تقابل کوپههای تقویتشده بیامو و شورولت
گلادیاتورهایی از دو سوی آتلانتیک
دنیای اقتصاد: همیشه این فورد موستانگ بوده که مقابل شورولت کامارو قد علم کرده است. از سوی دیگر در خاطرمان تنها کسی که یارای برابری با بیامو را داشته، مرسدسبنز بوده است. خلاصه که به نظر میرسد آمریکاییها با آمریکاییها و آلمانیها با آلمانیها توان جدال دارند. اکنون در یک مقایسه خارج از عرف، شاهدیم که اسپرتترین و قدرتمندترین کوپههای بیامو و شورولت مقابل یکدیگر صفآرایی کردهاند. یک سوی میدان ویرایش تقویتشده سری چهار یعنی M۴ و در سوی دیگر میدان بهترین ویرایش شورولت کامارو یعنی SS را مشاهده میکنیم.
دنیای اقتصاد: همیشه این فورد موستانگ بوده که مقابل شورولت کامارو قد علم کرده است. از سوی دیگر در خاطرمان تنها کسی که یارای برابری با بیامو را داشته، مرسدسبنز بوده است. خلاصه که به نظر میرسد آمریکاییها با آمریکاییها و آلمانیها با آلمانیها توان جدال دارند. اکنون در یک مقایسه خارج از عرف، شاهدیم که اسپرتترین و قدرتمندترین کوپههای بیامو و شورولت مقابل یکدیگر صفآرایی کردهاند. یک سوی میدان ویرایش تقویتشده سری چهار یعنی M۴ و در سوی دیگر میدان بهترین ویرایش شورولت کامارو یعنی SS را مشاهده میکنیم. رویارویی این سوپراسپرتهای آمریکایی و آلمانی علاوه بر تفاوت عمیق در ظاهر آنها، از یک جهت دیگر نیز قابل توجه است. باید دید مهندسی سطح بالای ژرمنها عنان کار را به دست میگیرد یا قدرت بیمحابای یانکیها. شورولت کاماروی کهنهکاری را وارد بازی کرده است که در ۵۰ سال اخیر تجربه گرانبهایی را در زمینه عضلانیهای اسپرت اندوخته است. بیامو با معرفی ام۴ تازهوارد در ظاهر ریسک بزرگی مقابل یک استاد چیرهدست کرده است. ولی واقعیت آن است که این باواریایی همانند یک اسلحه مدرن، سطح نوین جنگافزارهای جادهای را به رخ کشیده است. باید دید تیفوسیهای آمریکاییباز در این رقابت راضی میشوند یا دو آتشههای آلمانیدوست. روی کاغذ برتری هرچند با فاصله کم، ازآن بیامو است. این یعنی مهندسی مدرن همچنان بر اصول سنتی خودروسازی میچربد. اما روی دیگر سکه، قضیه از این قرار است که لذت سواری با M۴ چیز تازهای نخواهد بود. این خودرو با کمی تغییرات همان حسی را به شما میدهد که سری ۳ امپاور سدان هم میدهد.
همیشه این فورد موستانگ بوده که مقابل شورولت کامارو قد علم کرده است. از سوی دیگر در خاطرمان تنها کسی که یارای برابری با بیامو را داشته، مرسدسبنز بوده است. خلاصه که به نظر میرسد آمریکاییها با آمریکاییها و آلمانیها با آلمانیها توان جدال دارند. اکنون در یک مقایسه خارج از عرف، شاهدیم که اسپرتترین و قدرتمندترین کوپههای بیامو و شورولت مقابل یکدیگر صفآرایی کردهاند. یک سوی میدان ویرایش تقویتشده سری چهار یعنی M۴ و در سوی دیگر میدان بهترین ویرایش شورولت کامارو یعنی SS را مشاهده میکنیم. رویارویی این سوپراسپرتهای آمریکایی و آلمانی علاوه بر تفاوت عمیق در ظاهر آنها، از یک جهت دیگر نیز قابل توجه است. باید دید مهندسی سطح بالای ژرمنها عنان کار را به دست میگیرد یا قدرت بیمحابای یانکیها. شورولت کاماروی کهنهکاری را وارد بازی کرده است که در ۵۰ سال اخیر تجربه گرانبهایی را در زمینه عضلانیهای اسپرت اندوخته است. بیامو با معرفی ام۴ تازهوارد در ظاهر ریسک بزرگی مقابل یک استاد چیرهدست کرده است. ولی واقعیت آن است که این باواریایی همانند یک اسلحه مدرن، سطح نوین جنگافزارهای جادهای را به رخ کشیده است. باید دید تیفوسیهای آمریکاییباز در این رقابت راضی میشوند یا دو آتشههای آلمانیدوست.
نازیها و یانکیها در میدان
حالا که این فرصت ناب دست داده تا یک آمریکایی پرمدعا را روبهروی یک آلمانی حسابگر قرار دهیم، اجازه بدهید بحث را از ابتدا یعنی مقایسه موتورها آغاز کنیم. آلمانیها برای ام۴ خود تنها یک پیشرانه در نظر گرفتهاند. پکیجی ۳ لیتری با آرایش مخصوص باواریاییها یعنی ۶ سیلندر خطی. روی بلوک این پیشرانه دو توربوشارژ حرفهای نصب شده تا به لطف سیلندرهای ۸۴ میلیمتری قدرت را به مرز ۴۴۴ اسببخار در ۷۰۰۰ دور در دقیقه و گشتاور را به ۵۵۰ نیوتنمتر در ۱۸۵۰ دور در دقیقه برساند. در آن سوی میدان کاماروی آمریکایی را میبینیم که درون سینه بزرگ خود یک پیشرانه عظیم با حجم ۲/ ۶ لیتر و آرایش سنتی هشت سیلندر Vشکل گنجانده شده است. کامارو اساس بدون توربو میتواند ۴۵۵ اسببخار نیرو را در ۶۰۰۰ دور در دقیقه و ۶۱۷ نیوتنمتر گشتاور را در ۴۴۰۰ دور در دقیقه فراهم کند. سیلندرهای قطور ۱۰۳ میلیمتریاش ضریب تراکم ۵/ ۱۱ بر یک را فراهم آوردهاند. این در حالی است که رقیب آلمانی به ضریب تراکم ۲/ ۱۰ بر یک رسیده است. همین ابتدای کار معلوم میشود که برتری عددی از آن کامارو است. ولی واقعیت آن است که از نظر کارآیی پیشرانه بیامو سرآمدتر است. به این معنی که نسبت قدرت به وزن در ام۴ به مراتب بهتر از کامارو شده است. آنچه از دور به نظر میرسد ابعاد فوقالعاده بزرگتر کامارو به نسبت حریف است. البته که همینطور هم شده ولی بیامو هم آنطور که به چشم میآید کوچک و ریزاندام نیست.
ام۴ با طول، عرض و ارتفاع ۴۶۷۱، ۱۸۷۰ و ۱۳۹۲ در مقابل کامارویی که طول، عرض و ارتفاعش ۴۷۸۴، ۱۸۹۷ و ۱۳۴۸ میلیمتر شده حرفهایی برای گفتن دارد. البته باید این را در نظر گرفت که عموما شورولت کامارو خودروی سایز بزرگ محسوب میشود. باورکردنی نیست که فاصله محوری بیامو ام۴ با کامارو اساس تنها یک میلیمتر اختلاف دارد. یعنی هر دو تقریبا ۲۸۱۱ میلیمتر. این یک برتری عالی برای آلمانها محسوب میشود. آنچه شورولت بهعنوان جعبهدنده برای این فرزندش تدارک دیده، پکیج بسیار هماهنگ TR۶۰۶۰ است. همان جعبهدنده ۶ سرعته دستی ضریب کوتاهی که حتی با نگاه کردن به دستهدنده نیز شما را وادار به ویراژ دادن میکند. در مقابل بیامو نیز برای ام۴ خود به بخش امپاور دستور ساخت یک گیربکس سبک ولی با قابلیت بالا را داده است. ام۴ نیز مجهز به جعبهدنده ۶ سرعته دستی است. آلمانها برای جنگجوی خود تایرهای ۳۰/ ۲۶۵ میلیمتری در قسمت جلو و ۳۰/ ۲۸۵ میلیمتر در عقب تدارک دیدهاند. تایرهایی با قطر ۲۰ اینچ. آمریکاییها نیز برای جنگاور خود تایرهای ۴۰/ ۲۴۵ میلیمتر در جلو و ۳۵/ ۲۷۵ میلیمتری در عقب هر دو جفت ۲۰ اینچی در نظر گرفتهاند. همیشه اینطور به نظر میآید که غولهای آمریکایی آهنپارههایی فوقسنگین هستند. اما واقعیت گویا چیز دیگری است. بیامو ام۴ با وزن ۱۵۱۵ کیلوگرمیاش تنها ۱۶۰ کیلو از رقیب سبکتر است. این برای یک کوپه آلمانی با تمام ادعاهایش، چندان هم افتخار نیست.
در مهمترین جدال این آمریکایی و آن آلمانی به بخش مهم شتاب میرسیم. جاییکه شتاب صفر تا صد برای کامارو عدد ۴/ ۴ ثانیه را نشان میدهد. ام۴ نیز همین میزان را در ۴ ثانیه طی میکند. شتاب صفر تا ۱۶۰ برای کامارو ۱/ ۹ ثانیه و برای ام۴ دقیقا ۵/ ۸ ثانیه شده است. کامارو صفر تا ۲۰۰ را در ۵/ ۱۴ ثانیه میپیماید و ام۴ آن را در ۴/ ۱۳ ثانیه. دست آخر کامارو ۳۹ ثانیه طول میکشد تا به سرعت ۲۷۰ کیلومتر در ساعتی برسد و ام۴ معادل ۳۸ ثانیه. اگرچه چندان ملموس و محسوس نیست؛ ولی بیامو به کلی در همه قسمتهای شتابگیری بهتر از رقیب عمل کرده است. البته وزن کمتر و پیشرانهای چالاکتر را هم نباید از یاد برد. در قسمت دیگر تست شتابگیری به پیمایش یکچهارم مایل یا ۴۰۲ متر میرسیم. جایی که کامارو عدد ۴/ ۱۲ ثانیه با سرعت ۱۸۵ کیلومتر در ساعت را ثبت کرده است. بیامو نیز با یک برتری شکننده این مسیر را ۱/ ۱۲ ثانیهای با سرعت نهایی ۱۹۰ کیلومتر در ساعت خواهد پیمود. طرف آمریکایی مسیر یک کیلومتری را طی ۳/ ۲۲ ثانیه و طرف آلمانی همین مسیر را طی ۸/ ۲۱ ثانیه خواهد پیمود. اگر با کامارو سرعتی ۸۰ کیلومتر در ساعتی داشته باشید فقط ۴/ ۲ ثانیه زمان برای رسیدن به مرز ۱۲۰ کیلومتر در ساعت نیاز دارید. این عدد وقتی درون بیامو باشید به ۲/ ۲ ثانیه کاهش مییابد. در یک آزمون واقعی که در پیست ۵/ ۲ کیلومتری «ویلو اسپرینگ» لسآنجلس برگزار شد، ام۴ توانست یک دور را طی یک دقیقه و ۲۲ ثانیه و ۹۴ صدم ثانیه بپیماید. کامارو نیز با اختلافی نزدیک همین مسیر را در یک دقیقه و ۲۳ ثانیه و ۱۵ صدم ثانیه به پایان رساند. در اغلب پیچها ترمزگیری عالی را خودرو آلمانی انجام میداد. ولی به دلیل ابعاد کوچکتر و وزن کمتر، بیشترین فشار G را نیز خود او تحمل میکند. رکورد کلی ام۴ تنها چند صدم ثانیه با فورد ماستنگ جیتی در همین پیست تفاوت دارد.
کامارو اساس؛ عضلانی متفاوت
به دنیای ماسلهای آمریکایی که نگاه میکنیم، میبینیم غولهای سرشناس همگی در چند مولفه با یکدیگر مشترکاند. اول از همه اینکه در طراحیشان هیچ ریزهکاری خاصی دیده نمیشود. همهچیز در ابعاد بزرگ و مهیب در نظر گرفته شده است. از چراغها و سپر گرفته تا دربها و کاپوت. نکته دوم هم برمیگردد به استفاده بیرویه و بدون دلیل از پیشرانههای حجیم با قدرتهایی که اصلا با جعبهدنده هماهنگ نمیشدند. گاه یک موتور ۶/ ۳ لیتری شش سیلندر روی یک گیربکس ۳ سرعته اتوماتیک نصب میشد و گاه یک قلب عظیم ۷ لیتری هشت سیلندر روی همان جعبهدنده. جدا از تعصب این عین همان چیزی است که در برخی مدلهای فورد موستانگ، پونتیاک فایربرد، دوج چلنجر، پلایموث باراکودا و حتی کوروت میدیدیم. اما حقیقتا داستان شورولت کامارو چیز دیگری است. یک عضلانی با اندامی ورزیده ولی نه آنچنان تنومند که بخواهد تبدیل به یک غول عظیمالجثه شود. با یک طراحی معقول که خودش را به سختی نزدیک به اساتید اروپایی کرده است. از نظر لیست پیشرانهها هم آنقدر دقیق و منظم کار میکند که همه سطوح را از آماتور تا راننده حرفهای در بر میگیرد.
کامارو یکی از معدود عضلانیهای آمریکایی است که سابقه حضور در مسابقات سرعت را نیز دارد. حالا بعد از حدود ۵۰ سال از عرضه اولین نسخه کامارو، ششمین نسل از این خودرو با لباسی شیک و دلربا و قلبی آتشفشانی کل دنیا را زیر و رو کرده است. محصولی که بهصورت استاندارد هم میتوانست با بزرگان این عرصه جدال تماشایی را به اجرا بگذارد. چه برسد که حالا به پکیج تقویتی SS نیز مجهز شده است. در حال حاضر کامارو ۲۰۱۶ اساس یکی از سریعترین و قویترین سوپراسپرتهای آمریکایی محسوب میشود. یک کوپه فوقالعاده چالاک که گاهی او را با انواع و اقسام پورشه ۹۱۱ نیز مقایسه میکنند. این خودرو از نظر کیفیت ساخت در مرتبهای بالاتر از دیگر تولیدات جنرالموتورز (مالک برند شورولت) قرار میگیرد. چراکه مونتاژ آن کاملا در کارخانه اصلی جیام دیترویت ایالت میشیگان زیر نظر مهندسان قدیمی شرکت صورت گرفته است. علاوه بر خواص بالقوه جوانگرایی، این کامارو آنقدر از نظر المانهای لوکس و تجملی سرآمد شده که به عقیده برخی کارشناسان قابلیت مقایسه با لوکس اسپرتی همچون کادیلاک سیتیاس-وی را نیز دارد. این خبر شاید برای همه خوشحالکننده نباشد ولی قطعا برای آنها که ذات مسابقهای کامارو را طلب میکنند، وجود یک جعبهدنده دستی میتواند آنها را به نهایت لذت رانندگی برساند.
بیامو ام۴؛ آنزیم اسپرتیسم
شرکت خودروسازی باواریا هرچقدر هم که تلاش کند خودش را بهعنوان یک لوکسساز به دنیا بشناساند، باز هم از زیر پوستش ماهیت جوانگرایی بیرون میزند. مانند اتفاقی که در سال 2012 رخ داد. سالی که در آن بیامو جدیدترین سری از محصولات خود را با عنوان 4-Series راهی بازار کرد. سری4 کوپه زیبایی بود که آمده بود تا جانشینی شود برای تمام کوپههای سری 3. البته این تمام هدفش نبود. کوپه سایز بزرگ ژرمنها سبک نوینی در ساخت اسپرتهای 2 درب را استارت زده است. شاید چهرهاش دنبالهرو روند طراحیهای اخیر شرکت باشد ولی از نظر فنی یک سر و گردن به نسبت تمام کوپههای اخیر بالاتر است. سری چهار راه سختی را انتخاب کرده است. جانشینی 2دربهای سری 3 با آن همه محبوبیت و موفقیت، اگر غیرممکن نباشد فوقالعاده چالشبرانگیز خواهد بود ولی عجیب آن است که به محض ورود و عرضه رسمی به بازار، با اقبال شدیدی روبهرو شد. دلیلش ساده است؛ بیامو باز هم این خودرو را با انبوهی از پیشرانهها، آپشنها و جعبهدندهها به فروش میرساند. اتفاقی که کمتر در دنیای اسپرتسازان رخ میدهد و یک مشتری تا این حد میتواند دست و بالش برای انتخاب باز باشد.
اما راستش را بخواهید تمام موفقیتهای سری4 استاندارد در مقابل درخشش خیرهکننده نسخه امپاور آن هیچ است. با ورود زودهنگام بخش موتور اسپرت با همان نماد معروف M به این پروژه، زنگ خطر برای تمام 2دربهایی که رویای اسپرتگرایی در سر میپروراندند، به صدا درآمد. از یکسو لکسوس RC مقابلش موضع گرفت و از سوی دیگر هموطنش آئودی RS7. حتی گهگاه نیسان جیتی-آر نیز برایش شاخ و شانه میکشید. اما شاید خونبارترین جدال ام4 با پورشه 911 کررا و مرسدسبنز C63 بوده باشد. ام4 استاد آیرودینامیک است. آنقدر که روی المانهای طراحیاش به منظور کاهش ضریب اصطکاک کار شده، روی بحث موتوریاش نشده است. چهره درگیرانه و اندامی رو به جلو این محصول را بهعنوان یک ستاره مثالزدنی در بین کل خانواده Mها مطرح میکند. گفته میشود به منظور سبکسازی شاسی و بدنه آن، از کامپوزیتهای تازه اختراعشدهای با عنوان الیاف ترکیبی کربن و پلاستیک بهره گرفته شده است. ورقهایی بسیار کموزن با مقاومت فولاد. تجربه نشان داده تفاوت بین نسخهای مانند سری 3 استاندارد و ام3، در حد نصب چند بادیکیت و تعویض گیربکس و تعبیه توربوشارژر روی بلوک پیشرانه است. اما نکته حیرتانگیز ام4 آن است که از نظر فنی تنها 50درصد با سری 4 استاندارد مشابهت دارد.
قضاوت نهایی
روی کاغذ برتری هرچند با فاصله کم، ازآن بیامو است. این یعنی مهندسی مدرن همچنان بر اصول سنتی خودروسازی میچربد. اما روی دیگر سکه، قضیه از این قرار است که لذت سواری با ام4 چیز تازهای نخواهد بود. این خودرو با کمی تغییرات همان حسی را به شما میدهد که سری 3 امپاور سدان هم میدهد. طراحیاش ترکیبی است از نسل جدید سری 3 و 5. حتی آپشنهایش با X4 یکی است. خریداران ام4 مانند همیشه تاریخ اغلب جوانان هستند. شاید افراد پا به سن گذاشته هم قصد خرید یک چنین خودرویی را داشته باشند؛ ولی احتمالا بهعنوان ماشین دوم. اوضاع کامارو اساس به گونهای دیگر است. یک V8 سنتی که ظاهرش به طرزی انقلابی بهبود یافته است. خریدار این خودرو مهم نیست که جوان است یا پیر. تنها چیزی که برای داشتنش اهمیت دارد، عاشق بودن است!
ارسال نظر