کودکان سبز امروز، جامعه پایدار فردا
محمد(بهمن) عظیمی * فعال و پژوهشگر آموزش محیطزیست کودکان کنجکاو و فعال هستند. آنها هر چیزی را با تمام وجود مورد کاوش قرار میدهند. جسم و ذهن آنها بهطور محسوسی در حال رشد است و نقش ارتباط آنها با طبیعت برای ادامه زندگی حیاتی است. در این دوران آموزش و تجربه بسیار مهم هستند خواه مزه یک هویج که به تازگی از باغچه جمعآوری شده یا منظره تابش نور بر یک شبنم یا صدای موسیقی باد در باغچه، کودکان در حال کاوش و خلق ارتباط هستند. آنها شروع به درک شخصیت خود و دیگران میکنند و در حال ساختن رابطه بین خود با دیگران و جهان اطراف هستند.
محمد(بهمن) عظیمی * فعال و پژوهشگر آموزش محیطزیست کودکان کنجکاو و فعال هستند. آنها هر چیزی را با تمام وجود مورد کاوش قرار میدهند. جسم و ذهن آنها بهطور محسوسی در حال رشد است و نقش ارتباط آنها با طبیعت برای ادامه زندگی حیاتی است. در این دوران آموزش و تجربه بسیار مهم هستند خواه مزه یک هویج که به تازگی از باغچه جمعآوری شده یا منظره تابش نور بر یک شبنم یا صدای موسیقی باد در باغچه، کودکان در حال کاوش و خلق ارتباط هستند. آنها شروع به درک شخصیت خود و دیگران میکنند و در حال ساختن رابطه بین خود با دیگران و جهان اطراف هستند. فراهم آوردن موقعیتهای رشد کاملا کودکانه، موقعیتهایی برای تقویت احساس شگفتی نسبت به طبیعت و بهطور جدی درگیر کاوش درباره جهان واقعی شدن، پایه و اساس آموزش در دوران کودکی است. پیریزی این شالودهها در برنامههای آموزشی زیستمحیطی دوران کودکی بسیار حیاتی است.
آموزش محیط زیست در دوران اولیه کودکی مفهومی جامع است که علاوه بر احساسات، گرایشها و مهارتها، شناخت جهان طبیعت را نیز در بر میگیرد.
طبق نظر روث ویلسون، آموزش محیطزیست در دوران اولیه کودکی بسط احساس شگفتی و حقشناسی برای زیبایی و کشف جهان طبیعی و فرصتهایی برای تجربه لذت نزدیکی با طبیعت و احترام برای دیگر موجودات را شامل میشود.
علاوه بر این، آموزش محیطزیست برای دوران اولیه کودکی، مهارتهای حل مساله، توسعه علایق و درک و شناخت جهان اطراف را نیز در بر میگیرد. این اهداف نشانگر آن است که یادگیری در این دوران بیشتر از یک فرآیند شناختی است و احساسات بهطور خاص نقش مهمتری را ایفا میکنند. بنابراین آموزشگران باید برای کودکان فرصتهایی را فراهم آورند تا آنها صلح، لذت و شیفتگی با طبیعت را تجربه کنند زیرا این احساسات زیرساختهای توسعه ابعاد دانشی، مهارتها و گرایشهای آنها را مهیا میسازد.
روانشناسانی همچون پیاژه، اریکسون، باندورا و ویگوتسکی در این موضوع اتفاق آرا دارند که کودکان الگوهای احساسی را بیشتر از اینکه از طریق پند و اندرز بیاموزند، از آنچه بزرگسالان بروز میدهند، یاد میگیرند. از آنجا که توارث و محیط بهعنوان معماران رشد به شکل ظرفیتهای زیستی و بافت اجتماعی، تاریخی و فرهنگی همواره بر آموزش تاثیرگذار هستند، لازم است به تفاوتهای ظرفیتی کودکان در یادگیری و ایجاد محیطهای مساعد برای شکلگیری نگرشهای مثبت کودکان نسبت به طبیعت و صلح سبز توجه بیشتری صرف شود.کودکان امروز جامعه فردا را تشکیل میدهند.آموزش با کیفت، نیازمند هزینه زیاد و مدیریت آموزشی فعال است. با تامین هزینه از سوی نهادها و سازمانها دارای منابع مالی و حضور فعالان گروههای مردمنهاد، شاید بتوان شاهد فعالیتهای هدفمند و سازمان یافتهتری در حوزه آموزش محیطزیست به کودکان باشیم.
منابع:
-EARLY CHILDHOOD ENVI RONMENTAL EDUCAT ION PROGRAMS: GUIDE LINES FOR-EXCELLENCE,
North American Association for Environmental Education(naee), ۲۰۱۰.
-مقدمهای بر برنامهریزی چند بعدی ماتریس زندگی، سیمین بازرگان، وزارت آموزش و پرورش، سازمان پژوهش و برنامهریزی درسی، تهران: انتشارات مدرسه 1384.
-روانشناسی رشد،جیمز دبلیو، وندر زندن، (ترجمه حمزه گنجی) تهران: موسسه انتشارات
بعثت 1376.
* www.mohamadazimi.com
آموزش محیط زیست در دوران اولیه کودکی مفهومی جامع است که علاوه بر احساسات، گرایشها و مهارتها، شناخت جهان طبیعت را نیز در بر میگیرد.
طبق نظر روث ویلسون، آموزش محیطزیست در دوران اولیه کودکی بسط احساس شگفتی و حقشناسی برای زیبایی و کشف جهان طبیعی و فرصتهایی برای تجربه لذت نزدیکی با طبیعت و احترام برای دیگر موجودات را شامل میشود.
علاوه بر این، آموزش محیطزیست برای دوران اولیه کودکی، مهارتهای حل مساله، توسعه علایق و درک و شناخت جهان اطراف را نیز در بر میگیرد. این اهداف نشانگر آن است که یادگیری در این دوران بیشتر از یک فرآیند شناختی است و احساسات بهطور خاص نقش مهمتری را ایفا میکنند. بنابراین آموزشگران باید برای کودکان فرصتهایی را فراهم آورند تا آنها صلح، لذت و شیفتگی با طبیعت را تجربه کنند زیرا این احساسات زیرساختهای توسعه ابعاد دانشی، مهارتها و گرایشهای آنها را مهیا میسازد.
روانشناسانی همچون پیاژه، اریکسون، باندورا و ویگوتسکی در این موضوع اتفاق آرا دارند که کودکان الگوهای احساسی را بیشتر از اینکه از طریق پند و اندرز بیاموزند، از آنچه بزرگسالان بروز میدهند، یاد میگیرند. از آنجا که توارث و محیط بهعنوان معماران رشد به شکل ظرفیتهای زیستی و بافت اجتماعی، تاریخی و فرهنگی همواره بر آموزش تاثیرگذار هستند، لازم است به تفاوتهای ظرفیتی کودکان در یادگیری و ایجاد محیطهای مساعد برای شکلگیری نگرشهای مثبت کودکان نسبت به طبیعت و صلح سبز توجه بیشتری صرف شود.کودکان امروز جامعه فردا را تشکیل میدهند.آموزش با کیفت، نیازمند هزینه زیاد و مدیریت آموزشی فعال است. با تامین هزینه از سوی نهادها و سازمانها دارای منابع مالی و حضور فعالان گروههای مردمنهاد، شاید بتوان شاهد فعالیتهای هدفمند و سازمان یافتهتری در حوزه آموزش محیطزیست به کودکان باشیم.
منابع:
-EARLY CHILDHOOD ENVI RONMENTAL EDUCAT ION PROGRAMS: GUIDE LINES FOR-EXCELLENCE,
North American Association for Environmental Education(naee), ۲۰۱۰.
-مقدمهای بر برنامهریزی چند بعدی ماتریس زندگی، سیمین بازرگان، وزارت آموزش و پرورش، سازمان پژوهش و برنامهریزی درسی، تهران: انتشارات مدرسه 1384.
-روانشناسی رشد،جیمز دبلیو، وندر زندن، (ترجمه حمزه گنجی) تهران: موسسه انتشارات
بعثت 1376.
* www.mohamadazimi.com
ارسال نظر