احساسم را موسیقی کرده‌ام
سارا صادقی
آلبوم «در شعله با تو رقصان» جدیدترین اثرمهیارعلیزاده است که در همکاری با صابر ابر و پانته‌آ پناهی‌ها تولید و منتشر شده است.

این آلبوم به تهیه‌کنندگی محمدحسین توتونچیان و شرکت ققنوس و با همکاری حمیداسفندیاری روانه بازار موسیقی کشور شد و علیزاده توانست ابعاد تازه‌ای از خلاقیت هایش را به تصویر بکشد. او یکی از چهره‌های جوان آهنگسازی است که موسیقی را از سن ۰۱ سالگی و با نواختن تار زیر نظر استاد «کیوان ساکت» آغاز کرد. وی تحصیلات خود را در ایران و ارمنستان و اتریش پیگیری کرد و موفق شد مدرک خود را از دانشگاه وین دریافت کند. علیزاده تاکنون اجراهای موفقی در ایران و خارج روی صحنه برده است.از سویی دیگر حضور صابر ابر در این آلبوم باعث شد تا قبل از انتشار آن خبرهای متفاوتی از این اثر منتشرشود. با این آهنگساز به بهانه انتشار این آلبوم به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

این آلبوم حواشی زیادی داشت که مهم‌ترین آنها سبک و سیاق آن بود. خودتان این آلبوم را در چه سبکی می‌بینید؟
متاسفانه همین‌طور است و جالب اینکه من در این خصوص بارها صحبت کرده‌ام و گفته‌ام که این اثر به هیچ‌وجه پرفورمنس نیست. بلکه ادامه همان کنسرتی است که قبل از اجرا در استودیو کنگان پارسه ضبط شده بود. خیلی‌ها از این اثر تحت عنوان پرفورمنس یاد می‌کنند اما در واقع اصلا این‌طور نیست و این کار پرفورمنس نیست.

پس چرا از آن تحت این عنوان یاد می‌شود؟
خودم هم دلیلش را نمی‌دانم. شاید به این دلیل است که قبلا اعلام کرده بودیم قرار است در این کار پرفورمنس نیز داشته باشیم و این بخش قضیه نیز مطرح شود.

پس چرا این اتفاق نیفتاد؟ برای شما که تفاوت چندانی نداشت؟
اتفاقا داشت. چون من زمان بسیار کمی برای ارائه آن داشتم. علاوه بر زمانی که نداشتم، مشکلات دیگری نیز برسر راه بود که این مشکلات باعث شدند نتوانم آن‌طور که می‌خواهم آن را به منصه ظهور برسانم. البته در آنچه امروز منتشر شده است و شما آن را می‌شنوید همکاری دوستان حرف اول را می‌زند. دوستانی همچون صابر ابر، محمدحسین توتونچیان و پانته آ پناهی‌ها همکاری صمیمانه‌ای در آن داشتند که اگر این همکاری نبود، اصلا آلبومی به نام «در شعله با تو رقصان» تولید و منتشر نمی‌شد. این پروژه هنوز اول راه است واگر حمایت اهالی رسانه و هنر درمیان نباشد اصلا به نقطه هدف نمی‌رسد.

شما تجربه خوبی هم در زمینه آهنگسازی فیلم داشتید. چطور سر از سینما در آوردید؟
همیشه دوست داشتم در عرصه‌های دیگر هنر به‌خصوص سینما فعالیت موسیقایی داشته باشم. وقتی از سوی کارگردان فیلم «فرشته‌ها با هم می‌آیند» پیشنهاد همکاری شد، خودم را به این علاقه‌ام نزدیک دیدم. وقتی هم فیلمنامه را خواندم از ان خوشم آمد و توانستم با آن ارتباط برقرار کنم. به همین دلیل پذیرفتم.

تفاوت موسیقی آلبوم‌هایی که ساخته‌اید با مثلا موسیقی‌ای که برای این فیلم ساخته‌اید در چیست؟
راستش موسیقی این فیلم قصه ساده‌ای را روایت می‌کند. فضای ساده فیلم، موسیقی ساده‌ای را می‌طلبید، بنابراین من نیز موسیقی ساده‌ای ساختم تا باورپذیری بیشتر آن را در پی داشته باشد. تفاوت‌های زیادی وجود دارد.موسیقی‌هایی که من می‌سازم همگی به نوعی به هم نزدیک هستند، اما با این وجود تفاوت‌های بسیاری نیز دارند. من در موسیقی‌ای که برای فیلم نباشد دستم بازتر است، اما برای فیلم باید به تناسب داستان و روایتی که دارد موسیقی بنویسم و اجرا کنم.

پس منتظر شنیدن کارهای بیشتری از شما در زمینه موسیقی سینما باشیم؟
بله چون واقعا علاقه بسیاری به سینما و همین‌طور ساخت موسیقی فیلم دارم. در این میان از موضوعات احساسی بیشتر استقبال می‌کنم.

پس قرار است از این شاخه به آن شاخه بپرید و هر چیزی را تجربه کنید؟
این‌طورها هم نیست. اصولا من برای موسیقی مرز قائل نیستم. به اعتقاد من موسیقی به راحتی مرزها را در می‌نوردد. خیلی از خلاقیت‌ها و ابداعات جدید به دلیل همین شکستن مرزها است که ایجاد می‌شوند.ضمن اینکه من به موسیقی جدی اهمیت می‌دهم و در این شاخه کار می‌کنم. آلبوم «در شعله با تو رقصان» نیز برای من یک کار بسیار جدی است، اما با این همه بازهم بر این عقیده هستم که همه جور مخاطب از آن استقبال می‌کند.
من روی تک‌تک موسیقی‌هایی که می‌سازم فکر می‌کنم، چون برایم با ارزش هستند. نه من بلکه هر کسی که به عرصه موسیقی می‌آید باید با این حوزه جدی برخورد کند. متاسفانه این روزها کمتر شاهد جدی گرفتن موسیقی هستیم. اگر نه خلاقیت‌های بیشتری را شاهد بودیم. من معتقدم برای اینکه یک اثر موسیقی بتواند به مذاق مخاطب خوش بیاید باید حتما همان چیزی که در ذهن هست را پیاده کرد. من خودم این‌گونه‌ام و سعی می‌کنم هر آنچه در ذهن دارم را بسازم.

فکر می‌کنید مخاطبان این آلبوم همان مخاطبان قبلی شما در آلبوم‌های قبلی بودند؟
البته اتفاق خوشایندی است اگر این طور شود. من دوست دارم در هر شرایطی تمامی مخاطبانم را همراه خود داشته باشم و همه کارهای من را گوش کنند و از آنها لذت ببرند، ولی این دغدغه‌ام نیست. من احساس خودم را می‌نویسم و می‌سازم. فقط کافی است کمی دغدغه مردم امروزی را در کارهایم داشته باشم تا بتوانم آنها را با خود همراه کنم. من نیز تمام سعی خود را از این بابت می‌کنم.