکمنستان کنونی است که در دلتای رود آموی و در کنار دریاچه خوارزم قرار گرفته و روزگاری بس طولانی بخشی از خراسان بزرگ محسوب میشده است. این سرزمین به دلیل جایگاه جغرافیایی ویژهاش همواره مورد تازش بیگانگان بوده است. آگاهیها درباره تاریخ خوارزم پیش از میلاد ناقص و پراکنده است. برخی پژوهشگران خوارزم را جایگاه سرایش اوستا میدانند. لغتنامه دهخدا در سرواژه «خوارزم» از آن به «مهد قوم آریا» یاد میکند. خوارزمیان اگرچه در سده ششم پیش از میلاد در زمان کوروش هخامنشی مغلوب هخامنشیان شدند، ولی استقلال خود را در سده چهارم بازیافتند، اما در سده اول یا دوم میلادی تحت تسلط کوشانیان درآمدند. با وجود این، در سده دوم و سوم میلادی دوباره مستقل شدند و تا سده دوازدهم آزاد ماندند.
دودمان ایرانیتبار آفریغیان که از والیان ساسانیان بودند در سرزمین خوارزم فرمان میراندند و پس از اسلام تا سال ۴۰۸ قمری پایدار ماندند اما در آن سال از محمود غزنوی شکست خوردند. این رویداد پایان فرمانروایی ایرانیتباران بر خوارزم و آغاز ترکسازی منطقه بود. حکومت این منطقه پس از تیمور گورکانی به دست نوادگان تیمور افتاد. در سال ۱۱۵۳ نادر شاه به خیوه تاخت و آن را به تصرف خود درآورد و طاهرخان یکی از سپاهیان خود را به فرمانروایی آنجا گماشت.
هفتسال بعد با مرگ نادر دوباره ازبکان تیموری در این منطقه به قدرت رسیدند. سرانجام روسیه توانست در روزگار فرمانروایی محمد رحیمخان ۱۲۹۰ ه.ق خیوه را به تصرف خود درآورد و این منطقه به صورت تحتالحمایه امپراتوری روسیه درآمد. پس از پیروزی انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ در روسیه، سوسیالیستها در سال ۱۹۲۰ دولتی به نام جمهوری شوروی خلق خوارزم را تأسیس کردند. چهار سال بعد روسها تقسیمات مرزی آسیای میانه را بر حسب ملیت ساکنان تغییر داده و بیشتر جمهوری خوارزم در جمهوری ازبکستان و بخشی هم در ترکمنستان قرار گرفت.
زبان
زبان خوارزمی، زبانی ایرانی از شاخه شمالی زبانهای ایرانی میانه شرقی است که تا اواخر سده هشتم هجری
/ چهاردهم میلادی در سرزمین خوارزم زنده بود و سپس زبان ازبکی جای آن را گرفت. خوارزمی خویشاوند سغدی است و در واحههای بخش سفلای آمودریا رایج بود. به نوشته بیرونی، زبان خوارزمی در دوره او زبانی زنده بوده است. وجود عبارتهای خوارزمی در متون قرن ششم و هفتم ه.ق نشان میدهد که بخشی از ساکنان خوارزم در این دوره با آنکه دوزبانه بودهاند، هنوز این زبان را میدانستند.
بررسی این لغات و تطبیق آنها با زبان اوستایی شباهتهایی در تحولات آوایی این دو زبان را بازگو میکند.
اسم در زبان خوارزمی دارای دو جنس مذکر و مونث، شش حالت نهادی-رایی، برایی، ازی، اضافی (ملکی)، دری، ندایی و دو شمار مفرد و جمع است. فعل در زبان خوارزمی دارای ماده مضارع و ماده ماضی است. از ماده مضارع، وجوه اخباری التزامی، امری، تاکیدی و تمنایی، زمان آینده و حال استمراری، نیز صفت فاعلی و مصدر ساخته میشود. ماده ماضی در ساخت ماضی نامحقق با شرطی و ماضی استمراری به کار میرود. برای ساختن ماضی نقلی و ماضی بعید از صفت نقلی استفاده میشود.مادههای مضارع که با صامت آغاز میشوند، در صورتی که تک هجایی باشند، یا در هجای نخست مصوت بلند داشته باشند، به جز چند مورد استثنائی، در ماضی تغییر نمیکنند.
مهمترین ویژگی نحوی زبان خوارزمی نیز این است که حتی اگر مفعول فعل یا متمم حرف اضافه به صورت اسم پس از فعل یا حرف اضافه آمده باشد، باز استفاده از ضمیر مفعولی الزامی است. ضمیر مفعولی میتواند به واژهای قبل از فعل یا حرف اضافه نیز بپیوندد.
سرانجام اینکه دانش امروزی ما از زبان خوارزمی مدیون کوشش خستگیناپذیر و ذهن جستجوگر احمد زکی ولیدی طوغان است. او نخستین کشفیات خود را در زبان خوارزمی، شامل برداشتهایی از یتیمة الدهر و مقدمة الادب را در سال در ۱۳۰۶ خورشیدی برابر با ۱۹۲۷ میلادی منتشر ساخت.همچنین نخستین واژهنامه خوارزمی را «هنینگ» در سال ۱۹۷۱ و پس از ۴۰ سال بررسی همه موارد در دسترس این زبان منتشر کرد، البته او تا پیش از مرگش فقط توانست ۲۶۰ مدخل از واژهنامه را برای چاپ آماده کند.
*کارشناس ارشد ایرانشناسی و خراسان پژوه
ارسال نظر