نامهربان با علوم ارتباطات
ابراهیم عبدالله‌زاده مهرماه که بیاید، 46 سال از راه‌اندازی نخستین دانشکده تخصصی در حوزه علوم ارتباطات در ایران که رشته‌های روابط عمومی و روزنامه‌نگاری در آن تدریس می‌شد، می‌گذرد.
طی این سال‌ها، رشته‌های خانواده علوم ارتباطات اجتماعی، فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر گذاشته‌اند؛ از انحلال دانشکده علوم ارتباطات و ادغام رشته‌های آن در رشته علوم اجتماعی در اوایل انقلاب گرفته تا احیای آنها در سال‌های پایانی دهه 60 و تاسیس دوره کارشناسی ارشد آن در سال 1369 و دکترایش در سال 1375. از مقدمات احیای دانشکده علوم ارتباطات و نصب تابلوی آن در کنار تابلوی «دانشکده علوم اجتماعی» دانشگاه علامه طباطبایی در دی‌ماه 1383 و پذیرش دانشجو در سه رشته برای آن دانشکده از مهرماه 1384 گرفته تا زمزمه‌های انحلال دوباره رشته‌های کارشناسی در گروه ارتباطات؛ اینهایی که گفتم، همگی برگ‌هایی از پرونده قطور این رشته علمی در ایران هستند. در این میان، یکی از کسانی که سابقه و اطلاعات قابل توجهی درباره این موضوع دارد و پس از پرده برداری از لوح یادبود دانشکده علوم ارتباطات علامه طباطبایی در دی‌ماه 1383، از سوی رییس وقت دانشگاه علامه، حکم مسوولیت راه‌اندازی و سرپرستی آن را همزمان با ریاست دانشکده علوم اجتماعی دریافت کرد، دکتر محمد مهدی فرقانی است. وی از روزنامه‌نگاران باسابقه و عضو هیات علمی گروه علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی است. فرقانی در این گفت‌وگو از چرایی تاسیس نشدن دانشکده علوم ارتباطات سخن گفته و اینکه رییس‌پییشین دانشگاه، نگاه منفی نسبت به این رشته داشت و قدمی برای آن برنداشت.
آقای دکتر فرقانی؛ جنابعالی در مراسم تجلیل از آقای دکتر کاظم معتمدنژاد، پدر علوم ارتباطات ایران، در روز دوشنبه هفتم دی‌ماه ۱۳۸۳، حکم مسوولیت راه‌اندازی و سرپرستی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه را از دکتر نجفقلی حبیبی دریافت کردید. حدود ۹ سال از آن روز می‌گذرد و دانشکده علوم ارتباطات، همان یک تابلو نصب شده است و بس! چرا؟
تاسیس دانشکده مستقل علوم ارتباطات با سه رشته مستقل در دانشگاه علامه طباطبایی، در شهریورماه ۱۳۸۳ به تصویب شورای گسترش آموزش عالی رسید. به خاطر دارید که مسوولان وقت دانشکده و دانشگاه از مدت‌ها قبل در پی برگزاری مراسمی برای تجلیل از پدر علوم ارتباطات ایران، استاد دکتر کاظم معتمدنژاد، بودند و ایشان راضی به این کار نمی‌شد. تا اینکه پس از اصرارهای فراوان، شرط برگزاری این مراسم را احیای دانشکده علوم ارتباطات اعلام کرد. پس از طی مقدمات اولیه و همزمان با مراسم باشکوه تجلیل از دکتر معتمدنژاد در هفتم دی‌ماه همان سال با حضور آقایان دکتر جعفر توفیقی و احمد مسجدجامعی، وزیران وقت «علوم، تحقیقات و فناوری» و «فرهنگ و ارشاد اسلامی»، رییس وقت دانشگاه علامه و جمع زیادی از اصحاب فرهنگ، رسانه، استادان و دانشجویان قدیمی و کنونی علوم ارتباطات، از لوح مخصوص تاسیس دانشکده علوم ارتباطات نیز پرده برداری شد و اینجانب با حکم رییس دانشگاه، مسوولیت «راه‌اندازی دانشکده علوم ارتباطات» و «سرپرستی» آن را بر عهده گرفتم. با همکاری گروه، تلاش کردیم ساختمان مستقلی برای این دانشکده خریداری کنیم و از چندین جا بازدید کردیم. مذاکرات با مسوولان دانشگاه برای تامین هزینه‌ها در مسیر پیشرفت بود که کشور وارد فضای انتخاباتی سال ۱۳۸۴ شد. با تغییر دولت و روی کار آمدن رییس جدید دانشگاه، برخی رشته‌ها از جمله علوم ارتباطات مورد غضب واقع شدند و نامهربانی‌های فراوانی در حق آنها صورت گرفت. تلاش‌هایی برای محدود کردن این رشته نیز انجام شد و راه‌اندازی دانشکده علوم ارتباطات نیز کاملا به حاشیه رفت و اصولا از دستورکار مدیریت دانشگاه خارج شد. در این دوره در عمل هیچ اقدامی برای راه‌اندازی دانشکده و تدارک ملزومات آن همچون ایجاد سه گروه و رشته مستقل آموزشی، جذب اعضای هیات علمی و اختصاص ساختمان مستقل صورت نگرفت و با اتفاقاتی که بعدا رخ داد، معلوم شد که رشته علوم ارتباطات، دیگر در اولویت نیست. در نتیجه دانشکده‌ای نیز تاسیس نشد. من هم که در تیرماه سال ۱۳۸۶ استعفا دادم و پس از آن هم کار خاصی در این زمینه از سوی مسوولان دانشگاه صورت نگرفت.
اخباری منتشر شده که قرار است رشته‌های روابط عمومی و روزنامه‌نگاری در مقطع لیسانس منحل شوند و پذیرش دانشجو فقط برای یک رشته به اسم علوم ارتباطات باشد. درست است؟
بله، متاسفانه درست است. این اقدام در بازنگری رشته‌های علوم انسانی و بدون مشورت و هماهنگی با اعضای هیات علمی گروه علوم ارتباطات بوده و اگر به مرحله تصویب نهایی و اجرا برسد، به معنای یک عقبگرد و پسرفت کامل خواهد بود. یعنی در حالی که ما در نیمه‌های دهه ۱۳۴۰، در رشته‌های روابط عمومی و روزنامه‌نگاری، کارشناس متخصص دارای مهارت برای ورود به بازار کار تربیت می‌کردیم، پس از گذشت حدود نیم قرن، به تربیت نیروهایی دست خواهیم زد که فاقد مهارت و تخصص خواهند بود؛ چراکه دانش آموخته دوره لیسانس، نیروی بازار کار است و باید این مهارت‌ها را در دانشگاه کسب کند. این نیز یکی دیگر از بی‌مهری‌هایی است که در هشت سال گذشته در حق خانواده علوم ارتباطات صورت گرفت و امیدواریم در دولت جدید متوقف شود.
آقای دکتر نتیجه این بی‌توجهی‌ها چه بود؟
مهم‌ترین تاثیر سوء و نامطلوب رفتارهای هشت سال گذشته با مجموعه علوم ارتباطات، توسعه نیافتن این حوزه مهم علمی بود. یعنی در حالی که ما در عصر ارتباطات و قدرت یافتن رسانه‌ها و حتی به تعبیری در «جهان رسانه‌ای شده» به سر می‌بریم و باید تمام تلاش و توان خود را برای مجهز شدن به دانش‌ها و مهارت‌های زیستن در این فضا به کار بگیریم، این بی‌توجهی‌ها و بی‌مهری‌ها، جامعه علمی و رسانه‌ای کشور را از پرورش نیروهای متخصص و توانمند در این حوزه محروم کرد.
شما به عنوان یک عضو هیات علمی در گروه علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، از چگونگی جذب اعضای هیات علمی برای این گروه خبر دارید؟ حتما لیست افرادی را که برای جذب به عنوان هیات علمی در دانشگاه علامه به وزیر وقت علوم معرفی شده بود و طی هفته‌های گذشته در رسانه‌ها منتشر شد، دیده‌اید. نظرتان در این باره چیست؟
در هشت سال گذشته، اتفاق مهمی در این حوزه نیفتاد. در حالی که ما دانش آموختگان واقعا نخبه و برگزیده‌ای داشتیم که از دانشگاه‌های معتبر داخلی و خارجی، مدرک دکترا گرفته و متقاضی همکاری با دانشگاه بودند و گروه نیز متقاضی جذب آنها بود؛ اما دانشگاه از جذب آنها خودداری کرد. ولی در همان لیستی که اشاره کردید و در رسانه‌ها منتشر شد، اسم افرادی را دیدیم که قرار بود با عنوان «مربی» و در حال گذراندن دوره دکترا، در دانشگاه جذب شوند. این موضوع جای تاسف بسیار دارد.
گروه‌های آموزشی دانشگاه در این فرآیند چه نقشی داشتند؟
هیچ! طی این هشت سال، گروه‌های آموزشی را به شدت تضعیف کردند. کار به جایی رسیده بود که این گروه‌ها حتی از انتخاب مدیر خود هم بی‌خبر بودند! جذب هیات علمی که دیگر جای خود دارد. و این در حالی است که در تمام دنیا، فرآیند جذب هیات علمی از سد گروه آموزشی به عنوان تنها مرجع تخصصی می‌گذرد. ما در گروه علوم ارتباطات، همواره موافق و خواهان توسعه گروه و رشته‌ها بوده‌ایم، اما نه تنها با این درخواست موافقتی نمی‌شد، بلکه گروه‌ها را در بسیاری از زمینه‌ها، خلع ید و بی‌نقش کرده بودند. فقط هم گروه ما نبود؛ تمام گروه‌ها به این وضعیت دچار شده بودند. در واقع فقط پوسته و ظاهری از گروه باقی مانده بود.
برای آینده چطور؟ آیا با همکاران خود در گروه صحبتی کرده‌اید که منجر به تدوین برنامه یا راهکاری در این زمینه‌ها بشود؟
به خاطر همان مسائلی که گفتم و فضایی که درست شده بود، طی این سال‌ها هیچ وقت فرصتی نشد که در این زمینه‌ها بحثی کنیم، ولی اکنون که در عصر ارتباطات و رسانه‌ها به سر می‌بریم، نادیده گرفتن ضرورت تاسیس دانشکده علوم ارتباطات و در ادامه دانشگاه علوم ارتباطات، نفی واقعیت‌های زمانه و عقب ماندن از قافله توسعه و پیشرفت است. البته تاسیس دانشکده و دانشگاه و جذب هیات علمی برای آن باید از مسیر درست و علمی خودش بگذرد. نتیجه برخوردهای هشت سال گذشته، محروم کردن مملکت از برکات توسعه علمی بود و امیدواریم در فضای جدید، دیگر آن رفتارها تکرار نشود.