ارادتی بنما تا سعادتی ببری
امیرحسین خداپرست دانشجوی دکتری فلسفه در این باره که ایرانیان کم کتاب می‌خوانند و سرانه مطالعه در ایران روزانه چند دقیقه‌ای بیش نیست، بسیار شنیده‌ایم و خوانده‌ایم.
اگر از عموم مردم در این مورد بپرسیم، نداشتن وقت کافی و قیمت بالای کتاب را به عذر می‌آورند، عذرهایی که ناکافی و تصنعی به نظر می‌رسند. ظاهرا، عموم مردم از فراغتی به آن مقدار بهره‌مندند که بتوانند روزانه چند صفحه‌ای از کتاب، روزنامه یا نشریه‌ای را ورق بزنند. گواه این مدعا وقت‌های بسیاری است که برای خیابان‌گردی و پاساژگردی‌های چندباره گذاشته می‌شود. همچنین، خرید وسایل رفاهی و تجملی، به‌رغم گرانی عنان‌گسیخته، دست‌کم در بین اقشار متوسط جامعه رایج است. کافی است به مراکز فروش تجهیزات کامپیوتری و تلفن همراه سری بزنیم تا حجم بزرگ معاملات را به‌عیان ببینیم. به تعبیر یکی از روشنفکران برجسته کشور، عموم مردم برای خرید اجناس مختلف ساعت‌ها وقت می‌گذارند، به مغازه‌های مختلف سر می‌زنند و اوقاتی را صرف تحقیق و جست‌وجو و چک‌و‌چانه‌زدن با فروشنده می‌کنند، در حالی که در کسب باورهای خود نزدیک‌ترین و دم‌دستی‌ترین باورها را بدون دقت و تامل می‌پذیرند. 1
به نظر می‌رسد علل مشکل را باید در جایی دیگر جست. سرانه مطالعه اندک را باید در کنار برخی دیگر از مشکلات دیرپای جامعه ما بررسید تا بتوان برای آن تدبیری مناسب و منسجم یافت. در کنار فرهنگ شفاهی می توان به پذیرش و گسترش شایعات، ضعف فرهنگ گفت‌وگو، توجه مفرط به مدرک تحصیلی و ارتقای رتبه علمی فارغ از عمق تحقیقات، اتکا به رسانه‌های صوتی و تصویری در کسب اطلاعات و ناتوانی در تشخیص حجیت منابع اطلاعاتی اشاره کرد. بخشی از این مشکلات منشا تاریخی دارند و برای رهایی از آنها باید چشم امید به آینده‌ای نه‌چندان نزدیک دوخت، شاید که برنامه‌های آموزشی و تربیتی درازمدت و تغییر مناسبات اجتماعی و اقتصادی بتوانند در حل آن موثر افتند. بخشی دیگر از دشواری‌ها و محدودیت‌های خاص در تبادل نظر و اطلاعات در جامعه ایران برمی‌خیزند. شکل‌گیری فرهنگ و آداب گفت‌وگو و بیان و نقد دیدگاه‌ها در جامعه‌ای با گذشته استبداد زده، نیازمند همکاری و روی باز کسانی است که می‌توانند با ابزارهای حمایتی و نظارتی خود تغییر فرهنگ عمومی را سهل‌تر کنند.
با این حال، همه آنچه گفته آمد از نقش و مسوولیت اخلاقی فردفرد آدمیان در تغییر وضعیت نمی‌کاهد. لیندا زگزبسکی۲، معرفت‌شناس و فیلسوف اخلاق برجسته معاصر، در نظریه اخلاقی- معرفت‌شناختی خود بر این تاکید دارد که فضایل عقلانی نشانگر اراده و مسوولیت‌شناسی هر فرد در اخذ باورهای صادق، به‌ویژه باورهایی است که در زندگی او و دیگران تاثیرگذارند. هر فرد باید خود را به فضایلی عقلانی چون شرایط و قیود اعتماد به قوای معرفتی خود و دیگری در اخذ باورها، دقت کافی، شجاعت و فروتنی عقلانی، گوش سپردن به دیدگاه‌های رقیب و مخالف، گشودگی ذهنی و سعه صدر معرفتی بیاراید و از جزم‌و‌جمود، تعصب، بی‌دقتی و همرنگی با جماعت بپرهیزد تا بتواند غایت انگیزش عقلانی خود را برآورد. به باور زگزبسکی، این فضایل عقلانی بخشی از فضایل اخلاقی‌اند و از این رو، مسوولیت وجدانی آدمیان در آراستن خود بدان‌ها، در نهایت، یک امر اخلاقی است. به بیان دیگر، وجدان اخلاقی ما را فرامی‌خواند که دل‌مشغول باورها و ذهنیات خود باشیم و آن را سبک نشماریم. اگر زندگی‌ای اخلاقی و عقلانی می‌جوییم باید استعدادها، مهارت‌ها و عواطف و احساسات لازم را در دستیابی به فضایل و پرهیز از رذایل عقلانی بشناسیم و آن‌ها را در خود بپرورانیم.
کتاب‌خوانی و آگاهی از شیوه‌های زندگی و اندیشه دیگران، دیگرانی که پیش از ما در این عالم زیسته‌اند یا هم‌روزگار با مایند، از مهم‌ترین راه‌های دستیابی به یک زندگی اخلاقی و عقلانی فضیلت‌مندانه و موجه است. آنان که کتاب‌خوانی را جزئی ضروری از حیات روزمره خود می‌دانند، نه فقط از لذتی نصیب دارند که دیگران سخت از آن غافل‌اند، بلکه می‌توانند امیدوار باشند که فارغ از قیود و شروط دیگر، به سوی یک زندگی شایسته گام برمی‌دارند. از امام نخست شیعیان نقل شده است که آگاهی‌اش بر زندگی گذشتگان چنان بوده که گویی با آنها زیسته است. کسانی که کتاب می‌خوانند افق‌های ذهن خود را به دوردست‌ها می‌برند و با گذشتگان و آیندگان هم‌سخن می‌شوند. این افزایش افق دید، تقویت حس و خیال و تجربه‌های جدید از شروط اراده حیات عقلانی و اخلاقی فضیلت‌مندانه است. دستاورد بالا رفتن سرانه مطالعه شکل‌گیری اجتماعی معرفتی است که افراد می‌توانند این تجربه‌ها را در آن با یکدیگر به اشتراک بگذارند و این خود راه وصول به غایت را سهل‌تر می‌کند. در این اجتماع می‌توان حجیت منابع اطلاعاتی را بهتر بازشناخت، به دیگران سهل‌تر اعتماد کرد و از دیگران تجربه‌هایی مهم و موثر آموخت. گرچه مشکلات شخصی، اجتماعی و تاریخی را نمی‌توان انکار کرد، ضروری است به گونه‌ای فزاینده مسوولیتمان را در قبال ذهنیات و باورهایمان، که ساحتی اساسی از وجودمان هستند، به خود یادآور شویم.
پاورقی:
۱- ملکیان، مصطفی، «زندگی اصیل و مطالبه دلیل»، پژوهشنامه متین، تابستان و پاییز ۱۳۸۱، ش ۱۵-۱۶، ص ۲۵۹
۲- Linda Zagzebski