ویژگیهای مدرسه مناسب فرزندمان
محسن سودمند
دکترای تخصصی روانشناسی
تلگرام: ravandarmandegy@
انتخاب مدرسه برای ثبتنام فرزندان همیشه یکی از شایعترین نگرانیهای والدین بوده است. خانوادهها در برابر تنوعِ فریبنده مدارس و ادعاهای بعضا گزاف مدیران آشفته شده و سعی میکنند با جمعآوری اطلاعات از منابع مختلف، بهترین تصمیم ممکن را برای آینده فرزند خود بگیرند. چه در ایران و چه در اکثر کشورهای جهان، نظامهای آموزشی در قالب مدارس دولتی و غیردولتی اداره میشوند. در این مقاله سعی خواهم کرد فارغ از ماهیت (دولتی یا غیردولتی بودن) مدارس به ویژگیهای یک مدرسه مناسب بپردازم.
محسن سودمند
دکترای تخصصی روانشناسی
تلگرام: ravandarmandegy@
انتخاب مدرسه برای ثبتنام فرزندان همیشه یکی از شایعترین نگرانیهای والدین بوده است. خانوادهها در برابر تنوعِ فریبنده مدارس و ادعاهای بعضا گزاف مدیران آشفته شده و سعی میکنند با جمعآوری اطلاعات از منابع مختلف، بهترین تصمیم ممکن را برای آینده فرزند خود بگیرند. چه در ایران و چه در اکثر کشورهای جهان، نظامهای آموزشی در قالب مدارس دولتی و غیردولتی اداره میشوند. در این مقاله سعی خواهم کرد فارغ از ماهیت (دولتی یا غیردولتی بودن) مدارس به ویژگیهای یک مدرسه مناسب بپردازم. بیشک، با توجه به ضعف ساختاری سیستم آموزشی کشور، در نظر گرفتن تمام ویژگیهای مورد اشاره ممکن نخواهد بود، اما امیدوارم با در نظر گرفتن این ویژگیها والدین عزیز بتوانند انتخاب مفیدتری داشته باشند.
1- معلمانِ آموزشدیده: یکی از ارکان اصلی مدرسه معلمان هستند. معلم خوب فردی است که پیش از حضور در کلاس (و نه در حین آن) حداقل در چهار حوزه مهم، آموزشهای اساسی دریافت کرده باشد. الف) دانشآموزشگری (پداگوژیک): یعنی معلم باید بداند که چگونه برای دانشآموزان کلاس فرصتهای یادگیری برابر و متنوعی ایجاد کند و در مورد نحوه انتقالِ مطلب و فنون تدریس بهخوبی آموزش دیده باشد. ب) دانش مربوط به یادگیرندگان: معلم آموزشدیده بهخوبی از فرآیندهای رشدی و ویژگیهای روانشناختی دانشآموزان در سنین مختلف مطلع است (تسلط بر روانشناسی رشد). دانشآموزان در سنین رشدی مختلف ویژگیها و مهارتهای هیجانی، شناختی، جسمانی، اجتماعی مختلفی دارند. پ) دانش مربوط به یادگیری: معلمان ماهر از سبکهای متنوع یادگیری آگاه بوده و در مورد کارکرد حافظه، تمرکز و هوش اطلاعات مناسبی دارند. ت) دانش مربوط به محتوای درس: شاید اساسیترین وظیفه هر آموزگاری این است که خودش فردی پرسشگر، خلاق، جستوجوگر و علمی باشد و تسلط کافی به موضوع تدریس داشته باشد. معلمانِ خلاق با مهارت تمام میتوانند از محتوای آموزشی کتابها فراتر رفته و آموختههای نظری دانشآموزان را به زندگی واقعی مرتبط کنند. بیشک کاربردیسازیِ یادگیری در زندگی فردی است که دانشِ کودکان را ماندگار و درونیتر کرده و کفایت آنها را افزایش خواهد داد.
2- پرهیز از قواعد انضباطی بیمعنی: در مدارس موفق، معلمان و سیستم مدرسه برای حفظ نظم از تهدید، فریب یا تنبیه استفاده نمیکنند. چنین مدارسی برای نظمبخشی به مدرسه سعی میکنند با آموزش مهارتهای خودیاری و درونیسازی احترام به قواعد، از روشهای بیپایه و اساس انضباطی اجتناب کنند. همچنین از طریق مرزگذاریهای روشن، به دانشآموزان مشکل آفرین کمک میکنند به سوی رفتارهای قابل پذیرش حرکت کنند.
3- فضا و امکانات آموزشی مناسب: مدارس موفق از تجهیزات آموزشی مناسبی برخوردارند و از این امکانات بهعنوان دکورِ ویترین ثبتنام استفاده نمیکنند (مثل استفادهای که در برخی مدارس از تختههای هوشمند میشود). محوطهای ایمن و بزرگ برای زنگهای تفریح، آزمایشگاهی با تجهیزات کافی و متصدی فهیم، کتابخانه غنی، فضای استاندارد داخل کلاسها به نسبت تعداد دانشآموزان و در اختیار داشتن محیطی آرام برای صرف وعدهها و میان وعدههای غذایی، سطح کیفی مدارس را افزایش میدهد.
4- برتری آموزشی: در مدارس موفق، انتظارات آموزشی کاملا مشخص بوده و برنامهریزیهای هدفمند و انعطافپذیری برای ارتقای توانِ آموزشی آماده شده است. چنین مدارسی برای پنهان ساختن ماهیت تجاری و بازاریمسلک خود به کلاسهای فوقبرنامهِ بیفایده ولی پرطمطراق پناه نمیبرند؛ از آزمونهای استعداد و پیشرفت تحصیلی صرفا برای سنجش دورهای و منظم دانشآموزان استفاده میکنند و سرافرازی و کفایت دانشآموزان را به رقابتطلبیهای درسی بیمارگونه وابسته نمیکنند.
5- رازداری: مدارس موفق با وضع قوانین سختگیرانه، نظارت دقیقی بر حفظ اطلاعات و حریم خانوادهها و دانشآموزان دارند. در چنین مدارسی سطح دسترسی اعضای مدرسه (از قبیل مدیر، روانشناس و معلمان) به اطلاعات محرمانهِ خانوادهها کاملا مشخص بوده و از رازهای خانوادهها محافظت میشود. افشای غیرمجازِ موضوعاتی چون طلاق، مشکلات اقتصادی، سوءمصرف مواد، حضانت فرزند و ابتلا به بیماریهای خاص میتواند کانون بحرانهای بسیاری باشد. همچنین متولیان مدرسه اجازه ندارند بدون آگاهی و رضایت والدین و دانشآموزان، تصاویر، فیلمها و مستندات آموزشی آنان را در شبکههای مجازی به اشتراک بگذارند. متاسفانه گاهی برخی دستاندرکاران آموزشی از پیامدهای روانشناختی هولناک انتشار چنین اطلاعاتی آگاهی ندارند و خواسته یا ناخواسته به گسترش رفتارهای غیراخلاقی دامن میزنند.
6- در نظر گرفتنتفاوتهای فردی: در برخی کشورها طرحی در دست بررسی است که در آن دانشآموزان سنین مختلف در ساعات صبحگاهی مختلفی کلاس خود را شروع میکنند (مثلا کلاسهای نوجوانان از ساعت یازده صبح آغاز میشود). چنین برنامههایی نشان از این دارد که دانشآموزان سنین مختلف، از رسش جسمانی و مغزی مختلفی نیز در مورد خواب، تمرکز، حافظه و... برخوردارند. فارغ از تفاوتهای غیرقابل انکار بین دانشآموزان پیشدبستانی و دبستانی با دانشآموزان متوسطه اول و دوم، هر یک از دانشآموزان نیز با یکدیگر متفاوتند. روانشناسان و متخصصان حوزه تعلیم و تربیت بر این باورند که انکار خصلتهای متمایزکننده دانشآموزان و برخورد فلهای با آنان آسیبهای جدی به رشد و شکوفایی دانشآموزان وارد خواهد کرد. در مدارس موفق، مدیر و سایر آموزگاران از ویژگیهای زیستی(مثل حساسیتهای غذایی و بیماریها)، روانشناختی (سابقه اختلالات، میزان تمرکز، حافظه و...) و جامعه شناختی (فرهنگ، زبان یا قومیت) هر دانشآموز آگاهی کاملی دارند و برای یکایک دانشآموزانی که از میانگین کلاس فراتر یا فروتر هستند برنامههای مدونی دارند.
7- تعداد دانشآموزان: یادگیری امری «فردی» است که در زمان «حال» رخ میدهد. این جمله به این معناست که معلمان آموزش دیده بهخوبی میدانند باید از تمام لحظات آموزشی به نفع دانشآموزان استفاده کنند. اگر آموزگاری بخواهد تفاوتهای فردی هر دانشآموز را در نظر داشته باشد و بر مبنای تفاوتهای منحصر به فرد هر دانشآموز فرآیند آموزشیاش را تدوین کند، ضروری است که تعداد دانشآموزان در هر کلاس علاوهبر در نظر گرفتن گنجایش فضای آموزشی، با توان پاسخگویی آموزگار نیز تنظیم شود. مدارس خوب، استعداد و پتانسیل یادگیری دانشآموزان خود را قربانی تعداد زیاد ثبتنامیها (و کیفیت پایین آموزشی) نمیکنند.
8- ارتباط عمیق با والدین: ارتباط نزدیک بین خانوادهها و تیم هدایتکننده مدرسه میتواند در ارتقای توان یادگیری دانشآموزان بسیار با اهمیت باشد. در کشور ما ایران چنین ارتباطی صرفا از طریق انجمن اولیا و مربیان یا نمایندگان کلاسها شکل میگیرد. انتخابات این انجمن در ابتدای هر سال آموزشی انجام شده و والدین نمایندگان خود را برای ارتباط با مدرسه انتخاب میکنند. در نظر نگرفتن مطالبات والدین و عدم پیگیری درخواستها و شکایات کوچک (که گاهی بسیار مهم نیز هستند) در کنار عدم همکاری برخی والدین با این انجمنها (مثل بیاعتنایی به شرکت در انتخابات اعضا) منجر به این میشود که در نهایت چنین انجمنهایی صرفا حالت تشریفاتی یافته و غیراز رسیدگی به شکایات نگرانکنندهای چون گزارش آزارها و کنجکاویهای جنسی خاص، جمعآوری عیدی یا پاداش برای آموزگاران و پرسنل مدرسه یا پرداختن به اوضاع فرزندِ عضو انجمن(!) عملا کارکرد کلیدی خود را از دست دهد. دربرخی کشورها چنین انجمنهایی قدرت اجرایی بسیار بالایی داشته و حتی توان تغییر مدیر مدرسه را نیز دارند. مدارس موفق بهخوبی از قدرت حیرتانگیز خودِ والدین در ارتباط با سایر خانوادهها و دانشآموزان استفاده بهینه کرده و سعی میکنند از انرژی خانوادهها در همکاری با مدرسه استفاده کنند. گفتن این نکته نیز ضروری است که خانوادهها برای ارتقای آموزشی مدرسه باید در کنار مسوولان مدرسه باشند، نه در برابر آنان.
9- در نظر گرفتن ابعاد روانشناختی دانشآموزان: مدارس موفق با استفاده از روانشناسان مجرب و مستقر در مدرسه آسیبهای احتمالی را به حداقل میرسانند. مشاوران و روانشناسان مدرسه میتوانند با برگزاری جلسات آموزشی منظم و هدفمند و آموزش خانوادهها، دانشآموزان و اعضای مدرسه از وقوع مشکلات روانشناختی پیشگیری کنند. همچنین، مدارس موفق به تقویت مهارتهای اجتماعی، ارتقای سطح همکاری، آموزش احترام به دیگران و افزایش احساس امنیت در دانشآموزان پرداخته و رشد هیجانی و رفتار بالنده و رشدیافته را افزایش میدهند. در برخی مدارس نیز، روانشناس طی چند جلسه کوتاه پیش از آغاز سال تحصیلی به رانندگان سرویس مدرسه آموزشهای ضروری را در مورد نحوه مراقبت از کودکان ارایه میدهند. مثلا اینکه رانندگان در صورتی که با توهین یا رفتار ناشایست کودکان مواجه شوند اجازه برخورد مستقیم با دانشآموز را نداشته و باید در اسرع وقت مسوولین اجرایی مدرسه را در جریان بگذارند.
10- ایمنی و مسایل بهداشتی: مدارس موفق محیطی بیخطر، ایمن، پاکیزه و سالم برای دانشآموزان فراهم میکنند و با استقرار مسوول بهداشت محیط در مدرسه نظارت دقیق و مداومی بر پیشگیری از شیوع بیماریهای واگیردار، نحوه توزیع غذا، تمیزی سرویسهای بهداشتی و آموزش مسایل بهداشتی به دانشآموزان دارند. متاسفانه ایمنی محیط مدرسه چندان مورد توجه متولیان مدرسه قرار نمیگیرد. محیط مدارسی که دانشآموزان پیش دبستانی و دبستانی دارند باید فاقد لبههای تیز و بُرنده باشد؛ تمام پلهها مجهز به نردههای حفاظتی باشند و کپسولهای آتش نشانی مطابق استانداردها در مکانهای مناسب نصب شده باشند. در آزمایشگاهها نیز مواد شیمیایی و آسیب رسان باید دور از دسترس کودکان باشد؛ چراکه کنجکاوی و ماجراجوییِ طبیعی، گاهی کودکان حیرتزده را در مسیر کشفِ جهان به قسمتهای مختلف مدسه میکشاند.
از طریق نصب حفاظ روی پنجره طبقات نیز میتوان از شکستن شیشهها (مثلا بهدلیل برخورد توپ) و سقوطِ احتمالی کودکان جلوگیری کرد. فارغ از موارد ذکر شده عوامل دیگری نیز در انتخاب مدرسه مناسب دخیل هستند که برای خانوادهها میزان اهمیت متفاوتی دارد. نزدیکی مدرسه به محل سکونت، هزینههای جانبی مدارس، سختگیریهای آموزشی و ساعت تعطیلی مدرسه از این جملهاند. نکته آخر اینکه، بهتر است والدین به فرزند خود اجازه دهند در انتخاب مدرسهاش سهیم باشد و خانوادهها با نگاهی واقعبینانه به محدودیتهای خود و متولیان مدرسه سعی کنند سالهای به یادماندنی و خاطرهانگیزی برای خود و فرزندشان ایجاد کنند.
ارسال نظر