در گفت و گو با رئیس کل بانک مرکزی ارزیابی شد
عملکرد سه دهه بانکداری بدون ربا در ایران
دکتر ولی الله سیف،رئیس کل بانک مرکزی،در گفتگو با دنیای اقتصاد با تاکید بر فاصله داشتن با بانکداری مطلوب اسلامی عنوان کرد: بانکداری اسلامی به شرط امکان تعریف و تحقق، اساسا مفهومی به غایت گسترده تر از بانکداری بدون ربا را در بر میگیرد. به گفته سیف، در بحث بانکداری بدون ربا باید هم بر جنبه قانونی و هم بر جنبه اجرایی آن در نظام بانکی توجه کنیم. از نگاه شما تعریف بانکداری اسلامی در ادبیات اقتصادی چیست؟ آیا تفاوتی میان بانکداری اسلامی و بانکداری بدون ربا وجود دارد؟
نگاهی گذرا به آنچه طی سالهای اخیر انجام شده به وضوح نشان میدهد که جهت گیری کلی در مورد عملیات بانکی در سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تلاش در راستای حذف پدیده غیرقابل قبول «ربا» از مجموعه عملیات بانکی کشور بوده است.
نگاهی گذرا به آنچه طی سالهای اخیر انجام شده به وضوح نشان میدهد که جهت گیری کلی در مورد عملیات بانکی در سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تلاش در راستای حذف پدیده غیرقابل قبول «ربا» از مجموعه عملیات بانکی کشور بوده است.
دکتر ولی الله سیف،رئیس کل بانک مرکزی،در گفتگو با دنیای اقتصاد با تاکید بر فاصله داشتن با بانکداری مطلوب اسلامی عنوان کرد: بانکداری اسلامی به شرط امکان تعریف و تحقق، اساسا مفهومی به غایت گسترده تر از بانکداری بدون ربا را در بر میگیرد. به گفته سیف، در بحث بانکداری بدون ربا باید هم بر جنبه قانونی و هم بر جنبه اجرایی آن در نظام بانکی توجه کنیم. از نگاه شما تعریف بانکداری اسلامی در ادبیات اقتصادی چیست؟ آیا تفاوتی میان بانکداری اسلامی و بانکداری بدون ربا وجود دارد؟
نگاهی گذرا به آنچه طی سالهای اخیر انجام شده به وضوح نشان میدهد که جهت گیری کلی در مورد عملیات بانکی در سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تلاش در راستای حذف پدیده غیرقابل قبول «ربا» از مجموعه عملیات بانکی کشور بوده است. به همین دلیل نیز قانونی که در مجلس شورای اسلامی وقت، مطرح، بررسی و نهایتا تصویب شد، عنوان «قانون عملیات بانکی بدون ربا» را بر خود داشت. اما در تمام سالهای گذشته اجرای این قانون و انتظاری که از آن ایجاد شده است، پیاده سازی یک مفهوم بسیار وسیع و اعم از بانکداری عاری از ربا بوده است که از آن به بانکداری اسلامی تعبیر میشود. تعبیری که مسامحتا، مساوی و مترادف بانکداری بدون ربا به کار گرفته شده و این در حالی است که بانکداری اسلامی به شرط امکان تعریف و تحقق، اساسا مفهومی به غایت گسترده تر از بانکداری بدون ربا را در برمی گیرد. با بررسی آنچه در طول حدود سه دهه از تصویب و اجرای قانون بانکداری بدون ربا سپری میشود، درمی یابیم مسئولان امر هیچ گاه ادعا نکرده اند که نسبت به اجرای بانکداری اسلامی به مفهوم واقعی آن در ایران موفق بوده اند. ولی در عین حال اصرار دارم بر این واقعیت تاکید کنم که با توجه به شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور، همین میزان تلاش برای حذف ربا از عملیات بانکی کاملا موفق بوده و اقدامی بسیار ارزشمند و قابل تقدیر است. این واقعیت کاملا قابل اثبات است که نه تنها هیچ کشوری تابه حال موفق نشده به چنین موفقیتی دست پیدا کند بلکه حتی ادعای آن هم از سوی مسئولان اقتصادی آنها مطرح نشده است. باید توجه داشت که آنچه در بعضی کشورها تحت عنوان بانکداری اسلامی تبلیغ و پیاده میشود، در کامل ترین حالت، ارائه خدماتی در کنار خدمات بانکی متعارف است که سعی شده پدیده ربا از آن حذف شود در حالی که در کشور ما سرویس و خدماتی موازی وجود ندارد و هر خدمتی که در قالب نظام بانکی ارائه میشود، عاری از رباست.
با این رویکرد، در جهت اجرای موفق بانکداری اسلامی چه راهکاری باید اتخاذ شود؟
به عقیده من نباید انتظار داشت که بانکداری اسلامی با مفهوم عمیق و وسیع آن و بدون توجه به شرایط در سایر بخشها و نهادهای اجتماعی قابلیت اجرا داشته باشد. عمده کاری که باید با جدیت انجام شود این است که فعالیتها و بخشهایی را که از نظر شرعی مشکل دارد از مجموعه عملیات بانکی خود حذف کنیم. به مجموعه ای که پس از این پالایش باقی میماند هم باید به عنوان مجموعه فعالیتهای بانکی مجاز از نظر اسلام نگاه شود؛ عملیاتی که در دایره مباهات شرعی قرار میگیرد و البته باید روز به روز هم گسترده تر و عمیق تر شود.
در حال حاضر آیا با بانکداری اسلامی مطلوب فاصله داریم؟
واقعیت این است که بانکداری اسلامی، ایده آلی است که باید به سمت آن حرکت کنیم و آنچه در حال حاضر به عنوان بانکداری در کشور ما اجرا میشود، با این مفهوم ایده آل فاصله زیادی دارد اما آنچه نباید مورد غفلت واقع شود این است که وجود چنین فاصله ای به هیچ وجه به معنای بی ارزش بودن آنچه در حوزه بانکداری به آن دست یافته ایم نیست، چرا که این واقعیت که در نظام بانکداری جمهوری اسلامی، پدیده ای به نام ربا وجود ندارد به خودی خود بسیار با ارزش و مایه مباهات است و باید به چشم دستاوردی بزرگ به آن نگریست.
فراموش نکنیم که شرایط فعلی نظام بانکی با ایدهآلی که از آن به بانکداری اسلامی تعبیر میشود، فاصله زیادی دارد چرا که بانکداری اسلامی طیف بسیار وسیعی از فعالیتها، رسالتها و مسئولیتهای اجتماعی دیگر را نیز مورد توجه قرار میدهد.
این رسالتها و مسئولیتها چه بخشی را در بر میگیرد؟
تمام مطلوبها و ارزشهای اسلامی قاعدتا باید در بانکداری اسلامی متبلور و لحاظ شده باشد، مفاهیمی مانند عدالت، حمایت از نیازمندان و... قاعدتا باید ستونهای اصلی ارزشها و اولویتهای یک نظام بانکی منطبق بر اهداف عالیه اسلامی باشد. بنابراین مسئله تنها حذف ربا نیست بلکه تلاش برای فراهم آوردن زمینههایی در حوزه عملیات بانکی است که به تحقق آرمانهای اسلامی کمک کند.
به نظر میرسد طی حدود سه دهه گذشته بیشتر بر جنبه سلبی که همان حذف ربا از گستره عملیات بانکداری است، تاکید شده با این توصیف به عقیده شما در حال حاضر ما در کجا ایستاده ایم؟
اجازه بدهید به این پرسش از دو زاویه نگاه کنم، یک نگاه ناظر بر دستورالعملها و آیین نامههایی است که در این مدت نوشته و انجام شده؛ اولین قدم در این مسیر تصویب قانون عملیات بانکداری بدون ربا در سال۱۳۶۲ و سپس آیین نامههای اجرایی مربوط به آن بود. در مورد این بخش با قاطعیت میتوانم بگویم که رد و نشانی از ربا نیست چرا که تمامی دستورالعملها با دقت بررسی و با اصول شرعی تطبیق داده شده است و در این رابطه زحمت اصلی بر دوش صاحب نظران فقهی و علمای ارجمند بوده است. البته در برخی مواقع، شبهاتی پیش میآمد ولی به سرعت رسیدگی و بلافاصله برطرف و پاسخ داده میشد.
اما حوزه ای که همواره در آن دچار چالش بوده و هستیم، بخش اجراست. به عنوان مثال برای تحقق درست و کامل یک عقد اسلامی که ربا در آن وجود نداشته باشد باید قصد و نیت دو طرف معامله صحیح باشد. با این تعریف در تمام این سالها عمده تذکر و اولویت ما متوجه کارکنان نظام بانکی بوده است. به عبارت دیگر فعالان این حوزه در تمام سطوح از سیاستگذاران گرفته تا کارمندان صف تلاش داشته و دارند تا درتعریف و اجرای عملیات بانکی دقت لازم را به کار گرفته و هرگونه شبهه فعالیت ربوی را منتفی کنند اما واقعیت این است که برای انعقاد یک عقد عاری از ربا، توجیه، قصد و تاکید هر دو طرف ضروری است یعنی مشتریان نظام بانکی هم باید مصمم به انجام عملیات بانکی بدون ربا باشند.
به عبارت دیگر اگر توانسته باشیم در اجرای قانون بانکداری بدون ربا در مورد کارکنان شبکه بانکی موفق عمل کنیم، تنها نیمی از کار انجام شده و نیم دیگر که مربوط به مشتریان نظام بانکی میشود، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بررسیهای متعدد نیز گویای این واقعیت است که عمده شبهات و تردیدهای مطرح شده در خصوص وجود شبهه عملیات ربوی در نظام بانکی، دقیقا از همین خاستگاه برآمده است چرا که مشتریان بانک برای تامین نیازهای مالی مختلف خود انتظار پاسخگویی از جانب بانکها را دارند ولی در بسیاری از موارد راهکارهای مناسب براساس عقود اسلامی که بتواند نیازهای مطرح شده را پاسخ دهد طراحی نشده بود لذا ناگزیر به سمت استفاده صوری از عقود تعریف شده میرفتند که این امر باعث ایجاد شبهاتی در نظام بانکی میشد، شبهاتی که در حقیقت ناشی از اصرار مشتریان به تامین نیازهای مالی به هر شکل ممکن بود ولی در نهایت این ضعف یا شبهه به پای نظام بانکی نوشته میشد.
در واقع این شبهات خاستگاه فرهنگی داشت؟
دقیقا! درحال حاضر نزدیک به سه دهه از تصویب و اجرای قانون بانکداری بدون ربا سپری شده است و باید پرسید چه میزان در راستای معرفی ارزشهای این قانون با جامعه صحبت کرده ایم؟ چه میزان برنامه ریزی فرهنگی انجام گرفته و اجرا شده است تا دریافت خدمات بانکی بدون ربا به عنوان یک مطالبه در جامعه تعریف شود؟
برخی معتقدند این مشکلات اجرایی که به آن اشاره میفرمایید تا حدود زیادی به علت فشار و تنوع فراوانی است که در نیازهای تامین مالی بر شبکه بانکی کشور وارد میشود چقدر با این دیدگاه موافقید؟
توجه داشته باشید که اقتصاد ما اصولا اقتصادی بانک محور است یعنی بار اصلی تامین منابع مالی در آن بر دوش نظام بانکی قرار دارد. به همین دلیل تقریبا تمامی نیازهای مالی به سمت بانکها سرازیر میشوند در حالی که در سایر کشورها به هیچ وجه چنین نیست. استمرار این شرایط در اقتصاد ایران باعث شده این ذهنیت نادرست شکل گرفته و نهادینه شود که تنها نهاد مالی تامین کننده نیازهای مالی برای فعالیتهای اقتصادی و سرمایه گذاری بانکها هستند.
در چنین شرایطی شاید دیگر چندان نیاز به توضیح نباشد که چه فشار سنگینی بر نظام بانکی کشور وارد میشود چنانچه درحال حاضر هم پیامدهای آن را شاهد هستیم. البته نباید این واقعیت را نیز نادیده گرفت که بانکهای ما نیز در تشخیص و تفکیک نیازهای مالی ارجاع شده به آنها دچار مشکلاتی هستند.
گذشته از این دو مشکل، در مواردی هم که تقاضای تامین مالی مورد قبول بانک قرار میگیرد، متاسفانه عدم بهره مندی از چارچوبها و عقود متنوع و متناسب باعث میشود بانکها ناچار شوند از نوع قراردادی که سنخیت کمتری با نوع نیاز دارد، استفاده کنند که این مسئله نیز باعث میشود مشکلات فراوان دیگری ایجاد شود.
نگاهی گذرا به آنچه طی سالهای اخیر انجام شده به وضوح نشان میدهد که جهت گیری کلی در مورد عملیات بانکی در سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تلاش در راستای حذف پدیده غیرقابل قبول «ربا» از مجموعه عملیات بانکی کشور بوده است. به همین دلیل نیز قانونی که در مجلس شورای اسلامی وقت، مطرح، بررسی و نهایتا تصویب شد، عنوان «قانون عملیات بانکی بدون ربا» را بر خود داشت. اما در تمام سالهای گذشته اجرای این قانون و انتظاری که از آن ایجاد شده است، پیاده سازی یک مفهوم بسیار وسیع و اعم از بانکداری عاری از ربا بوده است که از آن به بانکداری اسلامی تعبیر میشود. تعبیری که مسامحتا، مساوی و مترادف بانکداری بدون ربا به کار گرفته شده و این در حالی است که بانکداری اسلامی به شرط امکان تعریف و تحقق، اساسا مفهومی به غایت گسترده تر از بانکداری بدون ربا را در برمی گیرد. با بررسی آنچه در طول حدود سه دهه از تصویب و اجرای قانون بانکداری بدون ربا سپری میشود، درمی یابیم مسئولان امر هیچ گاه ادعا نکرده اند که نسبت به اجرای بانکداری اسلامی به مفهوم واقعی آن در ایران موفق بوده اند. ولی در عین حال اصرار دارم بر این واقعیت تاکید کنم که با توجه به شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور، همین میزان تلاش برای حذف ربا از عملیات بانکی کاملا موفق بوده و اقدامی بسیار ارزشمند و قابل تقدیر است. این واقعیت کاملا قابل اثبات است که نه تنها هیچ کشوری تابه حال موفق نشده به چنین موفقیتی دست پیدا کند بلکه حتی ادعای آن هم از سوی مسئولان اقتصادی آنها مطرح نشده است. باید توجه داشت که آنچه در بعضی کشورها تحت عنوان بانکداری اسلامی تبلیغ و پیاده میشود، در کامل ترین حالت، ارائه خدماتی در کنار خدمات بانکی متعارف است که سعی شده پدیده ربا از آن حذف شود در حالی که در کشور ما سرویس و خدماتی موازی وجود ندارد و هر خدمتی که در قالب نظام بانکی ارائه میشود، عاری از رباست.
با این رویکرد، در جهت اجرای موفق بانکداری اسلامی چه راهکاری باید اتخاذ شود؟
به عقیده من نباید انتظار داشت که بانکداری اسلامی با مفهوم عمیق و وسیع آن و بدون توجه به شرایط در سایر بخشها و نهادهای اجتماعی قابلیت اجرا داشته باشد. عمده کاری که باید با جدیت انجام شود این است که فعالیتها و بخشهایی را که از نظر شرعی مشکل دارد از مجموعه عملیات بانکی خود حذف کنیم. به مجموعه ای که پس از این پالایش باقی میماند هم باید به عنوان مجموعه فعالیتهای بانکی مجاز از نظر اسلام نگاه شود؛ عملیاتی که در دایره مباهات شرعی قرار میگیرد و البته باید روز به روز هم گسترده تر و عمیق تر شود.
در حال حاضر آیا با بانکداری اسلامی مطلوب فاصله داریم؟
واقعیت این است که بانکداری اسلامی، ایده آلی است که باید به سمت آن حرکت کنیم و آنچه در حال حاضر به عنوان بانکداری در کشور ما اجرا میشود، با این مفهوم ایده آل فاصله زیادی دارد اما آنچه نباید مورد غفلت واقع شود این است که وجود چنین فاصله ای به هیچ وجه به معنای بی ارزش بودن آنچه در حوزه بانکداری به آن دست یافته ایم نیست، چرا که این واقعیت که در نظام بانکداری جمهوری اسلامی، پدیده ای به نام ربا وجود ندارد به خودی خود بسیار با ارزش و مایه مباهات است و باید به چشم دستاوردی بزرگ به آن نگریست.
فراموش نکنیم که شرایط فعلی نظام بانکی با ایدهآلی که از آن به بانکداری اسلامی تعبیر میشود، فاصله زیادی دارد چرا که بانکداری اسلامی طیف بسیار وسیعی از فعالیتها، رسالتها و مسئولیتهای اجتماعی دیگر را نیز مورد توجه قرار میدهد.
این رسالتها و مسئولیتها چه بخشی را در بر میگیرد؟
تمام مطلوبها و ارزشهای اسلامی قاعدتا باید در بانکداری اسلامی متبلور و لحاظ شده باشد، مفاهیمی مانند عدالت، حمایت از نیازمندان و... قاعدتا باید ستونهای اصلی ارزشها و اولویتهای یک نظام بانکی منطبق بر اهداف عالیه اسلامی باشد. بنابراین مسئله تنها حذف ربا نیست بلکه تلاش برای فراهم آوردن زمینههایی در حوزه عملیات بانکی است که به تحقق آرمانهای اسلامی کمک کند.
به نظر میرسد طی حدود سه دهه گذشته بیشتر بر جنبه سلبی که همان حذف ربا از گستره عملیات بانکداری است، تاکید شده با این توصیف به عقیده شما در حال حاضر ما در کجا ایستاده ایم؟
اجازه بدهید به این پرسش از دو زاویه نگاه کنم، یک نگاه ناظر بر دستورالعملها و آیین نامههایی است که در این مدت نوشته و انجام شده؛ اولین قدم در این مسیر تصویب قانون عملیات بانکداری بدون ربا در سال۱۳۶۲ و سپس آیین نامههای اجرایی مربوط به آن بود. در مورد این بخش با قاطعیت میتوانم بگویم که رد و نشانی از ربا نیست چرا که تمامی دستورالعملها با دقت بررسی و با اصول شرعی تطبیق داده شده است و در این رابطه زحمت اصلی بر دوش صاحب نظران فقهی و علمای ارجمند بوده است. البته در برخی مواقع، شبهاتی پیش میآمد ولی به سرعت رسیدگی و بلافاصله برطرف و پاسخ داده میشد.
اما حوزه ای که همواره در آن دچار چالش بوده و هستیم، بخش اجراست. به عنوان مثال برای تحقق درست و کامل یک عقد اسلامی که ربا در آن وجود نداشته باشد باید قصد و نیت دو طرف معامله صحیح باشد. با این تعریف در تمام این سالها عمده تذکر و اولویت ما متوجه کارکنان نظام بانکی بوده است. به عبارت دیگر فعالان این حوزه در تمام سطوح از سیاستگذاران گرفته تا کارمندان صف تلاش داشته و دارند تا درتعریف و اجرای عملیات بانکی دقت لازم را به کار گرفته و هرگونه شبهه فعالیت ربوی را منتفی کنند اما واقعیت این است که برای انعقاد یک عقد عاری از ربا، توجیه، قصد و تاکید هر دو طرف ضروری است یعنی مشتریان نظام بانکی هم باید مصمم به انجام عملیات بانکی بدون ربا باشند.
به عبارت دیگر اگر توانسته باشیم در اجرای قانون بانکداری بدون ربا در مورد کارکنان شبکه بانکی موفق عمل کنیم، تنها نیمی از کار انجام شده و نیم دیگر که مربوط به مشتریان نظام بانکی میشود، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بررسیهای متعدد نیز گویای این واقعیت است که عمده شبهات و تردیدهای مطرح شده در خصوص وجود شبهه عملیات ربوی در نظام بانکی، دقیقا از همین خاستگاه برآمده است چرا که مشتریان بانک برای تامین نیازهای مالی مختلف خود انتظار پاسخگویی از جانب بانکها را دارند ولی در بسیاری از موارد راهکارهای مناسب براساس عقود اسلامی که بتواند نیازهای مطرح شده را پاسخ دهد طراحی نشده بود لذا ناگزیر به سمت استفاده صوری از عقود تعریف شده میرفتند که این امر باعث ایجاد شبهاتی در نظام بانکی میشد، شبهاتی که در حقیقت ناشی از اصرار مشتریان به تامین نیازهای مالی به هر شکل ممکن بود ولی در نهایت این ضعف یا شبهه به پای نظام بانکی نوشته میشد.
در واقع این شبهات خاستگاه فرهنگی داشت؟
دقیقا! درحال حاضر نزدیک به سه دهه از تصویب و اجرای قانون بانکداری بدون ربا سپری شده است و باید پرسید چه میزان در راستای معرفی ارزشهای این قانون با جامعه صحبت کرده ایم؟ چه میزان برنامه ریزی فرهنگی انجام گرفته و اجرا شده است تا دریافت خدمات بانکی بدون ربا به عنوان یک مطالبه در جامعه تعریف شود؟
برخی معتقدند این مشکلات اجرایی که به آن اشاره میفرمایید تا حدود زیادی به علت فشار و تنوع فراوانی است که در نیازهای تامین مالی بر شبکه بانکی کشور وارد میشود چقدر با این دیدگاه موافقید؟
توجه داشته باشید که اقتصاد ما اصولا اقتصادی بانک محور است یعنی بار اصلی تامین منابع مالی در آن بر دوش نظام بانکی قرار دارد. به همین دلیل تقریبا تمامی نیازهای مالی به سمت بانکها سرازیر میشوند در حالی که در سایر کشورها به هیچ وجه چنین نیست. استمرار این شرایط در اقتصاد ایران باعث شده این ذهنیت نادرست شکل گرفته و نهادینه شود که تنها نهاد مالی تامین کننده نیازهای مالی برای فعالیتهای اقتصادی و سرمایه گذاری بانکها هستند.
در چنین شرایطی شاید دیگر چندان نیاز به توضیح نباشد که چه فشار سنگینی بر نظام بانکی کشور وارد میشود چنانچه درحال حاضر هم پیامدهای آن را شاهد هستیم. البته نباید این واقعیت را نیز نادیده گرفت که بانکهای ما نیز در تشخیص و تفکیک نیازهای مالی ارجاع شده به آنها دچار مشکلاتی هستند.
گذشته از این دو مشکل، در مواردی هم که تقاضای تامین مالی مورد قبول بانک قرار میگیرد، متاسفانه عدم بهره مندی از چارچوبها و عقود متنوع و متناسب باعث میشود بانکها ناچار شوند از نوع قراردادی که سنخیت کمتری با نوع نیاز دارد، استفاده کنند که این مسئله نیز باعث میشود مشکلات فراوان دیگری ایجاد شود.
ارسال نظر